ناخدا صمدی

ناخدا هوشنگ صمدی یکی از تکاوران ارتش است که در روزهای سقوط خرمشهر در سال ۱۳۵۹ فرماندهی تکاوران نیروی دریایی ارتش را برعهده داشته است. وی از اجرای نظریه «زمین بدهیم و زمان بگیریم» می‌گوید.

سرویس تاریخ مشرق- ناخدا هوشنگ صمدی از جمله تکاوران ارتش است که در روزهای سقوط خرمشهر در سال ۱۳۵۹ فرماندهی تکاوران نیروی دریایی ارتش را برعهده داشته است. وی در مصاحبه‌ای که اخیرا با حسین دهباشی داشته درباره تز «زمین بدهیم زمان بگیریم» می‌گوید:

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 10
  • ۱۰:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۳
    31 0
    غرضی از اقتصاد هم چیزی نمی دونست
  • ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۳
    51 8
    البته این زمین می دهیم و زمان می گیریم در این سایز و در حالت ناچاری ، آری ؛ اما این نظریه رو بنی صدر خائن ، خائنانه اجرا کرد و مشکل بزرگی برای کشور به وجود آورد و شهدای فراوانی دادیم و خسارت بزرگ و وسیعی برای کشور ببار آورد .
  • ۱۱:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۳
    10 1
    خوب ادامه فیلم هم میزاشتید ببینیم جناب ناخدا چی می فرمودند؟
  • ۲۳:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۳
    1 1
    فرماندهان میدانی روی چشم ما هستند، ولی آیه نازل نشده که نمیتونیم به برخی تصمیمات آن دوران انتقاد کنیم یا دادگاه برگزار نکنیم. گفتم همگان بدونند.
  • علي ۰۲:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۵
    2 1
    در ادمه مجري ميپرسه اگه زمان شاه عراق به ايران حمله كرده بود چي ميشد ارتش ايران كه فقط ارتش رژه بود!ناخدا ميگه اونا يك روز فقط ميتونستن مقاومت كنن لشكر 92 زرهي اهواز يك تنه جلو تمام لشكرهاي عراقي مي ايستاد در مقابل هر تانك عراقي ارتش يه هلي كوپتر كبري داشت
    • ۰۸:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۶
      3 5
      البته اين ناخداي عزيز ارتشي چون يك نظامي صرف بوده خيلي توجهي به عالم سياست و اينكه قبل از انقلاب وضعيت سياسي ايران و عراق چي بوده و بعد از انقلاب چگونه شده,ندارد.به همين دليل قياس مع الفارق فرموده اند. اما بايد به اين حقيقت مهم توجه نمود كه همان دولتهائي (آمريكا و انگليس فرانسه و صهيونيستهاو....) كه صدام احمق مغرور و رواني را تحريك و تجهيز كردند تا به ايران حمله كند, تا قبل از پيروزي انقلاب, حامي اصلي و در واقع اربابان شاه ضعيف و خائن ايران بودندو شاه ايران وظيفه حفظ منافع نامشروع آنها درمنطقه را تحت عنوان ژاندارم خليج فارس داشت و نه دولت عراق و نه هيچ همسايه ديگري به همين دليل جرأت حمله وسيع و همه جانبه را به ايران نداشت. اما با پيروزي انقلاب و خارج شدن ايران از سيطره دولتهاي غارتگر غربي به ويژه آمريكا اين حمايتها به طور كامل از ايران قطع و به سمت دولت حاكم برعراق كه كسي مثل صدام در رأس آن قرار داشت منتقل گشت و غربيها بخصوص آمريكائيها با دادن وعده پيروزي حتمي با توجه به شرايط بحراني و درهم ريخته آن زمان ايران به صدام و ارسال كمكهاي همه جانبه نظامي و تسليحاتي و اطلاعاتي و اقتصادي , او را تحريك به حمله به ايران كردند. ايراني كه ارتشش تقريبا" از هم پاشيده و بي سر وته شده بود. ارتشي كه تنها نيروي نظامي قابل اتكا بود اما بسياري از فرماندهان رده بالاي آن يا اعدام شده بودنديا در زندان بودن ويا فرار كرده بودند.بسياري از پادگانها نيز خالي از سرباز و نيرو بود. درهمان زمان هم افرادي مثل مهدي بازرگان و برخي نفوذيها به دنبال انحلال كامل ارتش بودند. با اين تفاسير آيا مي توان از چنين ارتشي توقع ايستادگي همه جانبه در برابر متجاوزين تا بن دندان مسلح تحت حمايت ابر جنايتكاران غرب و شرق را داشت؟؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس