نکته مهمی که به ابتذال در فیلم دامن می زند، تلاش برای برجسته سازی المان ها، نمادها و عناصر، نشانه ها و رویدادهای عاشقانه ی سطحی و حتی جنسی است. در واقع کارگردان از عنصر روابط بین دو جنس مخالف نه به عنوان یک قطعه یا بخش از کلیت پازل داستانی خویش استفاده می کند، بلکه این رابطه، مبنای زیبایی شناسانه او در جذب مخاطب است.

گروه فرهنگی مشرق ـ در روز دهم جشنواره فیلم فجر در سالن برج میلاد فیلم های سینمایی «تهران 1500» ساخته بهرام عظیمی ،«زبان مادری» ساخته قربان محمدپور ، «پله آخر» ساخته علی مصفا و «راه بهشت » ساخته مهدی صباغ زاده به نمایش در آمد.


پله آخر

تهيه‌کننده، نويسنده و کارگردان: علی مصفا

بازيگران: لیلا حاتمی، علیرضا آقاخانی، علی مصفا و...

خلاصه داستان فيلم:

امین دکتری است میانسال که بعد از سالها به ایران بازگشته و به همراه مادرش تنها زندگی می کند با شنیدن خبر مرگ یکی از دوستان کودکی به خانه او می رود و درگیر ماجرای مرگ او می شود ...

خلاصه دیگری از فيلم: ليلي ستاره سينماست و به تازگي شوهرش را از دست داده است سر صحنه فيلمبرداري ناگهان مقابل دوربين خنده اش مي گيرد و از كار باز ميم ماند.هيچ كس نمي تواند دليل خنده هايش را حدس بزند.



 لیلی، آرمان فمنیسم

کار علی مصفا را در بهترین حالت میتوان کپی نازل و ناشیانه­ای از سینمای روشنفکری اروپا دانست. قصه­پردازی ضعیف، شخصیتهای سطحی که از کار در نیامده­اند، خصوصا شخصیت دکتر و  اشتباه های بزرگ منطقی و روایی، فیلم را آنچنان ضعیف ساخته است که حتی فرصت تأمل را از مخاطب می گیرد. به ویژه صحنه هایی از فیلم که گویا صرفا برای کامل شدن تقلید کارگردان خلق شده و با این که سعی دارد فیلم را غیر متعارف و مسحور کننده کند، نتیجه­ای جز تخطی از منطق درونی فیلم و توهین به شعور تماشاگر ندارد.

مضمون اصلی فیلم چیزی جز تکرار زندگی و دغدغه­ های قشر مرفه مدعی روشنفکری نیست. تنها دو شخصیت متعلق به طبقات پایین در فیلم حضور دارند (همکلاسی قدیمی خسرو و خدمتکار خانه دکتر) که هر دو صرفا اسباب خنده و تفریح تماشاگرند. گویا مصفا دوربین را به درون خانه و خانواده خود برده است و حتی زحمت فکر کردن برای ترسیم یک تصویر همه جانبه و واقعی از زندگی به قشری که متعلق به آن است را به خود نداده است. اما درون ­نگریها و منولوگهای شخصیتی مثل خسرو هم نمی تواند به فیلم جنبه فلسفی یا ادبی ببخشد.

جایگاه زن و خانواده در فیلم:

شخصیت لیلی را  میتوان آرمان فمینیسم لیبرال دانست،  با این تفاوت که فمینیسم در سطحی ترین حالت خود نیز بهره­ای از کنشگری اجتماعی دارد، اما زن فیلم مصفا در زندگی­اش چیزی بیشتر از دغدغه­ها و آرزوهای کاملا شخصی ندارد. او زنی است که به بهای حفظ آزادی و پرهیز از خانه نشینی حاضر است به سر کاری برود که دوستش ندارد، به دلایل مبهم از بچه­ آوردن خودداری میکند،  روابط راحت و صمیمی با مردانی که دوستشان دارد برقرار می کند، به خواسته­ ها و احساسات نوستالژیک شوهرش بی­اعتنایی می کند و کلا حاضر است زندگی مشترکشان را فدای یک حس قدیمی بکند. اما با تمام این ها او زنی است که شدیدا محبوب اطرافیانش است، نه تنها شوهر او کاملا به سازهایش می رقصد، بلکه حتی کارگردانی که با او کار می کند حاضر است کل پروژه فیلم را به خاطر او معطل کند.

البته حضور زنان سنتی مانند مادر و مادربزرگ لیلی، مادر خسرو و مادر دکتر با این که به گونه­ای مورد احترام هستند و حتی از جهتی القا کننده رموز زیبایی شناختی در فیلم محسوب می شوند، اما نهایتا به یک نوستالژی مربوط به گذشته ختم می شوند و تأثیری در زندگی واقعی شخصیت های اصلی ندارند.

