
دليل اصلي چيست که سينماي ايران نمي توان فيلمي با چارچوب ها و استانداردهاي سينماي سياسي در جهان توليد کند؟ سينماي ايران جز در ميانت قشر خاصي آن هم از سينما گران دلبسته به انقلاب تقريبا عقيم است. سينماگراني که خود را بيش از ديگران حرفه اي مي دانند، حداکثر بيانيه هاي روشنفکري مي دهند که بشود از آن چندين برداشت شود. در چند سال اخير که بازار اظهار نظر سياسي در ايران داغ شده است باز هم خبري از يک سينمايي سياسي که بشود آن را اثر سر دستي و فحش نامه ندانست، نيست که نيست. بهترين دست پخت سينماي رسمي شايد اسطوره "پسر آدم، دختر حوا" بود که عصاره اش چيزي نبود جز مديحه اي براي يکي از مسئولان ارشد.
بگذاريم و بگذريم، جالب اين است که همين سينماي بي بر در سياست- اگر بر فرض کارنامه چند سال اخير سينماي ايران را در حوزه هاي ديگر قابل قبول بدانيم- وقتي قرار به اظهار نظر مي رسد از همه فعالتر مي شوند. از همه جالب تر اينکه بازيگران متوسط سينما دچار بيش فعالي مي شوند.
اگر در باقي دنياي سينما، سينما گران ابزار شهرت را بر روي پرده هاي سينما پيدا مي کنند، در ايران ابزار شهرت در مصاحبه کردن ها و تيپهاي سياسي کشف مي شود. ديگر نيازي نيست که يک خاک صحنه و لوکيشن بخورد و کلي زحمت بکشد تا فيلمش از آب در بيايد و به روي پرده برود، حالا اگر مخاطب و منتقدان بپسندند يا نه.
اگر فيلمت را هيچ کس هم نبيند اما اگر يک مصاحبه کني و حرف هاي تند بزني و هزار بازي ديگر مي شوي تيتر يک. فعلا رسانه ها اين طور مي پسندند .
براي اين کار هم چه کسي بهتر از سينماگر ها آنها به راحتي مي توانند هر نقشي را که بخواهي بازي کنند. هر رنگي دوست داري بشوند و آخر سر هم کسي ايرادي نمي گيرد، سينمايي هستند و هنري. حالا اگر کسي بپرسد فلان هنرپيشه زن که هنوز دو اثر قابل توجه را عرضه نکرده و حداکثر يک بازيگر متوسط تلويزيوني با تيپي تکراري محسوب مي شود و اگر نبود آقازادگي اش و دختر تهيه کننده و کارگردان بودنش معلوم نبود الان کجاي سينماي ايران ايستاده بود،يک دفعه مي شود هنرمند برگزيده و بيانيه حزبي مي خواند و يک نفر هم از ميان صنف نمي پرسد که فلاني تو در سينما چه کرده اي.
اگر برنامه هايي مانند جشن خانه سينما به عنوان تراز سينماي ايران مطرح باشد که کار سينماي ايران جاي تاسف دارد و بهتر است که بگوييم که سينماي ايران در حال احتضار است و اگر اين طور نباشد هم يک حرف مي شود زد و آن اينکه اقلا اين نسل از سينماي ايران چيزي از عمرشان نمانده است.
نسلي که فراموش کرده اند که سينما گر هستند و به مانکن هاي سياسي تبديل شده اند. خانه سينما مي تواند از خانه احزاب تقاضاي مجوز کند شايد بشود آن را به عنوان يک حزب قبول کرد، اما نمي شود کارنامه ضعيف هنري را با کارناوال سياسي جبران کرد.