رهبران انقلاب می‌بایست برای هدایت یک جنبش از برخی ویژگیها برخوردار باشند. ویژگیهایی که در هر مرحله از جنبش متفاوت است. حال مسئله این است که امام خمینی در سن حدود 75 سالگی انقلاب را به سرمنزل مقصود رساند، از چه ویژگیهایی برای انجام این امر خطیر برخوردار بوده است.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ در قرن بیستم شاهد انقلاب‌های متعددی در نظام‌های سیاسی کم و بیش پیشرفته بوده‌ایم. در این ارتباط میان اندیشمندان علوم اجتماعی درباره معنا، ضرورت و جایگاه تاریخی و علت اصلی انقلاب اختلاف نظر اساسی وجود دارد. اما اکثر اندیشمندان متفق‌القول بر این باورند شکل‌گیری و بسیج انقلابی، نیازمند رهبری است و بدون هدایت چنین شخصیتی، نارضایتی‌های اجتماعی تنها به شورش‌های موقتی می‌انجامد. در این زمینه در میان رهبران جنبشهای انقلابی در ایران، رهبری انقلاب اسلامی در سالهای 56 و 57، معماهای مختلفی را پیش روی اندیشمندان علوم اجتماعی قرار داد که چگونه فردی در سن 75 سالگی و دور از  کشور و همچنین بدون اتکا به سازمان خاصی، در رأس نهضت انقلابی قرار گرفته و مردم را در جهت اهداف انقلاب به حرکت درآورده و همچنین پس از پیروزی موفق به تحکیم قدرت و پیشبرد موفقیت آمیز آن شود؟ اما دیگر رهبران جنبشهای داخلی ایران، همچون جنبش مشروطه و ملی شدن صنعت نفت با وجود برخورداری از رهبری افراد و شخصیتهای بزرگی، موفق به استمرار انقلاب نشدند؟ در این مقاله پس از شرحی مختصر بر انواع مدل رهبری انقلابی که در بین اندیشمندان علوم اجتماعی رایج هستند، در پاسخگویی به این پرسش برخواهیم آمد.

*انواع رهبران انقلابی

پژوهشگران جنبشهای انقلابی، بر این عقیده هستند که رهبران نهضتهای انقلابی را می‌توان بر اساس توانایی‌ها و مهارتهایشان به سه دسته «رهبران فکری یا ایدئولوژی پرداز، رهبران بسیج‌گر یا کاریزمایی و رهبران سیاستگذار و مدیر»1 تقسیم کرد، که در هر انقلابی به فراخور آن شاهد یک مدل از این نوع رهبری ها هستیم.  شرح مختصر توانایی هر یک از این نوع مدلهای رهبری بدین صورت است:

 1- رهبران فکری: این رهبران علاوه بر خلق اصول و زمینه‌ها‌ی عقیدتی جنبش انقلابی، دست به ترسیم اصولی برای سلب مشروعیت از نهادهای سیاسی موجود می‌زنند. (به عنوان مثال آیت آلله نائینی)
2- رهبران بسیج‌گر یا کاریزمایی: در این مدل رهبران دارای مهار‌های خارق العاده‌ای از جمله حرکت دادن مردم به عمل سیاسی هستند. در اینجا آنها با سلاح زبان و منطق شیوا و اعمال جذاب و ایجاد یک چهره کاریزمایی از خود، مردم را مطیع خود می‌گردانند و آنان را مجاب به راه انداختن جنبش انقلابی می‌کنند. (به عنوان مثال آیت الله کاشانی)
3- رهبران سیاستگذار و مدیر: در این مدل، رهبران دارای توانایی نهادینه کردن جنبش در بین مردم و تحکیم قدرت در قبل و بعد از آن هستند.( به عنوان مثال دکتر مصدق)

در ادامه نوشتار قصد اثبات این مطلب را داریم که امام(ره) برخلاف سایر رهبران جنبش های داخلی، دارای تمامی مهارتها و توانایی های رهبری جنبش انقلابی بودند و همین امر سبب تمایز ایشان با سایر رهبران شده است.

* امام خمینی و رهبری فکری انقلاب

امام(ره) برای هدایت راهبردی انقلاب دست به تالیف کتا‌بهای سیاسی و اجتماعی بسیاری می‌زنند که از مهمترین آنها در این ارتباط می‌توان از دو کتاب مشهور «کشف الاسرار» و «حکومت اسلامی و ولایت فقیه» نام برد. بنیان گذار انقلاب اسلامی در  کتاب کشف الاسرار علاوه بر پاسخ گویی به کتاب ضد دین اسرار هزار ساله، قصد دارد سیاستهای زمان پهلوی را به نقد بکشد و مشروعیت آن را زیر سؤال برد تا بدین ترتیب راه را برای ظهور جنبش انقلابی فراهم گرداند. امام(ره) در این کتاب با تشریح معضلات جامعه، ریشه‌ مشکلات و بحران جامعه‌ شیعه‌ ایران آن زمان را اسلامی نبودن تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست می‌داند. در ادامه امام(ره) دو عامل برای این مشکلات جامعه نام می‌برند. یکی از این موارد وجود حکومت استبدادی که مصداق آن را رضاشاه و محمدرضا شاه و مورد دیگر را استعمار می‌دانند که حکومت پهلویها کاملاً تحت سیطره آن قرار دارند. بدین شکل امام(ره) بعد از ترسیم اصولی برای سلب مشروعیت از نهادهای سیاسی موجود، در ادامه با نگارش کتاب «حکومت اسلامی و ولایت فقیه»، اصول و زمینه‌ها‌ی عقیدتی جنبش انقلابی را هوشمندانه شکل می‌دهند. در این کتاب امام(ره) ضمن ارائه تئوریهای حکومت اسلامی به بسط این مطلب می‌پردازند که جامعه نیاز به یک حاکم اسلامی دارد که دارای دو ویژگی باشد: یکی علم به قانون و فقه و دیگری عدالت. امام(ره)  معتقد است کسی که می‌خواهد قانون اسلام را اجرا کند، باید اهل گناه نباشد و در این راه، خداوند اختیار اداره بندگانش را به کسی می‌دهد که ظالم نباشد.2 امام(ره) معتقد است این موارد در شخصیتی خواهد بود که ایشان او را عالم عادل(ولی فقیه) می‌خواند. بدین ترتیب امام(ره) بسان رهبری فکری ظهور می‌کنند که ضمن سلب مشروعیت حکومت وقت، اصول و زمینه‌های عقیدتی نهضت انقلابی را نیز شکل می‌دهند و مردم را متناسب با آن هدایت می‌کنند.

*امام خمینی و رهبری بسیج‌گر یا کاریزمایی

ویژگیهای شخصیتی امام(ره)، عاملی بود بر شکل گیری تصویری کاریزمایی از ایشان در ذهن پیروان که باعث شد به عنوان رهبری بسیج‌گر در انقلاب اسلامی شناخته شود. به عنوان مثال ویژگیهای شخصیتی همچون شجاعت و اعتماد به نفس در سخنرانیها و نطقهای انقلابی در مبارزه با رژیم شاه حتی بعد از تبعید، تصویری قدرتمند از امام(ره)، به عنوان کسی که شاه از او می‌ترسد در بین مردم ایجاد می‌کرد و  پیروان را برای گرد آمدن در کنار ایشان در مبارزات انقلابی قانع می‌کرد. ایشان به عنوان شخصیتی شناخته شد که فقط حرف نمی‌زند و خود به شعارها و اهدافش عمل می‌کند. این موارد بسیج‌گر در کنار ویژگیهای شخصیتی دیگر امام(ره) همچون صداقت همراه با ساده‌زیستی و مردم داری و فروتنی، سبب شد امام(ره) در بین مردم همچون رهبری کاریزما و فوق بشری جلوه‌گر شود. بدین ترتیب این ویژگیهای شخصیتی محبت و گرایش پیروان را نسبت به امام بر می‌ا‌نگیخت و آنچنان کششی در بین پیروان ایجاد می‌کرد که مریدان به ایشان ارادت قلبی پیدا کردند و حاضر بودند جان خود را در راه ایشان فدا کنند. بنابراین امام(ره) با داشتن یکسری صفات خارق‌العاده توانست خود را به عنوان رهبر جنبش در بین مردم معرفی کند و موفق شود دست به بسیج‌گری مردم در ایجاد حرکت انقلابی بر ضد رژیم پهلوی بزند.

* امام خمینی، رهبری سیاستگذار و مدیر

در طول دوران مبارزه بر علیه حکومت پهلوی، امام(ره) همچون رهبری مدیر، به دنبال سیاستگذاریهای خاص برای پیروزی جنبش انقلابی بودند. برخی از این استراتژیها عبارت بودند از: «مردم گرایی» «آگاهی بخشی» «مقاومت منفی و عدم خشونت» «عدم چانه زنی».3 ایشان اعتقاد داشتند «مردم گرایی» مهمترین و تعیین کننده‌ترین نیروی تحول اجتماعی هستند و باید بر مردم تکیه کرد و برای به ثمر نشستن این سیاست و به حرکت درآوردن و مشارکت مردم در انقلاب، باید دست به «آگاهی بخشی» در جامعه زد. استراتژی دیگر امام(ره) برای بسیج توده‌ها علیه شاه، استراتژی «مقاومت منفی» بود، بدین معنی که مردم برای مبارزه به هیچ خشونتی متوسل نشوند و برای فلج کردن رژیم، باید مردم دست به اعتصاب، ندادن مالیات، سرپیچی از قوانین بزنند و همچنین باید اعمالی را که سبب تقویت رژیم می‌شود، تحریم کنند. این سیاستها سبب نهادینه شدن قدرت در بین جنبش می‌شد و امام(ره) با آخرین استراتژی خود یعنی «عدم مصالحه و چانه زنی» با شاه آخرین ضربه‌ها را بر پیکره رژیم پهلوی وارد ساخت. اما کار امام(ره) به عنوان یک رهبر سیاستگذار پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایان نیافت و بسان یک مدیر دست به «وحدت بخشی» در بین جریانات سیاسی انقلابی، برای تحکیم انقلاب و نهادینه کردن قدرت زدند و بدین شکل در بین تئوریهای رهبران انقلابی، امام(ره) به عنوان یک رهبر سیاستگذار و مدیر نیز شناخته می‌شود.

*نتیجه گیری

امام خمینی(ره) اولین روحانی و رهبر جنبشهای داخلی ایران بودند که دارای مهارت رهبری چند لایه بودند که متناسب با آن، قادر شدند اصول و زمینه‌ها‌ی عقیدتی انقلاب را ترسیم کنند، دست به بسیج اندیشه‌ جمعی بزنند و استراتژیهای تحکیم قدرت را در قبل و بعد از انقلاب مشخص و مدیریت کنند. در حالی که سایر رهبران جنبشهای داخلی ایران هرگز نتوانستند تمام این وجوه را در خود جمع کنند و همین امر سبب مستمر نبودن و شکست خوردن قیامها می‌گشت. البته در انتها لازم به ذکر است چارچوب علمی انتخاب شده در این نوشتار بر محدودیت حوزه‌ بررسی افزوده است و به همین علت بخشهای دیگری از ابعاد شخصیتی امام خمینی و دلایل جاذبه‌ ایشان باقی می‌ماند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حسین بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1387، چاپ هفتم،  ص 92.
2- حسین حسینی، رهبری و انقلاب، نقش امام خمینی در انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی،1381، چاپ اول، ص 150- 153.
3- همان. ص 286.

*موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس