به گزارش مشرق، یک کاربر فضای مجازی در اینستاگرام در گزارش روزانه خود از مناطق سیل زده نوشت:
روزنوشتهای سفر به لرستان/۲۷
روزنهم ۹۸/۱/۲۱ قسمت۳
سرصبحی سیدعماد زنگ زد؛ آخوند اهوازی.
زنگ زد گفت بیا اهواز اینجا کربلاست!
قلبم داغ شد.
در پلدختر باهم بودیم. بعد ۶ روز گفت باید برگردم اهواز کمک مردم.
رفتم کنار رودخانهی شهر. با یکی از سیلزدهها مصاحبه کردم. چقدر صادقانه حرف زد. اینکه ماشینهای شهرداری در شهر با بلندگو هشدار میدادند ولی ما جدی نگرفتیم!
مسعود دهنمکی پیام داد که میخواهد فیلم زندانیها را در پلدختر اکران کند. گفت جا ردیف کن. دمش گرم.
گلروبی خانه به خانه روستاها هنوز کار دارد، لکن در شهر نفسهای آخرش است. اما مردم غمزده بسته شدن جاده قدیم است. بخشی از درآمد مردم از مسافران گذری است.
جوانان شهر زیادند که بیکارند. آب پاکی را ریختم روی دستشان؛ جاده حالا حالا ساخته نخواهد شد.
امروز راه روستای چمحیدر بازشد. البته تا ۵۰۰ متریاش. بچههای بوشهر و کرج پیاده کوه را دور زدند و برایشان غذا بردند.
یکی از اهالی گفته بود دفعه برای من تیغ ژیلت بیارید!
سرظهر اتوبوس دانشجویان پزشکی شهید بهشتی تهران آمدند. سر راه اتفاقی دیدمشان. شام و ناهار خودشان راهم آورده بودند؛ کنسرو!
یک عروس و داماد دیگر پیدا کردم.
در روستای دمرود اَفرینه. ۱۵ کیلومتری معمولان؛
میلاد احمد پور و سحر خانم.
دختر عمو پسر عمو هستند.
کارت عروسی را پخش میکنند برای ۸ فروردین.
سیلِ ۵ فروردین عروسی را عقب میاندازد.
ناگهان سیل ۱۲ فروردین...
نصفه جهیزه را آب برده.
نصف دیگر در گِل.