
نگراني برخي از شخصيتها و نخبگان قابل درک است که يک شخص نبايد بتواند به اين آساني و سرزده سکان فکري و گفتماني کشور را به دست بگيرد. به همين دليل بود که برخي خبرگان در اجلاس اخيرشان تز انتخاب غيرمستقيم رييس جمهور را مطرح کردند. آنان پس از مصايب دولت اصلاحات و بحرانهاي فکري ناشي از آن، اميدوار بودند احمدينژاد حزباللهي فضاي آرام فکري را به جامعه بازگرداند. اما گويا آسايش برخي شخصيتهاي نگران و خسته چندان براي احمدينژاد و مردانش اهميت ندارد. آنان بيمحابا با ضربآهنگهاي تندشونده هر روز ساز جديدي را در فضاي فکري جامعه کوک ميکنند. از راهدادن زنها به ورزشگاه تا قضيه کورش و منشورش دهها مسئله جديد توسط احمدينژاد و يارانش طرح شد و شخصيتها و مراجع فکري جامعه را به تحير و تکاپوي چندجانبه واداشت.
برخي از مردان مذهبي و سياسيون سالخورده از طرح اين موضوعات احساس و اعلام خطر ميکنند و برخي آن را فتنه جديد ميدانند. در مقابل برخي که سخنان خود را از زبان اين اصولگراي دوآتشه ميشنوند با شک و ترديد آن را توطئهاي جديد عليه خود ميپندارند!
اما برداشت من آن است که در يک جامعه جوان و زنده و بالنده مثل جامعه امروزي ما، طرح گفتمانهاي چالشبرانگيز امري کاملاً طبيعي است. امروزه اکثريت جامعه جوان است و جوان خاصيتش سوالانگيزي و چالشطلبي است. احمدينژاد به واقع نماينده نسلي است که اين مسايل را دارد و يا حداقل از مواجهه با آن رويگردان نيست.
مسايل خاتمي باعث به هم خوردن آرامشي بود که در حوزههاي انديشهاي جامعه به طور نااميدکنندهاي مسلط شدهبود. فارغ از نيت خاتمي از طرح گفتمانهايي مثل جامعه مدني و گفتگوي تمدنها و ... سرجمع اين مباحث به نفع نظام اسلامي تمام شد اگر چه با هزينههاي بعضاً سنگين. نفعش در اين بود که قدرت مکتب اسلام در چالشهاي فکري و واقعي نمودار شد و بخشي از رويکرد اصولگرايانه بعدي جامعه ناشي از طرح مباحث عجيب و غريب در دولت اصلاحات و شکست آن در مقابل رويکردهاي اسلامي خالص بود.
قضيه احمدينژاد را هم عيناً از همين منظر ميتوان ديد. احمدينژاد مدتها است که برَند رهبري مکتب اسلام را از دست داده است اگر چه از ابتدا هم صاحب آن نبود، اما به هر حال عوام مردم حزباللهي، او را يک قديس ميپنداشتند. امروزه ديگر کسي او را قديس نميداند بلکه در جايگاه واقعي خود يعني يک کارگزار نظام اسلامي با همه نقاط قوت و البته نقاط ضعفش ميشناسند. از طرفي امروزه احمدينژاد در جايگاه بههم زننده سکون ناشي از تنبلي و دلخوشي نابجاي حزباللهيها و همان حوزههاي انديشهاي قرار گرفته است. کساني که فکر کردند با روي کار آمدن يک دولت اصولگرا همه مسايل حل شد و حالا ديگر وقت استراحت است.
أحَسِبَ النّاس أن يُترَکوا أن يَقولوا آمنّا وَ هُم لا يُفتَنون. عنکبوت 2
آيا مردم گمان کردند همينکه بگويند ايمان آورديم، رها شده و امتحان سخت نميشوند؟ (هرگز!)
احمدينژاد و مردان کورشي او خواسته يا ناخواسته با طرح موضوعات مختلف باعث فعال شدن فضاي فکري جامعه شدهاند. من مطمئنم همانطور که نظام اسلامي از طرح گفتمانهاي غربگرايانه اصلاحطلبان و ميراث باقيمانده از آن با پرداخت هزينههايش منفعت برد، از طرح مسايل نگرانکننده توسط احمدينژاد نيز منفعت ميبرد، زيرا مکتب اسلام، مکتبي غني است و هر تلاشي براي کمرنگ کردن آن باعث صيقليتر شدنش ميشود. جامعه ما جوان و با قدرت فکري غني است. بحمدالله شخصيتهاي نوظهور فکري ما در حوزه و دانشگاه کم نيستند و ديگر هيچ تعصبي هم روي احمدينژاد از هيچ گروهي (بجز رقباي سياسياش!) وجود ندارد.
سياسيون سالخورده در فضاي خاکستري رقابتهاي سياسي خود غوطهورند ولي نسل جوان جوياي حقيقت ما با در فضايي بانشاط و اميدبخش فارغ از رويکردهاي سياسي، با تکيه به مکتب غني اسلام و انقلاب اسلامي و با نگاه به آينده، حقيقت را شناخته و مانند هميشه تاريخ آن را پيروي خواهد کرد.