به گزارش مشرق، گفته شده که سیاه چاله ناحیهای از فضا-زمان است که به دلیل نیرومندی اجازه نمیدهد هیچچیزی از درونش فرار کند و تمام ذرات و چیزهایی که اطرافش باشند را به درون خود میکشد. حکایت سیاهچاله حکایت طرح تحریمی جدید است که در سنای آمریکا در حال بررسی است. این طرح که کمیته روابط خارجی آن را تصویب کرده و در مرحله بررسی در سنا قراردارد «قانون مقابله با فعالیتهای بیثباتساز ایران 2017» نامگذاری و با کد S.722 فعلا کدگذاری شده است، جنسی از تحریمهای جدید را وضع میکند که میتوان از آن به «سیاهچاله تحریم» یاد کرد. یعنی مانند سیاه چاله که همه چیز را با خود به درون سیاه چاله میکشد، این قانون نیز توانایی این را دارد که همه چیز را با خود به سیاهچاله تحریم بکشاند.
بر اساس خبرهای منتشر شده این طرح هنوز در سنا رایگیری نشده است و قرار است دو بخش دیگر به این طرح اضافه شود. یک بخش درباره تحریم هواپیمایی ماهان و بخش دیگر درباره تحریمهای روسیه است.
اما خاصیت سیاهچالگی این قانون به کدام بخش برمیگردد؟
طبق پیشنویس طرح که در سایت کنگره قرار دارد، بخش 5 این قانون به وضع تحریمهای جدید علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مربوط است. در این بخش نمایندگان کنگره از دولت خواستهاند که 90 روز پس از تصویب قانون فوق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را مشمول دستور اجرایی 13224 نماید.
دستور اجرایی 13244 در سال 2001 توسط جرج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا صادر شد. در این دستور تحریمهای مهمی علیه سازمانهایی که از نظر آمریکا تروریستی محسوب میشوند، وضع شده است. طبق این دستور اجرایی اگر یک نهاد یا سازمان یا فردی به عنوان تروریستی شناسایی شود، مشمول تحریمهای ثانویه بانکی و غیر بانکی آمریکا میشود. این مرحله از تحریم برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران چیز جدیدی نیست. چرا که در حال حاضر هم حتی بعد از برجام که ادعا شده تحریمها برداشته شده است، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست تحریمهای ثانویه بانکی و غیربانکی آمریکا قرار دارد. یعنی هم اکنون نیز سپاه در لیست SDN آمریکا قرار دارد. در حال حاضر اگر کسی با سپاه پاسداران همکاری کند مشمول برخی تنبیهات از سوی آمریکا میشود که موقتی هستند.
اما آنچه که وضعیت را بسیار متفاوت میکند و سبب میشود به این قانون لقب «سیاهچاله تحریم» بدهیم، این است که طبق دستور اجرایی 13224 هر آنکس که به یک سازمان شناسایی شده ذیل این دستور اجرایی، خدماتی ارایه دهد (هر نوع خدمتی اعم از خدمت بانکی یا غیر بانکی) مشمول تحریمهای ثانویه بانکی آمریکا میشود. به این صورت که آن فرد یا نهاد ارایه دهنده خدمت خودش نیز در لیست تحریمی آمریکا یا همان SDN قرار میگیرد. یعنی دیگر خبری از یک تنبیه موقتی نیست، بلکه آن شخص یا نهاد به طور کامل در لیست تحریمی قرار میگیرد.
این قانون وقتی در کنار قانون IFCA-2013 قرار میگیرد شرایط را بسیار سختتر میکند. چرا که در قانون IFCA-2013 هر فرد یا نهاد ایرانی یا فرد یا نهادی که به واسطه ایران در لیست تحریمی آمریکا SDN قرار بگیرد، مشمول تحریمهای ثانویه بانکی نیز میشود. در نتیجه آن هیچ کسی در دنیا نباید چه مستقیم و چه غیرمستقیم با این فرد و نهاد همکاری کند، در غیراینصورت با تنبیهات جدی امریکا روبهرو میشود.
به عبارت سادهتر این قانون دایره لیست تحریمی آمریکا SDN را بسیار بسیار گستردهتر میکند. عدد دقیق آن قابل محاسبه نیست. چرا که تمامی سپاه پاسداران با تمامی نهادهای مرتبط در لیست سازمانهای تروریستی قرار گرفته و مشمول دستور اجرایی 13224 میشوند. حال هر فرد یا نهادی که با اینها همکاری داشته باشد، در صورت شناسایی توسط وزارت خارجه آمریکا در لیست تحریمی SDN قرار میگیرد. شما تصور کنید تمام بخشهای دولتی و غیردولتی که با سپاه پاسداران روابط همکاری دارند پتانسیل لازم برای قرار گرفتن در لیست تحریمی آمریکا را دارند. این وضعیت حتی از وضعیت قبل از برجام هم بدتر است. تا قبل از برجام حدود 600 فرد و نهاد در این لیست تحریمی قرار داشت و برجام 400 نفر و نهاد را از لیست خارج کرد. اما با تصویب و اجرای این قانون میتوان پیشبینی قرار گرفتن چند هزار فرد و نهاد در لیست تحریمی SDN را متصور دانست.
این اتفاق بسیار مهم است و اثرات بسیار وسیعی در اقتصاد کشور خواهد داشت. تا به حال هیچ نهاد رسمی یک کشور جهان در لیست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار نگرفته است. (شما میتوانید در این صفحه افراد و سازمانهای که تا به حال از سوی دولت آمریکا به عنوان افراد و سازمانهای تروریستی شناسایی شدهاند را مشاهده کنید: https://www.state.gov/j/ct/rls/other/des/143210.htm)
تعاملات ریالی هم هدف قرار گرفتهاند
اتفاق دیگری که با تصویب و اجرایی شدن این قانون خواهد افتاد، تعمیق شکاف ایجاد شده میان نهادهای ایرانی است که پس از برجام به وجود آمده است. برجام با تقسیم نهادهای ایرانی به تحریمی و خارج شده از تحریم، شکافی را ایجاد کرد که در نتیجه این شکاف برخی رفتارهای «خودتحریمی» در اقتصاد کشور مشاهده میشد. به طور مشخص همکاریهایی که لازمهاش برقراری روابط بانکی خارجی بود، با محدودیت های فراوان مواجه شد. اما این شکاف خطرناک با این قانون بسیار تشدید میشود. چرا که در برجام و در پینوشت شماره 16 ضمیمه دوم آن، قید شده است روابط داخلی نهادهای ایرانی تحت تاثیر تحریمهای ثانویه بانکی آمریکا قرار ندارد. به عبارت دیگر روابط ریالی از خطر تحریم مصونسازی شده بود. هرچند در عمل به دلیل پیچیدگی روابط بانکی این بند خیلی راهگشا نبود، اما سبب شده بود که همکاریهای داخلی میان نهادهای تحریمی و غیرتحریمی تاحدی مصون بماند و یک آرامش روانی برای همکاری داخلی نهادهای تحریمی و غیرتحریمی ایجاد کرده بود. اما در قانون جدید دیگر مصونیتی ولو روی کاغذ برای روابط داخلی یا ریالی میان نهادهای ایرانی با یکدیگر در نظر گرفته نشده است و آنها را نیز هدف قرار داده است. این مساله علاوه بر اینکه نقض صریح برجام است، سبب افزایش شدید شکاف ایجاد شده میان نهادهای تحریمی و نهادهای غیرتحریمی ایرانی خواهد شد.
اگر «قانون مقابله با فعالیتهای بیثباتساز ایران 2017» در کنگره آمریکا تصویب شود و رئیس جمهور آمریکا یعنی ترامپ آن را امضا کند، به معنای واقعی با یک «سیاهچاله تحریم» روبهرو میشویم که افراد و نهادهای ایرانی فراوانی را با خود به درون لیست تحریم خواهد کشاند.
آیا این اقدام سنای آمریکا به دلیل مماشات طرف ایرانی در برجام نبوده است؟