به گزارش مشرق، «روایت تاریخ» شاید یکی از جنبههای مثبتش «عبرتآموزی» باشد که هست؛ اما بیشک یکی دیگر از نتایج مثبت و مهمش «شناخت جریانهای سیاسی» است. سابقه، خاطره و روایتی که از جریانها و چهرههای سیاسی در ذهن مردم باقی میماند، ناشی از عملکرد آنها در دوره های گذشته است... اینکه کدام جریانها در کدام مقاطع تاریخی چه مواضع و عملکردی داشتهاند و در مواقع حساس نسبت خود را با رهبری، مردم، اصول انقلاب و دشمنان انقلاب چگونه تعریف کردهاند ملاک و معیاری برای اعتماد یا عدم اعتماد دوباره مردم به آنهاست.
دوران هشتساله اصلاحات را به جرأت میتوان دوره «فعال ما یشاء» دانستن طیفهای مختلف اصلاحطلب و چپ در عرصه سیاسی کشور و سطوح مختلف مثل شورای شهر، مجلس، دولت، مطبوعات و دانشگاه دانست.
2 سال اول حاکمیت دولت اصلاحات را باید دوره «جنون اصلاحطلبی» دانست چر اکه چپهای لیبرال شده سرمست از رأی بیستمیلیونی خاتمی، هرروز دنبال ساختارشکنی جدید و فتح سنگری در نظام بودند. مطبوعات زنجیرهای و تریبونهای متعدد اصلاحات هم هرچند وقت یکبار هماهنگ و همصدا موج تخریبها و فشارهایشان را روی یک موضوع متمرکز میکردند. از زیر سؤال بردن امام به بهانه دفاع از آیتالله منتظری و نهضت آزادی و رابطه با امریکا گرفته تا حمله به مبانی و مفاهیم دینی و انقلابی.
آشوب 18تیر 1378 که به «حادثه کوی دانشگاه» معروف شد یکی از مهمترین نقاط عطف این دوره 8 ساله است که در شکلگیری اتفاقات سالهای بعد نیز مؤثر است و هرچند وقت یکبار مورد رجوع واقع میشود. این روزها که برخی متصدیان فتنه سال 78 و سال 88 جزو مسئولان و مدیران میانی دولت هستند، ضرورت بازخوانی وقایع هجده تیر را بیشتر میکند؛ هرچند که جایشان در مصاحبههای این پرونده به علت «حاضر نشدن به مصاحبه» و «عدم تمایلشان به صحبت دراینباره» خالی مانده است.
مجتبی شاکری عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، در خصوص عوامل مؤثر در شکلگیری غائله 18 تیر 78 گفت: آنچه در سال 78 بهعنوان غائله 18 تیر رخ داد یک عقبه فکری و یک عقبه رفتاری داشت. کسانی که در مقابل مکتب امام (ره) اندیشههای دیگری داشتند و در دوران حیات حضرت امام هم بهنوعی آن را دنبال میکردند و خواستار سازش با غرب بودند این هدفشان را در ایام شکلگیری انقلاب و دفاع مقدس پیگیری کردند که نتیجهاش جام زهری شد که بنیانگذار انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند.
وی افزود: این جریان سازش در دوره کارگزاران با چهره دیگری آشکار شد و در قالب دولت سازندگی با مانور اشرافیت ظهور و بروز کرد و نتیجهاش مقابله با نیروهای انقلابی و به حاشیه راندن آنها در آن زمان بود؛ موضوعی که حتی در فیلمهای مرتبط با آنها سالها به نمایش گذاشته شد حقیقتی که در داستانهای آن ایام نیز این امر قابلمشاهده است؛ آنها سعی داشتند بگویند تاریخمصرف انقلاب و جنگ تمام شد و دوره نیروهای رزمنده سرآمد و اینک نوبت دوران مانور و قدرت یقهسفیدهایی است که وارد صحنه شده بودند.
*کارگزارانیها پایههای دوم خرداد را ایجاد کردند
این تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه با بیان اینکه گذر از دوران سازندگی و ورود به دوم خرداد ماجراهای کم گفته و یا ناگفته بسیاری دارد، تصریح کرد: دیدگاههایی که در 8 سال دوران سازندگی که با محوریت تجمل و بازگشت کسانی که پناهنده شده بودند دنبال میشد در قالب دولت جدید دیگری که دستپرورده خود کارگزاران بود شکل گرفت چون در آن زمان حزب مشارکتی نبود و خود کارگزارانیها پایههای دوم خرداد را ایجاد کردند و زمینه را برای ورود دولت اصلاحات مهیا کردند و بهمرور سهمشان را هم از دولت گرفتند.
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران اظهار کرد: پس از روی کارآمدن دولت اصلاحات حجاریان در روزنامهاش تیتری با عنوان «فتح سنگر به سنگر» زد و بدین ترتیب صحنه انتخابات را تبدیل به میدان رزم کرد و در سرمقالهاش نوشت سنگر ریاست جمهوری را گرفتیم و سنگرهای دیگر را هم خواهیم گرفت درحالیکه باید مینوشت دوره رقابت تمام و دوران رفاقت آغاز شد ولی با این تعبیر یک آرایش نظامی را مطرح کرد و از همانجا این مقابله رقم خورد.
رئیس کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران در ادامه گفت: هرچند ریاست دولت به عهده خاتمی بود اما تصمیمات دولت در یک اتاق فکری با عقبه خاص اتخاذ و اجرا میشد و بهتناسب همین امر پروژههای مختلفی در دستور کار قرار گرفت «فشار از پایین چانهزنی از بالا» ترجمان دیگری از همان «فتح سنگر به سنگر» است به این معنی که باید مطابق با آموزههای انقلاب رنگی و جنگ نرم ـ که سوروس و متفکرانی ازایندست از طراحانش هستند ـ فشار اجتماعی را تا حدی افزایش داد تا شرایط چانهزنی فراهمشده و زمینه تغییر رفتار در نظام و رهبری ایجاد شود تا بدین ترتیب اختیارات رهبری که در قانون اساسی تصریحشده است به رئیسجمهور داده شود آنهم در دولتی که در سیطره جریان پنهانی است که همه امور را در دست دارند.
*پروژه حاکمیت دوگانه یکی از اهداف اصلاحطلبان
وی افزود: پروژه حاکمیت دوگانه یکی دیگر از آن برنامههاست و دلالت بر این امر داشت که باید کاری کرد که یکطرف رهبری و ولیفقیه قرار بگیرد و در سوی دیگر رئیسجمهور و حتی در این مسیر تا تحریم انتخابات مجلس هم رفتند و استانداریها نمیخواستند مقدمات مرتبط با انتخابات را انجام دهند و اینچنین به دنبال محقق شدن پروژه فتح سنگر به سنگر بودند تا تمام نظام در اختیار بگیرند.
*غائله 18 به بهانه توقیف روزنامه خوئینیها صورت گرفت
شاکری با اشاره به اینکه غائله 18 تیر هم مانند فتنههای دیگر قطعاً بهانه بود، تصریح کرد: این حادثه به بهانه توقیف روزنامه خوئینیها که به دلیل افشای سند دستور توقفش صادرشده بود صورت گرفت و مخالفان با تجمع در کوی دانشگاه این بهانه را تقویت کردند و دامنه اعتراضشان را به عدم وجود آزادی و حاکمیت دیکتاتوری کشاندند که خود این مسئله هم به سمت دادن شعارهایی علیه ولایتفقیه در این تجمعات سوق پیدا کرد و مقصود اصلی زیر سؤال بردن این اصل مترقی بود.
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در ادامه اظهار کرد: این موضوع تا حدی ادامه پیدا کرد که دفتر رهبری به نقل از حضرت آقا اطلاعیه این را صادر کرد که حتی اگر عکس مرا هم پاره کردند شما واکنشی نشان ندهید این اقدامات با اردوکشی خیابانی ادامه یافت و آنها به سمت خیابان فلسطین و بیت رفتند تا به قول خودشان کار را تمام کنند.
*سکوت دولت اصلاحات در قبال آشوبها
وی گفت: این در حالی است که وزیر کشور وقت آقای لاری و معاون سیاسی ایشان که آقای تاجزاده بودند نهتنها واکنشی به این هنجارشکنیها نشان نمیدادند بلکه در جمع آنها هم حضور مییافتند و با مرور نقلقولهایشان میبینیم که همراه این جمع بودند و روزنامههای زنجیرهای هم که کاملاً در راستای تقویت این حرکت فعالیت میکردند و اینچنین از حمایت رسانهای هم برخوردار بودند.
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در خصوص کمکهای خارجی مؤثر در شکلگیری غائله 18 تیر افزود: عوامل خارجی هم با سایتها و همه امکاناتشان به پشتیبانی از این حرکت میپرداختند و بهنوعی همه زمینهها مهیا بود از اینسو دولت هم موضع خاصی را در این خصوص و علیه این تجمعات اتخاذ نکرد و تنها به تکرار حرفهای کلی میپرداخت تا زمان را از دست نظام بگیرند و این ماجرا ادامه یافت و افرادی نظیر کروبی، خوئینیها و حجاریان با توجه به نفوذی که داشتند هیچ اقدام عملی و کلامی را در راستای ساکت کردن همفکرانشان انجام ندادند تا اینطور وانمود کنند که غائله 18 تیر یک جریان دانشجویی است که برای احقاق حقوقشان دست به تجمع زدهاند از طرف دیگر شرایطی را فراهم کردند که همه دانشجویان کشور از این حرکت حمایت و این اقدام را تقویت کنند.
*تشابه رفتاری در غائله 18 تیر با معیارهای فتنه 88
به گفته شاکری، با مروری بر اتفاقات آن ایام میبینیم نوع رفتارهایی که در غائله 18 تیر صورت گرفته است مشابه معیارهایی است که در فتنه 88 هم ملاحظه کردیم؛ به خیابان ریختن، ضرب و شتم،به آتش کشیدن، مسدود کردن راهها، صدور بیانیه، ایجاد دوقطبی دیکتاتوری و آزادی ازجمله این موارد مشترک است.
* بهرهمندی مجریان غائله 18 تیر از حمایت وزارت اطلاعات و مجمع روحانیون
این عضو شورای اسلامی شهر تهران با تأکید بر این مطلب که ماجرای 18 تیر کاملاً از یک طراحی بینالمللی و پشتصحنه خاصی برخوردار بود، تصریح کرد: در این فتنه شاهد بودیم که مجریان غائله 18 تیر از آموزههای انقلاب رنگی استفاده و از حمایت وزارت اطلاعات و مجمع روحانیون بهرهمند شدند.
وی ادامه داد: البته تاکید میکنم در این مسیر نباید از حمایت همهجانبه رسانههای آن زمان غفلت کرد چرا که همه این عوامل با کمک هم و بهصورت زنجیرهوار به حمایت همهجانبه از این جریان پرداختند و تعبیر مقام معظم رهبری که فرمودند کودتای یلتسینی کاملاً زوایای مختلف موضوع را روشن کرد.
*مجریان غائله 18 تیر دانشآموختگان مکتب سروش بودند
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی افزود: مجریان غائله 18 تیر دانشآموختگان مکتب سروش بودند که بعدها حلقه کیان را به وجود آوردند و هیچ ابایی هم در این خصوص نداشته و سالها کار فکری برای تحقق این امر انجام داده و پیشاز این نیز نظر صریح خود را درباره امام، مبانی انقلاب، اسلام ناب محمدی، دفاع مقدس و... اعلام کرده بودند انجام اقدامات اینچنینی از سوی آنها اتفاق عجیب و غریبی نبود چرا که به ناکارآمدی دین اعتراف کرده بودند و هرکدام از نظریهپردازان این طیف اعم از سروش، حجاریان، میردامادی و... با ادبیات خودشان به این موضوع اذعان داشتند و تبعیت از امور دینی در حکومت را از اساس خلاف میدانستند.
*حلقه کیان معتقد به ناکارآمدی دین بود
رئیس کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران در ادامه اظهار کرد: این تفکر آنها را به سکولارها و سلطنتطلبان نیز پیوند میداد و از سوی دیگر نیز با این عقیده با نهضت آزادی و جبهه ملی نیز اشتراکاتی داشتند چرا که آنها نیز به این مسئله اعتقاد داشتند که دین اصلاً برای حکومت نیست و یا اینکه زمانه فعلی مقوله حکومت دینمدار را پذیرا نیست.
شاکری تأکید کرد: بنابراین جمع شدن این مؤلفهها در کنار هم باعث وقوع غائله 18 تیر شد شاید در نگاه اول عجیب باشد که سحابی و یزدی در کنار حجاریان و بهزاد نبوی قرار بگیرند؛ اما با مرور تاریخ میبینیم حقیقت چیز دیگری است چراکه برخی از آنها در دوره امام در مقابل آمریکا وادادگیشان را ثابت کرده بودند و گروه دیگر با شعارهای ضد استکباری در کنار امام بودند اما موضوع قابلتوجه این است که آنها در یک موضوع با همدیگر اشتراک نظر داشتند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: این نقطه اشتراک همان بود که دین قادر به اداره حکومت نیست و بر همین اساس با اصل ولایتفقیه هم مخالف بودند بنابراین همین موضوع باعث شد که کنار هم قرار گرفتن این افراد امکانپذیر باشد و اینطور بود که غائله 18 با هماهنگی همین افراد و گروههای تروریستی و منافق نظیر مارکسیستها، مجاهدین خلق، نهضت نشینهای خارج کشور، ملیگراها و سلطنتطلبان رقم خورد.
*کمیته ایکس همان اتاق فکر راهبردی ریاست جمهوری بود
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران همچنین درباره کمیته ایکس گفت: این کمیته همان اتاق فکر راهبردی بود که در ریاست جمهوری تشکیل و برنامهها و تصمیمات به جریان ابلاغ میشد تا بهواسطه آن 18 تیر زمینهای برای سقوط نظام باشد اما احتجاج مقام معظم رهبری، مردم و بسیجیان را وارد صحنه کرد و دست پنهان ولیعصر (عج) در این صحنه آشکار شد و توطئه فتنهگران را نقش بر آب کرد.
*قتلهای زنجیرهای در راستای اهداف کمیته ایکس
وی در خصوص اعضای کمیته ایکس و علت مدارا و همرای دولت با افراد فعال در این کمیته افزود: وقتی یک دستگاه اجرایی برآمده از همین تفکرات و اعتقادش بر همین اساس شکلگرفته است و نوع ادبیاتش نیز هماهنگ با فتنه گران 18 تیر بود پس نمیتوان وقایع آن ایام را خط قرمزی برای دولت دانست و انتظار برخورد این دستگاه با فتنهگران را داشت.
*سخنان رهبری زمین مجریان غائله 18 تیر را سوزاند
به گفته شاکری، هدف اصلی کمیته ایکس شکستن همین خط قرمزها بود و وقوع قتلهای زنجیرهای نیز در همین راستا و باانگیزه شکستن اقتدار نظام صورت گرفت و همراهی کردن با عوامل آن توسط دولت و رسانههای موردحمایت آن امری طبیعی بود اما همه این برنامهریزیها با پیشبینی مقام معظم رهبری و تشریح تفاوتهای ملت ایران با روسیه نقش بر آب و بهاصطلاح زمین سوخته تحویل مجریان غائله 18 تیر شد و اقدامات بعدی آنها ناکام بود مشابه همین اقدامی که در قضیه برجام توسط رهبری صورت گرفته و دست استعمار خالی شد و گزینههایشان روی میز ماند.
*اوباما امروز همان حرفهای آلبرایت را میزند
وی اظهار کرد: بنابراین برآمدگان حلقه کیان و اعضای دولت اصلاحات به دنبال تداوم این قضیه بودند و شروطی که آلبرایت برای ارتباط برقرار کردن با ایران گذاشت تمام آنها این بار از زبان اوباما و کری مطرح میشود و مفهوم دیوار بیاعتمادی که آن زمان توسط رئیس دولت اصلاحات مکرر بیان میشد الآن در شکل خوشبینی روحانی به آمریکا ظهور و بروز یافته است و تغییر رفتاری که امروزه اوباما حرف از آن میزند همان تغییر در قوانین اساسی کشور و حذف بسیج، سپاه، شورای نگهبان، صداوسیما و... را خواهاناند چرا که آنها را غیر دموکراتیک میداند.
رئیس کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران با اشاره به این مطلب که احترام به مخالف موضوعی بود که رئیس دولت اصلاحات در شعارهای خود آن را مطرح میکرد، تصریح کرد: رهبری هم در پاسخ فرمودند این احترام تا کجا؟ تا آنجا که با اسلحه در خیابانها حضور پیدا کنند بنابراین به نظر میرسد این طراحی باهدف برداشتن همان دیوار بیاعتمادی به آمریکا صورت گرفت و همه مقدمات آن تبیین شده بود منتها در آن زمان روشنگری رهبر و حضور با بصیرت مردم اجازه به ثمر نشستن این توطئهها را به فرصتطلبان ندادند و از طرف دیگر فتنهگران هم فهمیدند در شرایط آن ایام مردم و جامعه کشش این تغییر را ندارند و از مجلس پنجم به این فکر افتادند که علاوه بر اداره دولت، مجلس را نیز در اختیار داشته باشند و با هماهنگی این قوا به اهدافشان برسند.
*مجلس ششم صحنه بیانیهخوانی علیه نظام و ارکان آن بود
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: متأسفانه این اتفاق افتاد و با آغاز به کار مجلس ششم درشتگوییها و پردهدریها به اوج خود رسید تا حدی که مجلس صحنه بیانیهخوانی علیه نظام و ارکان آن شد و کلیدواژههای انقلاب تحریف شد و شهدا را قربانی نامیدند و مواردی نظیر اهانت به امام زمان، عاشورا، زیر سؤال بردن امر تقلید و مرجع تقلید و... از آن زمان آغاز شد و اینچنین اصلاحطلبان در مجلس ششم موفق شدند که به برخی از اهدافشان برسند اما هدف اصلی آنها در دوره دوم ریاست جمهوری اصلاحات محقق نشد و به نحوی بار نیمهکاره آنها به منزل نرسید.
*خوئینیها، حجاریان، بهزاد نبوی، تاجزاده و موسوی لاری لیدرهای کمیته ایکس
شاکری در تشریح فعالان اصلی کمیته ایکس خوئینیها، حجاریان، بهزاد نبوی، تاجزاده و موسوی لاری را لیدرهای اصلی این کمیته دانست و افزود: ردپای این افراد در فتنه 88 نیز دیده میشود درحالیکه با مرور تاریخ میبینیم.
*حمایت امروز رفسنجانی از لیدرهای کمیته ایکس
وی تصریح کرد: این افراد که الآن موردحمایت رفسنجانی هستند روزی مخالف وی بودند و دلیل آنهم نوع تحلیل آقای هاشمی از فعالیت سیاسی است چراکه وی تمایل دارد سوار بر جریانات سیاسی شده اما منفک از آنها باشد.
*مردم از مانور تجمل رئیس دولت سازندگی بیزار بودند
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: و اینطور است که میبینید زمانی به دلیل نفوذ بر موتلفه و جامعه روحانیت مبارز، آقای ناطق نوری را به خودش جلب میکند و اینچنین با اصولگرایان همنوا میشود اما وقتی وی در رقابت با اصلاحطلبان وارد کارزار انتخابات شده و میگوید که نوچه آقای رفسنجانی هستم شکست میخورد زیرا مردم از مانور تجمل رئیس دولت سازندگی بیزار و خواستار حضور فردی در رأس قوه مجریه هستند که شرایط را عوض کند.
عضو شورای اسلامی شهر تهران گفت: از طرف دیگر دولت سازندگی برای در اختیار داشتن مجلس پنجم اقدام به راهاندازی حزب کارگزاران کرد و حتی برخی از وزرای آقای هاشمی برخلاف تذکر رهبری بهمنظور چیدمان مجلس پنجم استعفا دادند تا علاوه بر تسلط بر دولت قوه مقننه را هم اداره کنند و اینچنین شد که دولت اصلاحات با حمایت پشت پرده هاشمی در قالب حزب کارگزاران برنده رقابت انتخاباتی شد.
*آغاز تقابل افرادی نظیر حجاریان، خوئینیها و... با هاشمی
وی در تشریح دلایل بیحرمتی لیدرهای اصلاحات به هاشمی رفسنجانی افزود: قاعدتاً همینطور است و دانشآموختگان مکتب سروش و معتقدان به تفکرات سکولار درصدد نقشآفرینی خودشان در مسائل کشور و جامعه بود و نمیخواستند در این مسیر بر حمایت کارگزارانیها تکیه داشته باشند و اینگونه تقابل افرادی نظیر حجاریان، خوئینیها و... با هاشمی آغاز شد و این مرکب سواری بر اندیشه نظام و انقلاب بهنوعی در همه افرادی که از دیکتاتوری و خودمحوری برخوردار هستند وجود دارد.
*اصلاحطلبان اگر به قدرت برسند هرگز با هاشمی، روحانی و لاریجانی توافق نمیکنند
عضو شورای مرکزی در ادامه تصریح کرد: اتفاقی که در مجلس یازدهم نیز نظیر آن شکل گرفت بهنحویکه درصحنهای دیدند ضعیف هستند به ارائه فهرست مشترک رسیدند درصورتیکه این توافق در صورت دستیابی به قدرت از بین میرود و درست مانند اتفاقاتی که در خصوص آقای لاریجانی افتاد و در این قضیه هم آقای هاشمی تمایلی به حضور اصلاحطلبان نداشت و به حمایت از لاریجانی پرداخت اقدامی که توسط آقای روحانی هم تکرار شد. درصورتیکه اگر اصلاحطلبان به قدرت برسند هرگز با هاشمی، روحانی و لاریجانی توافق نمیکنند و آنها را کنار میگذارند و رفتارهای کنونی آنها بهنوعی مصادره شرایط برای دستیابی به اهدافشان است.
*از آقاسی تهران تا کتاب «عالیجناب سرخپوش»
رئیس کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران اظهار کرد: بنابراین رفتارهای اصلاحطلبان قابل پیشبینی بود زیرا بنا بر تجربه زمانی که این طیف به عرصه قدرت رسیدند دیدند ادامه این مسیر بدون هاشمی رفسنجانی قابل طی کردن است و اینگونه دست به نگارش کتاب «عالیجناب سرخپوش» زدند و القابی نظیر آقاسی تهران را به رفسنجانی نسبت دادند و این امر حکایت از اشتباه محاسباتی هاشمی دارد زیرا راه و روش اصلاحطلبان درصحنه قدرت غالباً همین بوده است.
نقش تاجزاده در غائله 18 تیر و ماجرای نوار سازان از دیگر مباحث طرحشده در این گفتوگو بود که شاکری در خصوص آن گفت: برای پیادهسازی و اجرای صحیح هر پروژهای قاعدتاً تقسیم وظیفهای صورت میگیرد و ساختار سازی امری طبیعی است و نقشها بر اساس توانمندی افراد تعریف و واگذار میشود و کمیته ایکس که درباره تشکیل و نقشش صحبت کردیم متشکل از همین نقشآفرینان بود که در دل دولت اصلاحات فعالیت میکردند و در این مسیر از هیچ اقدامی فروگذار نکردند و بهنحویکه وقتی آقای کروبی در صحن علنی مجلس میخواست نسبت به برخی از رفتارهای اصلاحطلبان انتقاد کند به وی پیغام دادند که مجری انجام تصمیمات هستید.
