امام حسین بن علی(ع) از فردی پرسید:" کدامیک از این دو کار نزد تو محبوبتر است، رهانیدن بیچاره ناتوانی از دست یک ستمگر که قصد کشتن او را دارد، یا کمک به پیروزی مؤمن درمانده ضعیفی از شیعیان ما در برابر دشمنی حیلهگر که میخواهد وی را گمراه کند؟ بدین نحو که با بیان حجتها و برهانهای الهی (وی را کمک کنی] تا بتواند بر ناصبی غلبه کرده و وی را شکست دهد؟"
امام خود پاسخ پرسش خویش را چنین بیان فرمود:
"بلکه نجات بخشیدن این مؤمن درمانده از دست ناصبی محبوبتر است..." (1)
1- عاشورا حیات اسلام و بقای قرآن و سلامت سنت نبوی و علوی(ع) است. عاشورا نه یک جنگ فیزیکی، و نه یک انقلاب سیاسی، بلکه رستاخیزی الهی است که فرهنگ قرآن را و هدف بعثت رسول اکرم(ص) را، و حقیقت غدیر را در کژراهه امت اسلام، آشکار میکند، تبیین مینماید، و حقانیت آن را به عنوان «تنها راه نجات، فلاح و ماندگاری» برای تمامی تاریخ و تمامی نسلهای بشر ترسیم و تعریف میکند.
2- سیدالشهداء خون خدا و وارث تمام انبیاء و اولیاء در قیام بیمانند و جاودانه عاشورا در پی آن است که افکار و فرهنگهای غلط و اسلام واژگونه و سنتهای منحرف، و بدعتهای شیطانی و همه آنچه به عنوان اسلام، به خورد مسلمین داده شده، برملا کند، و اسلام راستین که در یک کلمه «تشیّع علوی» و «مسیر فاطمی» است را بنمایاند را حاکم کند.
3- سرور آزادگان همانگونه که خود فرمود در پی «اصلاح امت جدش و احیای سنت جد و پدرش» بود، و عاشورا یعنی «برچیدن دستگاههای فکری و سیاسی شیطانی که بر مبنای تفکر غیردینی اما به نام دین حاکم شدهاند و برپا کردن نظام قرآنی آنچنان که تمدن و تفکر حضرت ختمی مرتبت(ص) مبنای آن بود، و سیره علوی(ع) آن را شفاف و ملموس کرد.» در این «اصلاح و احیاء» البته «شیعی گری ملاک» است، و شیعه یعنی پیرو و نه دوستدار!
4- آنچه در حدیث مبارک ابتدای نوشته آمد، بیان انگیزه و هدف متعالی اسلام و قرآن از زبان مبارک سرور آزادگان حسین بن علی(ع) است. یعنی «تلاش برای نجات مسلمان از چنگال تفکر و تعلیم شیطانی، با آموزههای الهی و دقیق، بالاتر از تلاش برای حفظ جان او است.» و این مهم بدان معناست که «انما الحیوه عقیده و جهاد» و یعنی حفظ عقیده و اندیشه، فکر و تعقل شیعه امام حسین(ع) ارزشمندتر از حفظ جان اوست. به همین نسبت «مبارزه با دشمنان عقیده و اندیشه شیعی اصیلتر، فوریتر، ضروریتر و حیاتیتر از مبارزه با دشمنان جانی است» و...
5- عاشورای حسینی(ع) اگر از چنگ سیاسیکاران نجات یابد، و اگر از بند اهداف حزبی و گروهی و باندی رها شود، یقیناً به «احیای سنت پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) خواهد انجامید، چرا که خون خدا برای آن بر زمن ریخته شد، و آل الله برای آن به اسارت رفت و...
6- در کشور امام زمان(عج) که عاشورا قشرهای مختلف را عزادار میکند، و شور حسینی(ع) در هر کوی و برزن و خانهای غوغا مینماید، اگر سیاسیکاران مجال دهند، «شعور حسینی(ع) و شرف زینبی(ع)» یقیناً کارساز خواهد بود. اما چه باید کرد که چند دهه است دین و مذهب اسیر التقاط و سیاستزدگی است. غلبه با افکار و اوهام دکتر شریعتی است و تفسیر قرآن را به روشنفکران مذهبی؟! (آنچه که وجود خارجی ندارد] و تبیین عاشورا نیز به همین قشر (با لباسهای متفاوت] سپرده شده است. یعنی «کار از کاردان گرفته شده تا سیاست امور را ساماندهی کند.»
7- چنین است که هَمّ و غم ما چه در مسائل داخلی و چه خارجی، چه در برابر کفّار و چه در قبال امت اسلام شده است جنگ فیزیکی! و نهایت این که کدام دیکتاتور؟! باید برود؟ اما چه کسی و بالاتر از آن چه تفکری باید جایگزین شود مهم نیست! آیا سخنان حسین بن علی(ع) چه زمانی باید چراغ راه باشد؟ و چند دهه دیگر در این کشور امام عصر(عج) واقعاً حسین مصباح الهدی و سفینه النجاه میگردد؟
8- ما در ظلم فکری و اعتقادی به سر میبریم! اندیشههای دینی در التقاط هستند چرا؟ زیرا باید سیاست در گردش و حزبها و گروههایی که بر اساس «تشخیص مصلحت» عَلَم میشوند، به پیروزی برسند. رسانههای ما رسالت آموزش سیره حسینی(ع) را به صاحبان فهم و عالمان دین و معتقدان حقیقی عاشورا نمیسپارند. زیرا باید مخاطب جمع کرد و مطالبی گفت که بر اساس نظرسنجیها؟! بیشترین طرفدار را جمع کند. از این روی خیل عظیم عاشقان حسین و زینب(ع) در استضعاف فکری و عقیدتی، سرگردان و حیران میمانند، هرچند عزاداریها مفصل و پرجمعیت است. راستی بیاد آوریم و بیندیشیم درباره اطلاعیه حضرات آیات وحید خراسانی و صافی گلپایگانی که: "عزاداران برای ظهور منجی عالم دعا کنند."
------------------------------------
1- فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)