کد خبر 601341
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۸

در مشهد یکی از علمایی که در راس جریان اعتراضی قرارداشت، آیت‌الله شیخ واعظ قمی بود که در ابتدا با اجباری کردن سیاست کلاه شاپو قصد ارسال تگلرافی به رضاخان و منصرف کردن او را داشته اما بعد از صحبتهایی که اسدی، نایب تولیت آستان قدس با او می‌کند، متوجه می‌شود که ارسال تلگراف به شاه بی‌فایده بود.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ واقعه مسجد گوهرشاد یکی از مهمترین رخدادهای ضدحکومتی دوران پهلوی است که در تیر 1314 در مشهد اتفاق افتاد. این واقعه که تحت عنوان «قیام مسجد گوهرشاد» شناخته می‌شود از جدی‌ترین مبارزات مردم به رهبری روحانیت بر علیه سیاستهای ضددینی رضاخان بوده است.

به گواهی تاریخ، رضاخان بعد از بازگشت از ترکیه و تاثیرپذیری از اصلاحات آتاتورک سیاست‌های ضددینی به منظور ترویج فرهنگ غربی در ایران را به مرحله اجرا درآورد. یکی از این سیاستها تغییر لباس و اجباری کردن کلاه شاپو بود. اجرای این سیاست که با خشونت حکومتی همراه بود، موجب شد تا علما همزمان با اعلام اجباری شدن کلاه شاپو به سیاستهای ضددینی پهلوی اول اعتراض کنند.

در مشهد یکی از علمایی که در راس جریان اعتراضی قرارداشت، آیت‌الله شیخ واعظ قمی بود که در ابتدا با اجباری کردن سیاست کلاه شاپو قصد ارسال تگلرافی به رضاخان و منصرف کردن او را داشته اما بعد از صحبتهایی که اسدی، نایب تولیت آستان قدس با او می‌کند، متوجه می‌شود که ارسال تلگراف به شاه بی‌فایده بود. برای همین به قصد ملاقات با رضاخان به تهران می‌رود. با این حال او در تهران نه تنها موفق به ملاقات با شاه نمی‌شود بلکه او را در باغ سراج‌الملک واقع در شهرری بازداشت و بعد از مدتی به عراق تبعید می‌کنند.1

در حالی که حکومت تصور می‌کرد با دستگیری رهبر قیام اعتراض بر علیه سیاستهای ضددینی رضاخان در مشهد به پایان رسیده، روحانی دیگری به نام «محمدتقی گنابادی» معروف به بهلول که از واعظ خراسانی مخالف اقدامات رضاخان بود، وارد ماجرا شده و اعتراضات مردمی را به قیامی ماندگار بر علیه رژیم پهلوی مبدل می‌کند.

*شروع قیام

بعد از دستگیری آیت‌الله قمی و بی‌توجهی دولت به اعتراضات مردمی، بهلول در چهارشنبه هفدم تیر 1314 وارد مشهد شده و بعد از مراجع به منزل آیت‌الله قمی و آگاهی از وضعیت ایشان به حرم امام رضا(ع) رفته و علیه سیاستهای ضد اسلامی رضاخان سخنرانی می‌کند.2

خود او در مورد هدفش از سفر به مشهد در خاطراتش گفته است: «من یک نقشه‌ای داشتم که غیر از خدا و خودم نمی‌دانست و آن این بود که اول در تمام شهرها سخنرانی کنم تا معروف و بعد قیام در مقابل دولت را شروع بکنم. برای همین در تمامی شهرهای ایران سخنرانی کرده و قصد داشتم مازنداران و آذربایجان که مردم جنگجو در این دو زیادند، سخنرانی و به قیام دعوت کنم، ولی نشد و مجبور شدم قبل از عملی شدن کل نقشه‌ام در مشهد قیام کنم.» 3

ماموران شهربانی او را بازداشت می‌کنند اما به دلیل اینکه این کار می‌توانست موجب تحریک مردم بشود او را در داخل یکی از حجره‌های حرم محبوس می‌کنند تا در آخر شب او را به شهربانی ببرند. با این حال در اینجا فردی به نام «احتشام رضوی» سرکشیک پنجم آستان قدس وارد حجره شده و بعد از ابراز تاسف از اینکه بهلول را گرفته‌اند به میان جمعیت رفته و کلاه پهلوی خود را از سر در آورده و بر زمین انداخته و مردم را تحریک می‌کند که به حجره‌ای که بهلول در آن زندانی است هجوم برده و او را آزاد کنند.4

خود بهلول در این باره می‌گوید: «به مردم گفتم برادرها خوب کاری نکردید که نظم برهم زدید. باید نزد استاندار یا رئیس شهربانی می‌رفتید و آزادی مرا می‌خواستید ولی کاری که شده حالا باید آماده جهاد دینی شویم و بکوشیم آیت‌الله قمی را از زندان نجات دهیم و یا اینکه همه کشته شویم.»5

*آزاد هستید که مرا رها کنید!