وی افزود: مسئلهای که در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم تکرار شد و حتی زمانی که عارف بهعنوان کاندیدای اصلاحات تمایل به ماندن داشت جریان، وی را مجبور به انصراف کرد تا جایی که این اتفاق همچنان در مجلس در حال وقوع است و برای عارف و نقش وی تصمیمگیری میکنند و با افراد مثل مهره رفتار میکنند و برخوردی که کمیته پنهانی با ریاست دولت اصلاحات، تشکلهای دانشجویی، دفتر تحکیم و رسانهها داشت نیز بر همین اساس بود و همچنان هم ادامه دارد.
*بیاعتبار کردن نظام از موضوعات موردتوجه فعالان 18تیر
این عضو شورای اسلامی شهر تهران بیاعتبار کردن نظام و ارزشهای آن را از موضوعات موردتوجه فعالان 18 تیر عنوان و تصریح کرد: این اقدام درصحنهها و اشکال مختلف پیگیری میشد و وقوع قتلهای زنجیرهای در وزارت اطلاعات، سخنرانیهای آغاجری و قلمزنیهایش، نامهنگاریهای تاجزاده و حضور وی در نشستهای پرسش و پاسخ آن زمان تنها نمونهای از برنامههای هماهنگ برای شکلگیری و تداوم حرکت 18 تیر بود تا آشوبگران را به نتیجه دلخواهشان برساند.
*پروژه نوارسازان طرح سوخته بنیصدر علیه شهید آیت
شاکری در تشریح پروژه نوار سازان گفت: این مسئله هم یکی دیگر از اقدامات غیراخلاقی این طیف بود که البته طرح مستعملی بود و پیش از آن توسط بنیصدر برای از میدان درکردن شهید آیت انجامشده بود و فعالان 18 تیر با این عمل زشت میخواستند این را عنوان کنند که در اندیشه انقلابی حرف ما و اصول منطقی وجود ندارد و اندیشه اسلام ناب و ولایت که معرف مهر و خوبی است اهمیتی ندارد و همواره با خشونت همراه است ولی آن پروژه هم علیرغم قربانیانی که داشت نتوانست چهره امام و مکتب اسلام را در نظر مردم مخدوش کند.
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران در خصوص علل کاهش محبوبیت رئیس دولت اصلاحات در سالهای آخر این دولت اظهار کرد: فرصت دادن یکی از معیارهای رفتاری حضرت امام راحل و مقام معظم رهبری بود تا اجازه دهند باگذشت زمان زوایای پنهان قضایا برای مردم آشکار شود امام راحل با بازرگان موافق نبود اما امام این فرصت را به دولت موقت داد تا اقدامات خود را عملی کند و به کسانی که این موضوع را به بنیانگذار انقلاب تحمیل کردند نشان دهند که این فرد آنکسی که باید باشد نیست همین رفتار بعدها از سوی امام راحل با بنیصدر و منتظری صورت گرفت و در نامه 68/1/6 بنیانگذار انقلاب اسلامی به آقای منتظری میبینید که این موضوع توسط امام خمینی (ره) مطرح میشود و میفرمایند: و الله که موافق بازرگان نبودم به بنیصدر رأی ندادم و با انتخاب شما موافق نبودم و این مطلب پس از 11 سال افشا شد و در این مدت صبوری کردند و فرصت دادند حجت را بر همه مخالفان اعم از سلطنتطلبان، نهضت آزادیها، ملیگراها و... تمام کردند.
* دولت اصلاحات همه ارزشها را زیر سؤال برد
وی افزود: این مشی اکنون از سوی مقام معظم رهبری هم پیگیری میشود و ایشان هم مکرراً به رئیس دولت اصلاحات بهصورت آشکارا و نهان در همه جلسات تذکر میدادند و میگفتند من از اختیارات ولیفقیهیام استفاده نکردهام زیرا شما منتخب مردم هستید و از این لحاظ از حمایت من برخوردارید درحالیکه آنها با اقداماتشان همه ارزشها را زیر سؤال بردند.
