
سرویس سیاست مشرق - جایگاه مردم در رقابتهای سیاسی همواره یکی از مناقشهانگیزترین مسائل بوده است. نه فقط در ایران، بلکه در ادبیات سیاسی غرب نیز سخن گفتن از مردم و ساختارهای تشکیلاتی مردمی کاری راحت نیست و به همین دلیل برخی نظریه پردازان سیاسی، احزاب و گروهها را متهم کردهاند که همچون یک «مشت آهنین»، بسته و نخبهگرایانه عمل میکنند.
در تاریخ معاصر کشورمان نیز، پرونده احزاب در جلب نظر مردم چندان روشن نبوده است. از حزب توده گرفته که وابستگی آن به شوروی بر کسی پوشیده نیست تا احزابی که با ادعای مردم گرایی اما به علت تعداد اندک اعضا، مشهور به احزاب فولکس واگنی شده بودند؛ بماند که برخی گروهها در نهایت به روشهای تروریستی روی آورده و ماهیت اصلی خود را به نمایش گذاشتند.
برای جبران خلاء احزاب برخوردار از پایگاه رأی مشخص، گاهی احزاب به روشهای پوپولیستی روی میآورند. نمونهاش در سال 88 که احزاب اصلاحطلب چنان پشتسر رادیکالهای ضدانقلاب به راه افتادند که در نهایت نه اعتباری برای اصلاحات باقی ماند و نه تعهدی نسبت به نظام از سوی بزرگان اصلاحطلب. در همان زمان برخی این تئوری را مطرح میکردند که باید بهجای احزاب، به سراغ جنبشهای اجتماعی رفت و با این ادعا، سخن از پایان ساختار حزبی به میان میآوردند.
با این وجود تجربه جهانی نشان میدهد که تنها راه مردمی کردن رقابتهای سیاسی، الزاما به راه انداختن میتینگهای خیابانی و روی آوردن به جار و جنجال نیست. میشود با تشکیل اجتماعات مردمی در مساجد و هیأتها و کانونهای تاریخی اجتماع مردم در ایران، دیدگاههای آنها را مورد توجه قرار داد و سپس تشکیلاتی را شکل داد که از همه این دیدگاههای مردمی برای ساماندهی الگوی جدید رقابت سیاسی استفاده کند. در واقع نظام رقابت سیاسی در ایران متفاوت از آنچه در غرب وجود دارد، مبتنی بر اجتماعاتی مذهبی است و بنابراین باید از همین ظرفیت برای شکل دادن به تشکلهای سیاسی بهره گرفت تا همراهی دین و سیاست براساس آموزههای انقلابی همچنان حفظ شود.
در این مدل، پس از آنکه نیروهای ارزشی، نمایندگانی از خود را برگزیدند، آنها میتوانند در قامت یک پارلمان نیروهای انقلاب وارد عمل شده و از دل خود، نامزد یا نامزدهایی را برای انتخابات در سطوح گوناگون – مجلس، شوراها یا ریاست جمهوری – انتخاب کنند و به این وسیله، اختلافات میان احزاب همسو به حداقل رسیده و در نهایت با روشی دموکراتیک و شفاف، نامزدی به رقابت با نامزدهای دیگر برخیزد که از سبد رای قابل توجهی برخوردار باشد.
با اعلام شکلگیری «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» و همراهی چهرههای شاخص با این جبهه و نیز استقبال مردم از آن، بهنظر میرسد جریان انقلابی اندکاندک درحال گذار از روشهای نخبهگرایانه سنتی به شیوههای نوین مردمی است. مدلی کاملا بهروز و تجربه شده که میتواند در روز برگزاری مجمع عمومی جبهه مردمی، مصداق یک رویش تازه در میان نیروهای انقلاب باشد.
در جبهه مردمی، نه فقط مردم در بدنه، نقش تعیینکنندهای در تصمیمگیری دارند، بلکه چهرههای شاخص انقلابی نیز در رأس، زمینه را برای ایفای نقش مردم فراهم میکنند. برخلاف مدل حزبی، این رأس، الزاما حرف آخر را در تصمیمگیری نمیزند و فقط نقش هموارکننده راه برای ابرازنظر مردم را دارد. بنابراین همه چهرهها فارغ از اینکه چه گرایشی دارند، وقتی میتوانند خود را بهعنوان چهره شاخص جبهه مردمی مطرح کنند که باوری راستین به نقش مردم در فرآیندهای سیاسی داشته باشند و این ترجمان همان اصل در هم تنیده شدن «اسلامیت» و «جمهوریت» در نظام حزبی و رقابت سیاسی ایران است که قریب به دو دهه پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی، بار دیگر در تشکلی در تراز انقلاب اسلامی بروز و ظهور یافته است.