سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** بی قراری روزنامه اصلاحطلب از دستگیری شبکه جاسوسی
از روزی که خبر دستگیری شبکه جاسوسی در پوشش فعالین محیط زیست منتشر شد، روزنامه شرق به صورت ویژه به این موضوع ورود کرد و ضمن حمله به صدا و سیما به دلیل انتشار مستند افشاگرانه، به مظلوم نمایی و تبرئه «کاووس سید امامی» پرداخت.
امروز هم روزنامه شرق در همین رابطه در مطلبی با عنوان «کسی از کارشناسان حیات وحش خبر ندارد» نوشت:
«رایزنیها برای روشنشدن وضعیت فعالان محیطزیستی ادامه دارد...درست یک روز پیش از سالروز پیروزی انقلاب اسلامی بود که دادستان تهران از دستگیری گروهی به اتهام "جاسوسی در پوشش پروژههای محیطزیستی" خبر داد. اگرچه این خبر آنهم در دهه فجر، اهمیت فراوانی داشت؛ اما توجه افکار عمومی از این جنبه به دستگیری این گروه معطوف شد که از چند ساعت پیش از انتشار آن، خبری دیگر در فضای مجازی در حال دستبهدستشدن بود؛ "کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه امام صادق (ع)، در زندان اوین فوت کرد". این خبر باعث بهت بسیاری از کاربرانی شد که سیدامامی را میشناختند و سؤالی را در ذهن آنان مطرح کرد که "مگر سیدامامی بازداشت شده بود؟"».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«به فاصله چند روز و درحالیکه اخبار شبکههای مجازی و تلویزیونهای فارسیزبان غربی بارها موضوع این پرونده را مطرح کردند، بخش خبری ۲۰:۳۰ اقدام به پخش مستندی هفتدقیقهای با نام «منطقه ممنوعه» کرد و گفت که مرحوم سیدامامی و همکارانش در پوشش فعالیتهای محیطزیستی، اقدام به جمعآوری اطلاعات سایتهای موشکی کردهاند...در این مستند، اگرچه ادعاهای فراوانی ازجمله ارتباط با افسر سیا، جمعآوری اطلاعات منابع آب ایران، تلاش برای تجارت پروانه شکار با اتباع خارجی در کشور، خرید خانههایی در منطقه دروس تهران و ارتباط زیرزمینی این خانهها و حتی ایجاد تشکیک درباره اقدام این گروه برای ایجاد خشکسالی عمدی در ایران مطرح شد، نهتنها هیچگونه سند پذیرفتنی از این ادعاها نمایش داده نشد؛ بلکه بارها عکسهای خصوصی مرحوم سیدامامی در جمعهای خانوادگی و حتی در کنار استخر به نمایش گذاشته شد».
گفتنی است در هفتههای گذشته، یک تیم جاسوسی که در پوشش فعالین محیط زیست به جمع آوری اطلاعات مهم از مراکز حساس کشور اقدام کرده و آن را در اختیار بیگانگان قرار میدادند، دستگیر شدند. «کاووس سید امامی» یکی از نفرات اصلی این تیم در زندان اقدام به خودکشی کرد. فیلم خودکشی این جاسوس موشکی برای نمایندگان مجلس پخش شد و خانواده وی نیز خودکشی او را تأیید کردند.
پس از انتشار خبر دستگیری این تیم جاسوسی، رسانههای معاند از جمله بی بی سی فارسی، رادیو فردا، صدای آمریکا، من و تو و کانال ضد ایرانی آمدنیوز با دستپاچگی به تردیدافکنی و تبرئه جاسوس موشکی پرداختند.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و روزنامههای اصلاح طلب و برخی از نمایندگان لیست امید نیز به جمع حامیان جاسوس موشکی اضافه شده و به مظلوم نمایی، تردیدافکنی و حمله به دستگاه قضا و نیروهای امنیتی پرداختند.
این جماعت به جای مذمت جاسوس و جاسوسی علیه منافع و مصالح کشور، با استدلالهای غیرمنطقی و بعضاً کودکانه، به دفاع از این شبکه جاسوسی پرداخته و دستگاه قضایی را به سیاسیکاری متهم کردند.
برخی کارشناسان معتقدند که فضاسازیها و فرافکنیها علیه اقدام دستگاههای امنیتی در دستگیری شبکه جاسوسی به احتمال قوی به این دلیل است که برخی از افراد از همکاران، مرتبطین و وابستگان به فرد دستگیرشده بوده و یا به دلیل ارتکاب برخی از جرائم و اقدامات مشابه فرد دستگیرشده – اقدامات علیه امنیت ملی – نگران هستند که دستگاه قضایی بخواهد به جرائم ایشان نیز ورود پیدا کند. در واقع مخالفت ایشان از جنس هزینهتراشی برای نظام و ممانعت از پیشروی نظام برای مقابله با افراد آلوده است. این افراد تلاش دارند فرد مجرم را که با وی در ماهیت نیت و یا عمل ارتکابی، مجانست دارند از ترازوی عدالت، رهایی بخشند و اگر در این امر موفق نشدند در افکار عمومی، حرکت و فعل نظام را تخطئه نمایند تا نظام به سمت تکرار اینگونه اقدامات حرکت نکند.
** آستانه تحمل کابینه آقای روحانی بالاست
روزنامه ایران در مطلبی با عنوان «آیا بود نقدها را عیاری» نوشت:
«سخنان حسن روحانی نسبت به برخی مخالفان بهانه و دستاویزی شده تا بعضی که به هر مناسبتی درصدد حمله به دولت هستند، آن را چماقی علیه دولت و بخصوص شخص رئیس جمهوری نمایند و وی را فاقد تحمل برای انتقاد معرفی نمایند...واقعیت این است طی ۵ سال گذشته مخالفان و منتقدان دولت هر چه خواستهاند، نثار دولت نمودهاند. از موضوعات شخصی تا مباحث سیاسی و اقتصادی و اجتماعی فرقی برای آنان نداشته است. با وجود این، دولتمردان در مقام عمل تمامی این سخنان را شنیده و تحمل کردهاند... به مصداق سخن «حب الشئ یعمی ویصم» دوستی یک چیز، آدمی را کر و کور میکند. برعکس این سخن هم صادق است یعنی نفرت از یک چیز هم آدمی را کر و کور میکند. واقعیت این است که به نظر برخی مخالفان، انگار دولت هیچ دستاوردی نداشته و باید همیشه با بزرگنمایی برخی موضوعات آن را همانند دشمن خارجی کوبید. واقعیت این است کدام آدم عاقلی این رویه را تأیید میکند. آیا کشور تا قبل از دولت یازدهم در آستانه ماده ۴۲ فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار نداشت؟ آیا نرخ دلار طی یک سال ۳۰۰ درصد افزایش نداشت؟ مقایسه شود با افزایش ۳۰ درصدی طی ۵ سال گذشته. آیا تورم یک رقمی اتفاقی بوده است؟ آیا فضای ارتباطی میان مردم به اقصی نقاط کشور گسترش نیافته است؟ آیا به جهت برجام، ایرانهراسی کاهش نداشته است؟».
گفتنی است مقامات دولت روحانی در تریبونهای گوناگون از عباراتی همچون تازه به دوران رسیده، تخریبگر، ترسو، بزدل، دروغ پراکن، اقلیت تندرو، عصر حجری، بیکار و متوهم، هوچی باز، بی شناسنامه، کم سواد، تازه انقلابی شده، مزدور، کم عقل و... درباره منتقدانش استفاده کرده است.
تاکید بر پایبندی به آزادی بیان از جمله شعارهایی بوده است که آقای روحانی در سال ۹۲ با تکرار آن توانست بخشی از آرا را به خود جلب کند. بویژه آنکه او در یکی از مناظرهها، طرف مقابل خود را به برخوردهای سخت با منتقدان و معترضان هم متهم کرد.
منتقدان دولت معتقدند که روحانی و برخی از اعضای کابینه (از جمله آخوندی) در زمینه آزادی بیان کارنامه روشنی ندارند؛ جدای از شکایتهایی که از رسانههای منتقد در دولت روحانی انجام شده، منتقدان حجم "زیاد" کنایهها و بعضاً "اهانت"های آقای روحانی در قبال منتقدان را جزو نشانههای مهم عدم اعتقاد واقعی ایشان به این شعار میدانند.
** باید حرف فرانسویها را گوش کنیم، موشکی را هم بدهیم برود!
روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «نقش فرانسه در حفظ برجام» نوشت:
«با نگاهی به مواضع دولت فرانسه در حوزه مسائل منطقهای شاهد آن هستیم که فرانسویها در اغلب موارد دیدگاههایی نزدیک به ایران دارند و حتی میتوان به جرات گفت که مسیر پیشِ رو برای دست یافتن به توافق میان ایران و کشورهای غربی در مسائل منطقهای مسیری سادهتر و با موانع کمتری از مذاکرات هستهای خواهد بود...چه بخواهیم، چه نه مسئله حفظ برجام و ادامه رفع تحریمها ارتباط مستقیمی با سایر پروندههای باز میان نظام سیاسی ایران و جامعه جهانی دارد.
از همین رو میتوان گفت که حفظ توافق هستهای و رفع تحریمها ارتباط مستقیمی با انتخاب سیاستها در پروندههایی مانند موضوعات مرتبط با بحران منطقهای دارد...قوه عاقله نظام سیاسی بر خلاف تمایل جناح تندرو به دنبال حل و فصل موضوعات تنشآفرینی است که نادیده گرفتن آن به کنار گذاشته شدن برجام، بازگشت فشارهای بینالمللی و ایجاد فضای تحریمی و برگشت تحریمهایی میشود که اثر مستقیمی بر زندگی روزمره مردم خواهد داشت».
پس از امضای برجام-تیرماه ۹۴- و همچنین در روز آغاز اجرای-تعهدات ۱+۵ ذیل- برجام (دی ماه ۹۴) روزنامههای زنجیرهای اصلاح طلب با تیترهایی همچون «تحریمها به تاریخ پیوست»، «خلاص شدیم، سلام بر ایران بیتحریم»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «کلید تدبیر، قفل تحریمها را گشود»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «پیروزی، بدون جنگ» و... به استقبال این توافق رفتند.
براساس تبلیغات گسترده نشریات اصلاح طلب و رسانههای حامی دولت قرار بر این بود که برجام دو دستاورد عمده داشته باشد؛ اول «لغو تمامی تحریمها» و دوم «گشایش اقتصادی برای عموم مردم» اما همانطور که منتقدان نیز به درستی اشاره کرده بودند، به دلیل رعایت نکردن قاعده «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیش بینی برگشت پذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است، برجام نمیتوانست برآورده کنندهٔ این شعارها باشد.
لازم به ذکر است که صادق زیباکلام -تیر ۹۴- در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود: «اصولگرایان بارها اعلام کرده بودند که هستهای بهانه و خاکریز اول غربیها است. اگر ما در زمینه هستهای کوتاه بیاییم و توافق کنیم غربیها سر وقت پروندههای دیگر از جمله حقوق بشر و بهانههای دیگر خواهند رفت. از این بابت هم روشن خواهد شد که آنها در اشتباه بودهاند و مسائل حقوق بشر یا سیاستهای ایران در منطقه خاورمیانه ارتباطی با موضوع هستهای پیدا نمیکند».
اکنون تجربه برجام پیش روی ماست. نتیجه برجام به صورت خلاصه این شد که «تحریمها پابرجا ماند ولی هستهای رفت». اما متاسفانه اصلاح طلبان علیرغم این تجربه مهم و پرهزینه تاکید دارند که موشکی را هم بدهیم برود!