خانواده علی مصفا نیز از الگوی لیبرال پسامدرن تبعیت می کند. روابطی که حتی تعهدهای اخلاقی نیز آن را سر و سامان نمیدهد؛ طوری که لیلی با اینکه متأهل است همچنان در فکر عاشق قدیمی­اش باقی مانده است. آنچه  در این خانواده حرف اصلی را می زند، آزادی، عشق و احساسات فردی است، و افرادی که در پی احترام به این عشق و آزادی هستند شدیدا تحسین می شوند.

در پایان فقط می توان گفت کاش علی مصفا به جای اینکه فیلم ساختن را صرفا اسباب تفنن مرفهانه خود بداند، نگاه جدیتری به سینما داشت و کپی های بالاتری از آثار روشنفکری غربی خلق می کرد تا دست کم جماعت لذتی از دیدن یک فیلم روشنفکرانه تمام عیار می بردند!

طاهره حبیبی/ سینما انقلاب

************
در جهت سقوط شخصيت زن

سینما انقلاب در مصاحبه با دکتر علی حسن نیا درباره فیلم پله آخر نوشت:

در ابتدا لطفا شمايي كلي از فيلم بيان بفرماييد .

فیلم «پله آخر» داستان زن و شوهري است كه چندان به هم علاقمند نيستند و در ادامه مشكلاتي را براي همديگر  ايجاد مي كنند. در ادامه فيلم مرور خاطرات گذشته اين زن و شوهر را شاهد هستيم . اما در مجموع داستان فيلم داستان روشني نيست و گنگي هاي زيادي در كار وجود دارد .

برداشت آزاد شما از فيلم چيست؟

- زن و شوهر مطرح در فيلم مشخص نيست چرا عصباني اند و دايم به همديگر پرخاش مي كنند واقعيت اين است كه ما در خانواده هاي خودمان از اين دست رفتارها يا نداريم و يا كمتر شاهد آنها هستيم .اساسا مشخص نيست فيلم مي خواهد چه بگويد .

چه نكات اخلاقي را مي توان از لابه لاي فيلم استخراج كرد ؟

- حجاب انسان ها چه زنان و چه مردان در فيلم حجاب اسلامي نيست و زنان مانتوهاي تنگ و كوتاه بر تن دارند و مردان هم پوشش هاي غربي دارند . گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در کشور کار فرهنگی دیربازده و زمان‌بری است و برخورد با آن نیاز به پختگی دارد اگر اقدامات صحیحی در رابطه با ترویج حجاب و عفاف در کشور صورت نگیرد به ‌جای اینکه ابرو را درست کنیم چشم را هم کور می‌کنیم.  روابط زن و مرد در فيلم بسيار آزاد است و از نوع استاندارد نيست . عشق مثلثي در فيلم وجود دارد و روابط ميان دختر و پسر روابط سالمي در فيلم ندارد. زن و مرد در فيلم دست همديگر را لمس مي كنند و اين اصلا پسنديده نيست .الفاظ مودبانه اي در فيلم گفته نمي شد و بعضا فحاشي هايي نيز گوش را خراش مي داد كه بنده در فيلم هاي سينمايي كمتر شنيده بودم .
سبك زندگي به نمايش گذاشته شده در فيلم را مورد قبول يافتيد ؟

خانه ها اشرافي اند و با طبقه زندگي متوسط جامعه ما فاصله وجود دارد.در فيلم اكثر مردان سيگار مي كشند و محيط دودي، محيط غالب لحظات فيلم است. از اهداف انقلاب، اين بود كه ما طاغوت و اشرافيت و روحيه اسراف و مصرفگرايي را از بين ببريم ، ايجاد الفت و اخوت بكنيم. خب، اما با غرب در تضاد قرار گرفتيم. يك جنگ نظامي با ما مقابله كرد. كه نتيجه اش تثبيت انقلاب بود. اما چون در اين جنگ موفق نشدند، جنگ اقتصادي و مخصوصاً جنگ فرهنگي و اجتماعي را در پيش گرفتند. مقام معظم رهبري در اين باره تاكيد دارند كه که گرایش اشرافیگری آن چیزی نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال اینها علاجش کرد، خیلی سخت تر از این حرف هاست.   این از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشور، احساسات مردم، خواست مردم، و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم آن را دفع کند تا این علاج شود.