شاکری با تأکید بر این مطلب که رئیس دولت اصلاحات تا حدی متوجه اشتباهاتش شد، تصریح کرد: اما این حرف به این معنی نیست که ساختار کنترلکننده وی همتغییر یافت بلکه تغییر اندکی در رفتارهای موضعی ایشان رخ داد و شاهد تحول ریشهای در وی و تفکراتش نبودیم و به نظرم نقدهای آیتالله خاتمی (پدر رئیس دولت اصلاحات) به عملکرد فرزندشان بسیار دقیق است و میطلبد که این مسائل بازنشر داده شود زیرا ایشان با ذکر این نکات مختصات فردی و رفتاری رئیس دولت اصلاحات را ترسیم کردند که ما بعدها متوجه آن شدیم و هرگز نمیتوان همراهی ایشان با متحصصان مجلس ششم را فراموش کرد که با فشار به رهبری و شورای نگهبان درصدد ایجاد تأخیر در برگزاری انتخابات بود که مقام معظم رهبری آن را نپذیرفت.
* نقش خاتمی در جریان فتنه 88 غیرقابلانکار است
رئیس کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران در ادامه اظهار کرد: نقش رئیس دولت اصلاحات در جریان فتنه 88 هم غیرقابلانکار است موضوعی که تاکنون نیز ادامه دارد و نهتنها اعمالشان در این خصوص را جبران نکردهاند بلکه همچنان محوریت این اتفاق را عهدهدار هستند و این تأسفبار است که رئیس دولت اصلاحات از هیچکدام از فرصتهای پیشآمده استفاده نکرد.
*بازی با عاطفه جامعه برنامه مجریان غائله 18 تیر و فتنه 88
وی درباره پروژه کشته سازی که در غائله 18 تیر و فتنه 88 توسط مجریان آنها مطرح شد، گفت: این مسئله از آموزههای جنگ نرم، کودتای مخملی و انقلابهای رنگی است و حتی در مجامع علمی تدریس میشود و درصدد این است که ناکارآمدی دین در اداره جامعه را اثبات کند لذا برای تحقق این امر دست به یکسری اقدامات عاطفی میزنند تا جامعه را تحت تأثیر قرار دهند و با ارائه آمارهای اشتباه از سوی بیمارستانها، قبرهای ساختگی، خبر از کشته شدن افراد بیهویت و... سعی در فریب مردم داشته و میخواستند باعاطفه جامعه بازی کنند و این دست بیدینیها موجب شد اصل تفکر و هدفگذاری این طیف زیر سؤال برود و با گذر زمان خود را بیشتر نشان دهد.
*نامه جام زهر لوحی محفوظ برای نشان دادن عمق خباثت
این عضو شورای اسلامی شهر در دوره چهارم تأکید کرد: در هیچ کشوری هیچ حزب و تشکلی نمیتواند شعار نافرمانی مدنی بدهد کاری که اصلاحطلبان انجام دادند و همچنان هم مترصد فرصتی برای ابراز این عقیدهشان هستند تا شرایطی را فراهم کنند که مردم را در مقابل نظام و قانون اساسی قرار دهند و به نحوی نافرمانی از رهبری را دنبال کنند و آن نامه جام زهری که نوشتند لوحی محفوظ برای نشان دادن عمق خباثتی است که آنها نشان دادند.
*طرح پروژه نافرمانی مدنی همزمان با تصرف افغانستان و عراق از سوی آمریکا
به گفته وی طرح پروژه نافرمانی مدنی مصادف با زمانی بود که آمریکا افغانستان و عراق را تصرف کرده بود و به نحوی اطراف ما در سیطره بود از اینسو نیز فعالان فتنهگر با طرح مسائلی نظیر فشار از پایین - چانهزنی از بالا شرایطی را ایجاد کردند که نامه به مقام معظم رهبری نوشتند و عنوان کردند که وضعیت موجود در کشور دیکتاتوری است و مردم دشمن خارجی را ترجیح میدهند تا از دست دیکتاتور داخلی نجات پیدا کنند.
این تحلیگر مسائل سیاسی در این خصوص تصریح کرد: منظور آنها از دیکتاتوری هم تکرار همان حرف مادلین آلبرایت بود که ولیفقیه را عامل دیکتاتوری عنوان کرده بود و اگر شما این اختیارات را از خود سلب نکنید مردم به استقبال دشمنان خارجی میروند و درصورتیکه با نظر ما مخالف هستید به شیوه امام خمینی (ره) عمل کنید و هماهنگونه که ایشان جام زهر را نوشید شما هم این نامه را جام زهری تلقی کنید که عامل برونرفت کشور از این بحران خواهد شد نامهای که توسط همین افرادی نوشته شد که اکنون برخی از آنها در مجلس شورای اسلامی نماینده مردم هستند.
*اشاعه تفکرات سکولار در دولت اصلاحات
شاکری در خصوص علل اثرپذیری دانشجویان در مقابل تحریک فتنه گران غائله 18 تیر و عدم ورود سایر اصناف و گروهها به این بحران افزود: نوع فضای روشنفکری که در دانشگاه حاکم است و نوع فرصتهایی که دولتهای حاکم از طریق انتخاب وزرا در اختیاردارند در این حوزه اثرگذار است و در دولت اصلاحات با اشاعه تفکرات سکولار برپایی جلسات خاص و طرح شبهههای مختلف در آنها ذهن دانشجویان از این اطلاعات پر میشد و از همین رو فرصتی برای دانشجویان انقلابی نبود که بتوانند در این فضا مانور داده و اظهارنظر کنند درحالیکه اکثریت جامعه ولایتمدار هستند اما این جمعیت در دانشگاهها در اقلیت قرار داشتند و از سوی دیگر دانشجویان بیطرف و خنثی نسبت به این مسائل هم تعدادشان زیاد بود و موضع خاصی را در خصوص اتفاقات صورت گرفته اتخاذ نمیکردند بنابراین فضا برای این اقلیت تا حدی فراهم بود که با نقاب اکثریت اقدام به فعالیت میکردند و با زدن حرفهای تند و سخیف عرصه را برای بچههای انقلابی تنگ میکردند و البته تکرار این شعارهای تند هم دوامی نداشت و خیلی زود مشخص شد که فتنه گران چنان خیال میکنند که بیشمار هستند.
*اختلافات داخلی اصلاحطلبان به اوج رسیده است
این فعال اصولگرا ادامه داد: نظیر این خیالپردازی در انتخابات اخیر مجلس هم وجود داشت و درصورتیکه 6 میلیون حق رأی در تهران وجود داشت نفر اول اصلاحطلبان تنها موفق به کسب یکمیلیون و 600 رأی شد و حتی تصور رأی 3 میلیونی هم که در جریان فتنه 88 به آن تأکید میکردند هم محقق نشد بنابراین اینها صحنههای واقعی نیست و تصاویر واقعیشان را میتوان در فراخوانها دید که مثلاً در مجلس ششم تحصن کردند اما مردم کاملاً نسبت به آنها بیتفاوت بودند و حتی بهاندازه یک دبیرستان هم نتوانستند برای خودشان حامی داشته باشند و اینچنین ادعاهایشان در همه مقاطع منجر به شکست شده است چراکه افرادی که پایکار باشند را ندارند و در حال حاضر نیز شاهد به اوج رسیدن اختلافات داخلی اصلاحطلبان و تلاش برای حذف خودشان هستیم.
*جریان تندرو به هم چک سفید میدهند و باز مقابل هم میایستند
رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران درباره بحث عبور از نظام که در دوره اول شورای شهر توسط اصلاحطلبان مطرح شد، گفت: به عقیده من آغاز و پایان دوره نخست شورای اسلامی شهر تهران که بهنوعی در حاکمیت اصلاحطلبان قرار داشت نمایانگر وضعیت کلی اصلاحطلبان است زیرا آنها در ابتدا با لیست واحد میآیند و بهاصطلاح به هم چک سفید میدهند اما پس از مدت کوتاهی به دلیل منافعشان مقابل هم میایستند و هرگز حاضر به همکاری با یکدیگر نیستند و اینگونه فعالیت شورای اول با آگاهی مردم نیمهکاره ماند و همگان فهمیدند که ذات اصلاحطلبان چیست و هرگز از روحیه خودشان بازنمیگردند.
وی افزود: مروری بر سرگذشت هاشمی، کروبی و خاتمی و ترور دروغین و ساختگی حجاریان در این زمینه بسیار راهگشا و مبین این مطلب است اگر در فعالیت سیاسی آموزههای دینی و اعتقادی را انکار کنیم و بر ولایت نائب ولیعصر (عج) اقتدا نکنیم سرانجامی غیر از خودخواهی و نابودی نداریم و نمونهاش هم در راستای همان پروژه کشته سازی که در 18 تیر و فتنه 88 مطرح شد تیری که قرار بود بهجای دیگر اصابت کند به حجاریان خورد و جانبازی وی در بنیاد شهید پیگیری شد و تمام هزینههای درمانش از بیتالمال پرداخت شد.
*توصیه شاکری به اصولگرایان
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در پایان اظهار کرد: البته طرح این مطالب به معنی این نیست که ما خطا نکردهایم بلکه ما نیز در مواردی چون تجمیع نیروها، نوع آرایش گرفتن، همصدایی و ... مشکلاتی داشتیم و ضربهاش را هم میخوریم و اختلاف فهرستها هم نتیجه این کمکاریها بود که باید در آینده به آن توجه کنیم و در انتخابات بعدی باید ید واحد باشیم از گروه مرجع تمکین کنیم حتی اگر خلاف میل و حس ماست و این اختلافات موجب میشود که واگرایی صورت بگیرد و همین عامل باعث پیروزی طرف مقابل شود.