1- گلایه رهبر انقلاب از اجرایی نشدن کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها (با توجه به این که معمولاً روش ایشان گلایه علنی نیست!) باعث شد تا عدهای که خود را مخاطب این گلایه میدانستند به تکاپو افتاده و برای سامان بخشیدن به این نقیصه به فکر راه چاره باشند. عذرخواهی نماینده بسیج دانشجویی و به دنبال آن دستور سازمانی برخی ارگانها و ادارات به ابواب جمعی خود در خصوص راهاندازی ضربتی این کرسیها نمونهای از این تکاپوها به شمار میآید.
2- بررسی عذر و بهانهها و فرافکنیهایی که از سوی نهادها و مراکز مسئول در ترویج کرسیها نشان میدهد که اکثر قریب به اتفاق این دوستان شناخت درستی از مقوله کرسیهای آزاداندیشی نداشته و عموماً آن را با تریبون آزاد دانشجویی اشتباه گرفتهاند! کرسیهایی که تاکنون برگذار شده عموماً همان تریبون آزاد دانشجویی است با رنگ و لعاب یا نام متفاوت و البته مطالعه آییننامهها و اساسنامههایی که برای اجرایی شدن این کرسیها از سوی مراکز مختلف تهیه شده موید این ادعاست که این عزیزان متوجه معنی واقعی آزاداندیشی نشده و تنها مصداق این پدیده را همان تریبون آزاد دانشجویی میدانند. (البته با حضور یک یا دو داور!)
3- این که یک یا چند دانشجوی ترم 5 یا 6 رشته فنی بیایند و در موافقت یا مخالفت با موضوعاتی مانند به نام حجاب یا دین و سیاست فرمایشاتی داشته باشند و مخاطبین هم افرادی مانند خود آنها باشند نهتنها کرسی آزاداندیشی نیست بلکه بهترین سازوکار برای گسترش شبهات و جهالتها است!
در بسیاری از این کرسیها مشاهده شده که آقا یا خانمی با حداقل اطلاعات در خصوص موضوع کرسی پشت تریبون قرار گرفته و با بیان عبارت «من حق دارم آزاد باشم و پوشش خودم را خودم انتخاب کنم و مگر من کمعقلم که دیگری در خصوص نحوه پوشش من نظر بدهد» کل مسأله حجاب را تخطئه کرده و البته با کف و سوت مخاطبان هم مواجه شده و مصیبتبارتر این که طرف مقابل که مثلاً نقش مدافع را ایفا مینموده با بیان الکنی سعی در دفاع از حجاب و تبیین آن نموده که همین لکنت محتوایی باعث محکمتر شدن شبهه ایجاد شده گشته است!
4- بدون شک تلاش فعلی دستگاهها و مراکز متولی آزاداندیشی در راهاندازی ضربتی این کرسیها (با هدف پوشانیدن تعلل چندین ساله در این مسیر) نتیجهای جز لوث کردن و به ابتذال کشاندن این ابزار مهم در عرصه تولید علم و اندیشه نخواهد داشت و شاید کار به جایی برسد که عقلا از خیر برپایی این کرسیها بگذرند و به همان «مس شدن» رضایت دهند!