نگاه به شخصيت زن  (مطابق با آموزه هاي فرهنگ خودي) در فيلم چگونه بود ؟

- نگاه مثبتي در مجموع نسبت به زن وجود ندارد و مسلما در اين فيلم در جهت تعالي شخصيت زن گام برداشته نمي شود. نهاد خانواده نيز داراي ترسيم درستي در اين فيلم نيست خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی و زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ ها و تمدن ها در تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دورشدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت مي شود.


********************
راه بهشت

کارگردان: مهدی صباغ زاده

بازيگران: امین زندگانی، رضارویگری، نسرین مقانلو، الهام حمیدی، رامتین خداپناهی، جواد طاهری، حسن اسدی، حسین توشه، افسانه ناصری، سحر آربین، فریبا طالبی

خلاصه داستان فيلم:

با پیام محمد امین ولوله ای در جان معصب ابن عمیر ، اشراف زاده جوان مکی می افتد .زیبا روی عرب به ندای جان گوش می دهد و سفیر پیامبر (ص) به مدینه و پرچم دار اسلام در جنگ احد نام می گیرد و...




خوب ولی غیر معتبر


فیلم راه بهشت به کارگردانی آقای مهدی صباغ زاده و با بازی امین زندگانی در نقش اول، فیلمی است با مضمون دینی که به زندگی مصعب بن عمیر یکی از صحابه پیامبر اکرم(ص) می‌پردازد. فارغ از کاستی‌ها و نقص‌های فیلم، پرداختن به چنین موضوعی جای بسی خوشحالی و سپاس دارد. مضامین موجود در تاریخ اسلام و بویژه صدر اسلام از ظرفیت‌های مهمی است که متاسفانه به قدر بایسته و شایسته در سینمای ما بدان‌ها پرداخته نشده است. در واقع مضامین مذکور، بیشتر ارزش‌هایی را که سینمایی باگفتمان فکری فرهنگی انقلاب اسلامی به دنبال آن است، در بر می‌گیرد. علاوه بر این، جامعه مخاطب ایرانی و حتی غیر ایرانی علاقه مندی خود را به چنان مضامینی بارها نشان داده است. از این بگذریم که برای مسلمانان نه تنها خوب است بلکه واجب است که در دفاع از الگوی حسنه خود با ارائه تصویری واقعی از او و پیام او، ظلم‌هایی را که بر آن بزرگوار در رسانه‌های جهان رفته است، جبران کنند و با زبان دنیای امروز رسالت جهانی اسلام را اعلام نمایند.

به نظر نگارنده، به عنوان یک مخاطب معمولی که یک بار فیلم را دیده است، بزرگترین اشکالی که می‌توان بر فیلم راه بهشت وارد دانست این است که این فیلم ناخواسته برای مخاطبی مناسب است که با تاریخ صدر اسلام آشنایی دارد. البته این بدان معنا نیست که سایر مخاطبان هیچ بهره‌ای از آن نخواهند گرفت بلکه منظور این است که این فیلم از برخی وقایع مهم تاریخی تنها با بیان یک جمله و یا یک سکانس بسیار کوتاه عبور می‌کند و این مخاطب آشنا با تاریخ صدر اسلام است که منظور آن جمله یا سکانس را در می‌یابد. شاید گفته شود  که فرصت کوتاه فیلم مجالی برای بیان آن وقایع نداشت اما نکاتی چند در این زمینه قابل طرح است؛ نخست آنکه برخی وقایع که به بدان‌ها پرداخته نشد، از نقاط برجسته زندگی مصعب بن عمیر است ( مانند بیعت عقبه اول و بیعت عقبه دوم) و حتی نحوه شهادت و دفن او( که کفن تمام بدن او را نمی‌پوشاند و رسول خدا دستور می‌دهند تا پاهای او را با گیاهی به نام "اذخر" بپوشانند و آیه معروف " و من المومنین رجال ..."  را در کنار جنازه او قرائت می­کنند)  ظرفیت مناسبی برای کار هنری و تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطبان داشت. دوم آنکه این امکان وجود داشت که به جای پرداختن به برخی صحنه‌ها همچون زورآزمایی مصعب با برادرش عزیز یکی از وقایع مهم‌تر در فیلم مطرح گردد. نکته سوم این که برای رفع مشکل مذکور می‌شد از روش‌های دیگری همچون  بیان وقایع تاریخی توسط گوینده، استفاده نمود.

نکته دیگری که متاسفانه در برخی فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی دیده می‌شود پر رنگ کردن نقش برخی زنان است به گونه‌ای که بعضی اوقات شخصیت اصلی فیلم فراموش می‌شود. در این فیلم باز هم شاهد ماجرایی عشقی هستیم، ای کاش ماجرای زلفا در این فیلم آن قدر پر رنگ نمی‌بود که پرداختن به آن باعث شود تا از بیان وقایع دیگر خودداری گردد. البته ماجرای زلفا خود مجال بحث دیگری را می‌طلبد که در این یادداشت نمی‌گنجد.

در فیلم برخی بی دقتی‌های تاریخی به چشم می‌خورد که موارد زیر برخی از آن‌هاست:

1-در عهد نامه تحریم مسلمانان توسط مشرکین سخنی از شعب ابی طالب در میان نیست. مشرکان به دلیل عدم موفقیت در بازگرداندن مسلمانان تصمیم گرفتند میان خود عهد نامه‌ای بنویسند و پیامبر و بستگانش را تحریم اقتصادی و اجتماعی کنند. مسلمانان پس از آگاهی از مفاد این عهد نامه به همراه ابوطالب و پیامبر(ص) به یکی از دره‌های اطراف مکه رفتند و سه سال در آنجا زندگی کردند. ( در صحنه‌ای که جناب ابوطالب برای اعلام خبر خورده شدن عهدنامه توسط موریانه به نزد مشرکین می‌آید رضا رویگری که نقش عمیر( پدر مصعب) را دارد جمله‌ای به این مضمون می‌گوید که: این‌ها طبق عهدنامه حق ندارند از شعب بیرون بیایند!)

2- در فیلم  هیچ سخنی از دو بیعت بسیار مهم عقبه اول و دوم گفته نمی‌شود.

3- در ماجرای جنگ احد، عبدالله بن ابی حدود سیصد نفر از مسلمانان را از نیمه راه باز می‌گرداند اما سکانس کوتاهی که این موضوع را مطرح می‌کند، گویای این مسئله نیست.

4-مواردی همچون اسیر شدن برادر مصعب در جنگ بدر، عقد اخوت میان مصعب با ابوایوب خالد بن زید و ماجرای کفن و دفن مصعب مطرح نشده‌اند.

5- در باره نحوه شهادت مصعب نقل شده است که ابن قمیئه ابتدا دست راست او را که پرچم مسلمانان را گرفته بود، قطع کرد. مصعب پرچم را به دست چپ گرفت اما دست چپ او را نیز قطع کردند... و با  زدن نیزه‌ای او را به شهادت رساندند. در فیلم نحوه شهادت مصعب به گونه دیگری به تصویر کشیده شده است.

6- صحنه اسلام آوردن سعد بن معاذ به قدری شتاب زده است که گفتگوی میان او و مصعب طرح نمی‌شود و ناگهان بدون هیچ مقدمه‌ای مصعب آب بر سر و روی خود می‌ریزد و سپس به نزد مصعب رفته و او را در آغوش می‌گیرد و....

در پایان باید گفت اگر چه فیلم به خوبی و به گونه‌ای در خور، دعوت پیامبر اسلام(ص) و پیام الهی او را به تصویر کشیده است و حتی از نحوه اسلام آوردن مصعب به سرعت عبور کرده است اما ارزش‌هایی همچون عشق به خداوند و پیامبر اسلام،عدالت گرایی،استکبار ستیزی و نفی طاغوت،روحیه جهادی،نگاه متعالی به زن، دینداری مخلصانه، قناعت گرایی و ... در این فیلم به تصویر کشیده شده‌اند و فیلم از این نظر قابل تقدیر است.

دکتر مهدی جمالی فر / سینما انقلاب


****************
ترکیب نچندان دلچسب روایاتی کوتاه

مهدی صباغ زاده در " راه بهشت " به زندگی یکی از مهمترین صحابه رسول الله (ص) یعنی مصعب بن عمیر می پردازد . او سعی می کند تمام ابعاد زندگی وی را به تصویر بکشد که این مطلب ضربه بزرگی به فیلم زده است چراکه در بسیاری از لحظات بدون مقدمه و هر گونه زمینه سازی برای آمادگی ذهن بیننده وارد مقطع زمانی از زندگی مصعب شده و به سرعت از آن می گذرد که این مطلب به جز یک سوم ابتدایی در سراسر فیلم نمود دارد . به عنوان مثال بدون آنکه برای مخاطب توضیحاتی درباره شعب ابی طالب و عهدنامه ای که کفار قریش بین خود امضاء کردند تا پیامبر (ص ) و مسلمانان را در تنگنا قرار دهند ، داده شود ، ناگهان وارد این مقطع زمانی شده و بعد از چند لحظه در نمایی بسیار ضعیف شاهد هجوم موریانه ها به سمت عهدنامه هستیم ( که حتی برای یک کودک نیز مشخص است این موریانه ها کامپیوتری ست ) ؛ یا در صحنه ای تعدادی از مسلمانان در حال ساخت چیزی ( احتمالا مسجدالنبی ) هستند که این صحنه نیز بدون هیچ مقدمه و موخره ای در فیلم آمده و گویا کارگردان تصور کرده است مخاطب همه وقایع پیرامون مصعب را می داند و کافیست به صورت تیتروار به آن اشاره شود .

می توان فیلم را ترکیبی از روایات کوتاه درباره زندگی مصعب دانست که به جز بخش ابتدای فیلم و نمایش رابطه عاطفی بین مصعب و دختری به نام زلفا روایات ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند تاجایی که حذف برخی از آنها هیچ لطمه به کل فیلم و قصه زندگی مصعب نمی زند . مشکل اصلی فیلم اینست که در فیلم سعی شده به غیر از پرداختن به تمام زندگی مصعب ، به بخشی از حوادث زمان مصعب نیز پرداخته شود که در لحظاتی از فیلم معلوم نیست قصه ، قصه مصعب است یا نمایش بخشی از تاریخ اسلام .

داستان مسلمان شدن مصعب که باید تاثیر زیادی در مخاطب فیلم بگذارد ، بدون عناصر تاثیر گذار به آن اشاره می شود . در چند صحنه کوتاه مصعب می گوید این چه خدایی است که زلفا حاضر است برای آن کشته شود ، و بعد به نزد پیامبر رفته و بعد هم مسلمان می شود . و به عظمت این تحول به خوبی اشاره نشده است .

ماجراهای بین مصعب و برادرش نیز بدرستی پرداخت نشده است . در اوایل فیلم از این موضوع و حسادت برادر به خوبی استفاده شده ولی چرایی تاکید فراوان بر حضور او در قصه فیلم پس از مرگ زلفا چندان مشخص نیست تا آنجا که در انتهای فیلم و در غزوه احد نیز او هیچ لطمه ای به مصعب نمی زند . نکته جالب فیلم کپی برداری از صحنه های فیلم محمد رسول الله مصطفی عقاد است که در سکانس غزوه احد نمودی واضح دارد .

مهدی علیپور / سینما پرس

****************

روایتی مبتذل از تاریخ اسلام

موضوع و مسئله کلان فیلم و نسبت آن با گفتمان فکری فرهنگی انقلاب اسلامی

آیا مسئله فیلم، یکی از مسائل واجد اولویت در انقلاب اسلامی است؟

هر چند به گمان بنده فیلم «راه بهشت» فاقد هرگونه مسئله ای در فضای دقیق کلمه است و در واقع آن چه از فیلم و روایت و عناصر سینمایی آن استنباط می شود، هیچ مبنای اعتقادی، دغدغه  اجتماعی، سیاسی یا انقلابی یا هر چیز دیگر ندارد. اما اگر بخواهیم برای این فیلم، مسئله ای قائل شویم، باید گفت که آن عبارت است از بازنمایی استثنایی شخصیت های برجسته تاریخ اسلام. مسئله ای که اگر درست و با پرداخت مناسب کار نشده بود، باید به عنوان یکی از مسائل مهم و بسیار معطل و بر زمین مانده به آن توجه فراوان شود.

آیا منظر پاسخ به مسئله از منظر انقلاب اسلامی است؟

خیر؛ فیلم از بستر تاریخ اسلامی و شخصیت تاریخی مصعب بن نمیر تنها به عنوان محملی برای طرح داستان عاشقانه خود سود می جوید. البته عشق هم در این کلام به شدت با سهل انگاری همراه است بلکه در یک عبارت دقیق و تند، فیلم و منظر آن، محمل روایتگری یک سوژه جنسی در بستر تاریخ جاهلیت عرب است. شاید در وهله  اول این تغییر بسیار افراطی و غیر منصفانه به نظر برسد. بررسی ابعاد در منظومه ای که در قالب فیلم  روایت می شود این نظر را تأیید می کند. عناصر اصلی داستان «راه بهشت» عبارت اند از مصعب بن نمیر، مادرش، پدرش، برادرش و معشوقه  بادیه نشین اش «زلفا» و ستیز دختر عبدالله ابن ابی، خاطرخواه مصعب. البته باید در این جا به این نکته  کلیدی اشاره کرد که مراد از عناصر اصلی، نه شخصیت های کلیدی سینمایی و بی تعاریف مرسوم آن، بلکه عناصر هویت­بخش و شاکله های سینمایی منظور است که فیلم بی آن ها و برای آن ها ساخت معنایی می یابد.

آیا پاسخ فیلم به این مسئله، درخور و حکمت­آمیز و از روی عشق است؟

هر چند چنین سئوالی را در عرصه  فیلم و سینما واجد صلاحیت نمی یابم (زیرا سینما در بهترین شرایطش می تواند تذکری باشد در جهت توجه و تدبیر و تفکر عمیق)، اما من­باب تکلیف باید عرض کنم: فیلم «راه بهشت» نه تنها پاسخ درخوری به دغدغه بازنمایی وقایع و شخصیت های تاریخ اسلام نداده، بلکه بی تأکید بر المان ها، نشانه ها، روابط و پیام هایی نظیر عشق دو جنس مخالف، این مسئله را به ابتذال نیز کشیده است. هر چند پاسخ سازنده ی این فیلم ممکن است این باشد که ما خواسته ایم از تصویری زمینی برای عشق زمینی، مخاطب را به عشق الهی رهنمون سازیم، اما در جواب وی می توان گفت: با هر وسیله ای اعم از جذابیت های ظاهری و جنسی نمی توان به هر هدف متعالی دست یافت. گو این که کارش داد می زند که اصلا دغدغه عشق متعالی را ندارد.

مصعب شخصیت اصلی داستان، شاعری است که در بزم های شادخوارانه جاهلی شعر عاشقانه می گوید و در خفا دل در گرو دختری بادیه نشین دارد. فیلم دائما بر توانایی او در دلبری و اغواگری تأکید می­کند. مادر مصعب زنی است صبور و بدکاره که در عین کیاست، به همخوابگی با بزرگان قریش شهرت دارد . فیلم به جا و بی جا به بدکارگی او و شخصیت اش به عنوان یک جاذبه جنسی می پردازد؛ فی­المثل بدون این که منطق روایی داستان حکم کند، به طور مکرر به روابط پنهانی و آشکار ابوجهل و خناس (مادر مصعب) اشاره می شود. پدر مصعب به یکی دیگر از سنخیت های مهم داستان مرتبط است؛ دائما در حالت هستی و شیدایی نسبت به همسر خویش به تصویر کشیده می شود و در حالی که از روابط او با بزرگان مطلع است، تنها اقدام مهم او در جهت نسبت وجه منفی اش شرابخواری است. درکنار این شخصیت هویت بخش که دغدغه های جنسی آن ها را در قصد به کنش و واکنش وا می دارد. ما عده ای از افراد خوب، خداپرست، اهل ایمان و موحد داریم که در پیشبرد روایی و خلق معنی تأثیر چندانی ندارند و اگر کارگردان آن ها را از بستر روایی خود حذف کند، خللی به فیلم وارد نمی شود. این موحدین و به اصطلاح «خوب های بی خاصیت» زائده های داستان هستند که نه جذابیت بصری دارند و نه کنش فعالانه و خلاقانه ای در جهت تحول داستان انجام می دهند؛ آن ها به مانند اجزای یک قاب چوبی تذهیب کاری و معرق کاری شده، باید باشند تا قصه مبتذل عاشقانه کارگردان، در لامکان و لازمان نماند و دیده شود. نکته مهمی که به ابتذال در فیلم دامن می زند، تلاش برای برجسته سازی المان ها، نمادها و عناصر، نشانه ها و رویدادهای عاشقانه ی سطحی و حتی جنسی است. در واقع کارگردان از عنصر روابط بین دو جنس مخالف نه به عنوان یک قطعه یا بخش از کلیت پازل داستانی خویش استفاده می کند، بلکه این رابطه، مبنای زیبایی شناسانه او در جذب مخاطب است. از همین رو برای سکانس هایی که بی پرده به موضوع امر جنسی اشاره دارند، دنبال هیچ منطق داستانی نمی گردد.

ارزیابی فیلم بر اساس گزینه نگرش به زن

اگر با تلقی پوشیدگی ظاهری و معیارهای رایج عرف صدا و سیما و سینمای ایران سراغ فیلم مذکور برویم، شاید بتوان برای «راه بهشت» نمره قبولی در معرفی چهره  زن مسلمان و یا موحد در نظر گرفت. اما اگر حجاب و عفاف را به تفسیرهای کمی تبدیل نکنیم و آن را در نوع روابط، نشانه ها و المان ها و نقاط برجسته فیلم جست وجو کنیم، باید گفت که در این فیلم زن مسلمان و موحد و شخصیت های داستانی که آن را بارنمایی می کنند، هیچ جذابیت بصری (به لحاظ سینمایی) ندارند و زن های غیر مسلمان و کافر هم تنها با زیبایی ظاهری و عشوه گری های مرسوم زنانه شناخته می شوند و از نقش تدابیر و تأثیر و تأثرات زنان در تاریخ سخنی به میان نمی آید.

