چهارسال يعني چهل و هشت ماه. چهل و هشت ضربدر سه ميليون مي کند به عبارتي 144 ميليون. يعني يک نماينده در طول چهارسال نمايندگي حالا با مزايا و اينها چيزي حدود 150 ميليون تومان حقوق مي گيرد. نوش جانشان ما که نگفتيم پول زيادي است 150 ميليون تومان پول يکي از اين اتومبيل هايي که در شمال شهر ويراژ مي دهند هم نيست.
اما هنوز سوال اصلي باقي مانده و آن هم اينکه نماينده اي که قرار است در طول چهار سال و ماه به ماه 150 ميليون تومان پول در بياورد چقدر براي ورودش به مجلس هزينه تبليغات مي کند؟ مطمئنآ خيلي بيشتر از 150 ميليون. تازه ممکن است اينهمه هزينه کند و در رقابت انتخاباتي پيروز هم نشود. اگر هم پيروز شود اين حقوق در مجموع عمرآ نمي تواند سرمايه اوليه اي که صرف تبليغات شده را باز گرداند.
حتي اگر هم باز گرداند باز به صرفه نيست که کسي مثلآ صد و پنجاه ميليون هزينه کند تا طي چهار سال دوباره به صورت قسطي سرمايه اش برگردد. اين حکم درباره نماينده هاي شوراي شهر و خبرگان و رئيس جمهوري نيز صدق مي کند. تبليغات نماينده مجلس در يک محدوده بومي و منطقه اي است ولي تبليغات رياست جمهوري در سطح کشوري مسلمآ هزينه هاي کلاني مي برد.
در اينجا چند فرضيه مطرح مي شود اول اينکه کانديداها اصولآ آدم هاي ثروتمندي هستند که براي شان هزينه تبليغات و حقوق دولتي اهميتي ندارد بلکه صرفآ براي کسب پرستيژ و يا خداي نکرده خدمت به کشور کانديد شده اند. دوم اينکه کانديداها انسان هاي فداکاري هستند و حاضرند به قيمت ورشکستگي و زير بار قرض رفتن نماينده و رئيس جمهور شوند تا به ملت خدمت کنند.
سوم اينکه کانديداها اسپانسرهاي پولداري دارند که حاضرند ريسک کنند و البته اين اسپانسرها بعدها سهم خواهي خواهند کرد. چهارمآ اينکه اصلآ شايد هزينه زيادي براي تبليغات نمي کنند پنجم اينکه کانديداها از بودجه بيت المال به نحوي براي تبليغات استفاده مي کنند. ششم اينکه کانديداها پس از ورود به مجلس با استفاده از زد و بند و پيدا کردن روابط جديد از رانت هايي برخوردار مي شوند که جبران مافات مي کند.
هفتم اينکه ...... خوابم گرفت بقيه اش رو شما بگيد