5- رکن اساسی آزاداندیشی مقوله اندیشه است و اندیشه جز با دانش بدست نمیآید و در چنین حالتی چه توقعی از یک دانشجوی تازه کار و نورس هست که در خصوص عرصهای غیرمرتبط با رشته تخصصیاش صاحب دانش و اندیشه باشد تا آزادی لازم جهت طرح آن اندیشه به او اختصاص پیدا کند؟ فرضا یک دانشجوی کارشناسی علوم پایه یا فنی یا هنر و... آنقدر تسلط و مطالعه در علوم انسانی یا اسلامی دارد که در این عرصه صاحب اندیشه (ولو خام یا محدود) باشد و بخواهد به عنوان موافق یا مخالف در خصوص مسائلی مانند دین و سیاست در اسلام یا ولایت فقیه یا حجاب یا... به اظهار نظر بپردازد؟ اصولاً وقتی فردی در حوزهای فاقد تخصص باشد میتوان به صرف علاقمندی به او اجازه اظهارنظر در آن حوزه را داد؟
6- اگر کرسیهای آزاداندیشی در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی (آن هم در عرصههای تخصصی خود آنها) و با حضور اساتید صاحبنظر در آن تخصصها برگزار شود و مخاطبین هم دانشجویان تحصیلات تکمیلی باشند آنگاه میتوان امیدوار بود که شرکت کنندگان در کرسیها از حداقل دانش لازم جهت اظهار نظر برخوردار بوده و رجما بالغیب و از روی هوا و یا مطالعات روزنامهای و اینترنتی سخن نگویند! در چنین حالتی و بواسطه این که مخاطبین هم از مفروضات و بدیهیات آن عرصه تخصصی مطلعاند مجالی برای برخوردهای احساسی از جنس سوت و کف و ابراز احساسات جاهلانه فراهم نخواهد بود و بلکه ثمره این نشستها میتواند افزایش دقت و تأمل در موضوعات تخصصی از سوی اهل فن و به دنبال آن پدید آمدن نگرشهای نو و بدیع و در نهایت زایش نظریات روشمند علمی را به دنبال داشته باشد.
7- البته برگزاری جلسات آزاداندیشی به شکل علمی، معقول و روشمند نیازمند افرادی است که خود با علم (و نه مدرک!) و مقوله تولید علم و اندیشه و نظریهپردازی بیگانه نباشند و حداقل بهرهها را از این مجال برده باشند!
8- کرسی آزاداندیشی نه کارخانه ذوب آهن است، نه مسکن مهر و نه خودرو پراید که افزایش تعداد آن نشانهای مثبت تلقی شود! کرسی آزاداندیشی مقولهای کاملاً کیفی است و در صورت بهرهمند بودن از کیفیت لازم در برگزاری میتواند موجب تولید کیفیت جدید شود! این مقوله را با برخوردهای جاهلانه و اداری و بیلانکاری به ابتذال نکشانیم و بلایی را که سر بسیاری از امور مهم، ارزشمند و مقدس آوردیم به سر آزاداندیشی نیاوریم!
9- دوستان! لطفاً به آزاداندیشی ترحم کنید!
2- بررسی عذر و بهانهها و فرافکنیهایی که از سوی نهادها و مراکز مسئول در ترویج کرسیها نشان میدهد که اکثر قریب به اتفاق این دوستان شناخت درستی از مقوله کرسیهای آزاداندیشی نداشته و عموماً آن را با تریبون آزاد دانشجویی اشتباه گرفتهاند! کرسیهایی که تاکنون برگذار شده عموماً همان تریبون آزاد دانشجویی است با رنگ و لعاب یا نام متفاوت و البته مطالعه آییننامهها و اساسنامههایی که برای اجرایی شدن این کرسیها از سوی مراکز مختلف تهیه شده موید این ادعاست که این عزیزان متوجه معنی واقعی آزاداندیشی نشده و تنها مصداق این پدیده را همان تریبون آزاد دانشجویی میدانند. (البته با حضور یک یا دو داور!)
3- این که یک یا چند دانشجوی ترم 5 یا 6 رشته فنی بیایند و در موافقت یا مخالفت با موضوعاتی مانند به نام حجاب یا دین و سیاست فرمایشاتی داشته باشند و مخاطبین هم افرادی مانند خود آنها باشند نهتنها کرسی آزاداندیشی نیست بلکه بهترین سازوکار برای گسترش شبهات و جهالتها است!
در بسیاری از این کرسیها مشاهده شده که آقا یا خانمی با حداقل اطلاعات در خصوص موضوع کرسی پشت تریبون قرار گرفته و با بیان عبارت «من حق دارم آزاد باشم و پوشش خودم را خودم انتخاب کنم و مگر من کمعقلم که دیگری در خصوص نحوه پوشش من نظر بدهد» کل مسأله حجاب را تخطئه کرده و البته با کف و سوت مخاطبان هم مواجه شده و مصیبتبارتر این که طرف مقابل که مثلاً نقش مدافع را ایفا مینموده با بیان الکنی سعی در دفاع از حجاب و تبیین آن نموده که همین لکنت محتوایی باعث محکمتر شدن شبهه ایجاد شده گشته است!
4- بدون شک تلاش فعلی دستگاهها و مراکز متولی آزاداندیشی در راهاندازی ضربتی این کرسیها (با هدف پوشانیدن تعلل چندین ساله در این مسیر) نتیجهای جز لوث کردن و به ابتذال کشاندن این ابزار مهم در عرصه تولید علم و اندیشه نخواهد داشت و شاید کار به جایی برسد که عقلا از خیر برپایی این کرسیها بگذرند و به همان «مس شدن» رضایت دهند!
5- رکن اساسی آزاداندیشی مقوله اندیشه است و اندیشه جز با دانش بدست نمیآید و در چنین حالتی چه توقعی از یک دانشجوی تازه کار و نورس هست که در خصوص عرصهای غیرمرتبط با رشته تخصصیاش صاحب دانش و اندیشه باشد تا آزادی لازم جهت طرح آن اندیشه به او اختصاص پیدا کند؟ فرضا یک دانشجوی کارشناسی علوم پایه یا فنی یا هنر و... آنقدر تسلط و مطالعه در علوم انسانی یا اسلامی دارد که در این عرصه صاحب اندیشه (ولو خام یا محدود) باشد و بخواهد به عنوان موافق یا مخالف در خصوص مسائلی مانند دین و سیاست در اسلام یا ولایت فقیه یا حجاب یا... به اظهار نظر بپردازد؟ اصولاً وقتی فردی در حوزهای فاقد تخصص باشد میتوان به صرف علاقمندی به او اجازه اظهارنظر در آن حوزه را داد؟
6- اگر کرسیهای آزاداندیشی در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی (آن هم در عرصههای تخصصی خود آنها) و با حضور اساتید صاحبنظر در آن تخصصها برگزار شود و مخاطبین هم دانشجویان تحصیلات تکمیلی باشند آنگاه میتوان امیدوار بود که شرکت کنندگان در کرسیها از حداقل دانش لازم جهت اظهار نظر برخوردار بوده و رجما بالغیب و از روی هوا و یا مطالعات روزنامهای و اینترنتی سخن نگویند! در چنین حالتی و بواسطه این که مخاطبین هم از مفروضات و بدیهیات آن عرصه تخصصی مطلعاند مجالی برای برخوردهای احساسی از جنس سوت و کف و ابراز احساسات جاهلانه فراهم نخواهد بود و بلکه ثمره این نشستها میتواند افزایش دقت و تأمل در موضوعات تخصصی از سوی اهل فن و به دنبال آن پدید آمدن نگرشهای نو و بدیع و در نهایت زایش نظریات روشمند علمی را به دنبال داشته باشد.
7- البته برگزاری جلسات آزاداندیشی به شکل علمی، معقول و روشمند نیازمند افرادی است که خود با علم (و نه مدرک!) و مقوله تولید علم و اندیشه و نظریهپردازی بیگانه نباشند و حداقل بهرهها را از این مجال برده باشند!
8- کرسی آزاداندیشی نه کارخانه ذوب آهن است، نه مسکن مهر و نه خودرو پراید که افزایش تعداد آن نشانهای مثبت تلقی شود! کرسی آزاداندیشی مقولهای کاملاً کیفی است و در صورت بهرهمند بودن از کیفیت لازم در برگزاری میتواند موجب تولید کیفیت جدید شود! این مقوله را با برخوردهای جاهلانه و اداری و بیلانکاری به ابتذال نکشانیم و بلایی را که سر بسیاری از امور مهم، ارزشمند و مقدس آوردیم به سر آزاداندیشی نیاوریم!
9- دوستان! لطفاً به آزاداندیشی ترحم کنید!
*دکتر محمد صادق کوشکی