تماشاگر از مبارزات و مجاهدات و صبوری ها و تحمل رنج های زنان مسلمان تاریخ اسلام چیزی مشاهده نمی کند و حتی در صحنه هایی که معشوقه  مصعب بر سر اعتقادش جان خود را از دست می دهد، مخاطب خیلی با او همذات پنداری نمی کند، زیرا ایمان و اعتقاد آن زن به خدای یگانه، اصلا در فیلم به تصویر کشیده نشده است. به عنوان نمونه، آن هنگامی که مصعب درمدینه النبی با وساطت پیامبر صلوات الله علیه ازدواج می کند، کارگردان بی هیچ دلیلی و با یک روایتگری مستقیم و عریان، رابطه  جنسی را به تصویر می کشد.

ارزیابی فیلم بر اساس نگرش به خانواده

چون فیلم یک قصه تاریخی را روایت می کند، نمی توان در برابر آن نسبت به تضادهای رایج و مدرن در ساختار خانواده خیلی دقیق موضع گیری کرد.

ارزیابی فیلم بر اساس برخی دیگر از شاخص های دینی

در بخش ادبیات دینی و پیام های دینی می توان فیلم را مانند بسیاری از فیلم های به ظاهر تاریخی- مذهبی رایج در فرهنگ سینمایی ایران جزو آثار دینی سودایی و عرفان زده دانست. آدم ها در قصه و با لوازم داستانی بقیه و با تصویر کشیدن علل و اسباب، به توحید، مسلمانی و دینداری و یا هر مفهوم دیگر دینی نمی رسند. برای این که فیلم واجد شرایط نمایشی و جذب تماشاگر شود، ابتدا آن­قدر به صورت دیداری و غیر عقلانی محیط و آدم های بد و کافر سیاه و کثیف نشان داده می شوند و هیچ نقطه  امیدی اعم از نظارت پاک انسانی به چشم نمی­آید یا لااقل برای آن تصویرسازی نمی شود، پس از آن به یکباره و به صورت معجزه آسایی همه  آن هایی که باید ایمان آورند، مومن می شوند. در این مسیر نه از مجاهدت، سختی ها و مبارزات حضرت رسول (ص) و مسلمین صحبتی به میان می آید و نه از صحت و برهان متقن و محکم اسلام. آدم ها به طرفه­العینی مس وجودشان زر می شود و می شوند اهل ایمان و تقوا. در یک کلام می توان گفت آدم های موحد و مسلمان فیلم، هیچ دلیلی برای خوب بودن خویش (البته بی زبان تصویر) ندارند و حضور آن ها همچون زائده ای بر کلیت داستان است و در واقع آن ها در پس­زمینه رنگ مذهبی به فیلم می دهند والّا فیلم هیچ ربطی به مفاهیم متعالی دینی ندارد.

ارزیابی فیلم از حیث هنری

آن چه در نقد ویژگی های هنری فیلم «راه بهشت» می توان عنوان کرد این است که کارگردان کاملا یک چهره امروزی و مدرن از شخصیت های تاریخی ارائه کرده است. اگر لوکیشن و نوع ادبیات کهن فیلم را از آن بگیریم، تمام اطوارها، رفتارها و نوع نگاه ها، برخوردها، مسیر داستان همه و همه به یک داستان از تهران دهه 1390 شبیه است و هیچ نشانه از خصلت های قومی و بومی عرب واز تأثرات آن شرایط ویژه  تاریخی صدر اسلام نمی بینیم.


محمد نیازی / سینما انقلاب

*********************

خدا پدر مصطفی عقاد را رحمت کند!

راه بهشت ساخته مهدی صباغ زاده گویا سعی دارد نسخه ای ایرانی از "محمد رسول الله" باشد. سکانس آغازین فیلم سکانسی کویری است. مردی که دختری را بغل کرده و زنی که به دنبال مرد می دود تا دختر را از چنگال او نجات دهد. مرد بر صورت زن می کوبد و دختر را زنده به گور می کند. پسر بچه ای شاهد این ماجراست و بعد از اینکه مرد از مدفن دختر زنده به گور شده بر می خیزد و می رود پسر بچه به سمت گور می دود و سکانس در اینجا قطع می شود و دست آخر مشخص نمی شود که پسر بچه چه نقشی را در این حادثه ایفا می کند. به نظر می رسد که این آغاز را می بایست در تناسب با سکانس پایانی فیلم ادراک نمود. انتهای فیلم شاهد مزرعه ای سبز هستیم که مادری در کنار دخترش ایستاده است. دختری که زنده به گور نشده و کویری که سبز شده است. همسر و دختر مصعب که قهرمان اول ماجراست و اشراف زاده ای عرب است که تاریخ صدر اسلام از منظر حوادثی که برای او اتفاق می افتد روایت می شود.

ضعف فرم و فیلمنامه مشکلی همیشگی و مزمن در سینمای ماست و راه بهشت نیز به شدت از این مساله رنج می برد اما بزرگترین ایراد وارد بر آن را می توان بلا تکلیفی آن نسبت به قصه اصلی دانست. شروع فیلم با یک سنت خشن جاهلی نوید فیلمی را می دهد که در صدد روایت تاریخ صدر اسلام است ولی مدام تاریخ پردازی فیلم به حاشیه ای پرتاب می شود و داستان عشق بازی های مصعب جوان (با بازی امین زندگانی) در متن قرار می گیرد و دست آخر مشخص نمی شود که مولف کدام روایت را در ضمیمه و کدام روایت را مبنا قرار داده است. شیوه موفق در این نحو روایت پردازی موازی را می توان در روز واقعه یا معصومیت از دست رفته به یاد آورد که داستانی در حاشیه وقایع صدر اسلام روایت می شود.

مخاطب در مواجهه با فیلم هایی که تاریخ ادیان و اسلام را دستمایه خود قرار داده اند انتظار بیشتری دارد. اول به دلیل وجود آثار فاخری که مشاهده نموده است و سطح ذائقه او را ارتقا داده است و دوم به دلیل همین مضمون دینی. علی الخصوص وقتی مولف به سراغ تاریخی می رود که عامه مخاطبین کم و بیش از آن اگاهی دارند باید بیشتر به مخاطب بیاندیشد. مخاطبی که محمد رسول الله را دیده است به چه دلیلی باید پای فیلم راه بهشت بنشیند؟ کارگردان حتی سعی ننموده که روایت شیعی تری از تاریخ صدر را عرضه کند و هیچ نامی از علی (ع) و اهل بیت در این فیلم دیده نمی شود. خدا مصطفی عقاد را رحمت کند که با اینکه از اهل تسنن بود ولی لااقل شمشیر ذوالفقار علی (ع) را به تصویر کشیده بود. همچنین تاکید فیلم بر شاعر بودن مصعب می توانست با استخراج اشعار غنایی و زیبای جاهلیت و ارائه آنها صورت تکمیل شده تری بیابد. گذشته از این ضعف تحقیقی برخی دیالوگ های شعاری نیز مخاطب را آزار می دهد از جمله آنجایی که رئیس قبیله اوس رو به مصعب می گوید که " آیات الهی چنان به دلم نشست که جاهلیت به یکباره از دلم بیرون رفت". تنها جنگی که در فیلم نشان داده می شود جنگ احد است که جوان اشراف زاده مسلمان قصه ما در آن به شهادت می رسد. اما چرا میان آن همه غزوات غرور آفرین که مسلمانان به قدرت ایمان خود بر دشمنان پیروز شدند راوی تنها به سراغ جنگی رفته که مسلمین در آن شکست می خورند؟ فریاد بر آورده می شود که محمد کشته شد و همسر مصعب در میان کشته ها به دنبال همسر شهید خویش می گردد و پس از آن همان سکانس پایانی است که همسر مصعب در کنار دختری که زنده به گور نشده در مزرعه ای سبز که نماد آبادانی است ایستاده است.

به نظر می رسد دغدغه عمده اثر نشان دادن سبک زندگی مردم قبل و بعد از جاهلیت است. پرداخت گل درشت به مشروب خواری و زن بارگی و بت پرستی مشرکین و سپس ارائه تصویری از مسلمانان با لباس های سفید که با هم مهربان اند به زراعت و تجارت و تشکیل خانواده می پردازند از جمله دلالت های این دغدغه است. راه بهشت بدون در افتادن به سکولاریسم از یک سو و تقدس مابی و عرفان زدگی از سوی دیگر مردمی واقعی و معمولی را به تصویر می کشد که با شعار عدالت به اسلام می گروند و کار می کنند و عاشق می شوند و ازدواج می کنند. تاکید مولف بر مفهوم عدالت قابل ستایش است. حمزه سیدالشهدا در این فیلم حمزه ای هالییوودی و پهلوان نیست. اساسآ هیچکس در این فیلم خارق العاده نیست و مصعب نیز به مدد بازی متوسط امین زندگانی خیلی خوب این میانمایه بودن را به تصویر می کشد. به راستی اگر سینما بتواند به دور از قهرمان پردازی های کاذب تصویرگر همین مردمان میانمایه ای باشد که با همه ضعف های شان و همه معمولی بودن شان شیفته عدالت و سخن حق اند سینمای دیگری متولد خواهد شد.

محمدالیاس قنبری / سینما انقلاب

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس