شنبه این هفته که مصادف با هفتادمین سالروز برگزاری این اجلاس سران عرب بود؛ پایتخت مصر شاهد برگزاری نشست غیر عادی اتحادیه عرب در سطح وزیران خارجه بنا به دعوت نبیل العربی دبیرکل اتحادیه عرب برای تعیین موضع اعراب بود که قرار است در کنفرانس بین المللی برای احیای روند صلح بین تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیل مطرح شود. این کنفرانس سوم ماه ژوئن آینده در پاریس برگزار خواهد شد.
اما با گذشت این هفت دهه، چهره های عربی و فلسطینی تغییر کرد و با تغییر آنها سقف انتظارات اعراب درخصوص فلسطین نیز تغییر کرد؛ به گونه ای که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در نشست اخیر خود پذیرش عادی سازی روابط عربی و اسلامی با اسرائیل به شرط برپایی دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی در محدوده مرزهای ژوئن سال 1967 میلادی را اعلام کرد.
هدف اصلی اکثر اجلاس های سران عرب که از سال 1946 میلادی برگزار شد، با دفاع از مسئله فلسطین و اراضی اشغالی پیوند خورد. اولین اجلاس یکسال بعد از تاسیس اتحادیه عرب در سال 1945 میلادی برگزار شد.
حدود 40 اجلاس عربی در سطح سران برگزار شد. اولین اجلاس سران عرب در شهر انشاص در شمال مصر در روز 28 ماه مه 1946 میلادی برگزار شد.
آنچه در زیر می آید، مروری بر بارزترین اجلاس های سران عرب و مصوبات و موضعگیری های آن است که به مسئله فلسطین پرداخت.
اجلاس انشاص/ مصر 1946
مضمون بیانیه اولین اجلاس سران عرب در شهر انشاص در مصر در 28 ماه مه سال 1946 میلادی، تاکید بر "عربی بودن فلسطین و اینکه مسئله فلسطین، مسئله همه جهان عرب به شمار می رود"، بود. این بیانیه همچنین تاکید کرد که "سرنوشت فلسطین، سرنوشت همه کشورهای اتحادیه عرب است و باید به ملت فلسطین با پول و همه ابزارهای ممکن کمک کرد".
اجلاس اسکندریه/ مصر 1964
مهمترین مصوبات بیانیه پایان اجلاس "طرح فعالیت گروهی عربی برای آزاد سازی دیر یا زود فلسطین و استقبال از تاسیس سازمان آزادیبخش فلسطین در این سال به عنوان تنها نماینده قانونی ملت فلسطین در داخل و خارج و حمایت از مصوبات آن در تاسیس ارتش آزادیبخش عربی" بود.
اجلاس دار البیضاء / مغرب 1965
بیانیه پایانی اجلاس بر "حمایت از سازمان آزادیبخش فلسطین و ارتش آزادیبخش فلسطین، بررسی درخواست تاسیس شورای ملی فلسطین (به عنوان نهاد عالی ملت فلسطین که سیاست های سازمان آزادیبخش فلسطین را تدوین و برنامه های آن را ترسیم می کند)، تصویب طرح واحد عربی برای دفاع از مسئله فلسطین رد سازمان ملل متحد و محافل بین المللی" تاکید کرد.
اجلاس خارطوم/ سودان 1967
این اجلاس بعد از شکست اعراب در جنگ ژوئن سال 1967 میلادی برگزار و خواستار برچیده شدن آثار تجاوزگری اسرائیل شد و بر سه پاسخ منفی جهان عرب شامل "نه به صلح و نه به مذاکره با اسرائیل و به رسمیت نشناختن آن" تاکید کرد.
اجلاس الجزایر/ 1973
مهمترین مفاد بیانیه پایانی آن "تصویب دو شرط صلح با اسرائیل شامل عقب نشینی اسرائیل از همه اراضی عربی اشغالی و در صدر آن شهر قدس و بازپس گیری حقوق ملی ثابت ملت فلسطین و نیز انواع حمایت مالی و نظامی از دو جبهه سوریه و مصر به منظور تداوم مبارزه آنها علیه تجاوزگری اسرائیل و تداوم استفاده از سلاح نفت اعراب و رفع ممنوعقت صدور نفت به کشورهای موید مسئله عربی (مسئله فلسطین)" بود.
اجلاس رباط/ مغرب 1974
این اجلاس در بیانیه خود بر لزوم آزادسازی کامل همه اراضی اشغال شده عربی در تجاوزگری ژوئن سال 1967 میلادی و آزادسازی شهر قدس و عدم چشم پوشی از آن و تقویت نظامی و اقتصادی و سیاسی نیروهای ذاتی کشورهای عربی و پرهیز از درگیری و اختلافات حاشیه ای تاکید کرد.
اجلاس بغداد/ عراق 1978
این اجلاس در پی امضای سازش کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل برگزار شد و مهمترین مصوبات آن "عدم موافقت با این توافقنامه و وحدت تلاش های عربی به منظور حل و فصل خلل راهبردی جهان عرب، دعوت از مصر برای صرف نظر کردن از توافق کمپ دیوید، ممنوعیت بستن صلح انفرادی با اسرائیل و انتقال مقر اتحادیه عرب از قاهره، تعلیق عضویت مصر در اتحادیه عرب، اجرای قوانین تحریم شرکت ها و افراد تعامل کننده با اسرائیل در مصر و تمایز قائل شدن بین دولت و ملت مصر بود."
اجلاس تونس/1979
در بیانیه پایانی اجلاس تاکید شد که "درگیری با اسرائیل طولانی و نظامی و سیاسی و اقتصادی و تمدنی است و بار دیگر توافقنامه کمپ دیوید از دید اعراب محکوم است و باید با انتقال پایتخت اسرائیل به قدس جلوگیری کرد".
این اجلاس در مصوبات خود در بیانیه پایانی همچنین بر "محکوم کردن تجاوزگری اسرائیل به جنوب لبنان و تاکید بر حاکمیت لبنان و استقلال و وحدت ملی آن و محکوم کردن تصمیم نظام مصر برای قرار دادن آب نیل در اختیار اسرائیل و نیز تداوم تحریم نظام مصر" تاکید کرد.
اجلاس امان/ اردن 1980
در بیانیه پایانی این اجلاس بر "عزم سران عرب برای لغو توافق کمپ دیوید با اسرائیل و تاکید بر اینکه مصوبه شماره 242 شورای امنیت با حقوق اعراب همخوانی ندارد و یک مبنای درستی برای حل بحران مسئله فلسطین نیست"، تاکید شد.
اجلاس فاس/ مغرب 1982
کشورهای عربی در آن به طور ضمنی موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناختند و در بیانیه پایانی بر "تصویب طرح عربی برای صلح با اسرائیل تاکید شد که مفاد آن شامل لزوم عقب نشینی از همه اراضی عربی اشغال شده در سال 1967 (و نه اشغال شده در سال 1948 میلادی)، برچیده شدن شهرک های اسرائیلی در این اراضی و برپایی دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس، تاکید بر حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود و پرداخت غرامت به کسانی که خواهان بازگشت (به سرزمین فلسطین) نیستند،" بود.
اجلاس امان/ اردن 1987
بیانیه پایانی این اجلاس بر "پایبندی به بازپس گیری همه اراضی اشغالی عربی و قدس شریف به عنوان پایه و اساس صلح و ضرورت بنا نهادن نیروی ذاتی اعراب" تاکید کرد.
اجلاس الجزایر/ 1988
در بیانیه پایانی اجلاس الجزایر بر "حمایت از انتفاضه مردمی فلسطین و تقویت فعالیت های آن و تضمین تداوم آن و التزام دوباره اجلاس به اجرای تحریم اسرائیل" تاکید شد.
اجلاس دار البیضاء/ مغرب 1989
این اجلاس در بیانیه خود بر "حمایت مادی و معنوی از انتفاضه فلسطین و تایید برپایی دولت مستقل فلسطینی و تلاش برای افزایش به رسمیت شناختن آن و حمایت از موضع فلسطینی ها در موضوع انتخابات تاکید شد تا بعد از عقب نشینی اسرائیل از اراضی فلسطینی زیر نظارت بین المللی در چارچوب روند صلح فراگیر اجرا شود".
اجلاس بغداد/ عراق 1990
بیانیه این اجلاس بر "تایید تداوم انتفاضه فلسطین و تاکید بر حمایت مادی و معنوی از آن و عدم مشروعیت شهرک ها و محکوم کردن تصمیم کنگره آمریکا مبنی بر اینکه قدس پایتخت اسرائیل است و نیز تامین حمایت بین الملیل از ملت فلسطین" تاکید کرد.
اجلاس قاهره / مصر 1996
در بیانیه اجلاس قاهره بار دیگر بر "شروط صلح فراگیر با اسرائیل شامل عقب نشینی کامل از اراضی فلسطینی از جمله قدس و جولان و جنوب لبنان و توقف فعالیت های شهرک سازی" تاکید شد.
اجلاس قاهره / مصر 2000
این اجلاس درپی آغاز انتفاضه خشم ملت فلسطین برگزار شد. این انتفاضه بعد از ورود آریل شارون نخست وزیر اسرائیل به مسجد الاقصی آغاز شد. این اجلاس، اجلاس الاقصی نامیده شد و از مهمترین مصوبات آن "تاسیس صندوق مالی به نام انتفاضه قدس با سرمایه 200 میلیون دلار برای حمایت از خانواده های شهدا و رسیدگی به زخمی ها و مصدومان و تاسیس صندوق مالی با نام صندوق الاقصی با سرمایه 800 میلیون دلار برای حمایت از اقتصاد فلسطین و اجازه واردات کالاهای فلسطینی بدون هرگونه محدودیت کمی و کیفی" بود.
اجلاس امان / اردن 2001
"محکوم کردن تجاوزگری مداوم اسرائیل علیه ملت فلسطین و نقض گسترده حقوق
بشر از سوی اسرائیل" از جمله مصوبات بیانیه پایانی اجلاس امان بود.
این
اجلاس همچنین "نارضایتی شدید خود را از اقدام آمریکا در استفاده از وتو در
شورای امنیت علیه پیش نویس قطعنامه حمایت از ملت فلسطین در اراضی فلسطینی و
تاسیس نیروی سازمان ملل برای نظارت بر این اراضی" ابراز داشت.
اجلاس بیروت/ لبنان 2002
این اجلاس طرح صلح عربی را که عبدالله بن عبدالعزیز شاه وقت سعودی آن را مطرح کرد، تصویب کرد. این طرح بر تاسیس دولت فلسطینی در محدوده مرزهای سال 1967 میلادی به پایتختی قدس شرقی تاکید کرد که در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شود. این طرح همچنین بر حل عادلانه مسئله آوارگان فلسطینی و عقب نشینی اسرائیل از بلندیهای اشغالی سوریه و اراضی اشغالی در جنوب لبنان تاکید کرد تا در مقابل، کشورهای عربی، اسرائیل را به رسمیت شناخه و روابط خود با آن را عادی کنند. این اولین اجلاس سران عرب بود که در آن سخن از قدس شرقی به عنوان پایتخت دولت فلسطینی به جای همه قدس (اعم از شرقی و غربی) مطرح شد.
اجلاس تونس/ 2004
این اجلاس بر سند پیمان و وفاق و همبستگی بین سران عرب تاکید و بر پایبندی خود به طرح صلح عربی همراه با تعهد برای جلب حمایت بین المللی از آن و برپایی دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف تاکید کرد.
در نشست روز شنبه وزیران خارجه عرب طرح صلحی که ژان مارک ایرولت وزیر خارجه فرانسه در ماه آوریل گذشته مطرح کرد، بررسی شد و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سخنرانی اخیر خود گفت: عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل پیش از برپایی دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی در محدوده مرزهای 1967میلادی صورت نخواهد گرفت.
با نگاهی به 70 سال گذشته یعنی از زمان برگزاری اولین اجلاس سران عرب، روشن می شود که مسئله فلسطین محور مسائل همه اجلاس های عربی بوده است اما به گفته عبدالقادر یاسین نویسنده و روزنامه نگاری که مسائل فلسطین را زیر نظر دارد، هر اجلاس سران عرب برای اعراب بدتر از اجلاس قبلی بود.
یاسین درباره سخنان محمود عباس گفت که وی می خواهد جهان عربی و اسلامی را به سوی عادی سازی روابط با اسرائیل بکشاند.
یاسین هشدار داد: دولتی فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه در کار خواهد بود زیرا موازنه قوی بین اعراب و اسرائیل اجازه برپایی آن را نمی دهد لذا تنها عادی سازی روابط باقی خواهد ماند؛ بدون اینکه اعراب به هرگونه اراضی دست یابند.
مذاکرات بین تشکیلات خودگردان و اسرائیل در آوریل سال 2014 میلادی متوقف شد زیرا اسرائیل توقف شهرک سازی و پذیرش مرزهای سال 1967 میلادی به عنوان مبنای مذاکره و آزادی بازداشت شدگان فلسطینی قدیمی از زندانهای خود را نپذیرفت.