به گزارش مشرق به نقل از فارس ، او «سلمان» آزاد شده رسول خاتم(ص) است، کسی که افتخار شیعه به ویژه ایرانیان است، او همان کسی است که پیامبر و مولایش او را لایق نگهداری علم میدانستند و حاکمی که تنها داراییاش یک عبا بود.
حاکمی که تنها داراییاش عبا بود
ابونعیم و ذهبی نوشتهاند که سلمان در حالی که بر حدود سی هزار نفر حکومت میکرد، تنها با یک عبا که فرش و لباس او نیز بود، برای مردم خطبه میخواند، به همین جهت مورد سرزنش خلیفه وقت، عمر بن خطاب قرارگرفت، او در پاسخ خلیفه چنین نوشت: «گفته بودى که من حکومت خدا را ضعیف و سست کرده و خود را خوار گردانیده و خدمتکار مردم کردهام به حدى که اهالى مدائن نمىدانند که من امیر آنهایم ! پس مرا به منزله پلى گردانیدهاند که بر من مىگذرند و بارهاى خود را بر دوش من مىگذارند! و نوشته بودى که اینها باعث سستى سلطنت خدا مىشود! پس بدان که ذلت در اطاعت الهى، دوست داشتنىتر است در نزد من از عزت در معصیت و نافرمانى خدا و تو خود مىدانى که رسول خدا(ص) تألیف دلهاى مردم مىکرد و به ایشان نزدیکى مىجست و مردم هم به سوى او تقرب مىجستند...»، به این ترتیب وى، خلیفه وقت را به سنتهاى فراموش شده رسول خدا (ص) تذکر داد که مردمى بودن و با آنان و همچون آنان زندگى کردن، نه تنها مغایر با زمامدارى نیست، بلکه لازمه حکومت الهى و مردمى است و از سنت هاى رسول خدا (ص) است.
* نقش بصیرتی سلمان در فتنه سقیفه
بعد از رحلت جانسوز رسول خدا (ص) غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی علیهالسلام سلمان در خطبهای بسیار فصیح، که میتوان آن را کوبنده و افشاگرانه خواند، چنین گفت: «ای مردم! هر گاه فتنهها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت میرسند، بر شما باد به آل محمد (ص) چرا که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی علیه السلام، ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید»، این جملات روشنگرانه و آگاهانه سلمان در صورتی بیان شد که غبار فتنه سراسر مدینه را فرا گرفته بود.
هر چند که سلمان فارسی حکومت علی علیه السلام را درک نکرد و در اواخر حکومت عثمان از دنیا رفت، ولی با این حال عارف به مقام اهل بیت علیهمالسلام و معتقد به امامت امامان معصوم علیهمالسلام از ذریه پیامبر(ص) و از نسل امیرمؤمنان (ع) بود.
ابونعیم و ذهبی نوشتهاند که سلمان در حالی که بر حدود سی هزار نفر حکومت میکرد، تنها با یک عبا که فرش و لباس او نیز بود، برای مردم خطبه میخواند، به همین جهت مورد سرزنش خلیفه وقت، عمر بن خطاب قرارگرفت، او در پاسخ خلیفه چنین نوشت: «گفته بودى که من حکومت خدا را ضعیف و سست کرده و خود را خوار گردانیده و خدمتکار مردم کردهام به حدى که اهالى مدائن نمىدانند که من امیر آنهایم ! پس مرا به منزله پلى گردانیدهاند که بر من مىگذرند و بارهاى خود را بر دوش من مىگذارند! و نوشته بودى که اینها باعث سستى سلطنت خدا مىشود! پس بدان که ذلت در اطاعت الهى، دوست داشتنىتر است در نزد من از عزت در معصیت و نافرمانى خدا و تو خود مىدانى که رسول خدا(ص) تألیف دلهاى مردم مىکرد و به ایشان نزدیکى مىجست و مردم هم به سوى او تقرب مىجستند...»، به این ترتیب وى، خلیفه وقت را به سنتهاى فراموش شده رسول خدا (ص) تذکر داد که مردمى بودن و با آنان و همچون آنان زندگى کردن، نه تنها مغایر با زمامدارى نیست، بلکه لازمه حکومت الهى و مردمى است و از سنت هاى رسول خدا (ص) است.
* نقش بصیرتی سلمان در فتنه سقیفه
بعد از رحلت جانسوز رسول خدا (ص) غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی علیهالسلام سلمان در خطبهای بسیار فصیح، که میتوان آن را کوبنده و افشاگرانه خواند، چنین گفت: «ای مردم! هر گاه فتنهها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت میرسند، بر شما باد به آل محمد (ص) چرا که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی علیه السلام، ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید»، این جملات روشنگرانه و آگاهانه سلمان در صورتی بیان شد که غبار فتنه سراسر مدینه را فرا گرفته بود.
هر چند که سلمان فارسی حکومت علی علیه السلام را درک نکرد و در اواخر حکومت عثمان از دنیا رفت، ولی با این حال عارف به مقام اهل بیت علیهمالسلام و معتقد به امامت امامان معصوم علیهمالسلام از ذریه پیامبر(ص) و از نسل امیرمؤمنان (ع) بود.