حاج غلامعلی نخعی از کفشداران آن زمان حرم نیز در این باره گفته که بهلول بعد از این ماجرا مردم را به دور خود جمع کرده و می‌گوید مردم امام حسین(ع) شب عاشورا چراغ‌ها را خاموش و  گفت هر کسی که می‌خواهد برود، اینها می‌خواهند مرا بکشند، من هم شما را آزاد می‌گذارم که بروید. ولی مردم از پایین منبر فریاد کشیدند خیر خیر این کار را نمی‌کنیم.6

جمعه ۲۰ تیر ماموران به منظور دستگیری بهلول و متفرق کردن مردم به مسجد گوهرشاد حمله می‌کنند. با این حال بین مردم و آنها درگیری می‌شود. در این میان یکی از سربازان برای اینکه مردم را نکشد به خودش تیر می‌زند و یکی دیگر از سربازان یکی از فرماندهانی را که دستور تیراندازی داده را  هدف قرار می‌دهد. مدت کمی بعد از درگیری، ماموران که نمی‌توانند مردم را سرکوب کنند از ترس رسیدن نیروهای مردمی به مسجد که زمزمه آن روز گذشته در شهر پیچیده بوده، عقب نشینی کرده و به پادگان خود برمی گردند.7

بعد از حمله اول دولت هیئتی مرکب از چهار روحانی و چهار غیر روحانی را که استاندار و نایب تولیت در آن بوده‌اند، برای مذاکره نزد بهلول می‌فرستد. در جریان مذاکره یکی از روحانیون تحت عنوان آقازاده با تشر به بهلول می‌گوید این چه کاری است که کردی؟ الان با کوچکترین کاری روسها و انگلیسها وارد ایران می‌شوند و بعد وعده می‌دهد که قانونهای ضددینی لغو شده و آیت‌الله قمی هم تا یکشنبه آزاد شود.8

بهلول در پاسخ می‌گوید تا زمانی که آیت‌الله قمی از زندان آزاد و به مشهد نیاید دست از مبارزه برنخواهد داشت با این حال تا روز یکشنبه که روز ورود آیت‌الله قمی است، دست به اقدانی نخواهیم زد. دولتیها نیز که درصدد فرصتی برای جمع آوری نیرو بودند قبول می‌کنند که مسجد و اطراف آن تا روز یکشنبه دست بهلول باشد و می‌روند.9

*آخرین نقشه رژیم

آخرین اقدام برای دستگیری بهلول نقشه‌ای بود که توسط برخی از مسئولان دولتی کشیده شد. در این نقشه قرار بود که برخی از دولتی‌ها با لباس روحانیت وارد مسجد شده و بهلول را دستگیر کنند اما به دلیل اینکه بهلول زودتر از مسئله خبردار می‌شود این مسئله را روی منبر به مردم گفته و از آنها می‌خواهد که هشیار باشند.

بعد از اینکه این نقشه دولتی‌ها با شکست روبه‌رو می‌شود، بهلول روز شنبه به منبر رفته و علیه اقدامات ضددینی رضاخان سخنرانی می‌کند. این مسئله موجب می‌شود تا در شهر برخی از مردم به مشروب فروشی‌ها و سینماها حمله کنند. در همین روز تلگرافی از سوی رضاشاه مبنی بر سرکوب هرچه سریعتر قیام به مشهد می‌رسد که باعث می‌گردد تا دولتی‌ها تصمیم بگیرند همان شب کار را تمام کنند.10

 نیروهای دولتی قبل از اذان صبح وارد مسجد شده و درگیری و کشتار مردم را شروع می‌کنند. با این حال بر اساس گفته بهلول، آنها در ابتدای حمله به دلیل مقاومت مردم نمی‌توانند به مسجد نفود کنند. با این حال خیانت احتشام رضوی که یکی از ورودی‌ها به او سپرده شده بود، باعث شد تا راه برای نفوذ نیروهای نظامی باز شود. ظاهرا احتشام رضوی به افرادی که با او جهت مراقبت از یکی از درها گمارده شده بودند گفته بود روبه‌رو شدن با نظامی‌ها فایده‌ای جز کشته شدن ندارد برای همین محل را ترک و دیگران نیز به دنبال او می‌روند.11

مدتی بعد از درگیری بهلول  و یارانش نقشه‌ای برای فرار می‌کشند. برای همین وانمود می‌کنند که در حال تعقیب نیروهای دولتی هستند، نیروهای دولتی نیز برای اینکه آنها را دستگیر کنند به ظاهر عقب نشینی می‌کنند. در این شرایط بهلول و یارانش در یک فرصت مناسب از دست نیروهای دولتی فرار می‌کنند. البته ماموران نیز به دنبال آنها می‌روند تا دستگیرشان کنند. در این میان زنی در خانه‌اش را باز کرده و بهلول را به خانه راه می‌دهد این مسئله موجب نجات جان او می‌شود.12 او بعدها به افغانستان گریخت. جایی که سرنوشت، روزهای سختی را برای او نگاشته بود.

به گفته برخی شاهدان کشتار مردم تا چند ساعت ادامه داشت و بعد از اتمام کشتار، نظامیها، زخمیها و کشته‌ها را با یکدیگر بار کامیونها کرده و به قبرستان می‌برند و زخمیها را زنده همراه با کشته‌ها خاک می‌کنند. بعد از کشتار مسجد گوهرشاد، آژانس پارس(خبرگزاری رسمی دولت) در خصوص نقش بهلول در این قیام نوشت: شب 11 ژوئیه شیخ بهلول نامی که سابقه تحریک و شرارت دارد مردم عوام را به عنوان وعظ دور خود جمع و یاوه‌سرایی در اطراف لباس و کلاه نموده. نظر به اینکه مامواران از روی ملایمت موفق نشدند او را از اقدام خویش بازدارند تصمیم گرفتند آنها را متفرق کنند. در نتیجه چند نفری مقتول و مجروح و اغلب اشرار گرفتار شدند. شیخ بهلول نیز موفق به فرار شد.13

*فرجام سخن

رضاخان بعد از سفر به ترکیه تلاش کرد تا با استفاده الگوبرداری از فرهنگ غربی، ایران را بدون توجه به فرهنگ بومی کشور، به سمت نوسازی عامرانه پیش ببرد. در این میان چون می‌دانست این کار با مخالفت روحانیت مواجه می‌شود، تلاش کرد تا رهبران شناخته شده روحانیت در کشور را دستگیر و ساکت کند. در خصوص قیام مشهد نیز او تصور می‌کرد با دستگیری آیت‌الله قمی دیگر مشکلی نخواهد بود. با این حال ظهور بهلول و مبارزات او در مشهد که منجر به قیام بر علیه سیاستهای ضد اسلامی او گردید نشان داد که تصور او اشتباه بوده و تا زمانی که روحانیون مبارزه در این شهر وجود دارند مخالفت با او نیز ادامه خواهد داشت. شاید همین مسئله موجب شد تا در سالهای بعد از واقعه گوهرشاد تلاش کند تا حوزه‌های علمیه را تعضیف کرده و به حاشیه براند.

______________________________

1.یوسف متولی حقیقی، تاریخ معاصر مشهد، جلد اول، انتشارات مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر مشهد، 1392،ص281-283.
2.امیر سعادتی، کشف حجاب از کشف حجاب: مجموعه مقالات همایش بزرگداشت قیام مسجد گوهرشاد، تهران، انتشارات قلم،1387 ، ص197.
3.محمدتقی بهلول، خاطرات سیاسی بهلول، مشهد، نشرنوند، 1376، ص 47.
4.حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد ششم، ص234.
5.محمدتقی بهلول، همان، ص60.
6.سینا واحد، قیام گوهرشاد، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1361،ص 179.
7.یوسف متولی حقیقی، همان، ص287.
8.امیرسعادتی، همان، 187.
9.محمدتقی بهلول، همان، 71.
11.سینا واحد، همان، ص 217.
12.عباس موسوی، اعجوبه عصر بهلول، نسیم حیات، 1379، ص 147.
13.سینا واحد، همان، ص 63.

*موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس