این مصوبه که به برداشت 2 میلیاردی معروف شد، واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی داشت و بسیاری از تحلیلگران نکاتی در این باره مطرح کردند که در ادامه واکنشهای تلگرامی را مرور خواهیم کرد.
جناب ظریف، حاجی مُرد و شُتر خلاص!
داریوش سجادی، فعال سیاسی اصلاحطلب، درباره رأی دیوان عالی آمریکا و واکنش ظریف مینویسد:
اینکه دکتر ظریف در واکنش به رأی گستاخانه دیوان عالی آمریکا میفرمایند:
«ما رأی این دادگاه را بهرسمیت نمیشناسیم و دولت آمریکا بخوبی از این موضوع اطلاع دارد.»
چنین پاسخی یادآور یکی از ماجراهای 88 شد.
در آن سال تلویزیون فارسی BBC در برنامه نوبت شما میکروفون زنده خود را در اختیار خانمی از تهران گذاشت و آن علیا مخدره نیز با فراغ بال خبر از آن داد که امروز در حاشیه درگیریها در تهران در مقابل دانشکده دامپزشکی چند بسیجی یک جوان را گرفتند و دستهایش را بستند و وقتی آن جوان از شدت عطش تقاضای آب خوردن کرد وی را کنار شیر آب بردند و سرش را با قمه (!) گرد تا گرد بُریدند (!) در همان تاریخ و قبل از آنکه اینجانب توسط تلویزیون مزبور بایکوت شوم به برنامه «نوبت شما» دعوت شدم و به چنین بی مبالاتی در انتشار خبر بدون توجه به اعتبار منبع خبر اعتراض کردم و آقای صادق صبا در مقام پاسخ فرمودند:
«البته ما چنین اظهاراتی را بهرسمیت نمیشناسیم و همواره در انتهای چنین اخباری ذکر کردهایم که چنین اخبار بدون منبع قابل وثوقی مورد تائید ما نیست.»
بنده نیز در مقام پاسخ خدمتشان معروض داشتم بهرسمیت شناختن یا بهرسمیت نشناختن چنین خبری از جانب شما اهمیتی ندارد مهم آن است که از تریبون باز و زنده شما این سم پاشی خبری در ابعاد میلیونی آنتن گرفت و موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم آورد. مانند آن است که بنده شاهد باشم فردی درون مخزن آب شُرب عمومی شهر سم بریزد و بعد بگویم بنده این اقدام را بهرسمیت نمیشناسم! مسئله آن است که بهرسمیت شناختن یا نشناختن بنده در فرض مزبور محلی از اعراب ندارد مهم آن است که آب شُرب شهروندان مسموم شد و رفت و تمام شد!
سجادی در ادامه با نقل بخشی از نظرات ظریف دربارة فضای هژمونیک در روابط بینالملل مینویسد: مزید اطلاع حضرت عالی که پیشتر فرموده بودید:
«من اعتقاد دارم که دنیا هژمون ندارد. یعنی معتقدم شرایط بین المللی تاب هژمون و قدرت مطلقه شدن ندارد. این درواقع باوری است که به شما کمک میکند تا فعال تر در عرصه بین المللی باشید. این حرف را در کتابهای خودم هم گفتم و این باور نظری و نه شعاری من است.»
جناب آقای ظریف ترشرویانه و برخلاف تخیل جنابعالی این رفتار آمریکا یعنی همان هژمون! یعنی طرف به اعتبار همان هژمونش، پول یک ملت را «چپو» کرد و رفت!
دولتی که همه هستیاش را در آمریکا سرمایهگذاری کرده نباید به دیگران خرده بگیرد
مهدی محمدی، کارشناس مسائل سیاسی، در کانال تلگرامیاش درباره این موضوع مینویسد:
دیدم دیپلماتهای مذاکره کننده برجام، افشاگری فرمودهاند دو میلیارد دلار توقیفی در امریکا، سرمایه گذاری دولت پیشین بوده است. آقای رییس بانک مرکزی هم -که درکشان میکنیم- گله کرده چرا در کشور دشمن سرمایه گذاری کردهاند. من دفاعی از آن داستان ندارم و جزئیاتش را هم نمیدانم؛ لیکن، دولتی که همه هستیاش را در امریکا سرمایه گذاری کرده، در موقعیتی نیست که از خرده سرمایه گذاری دیگران انتقاد کند!
آقای عراقچی! «دیپلماسی التماسی»، راهزن را جریتر خواهد کرد
سید یاسر جبرائیلی در کانال تلگرامیاش دربارة مصادره اموال ایران مینویسد:
اظهارات جناب آقای دکتر عباس عراقچی معاون وزیر خارجه دولت یازدهم در رابطه با اظهارات آقای سیف و مصادره 2 میلیارد دلار از داراییهای ایران، نکات بسیار مهمی در دل دارد که نوعی آشفتگی گفتمانی در سیاست خارجی دولت یازدهم و استیصال از وضع امروز برجام را به نمایش میگذارد. خطر بزرگ اما این است که این استیصال، که با تلاش برای حفظ حیات تنها حاصل عمر دولت یازدهم یعنی برجام توامان است، موجب شود دولت ضمن اعتقادی که به جایگاه کدخدایی آمریکا دارد، برای مقابله با فشار مطالبات داخلی، نوعی «دیپلماسی التماسی» در خارج را در دستور کار گذاشته و روز به روز بر خسارات غیرهستهای برجام بیفزاید.
1. برادر عزیزم جناب آقای عراقچی گفتهاند اقدام آمریکا در مصادره 2 میلیارد دلار اموال بانک مرکزی «دقیقاً خلاف قواعد حقوق بینالملل است و به تعبیری میتوان آن را یک راهزنی بینالمللی دانست. این مبلغ متعلق به بانک مرکزی است و از مصونیت بینالمللی برخوردار است. به شیوهای کاملاً غیرحقوقی و خلاف قوانین بینالمللی داراییهای ایران را مصادره کرده و در حقیقت به سرقت بردهاند». اینکه تصویر آمریکا در ذهن دولتمردان آقای روحانی واقعیتر شده و از «کدخدای مؤدب و باهوش» به «راهزن و سارق بینالمللی» تغییر کرده است، خود یک دستاورد بزرگ است.
2. نکته دیگری که در صحبتهای آقای عراقچی هست و به نوعی ادامه راهبرد «ماله کشی روی جنایات آمریکا» با هدف حفظ برجام است، تلاش برای توجیه این راهزنی آمریکاست. ایشان تلاش کردهاند ثابت کنند مصادره 2 میلیارد دلار مربوط به یک پرونده قدیمی است، لذا ارتباطی به برجام ندارد و در نتیجه آمریکا را تبرئه نمایند. سؤال باید کرد که اگر مصادره 2 میلیارد دلار مربوط به قبل از برجام است و ارتباطی به آن ندارد، حکم به مصادره 21 میلیارد دلار از داراییهای کشور بابت ادعای مضحک دست داشتن ایران در حوادث 11 سپتامبر نیز مربوط به قبل از برجام است یا چند روز پس از اجرای برجام صادر شده است؟ تحریمهای جدیدی که پس از اجرای برجام وضع شده است چطور؟
3. طنز به یادماندنی در اظهارات اخیر دکتر عراقچی این است که با اشاره به عبارت توصیفی «تقریباً هیچ» آقای سیف درباره ماحصل برجام، گفتهاند «اینکه رئیس محترم بانک مرکزی در حاشیه اجلاس صندوق بینالمللی پول، خطاب به مخاطبین آمریکایی صحبتهایی را مطرح کردهاند برای آن بوده که مشکلات موجود زودتر و سریعتر حل شود. این سخنان را باید در قالب مخاطبین آن نگاه کرد. در حقیقت در حال پیشبرد دیپلماسی بانکی کشور بودند. در دیپلماسی باید توجه داشت که مخاطب دیپلمات، طرف خارجی است و این را با مخاطبین داخلی نباید اشتباه گرفت». یحتمل منظور آقای عراقچی این است که اظهارات آقای سیف درباره اینکه چیزی از برجام عاید ایران نشده، نوعی «اعمال فشار» بوده و از نظر روانی تأثیر بسیار زیادی روی آمریکاییها گذاشته و ناراحت و غمگینشان کرده و لذا این روزهاست که این «دیپلماسی التماسی» اثر کرده و باعث شود آنها به برجام عمل کنند. آقای عراقچی ظاهراً فراموش کردهاند که یکی از مباحث اصلی که در جلسات استماع کنگره در جریان مذاکرات مطرح میشد، این بود که این توافق نباید باعث تقویت ایران شود. وندی شرمن در موردی صریحاً گفت که میتوانید عنوان هسته ای را از تحریمها بردارید و تحت عنوان دیگری همانها را وضع کنید. این است که اظهارات آقای سیف بیش از اینکه راهزنان آمریکایی را ناراحت کرده باشد، موجب خوشحالی آنان شده و سند افتخار مذاکرهکنندگان آمریکایی است! همین «دیپلماسی التماسی» خود شاهد دیگری است بر این مدعا که هرچند در عالم نظر، تصویر آمریکا در نظر دولت آقای روحانی از «کدخدای مؤدب و باهوش» به «راهزن» تغییر کرده، اما اولاً با واقعیت آمریکا یعنی «شیطان بزرگ» هنوز فاصله دارد و ثانیاً، همین نظریه راهزن، از آسمان نظر به عرصه عمل پایین نیامده است. شاعر گفت «اظهار عجز بر در ظالم روا مدار/ اشک کباب مایه طغیان آتش است.»
بازگشت به دیپلماسی قاجاری و قرن 19 ممنوع
دکتر رضا سراج با تحلیل دیپلماسی دولت و مقایسه آن با دیپلماسی دوره قاجاریه مینویسد: درخواست ملتمسانه وزیر خارجه کشورمان از جان کری برای عدم مانع تراشی آمریکا در پسا برجام، و اقدام متقابل و همزمان ایالات متحده در دستبرد به 2 میلیارد دلار (7 هزار میلیارد تومان) از داراییهای کشورمان، تداعی کننده دیپلماسی قاجاری در قرن 19 است. مقایسه این دو مقطع از تاریخ دیپلماسی ایران و عبرت آموزی از آن، مد نظر این یادداشت است.
مروری بر دیپلماسی قاجاری قرن 19
در زمان حکومت قاجار دریچهای از فرصتهای بیسابقه در مناسبات بینالمللی به روی ایران گشوده شد. عواملی چون موقعیت راهبردی ایران، جنگهای ناپلئونی با جبهه گشایی به سمت شرق و تقابل قدرتهای جهانی با یکدیگر بخشی از این فرصتها و معادلات بودند. در چنین شرایطی دولت بریتانیا مجبور شد تا به ایران توجه کند. دولت قاجار (آغاز قرن 19 م) از توسعة مناسبات با انگلیس برای کمک به ارتقا و تثبیت جایگاه سیاسی خود و همچنین مقابله با تهدید اساسی امپراتوری روسیه استقبال کرد. درسال 1228/1812، به دنبال یورش ناپلئون به روسیه و صلح بریتانیا با روسها، انگلستان از طریق اوزلی وزیر مختار خود در ایران، دولت قاجار را به صلح با روسیه وادار کرد. اوزلی و رتیشچف توافق کردند که برای جلب اعتماد دولت قاجار در پیشنویس عهدنامة صلح، بندی گنجانده شود که تعیین تکلیف بخشی از نواحی اشغالی ایران به نتیجة مذاکرات ایلچی با تزار وانهاده شود. با این تدبیر، فتحعلیشاه به روند فرسایندهای از مذاکرات گام نهاد که وقتکشی و در نهایت تحمیل منویات روسها به حکومت قاجار نتیجة آن بود. زمانی که خطر ناپلئون رسماً فروکش کرد، انگلستان زیاندیده از این بحران، ضرورتی نمیدید که به تعهدات وزیرمختار خود توجه کند و مسئله ایران و روسیه را امری مربوط به دو کشور تشخیص داد. تکاپوهای دیپلماتیک حکومت قاجار نیز برای واداشتن آن کشور به قبول مسئولیت خود در این مناقشه، راه به جایی نبرد.
در نتیجه حکومت قاجار در قرن 19 در حالی که میتوانست با استفاده از فرصتها و معادلات بین المللی، دیپلماسی هوشمندانه و عزتمندانه ای را در پیش بگیرد، اما متأسفانه با اشتباه محاسباتی در اعتماد به انگلستان و بازی یک سویه با لندن، خسارات جبران ناپذیری را به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران وارد ساخت.
بابا ولش کنید! با این فشار آمریکا را میکشید!
روزنامه کیهان نیز در خبر ویژهای که در کانال تلگرامیاش بازنشر شده است مینویسد:
روزنامه دولتی ایران در تیتری قابل تأمل و عجیب نوشت «فشار دیپلماسی ایران بر آمریکا!»
این روزنامه در عکس و تیتر اصلی خود نوشت: 5/2 ساعت مذاکره پشت درهای بسته برای رفع مشکلات اجرای برجام - فشار دیپلماسی ایران بر آمریکا.
ظریف در ملاقات با جانکری گفته است: گامهای وزارت خزانهداری آمریکا برای اجرای برجام ناکافی است و آمریکا باید موانع مراوده مالی ایران با اروپا را رفع کند.
«ایران» همچنین از قول کری نوشت روی چند موضوع کلیدی به پیشرفتهایی رسیدیم.
روزنامه دولت از قول سخنگوی وزارت خارجه کشورمان هم نوشت مسئولیت جبران خسارات و پرداخت غرامات وارده به ایران بر اثر حکم غرامت 2 میلیارد دلاری دیوان عالی آمریکا برعهده دولت آمریکاست.
دیوان عالی آمریکا همزمان با سفر دکتر ظریف به نیویورک ضمن صدور حکمی، پرداخت 2 میلیارد دلار از اموال بلوکه ایران به خانواده تفنگداران آمریکایی کشته شده در بیروت را تصویب کرد. این حکم به دولت آمریکا نیز رسیده است.
صدور این حکم آن هم در آستانه سفر ظریف به نیویورک، دهنکجی آشکار محسوب میشود.
ادعای روزنامه ایران درباره «فشار دیپلماسی بر آمریکا» حکایت همان کسی است که دزد به او زده و ضمن غارت اموال، به ضرب و شتم وی پرداخته بود اما مرد دزد زده به جای دفاع از خود و گرفتن دزد، فقط فریاد میزد: بیادب، بینزاکت!
کسی که شاهد این ماجرا بود به مرد دزد زده گفت با این شدت و حدت، آخرش او را میکشی! ولش کن!