عجب آدم های ایدئولوژی زده ای هستند این روشنفکرها، آقا این نشریه را از کنار نشریه داستانی ما بردار با آن جلد قرمز ایکبیری اش،آقا عفت کلام داشته باش!

گروه فرهنگی مشرق-حال داستان خوب نیست؛ اصلا خوب نیست، تب کرده یا در حال هذیان است خدا می داند، هر چه هست به سختی نفس می کشد تا بگوید اینجا در ایران حتی روشنفکرها هم قصه گوهای خوبی نیستند. کافیست در همین چند روز نگاهی به روی پیشخوان دکه های روزنامه فروشی بیندازید. یک همشهری داستان می خری به این امید که این شماره اش با شماره های قبلی که پیش از این دیده ای اندکی تفاوت کند و یا به لطف یادداشتی از نویسنده ای خوب نفس راحت بکشی و ...نه حال داستان خراب است، اگر می خواهی ثابتت بشود دست در جیب مبارک کن و 2000 تومان برای خرید همشهری داستان خرج کن تا ببینی حال داستان لااقل در رسانه ها خراب است، چه اگر داستان رسانه درست و درمان نداشته باشد و درباره اش خوب حرف زده نشود کمتر خوانده می شود و خوانده نشدن یعنی مرگ نویسنده و اثرش، اگر نه  با هم که یکی پس از دیگری.
اوضاع نشریات مثلا روشنفکری هم چندان بهتر نیست اگر چه رنگ و لعابی بیشتر داشته باشند، اما حرفی برای گفتن؟ دریغ، اقل کم فحشی ناسزایی، دری وری، هذیانی،تبی....


ما سکولار هستیم باور کنید
سکولاریسم از آن فحش هایی است که در ایران دشنام است و یک قدم آن طرف مرز "پز"؛ و حالا اگر دنبالش بگردی همین جا هم عمل به آن و بستن پاپیون "ایدئولوژی زدایی" درست مثل دوران مشروطه، کلی برای آدم "اهن و تلپ" می آورد و باد در غبغب. ایدئولوژی را بگذاریم کنار ، دیگر در مورد هیچ، مساله ای نمی شود اظهار نظر محتوایی کرد. کافی است بگویی که آقا این فیلم که ساخته اید اصلا چه می خواهد بگوید، یقه ات را می گیرد و می چسباندت به دیوار و چند وجبی هم به بالا سرت می دهد تا یادت بیاید که داری روی اعصاب اعتقادی طرف راه می روی که به تو چه مربوط که وارد حریم خصوصی من و مخاطبم می شوی؟ تفتیش عقاید می کنی؟ و دنبال ایدئولوژی هستی!


همشهری داستان را ورق بزنید، از آنجاهایی است که تا دلتان بخواهد چیزی در مورد محتوا پیدا نمی کنید؛ این یعنی که مجله ای با 241 صفحه حدودا، آن هم در قطع کوچک، محتوا ندارد؟ نه تا دلتان بخواهد در آن پر است از آثار"اورهان پاموک و گلی ترقی و مجید قیصری حتی احمد کسایی پور و امبرتو اکو و حتی تفسیر طبری و حبیبه جعفریان" اما همه این ها به کنار، همشهری داستان پر است از داستان و حرف های داستانی خالص و این است که تن آدم را می لرزاند.
 در روزگاری که مردم حوصله خواندن ندارند و ترجیح می دهند داستان هایشان را در دل سریال های تلویزیونی آن هم با زیرنویس یا دوبله های مزخرف ماهواره ای ببینند و یا شاید همه سری به سریال های آبگوشتی صدا و سیمای خودمان با فیلم نامه های دهه چهلی بزنند، این که تو در مورد داستان حرف بزنی بدون این که به داستان نویس بگویی برای چه داستان می نویسد و قرار است چه گلی به سر مخاطب گرفتار دهه نود شمسی بزند؛ همان تیر خلاصی است که می خورد وسط پیشانی داستان نویسی و این همان خبطی است که روشنفکر جماعت بارها و بارها انجام داده است و حالا این جماعت جدید که نمی گوییم انقلابی که ربطی به انقلاب ندارند، دارند از روی دستش رونویسی می کنند. فردا نگویید که این خط کشی ها یعنی چه و به تو چه مربوط که این چه کسی انقلابی است یا نه، مشکل از تعریف ها نیست به آنتن گیرنده ها دست نزنید، مشکل این است که انقلابی جماعت دنبال تغییر است،می نویسد تا تغییر ایجاد کند و اگر شما در آثار امروز از این چیزها دیدید، خواجه حافظ شیرازی را بی خبر نگذارید، تخم انقلابی گری را در فرهنگ و هنر و ادبیات- البته به استثنای شعر- ملخ خورده است. باور نمی کنید؟ یک دو هزار تومانی بدهید و یک همشهری داستان بخرید!

دور هم باشیم
قرار نیست که بحث را به بازی ها و دعواهای بچه گانه فیمنیستی و...- ببخشید برای مبارزه برای حقوق مردان هنوز مکتبی اختراع نشده؟- بله کلا از این دعواها، قرار نیست که به این چیزها بپردازیم؛ اما وقتی به یک ماجرا این شکلی ؛ یعنی به  شکل زینتی و توریستی نگاه کنید همین می شود که روبروی شما هست، یک چند وقت دور هم هستیم، نشریه هم در می آوریم؛ خوب است.یک چهارچوب طراحی می کنیم که کمی فرمالیستی باشد، دو تا مقاله هم می چپانیم درش، یک طنز می چسبانیم به آخرش و ته ماجرا هم می شود یک نشریه آموزشی، داستانی، ترجمه ای تخصصی درباره داستان، هی آقا! چیه انتقاد می کنی؟ اصلا می فهمی داستان چی هست؟ ای وای خدا، باز هم این جماعت ایدئولوژی زده، چه کارمان داری؟ حتما چون من خانم هستم..... باز کار به جاهای باریک می کشد و متوجه می شوی که ای بابا، این خر بیچاره از همان لحظه تولد دچار سندرم کره خر های بی دم شده و الخ.


تا دلتان بخواهد از این نشریه های خوب" دور همی" توسط  نهاد های دولتی و شبه دولتی در می آید و می رود روی دکه و می نشیند کنار نشریات آن طرفی ها که دارند با چنگ و دندان کار می کنند که بگویند " نترسید ما همه با هم هستیم" ای بابا، این یکی هم سیاسی شد، اما خب هست، می روند سراغ فرهنگ که خودشان را بازسازی کنند و بگویند نه تنها هستیم که هنوز با هم هستیم و یک چیزی هستیم و هویت داریم و اصلا "همه چیزمان به همه چیزمان می آید". عجب آدم های ایدئولوژی زده ای هستند این روشنفکرها، آقا این نشریه را از کنار نشریه داستانی ما بردار با آن جلد قرمز ایکبیری اش،آقا عفت کلام داشته باش!
کجا بودیم، بله می رود و می نشیند کنار نشریه آنها با آن جلد قرمز ... بله. بگذاریم و بگذریم. می گفتیم از این نشریات دور همی کم نیستند، بالاخره رزق می رسد و ما هم کار هنری و ادبیاتی مان را انجام می دهیم و می شویم نویسنده و روزنامه نگار و طاووس علیین و هر چی که دلت بخواهد و اصلا هیچ ربطی هم به این که به ادبیات نگاه تزیینی داریم و به کار هم ، که بی کار نباشیم و این که بالاخره خانم ها.... تا همین جا کافی است.

ما ز بیلانیم و بیلان می رویم
چند تا مجله منتشر می کنیم؟ بنویس، چند شماره در آمده است؟ آها خب، یه کم به ملات فرهنگی هایش را بیشتر کن که فرهنگ مظلوم نشود، بله، بله، ... ببین این طور نشود که شکایت بگذارد روی دستمان، همان خوبه، آها،یک نمونه از هر کدوم، خانم ها بهترن.... صدای بوق سانسور.
هر که بیلانش بیش ... داستان ما نه "همشهری داستان" البته همین شکلی است. از حوزه هنری بگیر تا هر جایی که دوست داشتی و مدیریت فرهنگی دولتی یا به قول رضای امیرخانی "سه لتی" رویش چنبره زده و در حال بیلان کار سازی است؛ بی درد سر و تو چه می دانی که بیلان چیست و چه می کند در راه سلوک بروکراسی. تا دلت بخواهد از میانه دستگاه های چاپ این مدیریت سوره و آیه و حزب و جزء در می آید که البته هیچ کدامشان کلمه جهاد ندارد. چرا؟ چون شکایت و دردسر می گذارد روی دستتان و البته بار علمی نشریه ها را می آورد پایین و می شود ایدئولوژی و دامان هنر و ادبیات را به غرض آلوده می کند، مرض! فحش که نمی دهیم که، ادامه کلام است که منعقد نشد؛ فقط آدم هایی که مرض دارند دنبال غرض هستند، و تا مرض نداشته باشی دنبال تغییر و ایدئولوژی و این حرف ها نیستی؛ مملکت آرامش می خواهد. بیلان چی شد پس!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • علی ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۷
    0 0
    خودت فهمیدی چی گفتی؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس