گروه فرهنگی مشرق- نمایشگاه هجدهم مطبوعات هم تمام شد؛ با همه پست و بلندی و افت و خیزی هایی که نداشت. گزارش دقیقی از اینکه اساسا چنین نمایشگاهی و در هیچ جای دیگر کره خاک به این شکل و سیاق وجود دارد یا خیر، در دست نیست؛ اما هر چه که هست مطبوعات و پایگاه های اینترنتی بزرگ عموما نه نیازی به این دارند که به نمایشگاهها بیایند و نه تعریفی در این زمینه. هر چند باید جشنواره ها را در این زمینه استثنا کرد.
به هر حال نمایشگاه هجدهم مطبوعات محلی بود برای گرد هم آمدن مطبوعاتی که کمتر دست اندرکاران هم را می دیدند، با این ویژگی که تقریبا این نمایشگاه از هیچ برنامه خاصی تبعیت نمی کرد.
غرفه ها چیده شده بودند و هر کدام کار خود را می کردند، عده ای مخاطبان جدیدی می یافتند، بعضی ها غرفه آرایی خود را به رخ می کشیدند و چند تایی هم باقی مانده های برگشتی شان را به پول نزدیک می کردند.
نمایشگاه مطبوعات از همان ابتدای کار با مشکل مواجه بود؛ ماجرا از این قرار بود که مطبوعات بر خلاف کتاب موقعیت ارتباط مستقیم با مردم را دارند و از همین جهت است که قاعدتا نباید نیازی به بازاری مانند نمایشگاه داشته باشند، به بیان ساده تر اگر نشریه ای بر روی دکه فروش نرفت، چه توقعی است که به ضرب و زور فضای نمایشگاهی و جوسازی مطبوعاتی به فروش برود تا در گوشه کتابخانه ای قرار گرفته یا از کاغذ آن استفاده های دیگری بشود. قصه سایت های اینترنتی و خبرگزاری ها، که در اینجا مقصود از خبرگزاری همان سایت های تولید خبر بزرگ است، تا حدودی مضحک تر به نظر می رسد. اینترنت فضایی است که بدون نیاز به طی کردن مسافت های فیزیکی، اطلاعات تنها از جستجو در اختیار قرار می گیرد، حالا به این لطیفه گوش کنید که یک سایت که ماهیتی مجازی دارد به یک نمایشگاه حقیقی آمده و عرض اندام کند؛ چه چیزی قرار است به نمایش گذاشته شود؟
تنها توجیهی که می توان برای برگزاری چنین نمایشگاه هایی اندیشید یک چیز است و آن رونق دادن به بازار مباحث مطبوعاتی و رسانه ای یا همان گعده های مطبوعاتی ها با هم و مسوولان با رسانه ای ها است.آن چیزی که در این چند ساله به نظر می رسد چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
پر رونق ترین غرفه های نمایشگاه مطبوعات امسال یکی آن غرفه هایی بودند که با هزینه های میلیونی- که تقریبا در اکثر موارد از جیب بیت المال تامین شده بود- غرفه آرایی شده بودند و دیگر نشریات مورد توجه خانم ها یعنی نشریات خیاطی و آشپزی بود و این یعنی پایان کار گعده ها. بعضی غرفه های نشریات روشنفکری هم فرصت را مغتنم شمردند و باقی مانده های نشریات فروش نرفته را به مخاطبان رد کردند به طوری که غرفه های آنها تبدیل شده بود به دکه فروش اختصاصی که البته از دیدگاه مدیران نمایشگاه احتمالا یکی از کارکردهای نمایشگاه همین است.
برگزاری چنین نمایشگاه هایی یک بحثی است و از دست دادن مزیت نسبی اولیه شان که به آن اشاره شد؛ یعنی گعده های مطبوعاتی بحثی دیگر است. این که مزیت نسبی این نمایشگاه ها از دست برود و تنها در مواردی خاص آن هم به ابتکار خود رسانه ها و نه در متن نمایشگاه رخ دهد و هیچ مسوولی در نهاد متولی متوجه این رخداد تلخ نشود نشان دهنده یک بیماری فرهنگی و بروکراتیک است؛ این درست همان بیماری است که گریبان گیر دیگر دستگاه ها است همان بیماری که از دلش همایش بیرون می آید بدون آنکه فکری برای محتوایش کرده باشند.
حکایت
داخل غرفه شد و یک راست نشست روی یکی از مبل ها و خبرنگار را صدا کرد، خبرنگار جوان هم شروع کرد چند عکسی از او گرفتن؛ رو بروی لگو می ایستاد و ژست می گرفت انگار که می خواهد حرفی بزند؛ اما لام تا کام چیزی نمی گفت، دست آخر کنار خبرنگار ایستاد و چیزی نوشت و به او داد، که این عکس ها را برایم ایمیل کن، از خبرنگار که می پرسی او کیست؛ در حالی که عکس های مرد را از روی حافظه دوربین پاک می کند، پوزخندی می زند که؛ طرف میخواهد نماینده مجلس شود!
حکمت
داستان مدیریت های فرهنگی خصوصا از نوع رسانه ای آن با این "آرزومند نماینده شدن" تفاوت چندانی ندارد.برای برخی مدیریتهای این نمایشگاه ها و جشنواره ها تفاوت چندانی با گرفتن عکس با ژست مصاحبه ندارد. مدیران تنها با این نمایشگاه ها ژست می گیرند و عکس هایش را در بیلان کاری ها آرشیو می کنند اما اگر از آنها درباره متن گفت و گویشان بپرسی چیز چندانی دستت را نمیگیرد.
پایان بندی نمایشگاه مطبوعات معرفی غرفه های برگزیده بود؛ چند روزنامه و خبرگزاری. یکی دو خبرگزاری و روزنامه دیگر ناراضی بودند، اما دیگران لبخندی می زدند و سری تکان می دادند و همین. یعنی ماجرا از ابتدا مشخص بود؛نمایشگاه تمام شد تا صفحه ای به یک بیلان کار اضافه شود.
کد خبر 76881
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۱
- ۲ نظر
- چاپ

پایان بندی نمایشگاه مطبوعات معرفی غرفه های برگزیده بود؛ چند روزنامه و خبرگزاری، یکی دو خبرگزاری و روزنامه دیگر ناراضی بودند، اما دیگران لبخندی می زدند و سری تکان می دادند و همین. یعنی ماجرا از ابتدا مشخص بود؛نمایشگاه تمام شد تا صفحه ای به یک بیلان کار اضافه شود.