امام

یکی از پرتکرارترین واژه‌ها در مجموعه بیانات و بیانیه‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، واژه «مردم» است.

به گزارش مشرق، جایگاه و نقش مردم در فرهنگ و دیدگاه امام خمینی(ره) از اموری است که جزء مسائل رئیسه تفکر ایشان در مسایل اجتماعی قرار دارد. این مؤلفه نه شعار است و نه زیاده‌گویی در سخن؛ بلکه حقیقتی است که امام(ره) در عرصه زندگی و حرکت اجتماعی خود، بارها بر آن تأکید کرد و به کسانی‌که عهده‌دار مسؤولیت‌های حکومتی بودند، یادآور می‌شد تا هرگز از توانمندی مردم و نقش آنان در ماندگاری یک نظام غافل نشوند و تعاملی صادقانه و صمیمانه با توده مردم داشته باشند. در این نوشتار در مقام اثبات این فرضیه برمی‌آییم که باور امام(ره) نسبت به مردم در تثبیت حکومت یک باور حقیقی و اصولی بود و هرگز از روی مصلحت و ظاهرمندی این اعتقاد اعلام نمی‌شد و مردم متقابلاً این احساس پاک و بی‌شائبه را با عشق‌ورزی و عقلانیت پاسخ می‌دادند.

تعامل و رابطه مردم و امام خمینی(ره) به‌ویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی تا آخرین لحظه زندگی ایشان، یکی از مقاطع طلایی و به یاد ماندنی حکومت از نوع دینی آن است. نظیر آنچه که در عصر رسول‌الله(ص) اتفاق افتاد و تحولی شگرف در لایه‌های اجتماعی سرزمین حجاز به‌وجود آمد. بخش مهمی از این مؤلفه به سیره اعتمادسازی پیامبر(ص) با مردم مربوط می‌شد به‌گونه‌ای‌که همه آدمها نسبت به رسول‌الله(ص) احساس دوستی و صمیمیت خاصی پیدا کرده بودند و تمام سعادت و کمال خود را در عمل به سیره و دستورات ایشان می‌دانستند.


رسول الله(ص) نیک می‌دانست یک جامعه، تنها در پرتو وحدت و همکاری همه‌جانبه گروههای مردمی می‌تواند به اهداف اساسی خود دست پیدا کند و از این رهگذر، حیات و شادابی آن تأمین می‌شود. قرارداد برادری (عقد اخوت) به‌عنوان سمبل وحدت، نخستین عملی بود که پیامبر(ص) در مدینه میان مهاجرین و انصار برقرار نمود. این قرارداد موجب شد همه زمینه‌های موجود برای ایجاد اختلاف و چندگانگی پس از پیروزی مسلمانان، در درون جامعه اجازه بروز و ظهور پیدا نکند. توصیه‌های مؤکّد رسول‌الله(ص) در برپایی مراسم عبادی همچون نماز به جماعت و برگزاری نماز جمعه، اشاعه امر به معروف و نهی از منکر و حتی مشارکت دادن زنان در عرصه جنگ‌ها، همه برای این بود که بخشهایی از اجتماع مسلمانان دچار غفلت نشوند و مسؤولیت اجتماعی خویش را فراموش نکنند. این‌که شخص رسول‌الله(ص) نیز به روایت اصحاب و یاران در ساخت‌و‌ساز مسجد مسلمانان شرکت می‌جست، برای تثبیت فرهنگ جمع‌گرایی و احساس مسؤولیت در حرکت جمعی بود.


در این نوشتار سعی داریم با اشاره به دستاوردهای رابطه معنوی امام با امت اسلامی که باطل‌السحر تمامی فتنه‌گری‌ها و فتنه‌انگیزی‌ها خواهد بود، به این نکته اساسی اشاره نماییم که اگر نیروهای جبهه انقلاب اسلامی در برهه‌ها، عرصه‌ها و بزنگاه‌هایی نمی‌توانند از ظرفیت مردم به نفع انقلاب اسلامی سود ببرند، به‌دلیل دوری و جدایی از اقشار مختلف مردم است و راه درمان آن اجتماعی شدن و بازگشت به جامعه و برقراری پیوند عمیق و وثیق با مردم است.


*    مردم در نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی‌


یکی از پرتکرارترین واژه‌ها در مجموعه بیانات و بیانیه‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، واژه «مردم» است. استراتژی امام در «حدوث» و «بقای» انقلاب اسلامی، بر دو عنصر اساسی تکیه داشت. عنصر اول اسلام و عنصر دوم مردم بود. بزرگترین هنر امام، ایجاد حلقه‌های اتصال میان مردم به‌عنوان نماد جمهوریت با رهبری به‌عنوان مظهر اسلامیت نظام بود.
امام در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پایه‌های اقتدار نظام اسلامی را در دژ نفوذناپذیر و غیر قابل تسخیری گذاشت که از آن به‌عنوان «مردم» یاد می‌کنیم. زنجیره‌های پایان‌ناپذیری از حلقه‌های قدرت که اتصال و انسجام آن به‌عنوان گرانیگاه و مرکز ثقل قدرت در نظام اسلامی ایران به‌حساب می‌آیند. امام در برابر استراتژی «تهی‌سازی از قدرت» آمریکا که سعی داشت صاحبان اصلی این انقلاب یعنی مردم را از بدنه حکومت دور نمایند، حلقه‌های اتصال میان مردم و رهبری را روز‌به‌روز محکم‌تر و منسجم‌تر می‌کرد. امام می‌فرمود؛ صاحبان اصلی این مملکت مردم هستند و روح و حیات نظام اسلامی با حضور مردم در همه صحنه‌ها رقم خورده است.


یک نظام سیاسی در صورتی می‌تواند ضمانت ماندگاری داشته باشد که از یک پشتوانه قدرتمند مردمی برخوردار باشد. امام خمینی(ره) از روزی که حرکت انقلابی خویش را آغاز نمود، همواره مخاطبین اصلی را در هنگامه بحران‌ها و افت و خیزهای سیاسی اجتماعی، مردم قرار داده بود و رازمندی عنوان حکومت مردمی و حاکمیت بر قلب‌ها در نهضت امام خمینی(ره) در همین نکته نهفته است.


امام(ره) هیچگاه در مسیر پیشبرد اهداف نهضت متوسل به گروه‌ها و جناحهای سیاسی نمی‌شد؛ بلکه در بستر انقلاب اسلامی به همه آن‌ها توصیه می‌کرد اگر می‌خواهید به این مردم خدمت کنید و بمانید، باید به اقیانوس ملت مسلمان ایران بپیوندید. امام(ره) به حقیقت مردم را باور کرده بود و به حمایت و دلدادگی آنان نسبت به ارزشهای دینی، اعتقادی راسخ داشت. ایشان به این نکته واقف شده بود اگر با مردم صادقانه سخن گفته شود و صمیمانه برای آن‌ها کار شود، حتما در مراحل سخت و تنگ، به یاری حکومت قیام خواهند کرد؛ آن‌چنان‌که این حقیقت را به تمام جهانیان به اثبات رسانده‌اند. به این سخن امام(ره) دقت کنید: «ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت؛ ملتی که بحمدالله مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت بحمدالله مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم و موانع مرتفع شد.»


روش و شیوه امام خمینی(ره) در زمامداری و حکومت که برگرفته از سنت پیامبر(ص) و حکومت علوی بود، بر اساس احترام به مردم به‌عنوان حامیان اصلی نظام حکومتی، پی‌ریزی شد و ایشان از همان آغاز پیروزی و حتی پیش از آن و مناسبت‌های گوناگون بر مراجعه به آراء عمومی و برگزاری انتخابات، تأکید می‌کرد. امام(ره) در باب قدرت و نقش مردم می‌گوید: «اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. کاری نکنید که مردم از شما بترسند، کاری بکنید که مردم با شما صحبت کنند.»


امام(ره) توصیه جدی داشتند که مسؤولین به گونه‌ای عمل کنند که حضور مردم در صحنه‌های مختلف اجتماعی سیاسی خدشه‌دار نشود چون معتقد بود کار بزرگ شروع شده یعنی جمهوری اسلامی، بدون این پشتوانه بزرگ به نتیجه نخواهد رسید. ازاین‌رو مسؤولین امور را از اختلاف، پرهیز می‌داد و به خدمت برای مردم فرا می‌خواند. این جمله امام(ره) قابل تأمّل است: «آن‌چیزی که برای همه ما لازم است، این است که مردم را در صحنه نگاه داریم.» مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در باب این باور امام خمینی(ره) نسبت به مردم می‌گوید: «کمتر کسی را دیده‌ام که به قدر امام(ره) نسبت به مردم از عمق دل احساس محبت و اعتماد کند. او به شجاعت و ایمان و وفا و حضور مردم باور داشت.» ایشان در فراز دیگری از سخنان خود، شگفتی حضور مردم و اعتماد امام خمینی(ره) نسبت به وفاداری ملت مسلمان ایران را این‌گونه بیان می‌کند: «در حال حاضر که من به پشت سر نگاه می‌کنم و عملکرد این ده سال را می‌بینم، حقیقتا حیرت می‌کنم که ما از چه راههایی عبور کرده‌ایم و با چه دره‌ها و پرتگاه‌های سختی مواجه بوده ایم... چه قدر دست او (امام خمینی قدّس سرّه) قوی و دلش پرظرفیت بود. در سخت‌ترین مراحل، به مردم اطمینان فراوان داشت. در یکی از پیام‌های خود به مردم فرمود: من شما را خوب می‌شناسم؛ شما هم من را خوب می‌شناسید. واقعا این‌گونه بود. امام(ره) این مردم را خوب شناخته بود و به صفا و وفا و غیرت و... شجاعت و صداقتشان واقف بود.»


یکی از مسؤولین بالای اجرایی کشور در سالهای جنگ تحمیلی در این خصوص می‌گوید: «از ویژگی‌های امام(ره) این بود که به مردم اطمینان داشتند و هرجا توده‌ها بیشتر مشارکت می‌یافتند، ایشان احساس اطمینان بیشتری نسبت به اوضاع می‌کردند..»


امام خمینی(ره) درباره ضرورت، همراهی مداوم مردم با نظام جمهوری اسلامی می‌گوید: «بالأخره ما مردم را لازم داریم؛ یعنی جمهوری اسلامی تا آخر مردم را می‌خواهد. این مردمند که این جمهوری را به این‌جا رساندند و این مردمند که باید این جمهوری را راه ببرند تا آخر.»


*    اصل خدمت و آسان‌گیری‌


در بینش فقهی و سیاسی امام(ره)، مردم‌داری و مردم‌مداری برای کسانی‌که عهده‌دار مقامات اجرایی هستند، به‌ویژه در رده‌های بالا، می‌بایست یک اصل تلقی گردد. این جمله ساده اما پرمعنای امام(ره) که به من خدمتگزار بگویید نه رهبر، باید به‌عنوان یک تذکاردهنده همواره نصب‌العین مسؤولین قرار بگیرد. امام خمینی(ره) برای مردم ستم‌دیده دوران طاغوت به‌راستی دلسوز بود و بر ظلم‌های رفته بر آنان واقف. حال که با همت توده رنج‌کشیده، نظام سلطنت برچیده شده و جمهوری اسلامی جایگزین آن گردیده است، آرزوی امام(ره) این است که مردم تفاوت این دو نظام را به‌خوبی احساس کنند. ایشان در دیدار با رئیس جمهور و هیأت دولت وقت، این مسأله را گوشزد می‌کند که هرگز احراز پست و مقام را به‌عنوان یک هدف و ارزش تلقی نکنند بلکه: «باید افراد متوجه این معنا باشند، کسانی‌که واقعا دلشان برای اسلام می‌تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست میزان نیست، مقام میزان نیست، مقام ریاست جمهوری، این میزان نیست... این‌ها چیزی نیستند. این مقامات تمام می‌شود، آنی که هست، خدمت است.»


امام خمینی(ره) به‌عنوان یک حاکم اسلامی بر مسامحه و رفتار مهربانانه تأکید می‌کند و این‌که جهت‌گیری نظام جمهوری اسلامی باید بر اصلاح زندگی مردم باشد. ایشان از قاعده «الاسلام یجب ما قبله» به‌عنوان یک سازوکار سیاسی یاد می‌کند و می‌گوید: «مسأله دیگر، رفتار نهادها با مردم است. باید حرکت‌ها به‌صورتی باشد که مردم بفهمند که اسلام برای درست کردن زندگانی دنیا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش کنند. این‌که آمده است: الاسلام یجب ما قبله، این یک امر سیاسی است. اسلام دیده است اگر بخواهد با کسانی‌که تازه مسلمان شده‌اند، سختگیری کند، هیچ‌کس به اسلام رو نمی آورد. در جایی دیدم کمیته صنفی گفته است تمام اصنافی که از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشی کرده‌اند باید بیایند و مجازات شوند. این امر بر خلاف اسلام و رضای خداوند است. ما باید این‌قدر سخت نگیریم و به فکر مردم باشیم. مردم خیلی زحمت کشیده‌اند.»


امام(ره) در فراز دیگری از سخنان خود، احساس رضایتمندی مردم از حکومت را از عوامل ماندگاری آن می‌داند و در ساحت مسائل اعتقادی، اهمیت این موضوع را به‌گونه‌ای مطرح می‌کند که این احساس، رضایت خداوند را نیز به‌دنبال خواهد داشت و در نتیجه تعامل مردم با حکومت، موجب پایداری قدرت و استحکام آن می‌گردد. «کاری بکنید که دل مردم را به‌دست بیاورید. پایگاه را پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما خیلی راضی است، ملت از شما راضی است.»


در ادامه به پندآموزی از وضعیت تاریخی نظام پیشین، اشاره می‌کند و این‌که عامل اصلی سقوط محمدرضا پهلوی فقدان صداقت در رفتار با مردم و هم‌چنین عدم رضایتمندی عمومی بود: «ما از این تاریخ موجودی که بر ما گذشت، باید عبرت بگیریم. اگر پایگاه داشت این مرد (محمدرضا شاه) بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برای ارضای مردم، هرگز این‌قدرت به هم نمی‌خورد، هرگز با او مخالفت نمی‌شد. لکن مع‌الأسف همه قدرتش را روی هم گذاشت بر ضد مردم به‌طوری‌که اگر می‌رفت به زیارت حضرت رضا(ع)، هر که می‌شنید می‌گفت دارد حقه‌بازی‌ می‌کند.»


*    مردم پایه‌های حدوث و بقای انقلاب‌


معمار انقلاب اسلامی، پایه‌های «حدوث» و «تثبیت» انقلاب اسلامی را بر پایه حضور همه‌جانبه مردم بنیان نهاد. «میشل فوکو» از فیلسوفان مطرح فرانسوی که در کوران مبارزات مردم ایران در شهریور و آبان سال 1357 به تهران آمده بود، طی مقالاتی در روزنامه ایتالیایی «کوریر دلاسرا» به ارزیابی مشاهدات خود ازحضور و پشتیبانی مردم از انقلاب امام(ره) پرداخت و نوشت «انقلاب اسلامی ایران به رهبری آیت‌الله خمینی، اولین انقلاب پست مدرنیستی در جهان معاصر است که پایه‌های اقتدار خود را بر حضور همه‌جانبه ملت بنا نهاده است و امروز دیگر نمی‌توان مدعی بود قدرت سیاسی صرفا از دهانه تفنگ بیرون می‌آید.»


در مرحله «تثبیت» انقلاب و نظام اسلامی هم، امام بر خلاف تمامی تئوری‌های رایج آن روز که پایه‌های اقتدار و امنیت یک ملت را بر اساس قابلیت‌های نظامی و ارتش‌های آموزش‌دیده و کلاسیک بنیان گذارده بودند، مقولاتی همچون «حضور همه‌جانبه»، «مشارکت حداکثری»، «رضایت عامه»، «وحدت و انسجام اجتماعی»، «دولت ملی و دفاع همه‌جانبه» را وارد مولفه‌های پایدار امنیت ملی کرد.


پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، یک شوک غافلگیرکننده برای دو بلوک شرق و غرب و به‌ویژه دنیای غرب بود. هیچ تحلیلگری تصور نمی‌کرد ژاندارم خلیج فارس که از حمایت‌های‌ بی‌شائبه و همه‌جانبه ایالات متحده آمریکا برخوردار است، به یکباره این‌چنین اسیر تندباد ملتی شود که می‌خواست استقلال، آزادی و حاکمیت نظام اسلامی را بر پهنه جغرافیای سیاسی خود به منصه ظهور برساند.


از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب به‌ویژه مقامات کاخ سفید که منافع خود را در استراتژیک‌ترین نقطه سیاسی و اقتصادی جهان در معرض مخاطره و تاراج می‌دیدند، راهبردهایشان را برای مهار این نهال نوپا تعریف کرده و به‌کار بستند تا شاید آب رفته را به جوی بازگردانند. به اعتراف استراتژیست‌های مطرح آمریکایی همچون کیسینجر و برژینسکی، استراتژی کاخ سفید در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب، مبتنی بر سه گام تغییر نظام، تغییر رفتار و تضعیف توانمندی‌های آن بود.


هدف اول و اصلی آمریکا، تغییر حکومت اسلامی ایران و بازگشت ایادی خود به صحنه سیاسی ایران بود. اگر این هدف رویایی جامه عمل نپوشید باید تدبیری اندیشید که جمهوری اسلامی ایران مجبور به تغییر رفتار و دست برداشتن از شعارها و آرمانهای خود گردد. اما چنان‌چه گام دوم هم محقق نشود، چاره‌ای جز تحمل این رژیم نخواهد بود اما برای مهار گسترش و نفوذ آن باید با تمسک به انواع فشارها و تهدیدها و تحریم‌ها به‌گونه‌ای عمل کرد که دیگر مجالی برای بازیابی و بازخوانی هویت انقلاب اسلامی ایران باقی نماند.


*    هنر امام در ایجاد حلقه‌های وصل میان مردم و رهبری‌


اما استراتژی امام در «حدوث» و «بقای» انقلاب اسلامی، بر دو عنصر اساسی تکیه داشت. عنصر اول اسلام و عنصر دوم مردم بود. بزرگترین هنر امام، ایجاد حلقه‌های اتصال میان «مردم» و«رهبری» بود. در نگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی، مردم گرانیگاه و مرکز ثقل قدرت به‌حساب می‌آیند و وظیفه نظام اسلامی، حراست از حلقه‌های اتصال میان مردم و رهبری است، حلقه‌های اتصالی که باید روزبه‌روز خاصیت هم‌افزایی آن بیشتر شده و همچون زنجیره‌های ناگسستنی، ارتباط اقوام کشور را با حلقه حاکمیت، وثیق‌تر و مستحکم‌تر نماید و با در هم فرو رفتن حلقه‌های قدرت در یکدیگر، هر حلقه به‌دلیل اتصال با حلقه‌های دیگر، قدرت تحمل ملی را بالا برده و اگر دشمن بخواهد این زنجیره را از هم بپاشد باید دست به کاری غیر ممکن بزند و یک ملت را نابود کند.


مردمی بودن انقلاب اسلامی ایران در دو مرحله «حدوت»و «بقاء» آن‌را تبدیل به انقلابی منحصر به فرد و متمایز از سایر انقلاب‌های دنیا نموده است. در مرحله حدوث، درست است که پدیده انقلاب به عنصر مردم بستگی دارد لکن با این گستردگی و اخلاص و شور، در هیچ جای جهان شناخته‌شده نیست. در انقلاب فرانسه به‌دلیل حضور بورژواهای شهری به انقلاب بورژواها معروف شد. در انقلاب روسیه که به انقلاب بلشویکی معروف شد در حقیقت امر، کارگران اعتصابی کارخانه‌های پطروگراد به همراه گروهی از سربازان پادگان این شهر که به کارگران پیوسته بودند توانستند دولت تزاری را سرنگون کنند و در انقلاب چین نیز کشاورزان و دهقانان بودند که بخش اعظم مبارزات را از روستاها رهبری و هدایت کرده و به ثمر رساندند و به‌همین‌دلیل به انقلاب کشاورزی و دهقانی معروف شد در حالی که در ایران به‌جز عده بسیار معدودی که وابستگی به رژیم شاه داشتند و منافع و بقای آن‌ها بستگی به آن رژیم داشت، همه اقشار و طبقات جامعه اعم از روحانیون، کشاورزان، کارگران، اصناف، دانشجویان، اساتید، دانش‌آموزان و معلمان، در همه نقاط کشور به یک خیزش عمومی و ملی دست زدند به‌گونه‌ای‌که «پیر بلانشه» از خبرنگاران فرانسوی حاضر در تظاهرات سال 57 مردم ایران، در توصیف این وحدت و گستره اراده ملی نوشت: «برای اولین‌بار در دنیا، تبلور اراده عمومی در انقلاب اسلامی ایران تحقق یافت، مشاهده ملتی یکپارچه که دست خالی در برابر مسلسل‌ها، پس از یک سال تظاهرات موفق به هزیمت دادن محکم‌ترین دیکتاتورها شوند، امری نیست که هر روز تکرار شود. آنچه مرا حیرت‌زده کرد، سر بر داشتن تمامی یک ملت است، می‌گویم تمامی، مثلا در تظاهرات روز عاشورا که پیر و جوان و کودک و نوجوان و مادران بچه بغل، تمام خیابان‌های شهر را به تسخیر درآورده بودند، من افسون یک اراده ملی بودم.»


در دوران حاکمیت رژیم پهلوی، دنیا ایران را تنها با نفت می‌شناخت اما امروزه به برکت انقلاب امام راحل و جانفشانی شهیدان عالی‌مقام، جمهوری اسلامی ایران را به‌عنوان پایگاه اسلام ناب محمدی(ص) و مردمی‌ترین، مستقل‌ترین و سازناپذیرترین حکومت می‌شناسند، حکومتی که عنصر الهام‌بخش آن، بلای جان دمکراسی‌های مجازی غربی به‌ویژه آمریکایی در منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه شده است.


امام با تکیه بر عنایات خداوند و قدرت مردم بود که استراتژیک تهاجم به اردوگاه غرب و شرق و نواختن سیلی اول بر چهره قدرتمندان زورمدار را در پیش گرفت. امام به سلطه‌خواهان و فزون‌طلبان نشان دادند که سکه تقوا دو روی دارد. یک روی آن «تقوای پرهیز» و روی دیگر آن «تقوای ستیز» است. انقلاب اسلامی ایران هم درست در بستر تقوای ستیز ظهور و بروز پیدا کرد. یورش بر پلیدی‌ها و پلشتی‌ها و نواختن سیلی بر چهره دین‌ستیزان با انقلاب امام آغاز شد. امام با شجاعت و غیرتمندی و هوشمندی هرچه تمام، «گلوله اول» را به اردوگاه نظام سلطه شلیک کرد تا خواب و رویاهای آنان را برآشفته سازد.


اصلی‌ترین استراتژی امام در صیانت از ارزش‌های نظام اسلامی، یورش مداوم به زیرساخت‌های فکری نظام سلطه و نواختن زنگ بیداری برای ملت‌های محروم و زیر سلطه بود. امام با خلق ادبیاتی رهایی‌بخش و تفکری قدرت‌آفرین و امنیت‌بخش، مسیر تعالی و تکامل انقلاب اسلامی ایران را مشخص کردند. امام در بحبوبه فشارهای غرب و در حالی که برخی بزدلان داخلی سخن از ندامت و پشیمانی و سازش با سلطه‌گران سر می‌دادند، با صلابت و اقتدار تمام‌ می‌فرمودند: «ما در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهان‌خواران هستیم، ما در صدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیسم، سرمایه‌داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‌هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول‌الله(ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملت‌های آینده شاهد آن خواهند بود... ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این‌را از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است، جنگ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است، وطن ما بصره و شام نیست، وطن ما اسلام است، اسلام مرز نمی‌شناسد. دولت مصمم است اگر به منابع اقتصادی ایران ضربه‌ای برسد، تنگه هرمز را با تمام قدرت مسدود کند. اگر بر کشوری نوای تفکر دلنشین بسیجی طنین‌انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهدگردید... آمریکا هیچ غطی‌تواند بکند. مسلمانان جهان با همراهی نظام جمهوری اسلامی ایران عزم خود را جزم کنند تا دندان‌های آمریکا را در دهانش خرد کنند و نظاره‌گر شکوفایی گل آزادی و توحید و امامت جهان نبی‌اکرم(ص) باشند. دنیا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادی و تجاری و صنعتی کرده است، ما هم آماده‌ایم و کمربندها را محکم بسته‌ایم و همه‌چیز برای عملیات نهایی آماده است.»


انقلاب اسلامی ایران، در پرتو چنین نگرشی بود که بنیان‌های نظام سلطه را به چالش کشید و ریچارد مورفی، معاون وقت وزیرخارجه آمریکا را مجبور کرد تا با سراسیمگی در برابر نمایندگان کنگره آمریکا حاضر شود و به‌صراحت اعلام کنند: «ایالات متحده آمریکا بر محور صیانت از کیان دولت اسرائیل، حفظ جریان آزاد انتقال انرژی از خلیج فارس، مهار نفوذ روسیه و جلوگیری از گسترش رادیکالیسم اسلامی است. پدیده انقلاب ایران دیگر تنها یک مسأله استراتژیک متعارف نیست، مسأله امواجی است که این انقلاب پدید آورده و بنیان‌های تمدن معاصر کاپیتالیستی و سوسیالیستی غرب را به لرزه انداخته است.»


بر این اساس سرمایه گذاری‌های عظیم نظام سلطه جهانی و کارشکنی‌های مستمر و پی‌درپی علیه جمهوری اسلامی ایران از همان بدو شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و تاکنون ادامه دارد. استراتژیست‌های غربی مکررا اعلام کرده‌اند که بقا و موفقیت جمهوری اسلامی ایران بزرگترین چالش فرهنگی برای کشورهای غربی است و موفقیت حکومت اسلامی به مفهوم اضمحلال پایه‌های فکری غرب خواهد بود. ازاین‌رو نیویورک تایمز در نخستین روزهای پیروزی انقلاب نوشت : «ایران با آیت‌الله خمینی، مسیح‌وار فریاد رهایی از یوغ سلطه خارجی را سر داده و داعیه تشکیل یک حکومت گسترده مبتنی بر اصول اسلامی را دارد. این مسأله غرب را در عرصه‌های سیاسی و ایدئولوژیک با بحران مواجه کرده و در آینده بیشتر مواجه خواهد ساخت.»


بدون‌شک بزرگترین هنر انقلاب اسلامی ایران و انقلاب امام راحل، این است که کشوری به نام ایران را که در گذشته از آن به‌عنوان «پل پیروزی» غرب برای به زانو درآوردن اتحاد جماهیر شوری «خاکریز اول» آمریکا در مواجهه با اضطرابات منطقه‌ای و «ژاندرام خلیج فارس» جهت حفظ امنیت انرژی دنیای غرب و کیان رژیم صهیونیستی، نام می‌بردند، اینک به‌عنوان مدلی از یک حکومت دینی و کشوری الهام‌بخش در دنیای اسلام و ملل محروم درآمده است.


زمانی از ایران به‌عنوان یکی از سرحلقه‌های تأمین منافع غرب نام می‌بردند و حتی آن‌را در کنار کشورهای مصر و عربستان و دیگر کشورهای مطرح اسلامی قرار نمی‌دادند چراکه هرچه از دولت آن می‌دیدند نمادهای سکولاریستی و ضددینی و خلاف منافع جهان اسلام بود، اما اینک در پرتو فراگیری پیام انقلاب اسلامی، دکترین جدیدی به نام «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را در استراتژیک‌ترین منطقه دنیا مطرح کرده‌ایم.


*    امام یک استثنا در نظریه و عمل‌


به‌راستی چرا در زمانه‌ای که عمر ماندگار نظریه‌ها و مکاتب به یک دهه وفا نمی‌دهد و نظریه‌پردازی به نظریه‌بازی تغییر ماهیت و چهره داده است، امام خمینی(ره) به‌عنوان یک‌ استثناء در نظریه و عمل ظهور می‌کند و در برهه‌ای که به عصر ظهور و افول ایسم‌ها نامگذاری‌ شده، مکتبی را پایه‌گذاری می‌کند که به‌جای افول، روز‌به‌روز شکوفاتر و شاداب‌تر در مسیر تعالی گام می‌نهد و نوید خاموشی آخرین ایسم‌های جعلی و وارونه را می‌دهد؟


رمز مانایی و پویایی انقلاب امام خمینی(ره) را باید در ماهیت اندیشه‌های جاوید حضرت امام‌ جستجو کرد، اندیشه‌هایی که امروزه به‌عنوان یک مکتب جدید قد علم کرده و تعریف جدیدی از قدرت را در جهان امروز به نمایش گذارده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «الوین تافلر» از استراتژیست‌های مطرح آمریکایی در اثر مشهورش «تغییر ماهیت قدرت» با نیم‌نگاهی به انقلاب ایران و خیزش‌های مردمی و دینی در نقاط مختلف جهان، می‌نویسد: «اکنون یک ساختار قدرت اساساً متفاوت در حال شکل‌گیری است‌ و رخنه‌ای در قدرت نوع کهن به‌وجود آمده و انقلابی در ماهیت قدرت و جابجایی در قدرت و بلکه ‌تغییر در ماهیت قدرت به‌وجود آمده است.»


در واقع هنر امام(ره)، به چالش کشیدن نظام مبتنی بر سلطه قدرت‌های استکباری با تکیه بر دو عنصر اسلام و مردم بود. امام دنیای‌غرب را از موضع «کنشگری» به ورطه «واکنش‌گری» غلتاند و در کانون مبارزه، فرهنگ الحادی‌غرب را به مبارزه طلبید. امام(ره) با اندیشه‌ای که مرزهای جغرافیایی را درنوردیده بود، تعارض‌ بین اسلام و دنیای مادی را نه ملی و منطقه‌ای، بلکه بین‌المللی دانست و فرمود: «اکنون ملت‌های‌ جهان بیدار شده‌اند و طولی نخواهد کشید که این بیداری‌ها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده وخود را از تحت سلطه ستمگران مستکبر نجات خواهند داد.»


شاخص‌های مکتب سیاسی امام(ره)

 پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، سکاندار هدایت انقلاب اسلامی در اولین‌سخنرانی‌شان از آرمان‌های والای امام گفتند و فرمودند: «ما با خدا پیمان بسته‌ایم راه امام‌خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است، دنبال کنیم و از هیچ‌یک از آرمان‌هایی که‌ به‌وسیله امام ترسیم شده، چشم‌پوشی نخواهیم کرد.» به تعبیر رهبر معظم انقلاب در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام(ره) بزرگ‌ترین هنر آن‌معجزه بزرگ قرن، ارائه مکتبی سیاسی بود که علاوه بر آن‌که طلسم دیرپای استبداد و غارتگری‌ را در داخل ایران شکست، الگوی تسلیم‌ناپذیری و ایستادگی در برابر سلطه‌طلبان روزگار را نیز به جهانیان صادرکرد. مقام معظم رهبری در تبیین ویژگی‌های مکتب امام به شاخصه‌هایی اشاره می‌نمایند که به‌اختصار اشاراتی به آن خواهیم داشت.


*    درهم‌تنیدگی سیاست و معنویت‌


در مکتب سیاسی امام(ره) معنویت از سیاست جدا نیست. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت، حتی در کانون مبارزات سیاسی، محور اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همه رفتارها و مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور می‌زد. امام به اراده‌تشریعی پروردگار اعتقاد و به اراده تکوینی او اعتماد داشت و می‌دانست، کسی‌که در راه تحقق‌ شریعت الهی حرکت می‌کند، قوانین و سنت‌های آفرینش، کمک‌کار اوست. او معتقد بود: «ولله‌جنود السموات و الارض و کان الله عزیزاً حکیما.» تمدن غربی بر پایه ستیز با معنویت و طرد معنویت بنا شد. این خطای بزرگ کسانی بود که تمدن و حرکت علمی را در جنگ با معنویت آغازکردند. لذا این تمدن مادی و دور از معنویت هرچه پیشرفت کند، انحرافش بیشتر می‌شود، هم‌ خود آن‌ها و هم همه بشریت را با میوه‌های زهرآگین خود تلخکام می‌کند، هم‌چنان‌که تا امروزکرده است.


*    اعتقاد و اعتماد به نقش مردم‌


شاخص دوم مکتب سیاسی امام بزرگوار ما، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است. درمکتب سیاسی امام(ره) هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است و هم قدرتمند و کارساز. امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود که با اراده پولادین مردم می‌شود در مقابل همه‌ قدرت‌های متجاوز جهانی ایستاد - و ایستاد. مکتب سیاسی امام از متن دین و از «هو الذی ایدک‌ بنصره و بالمومنین» برخاسته است. ما این‌را از کسی وام نگرفته‌ایم. عده‌ای می‌خواهند وانمودکنند که نقش مردم در اداره حکومت‌ها را باید غربی‌ها بیایند به ما یاد بدهند، غربی‌ها خودشان‌ هنوز در خم یک کوچه‌اند. هرکس می‌خواهد دمکراسی آن‌ها را ببیند به عراق و افغانستان و فلسطین برود.


*    نگاه جهانی مکتب امام‌


شاخص سوم از شاخص‌های مکتب سیاسی امام(ره)، نگاه بین‌المللی و جهانی این مکتب است. مخاطب امام در سخن و ایده سیاسی خود، بشریت است نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به‌دست‌ آورد اما مخاطب این پیام، همه بشریت است. مکتب سیاسی امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همه امت اسلامی و همه بشریت می‌خواهد. این رسالتی است بر دوش یک انسان‌ مسلمان. تفاوت امام با کسانی‌که برای خود، رسالت جهانی قائلند این است که مکتب سیاسی امام‌ با توپ و تانک و اسلحه و شکنجه نمی‌خواهد ملتی را به فکر و به راه خود معتقد کند. آمریکایی‌ها می‌گویند ما رسالت داریم در دنیا، حقوق بشر و دمکراسی را از راه کاربرد بمب اتم و توپ و تانک‌ و جنگ‌افروزی و کودتاگری گسترش دهیم!


*    نقش ولایت فقیه در مهندسی نظام اسلامی‌


شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزش‌هاست که مظهر آن‌را درتبیین مسأله ولایت فقیه روشن کردند. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت‌ نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. نقش ولایت فقیه این است که در مجموعه‌ پیچیده و درهم تنیده تلاش‌های گوناگون اداره کشور، نباید مسیر حرکت نظام دچار انحراف از هدف‌ها و ارزش‌ها شود، پاسداری و دیده‌بانی حرکت کلی نظام به سمت هدف‌های آرمانی و عالی‌اش، مهم‌ترین و اساسی‌ترین نقش ولایت فقیه است. ضابطه‌های رهبری و ولایت فقیه، طبق‌ مکتب سیاسی امام، ضابطه‌های دینی است. کسی‌که در آن مسند حساس قرار گرفته است، اگر یکی از این ضابطه‌ها از او سلب شود و فاقد یکی از این ضابطه‌ها شود، چنان‌چه همه مردم کشور هم طرفدارش باشند، از اهلیت ساقط خواهد شد.


*    عدالت اجتماعی‌


آخرین نکته‌ای که می‌توانیم به‌عنوان شاخصه مکتب سیاسی امام(ره) مطرح کنیم، مسأله عدالت‌اجتماعی است که مهم‌ترین و اصلی‌ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همه‌ برنامه‌های حکومت اعم از «قانونگذاری، اجرا و قضا» عدالت اجتماعی و پر کردن شکاف‌های‌ طبقاتی باید مورد نظر و هدف باشد. این‌که ما بگوئیم کشور را ثروتمند می‌کنیم یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می‌بریم، اما ثروت‌ها در گوشه‌ای به نفع یک عده انبار شود و عده کثیری از مردم هم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی‌سازد. پرکردن شکاف اقتصادی در بین‌ مردم و رفع تبعیض در استفاده از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهم‌ترین وسخت‌ترین مسؤولیت ماست. همه برنامه‌ریزان، قانونگذاران، مجریان و همه کسانی‌که در دستگاه‌های گوناگون مشغول کار هستند، باید این‌را مورد توجه قرار دهند و یکی از مهم‌ترین‌شاخصه‌های حرکت خود به‌حساب آورند.


به تعبیر رهبر معظم انقلاب، هنر بزرگ امام(ره) ارایه یک اندیشه و مکتب سیاسی نو بود که هویت‌ حقیقی امام خمینی(ره) و جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر این تفکر و اندیشه سیاسی است. اظهار ارادت به امام بدون اعتقاد به این مکتب سیاسی بی‌مفهوم است. امام بزرگوار، این تفکر را در طول‌ سال‌ها تبیین نمود و با استقامت در راه آن، تمام مصائب را به جان خرید. این تفکر در واقع همان‌مکتب سیاسی اسلام است که امام خمینی(ره) از آن تعبیر به اسلام ناب محمدی(ص) کردند. مکتب‌ سیاسی امام(ره) نیاز اصلی بشریت است زیرا تمامی مصائب، رنج‌ها و گرفتاری کنونی بشر، محصول مکتب لیبرال - دمکراسی است که دنیای غرب، ادعای تکامل‌یافته بودن این مکتب را داشت. امروز مهم‌ترین وظیفه، انتقال سالم مکتب سیاسی امام به نسل‌های آینده است، مکتبی که ‌عمق نفوذ و گستره آن هر روزه خاکریزهای جدیدتری را فتح می‌کند.


در اوج نسل‌کشی مسلمانان بوسنی در شبه جزیره بالکان، روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در گفت‌وگویی با «فرانسیس فوکویاما» یکی از سه تئوری‌پرداز برجسته نظام لیبرال - دمکراسی‌ غرب، نظر وی را درباره جنبش بیداری اسلامی و تفکر امام جویا شد، فوکویاما در پاسخ گفت: «با مرگ آیت‌الله خمینی، بسیاری از تحلیل‌گران غربی دچار نوعی ساده‌لوحی و خوش‌بینی مفرط گردیدند اما چندی نگذشت که این خوش‌بینی‌ها رنگ باخت و غرب خود را درگیر «ایسم» جدیدی‌ به نام «خمینیزم» دید، ایسمی که تمامی بنیان‌های فکری و منافع غرب را به چالش جدی کشیده‌ است.»


و اینک در بیست و هشتمین سالگرد ارتحال آن خورشید بی‌غروب، مفتخریم اعلام کنیم اگر زمانی تمدن غرب در تب و تاب حاکمانی صالح و مقتدر می‌سوخت و افلاطون می‌گفت: «با قانون‌ و اجبار و نظارت نمی‌توان به حکومت ایده‌آل برای «آتن» دست یافت، بلکه حاکمان خود باید بهره‌ای از فضیلت داشته باشند تا بتوانند پاسدار فضایل و کرامت‌های انسانی باشند»، امام این‌آرزوی دیرین را تحقق بخشید و الگویی جاوید از چگونه زیستن و چگونه بر دل میلیون‌ها انسان‌حکم راندن را به رخ تمامی مدعیان و حاکمان جهان امروز کشاند. آری! امام خمینی و میراث ماندگار او یک حقیقت همیشه زنده تاریخ است و انقلاب اسلامی ایران در هیچ جای جهان‌ بدون نام امام خمینی(ره) شناخته نمی‌شود.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس