براساس اعلام امروز سوره مهر، ناشر کتاب «دختر شینا»، شمارگان این کتاب به عدد 135 هزار نسخه در 34 چاپ رسید تا افراد بیش‌تری قصه زندگی «قدم‌خیر محمدی کنعان» همسر شهید حاج ستار ابراهیمی را بخوانند و بدانند که چرا همه ما به این زن پرامید و پرطاقت بدهکاریم.

گروه فرهنگی مشرق ـ کتاب «دختر شینا» در ماه‌های اخیر، همواره در جمع سه اثر پرمخاطب کتابفروشی‌های کشور بوده و شاید بیش از آن‌که ناشر و نهادهای ترویجی مطالعه،‌ آن را توصیه کرده باشند، مخاطبان کتاب آن را به دیگران پیشنهاد می‌کنند.

برگزاری مسابقه کتاب و زندگی، ارائه نسخه دیجیتال کتاب، نشست‌های نقد و بررسی‌ «دختر شینا»، خوانش بخش‌هایی از آن در رادیو و جلسات تجلیل و تکریم نویسنده کتاب، حتماً در این موفقیت سهیم‌اند، اما باید باور کنیم که این کتاب فقط با تبلیغات فرهنگی به چاپ‌های مکرر و تیراژ چندده هزار نسخه‌ای نرسیده است.

بهناز ضرابی‌زاده، نویسنده «دختر شینا» در گفت‌وگو با «مشرق» می‌گوید که خوانندگان کتابش، دلایل گوناگونی را برای خواندن آن به وی انعکاس می‌دهند: «افراد زیادی با من تماس می‌گیرند و احساساتشان را به اشتراک می‌گذارند. در میان آن‌ها، هم نویسنده بزرگ و مشهور کشور هست و هم یک مخاطب معمولی از یک شهر دورافتاده. بعضی‌هایشان به حال «قدم‌خیر» گریه می‌کنند و بعضی‌هایشان از طاقت و پایمردی آن زن روستایی به وجد می‌آیند و تحسینش می‌کنند. آخرین نفری که همین دیشب به من زنگ زد، دختری بود از اصفهان که نظر جالبی درباره «دختر شینا» داشت. او به من گفت که قدم‌خیر، امیدهایش را برای زندگی چند برابر کرده است. من هیچ وقت از این زاویه به کتابم نگاه نکرده بودم.»

چرا همه ما به «قدم‌خیر» بدهکاریم؟

پوستر مسابقه کتاب و زندگی بر اساس کتاب «دختر شینا»

«قدم‌خیر»؛ نازدانه پدر و سنگ صبور یک سردار

قصه از جایی شروع می‌شود که قدم‌خیر محمدی کنعان به دنیا می‌آید و خیلی زود می‌شود عزیزکرده پدر. او، دختری محجوب، باحیا و روستانشین و ته‌تغاری خانواده‌ای کشاورز در حوالی شهرستان رزن از توابع استان همدان است. قدم‌خیر به خاطر همین حجب و دلبستگی‌، به مدرسه نمی‌رود و درس نمی‌خواند. او در 14 سالگی به عقد صمد، جوان باصفای روستایشان در می‌آید؛ در حالی که خیلی او را دوست ندارد. صمد در همین اثنا، مشغول گذراندن دوره خدمت سربازی است.

پس از نشیب و فرازهای بسیار، قدم‌خیر علاقه زیادی به صمد پیدا می‌کند و سرانجام آن دو زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند؛ بدون آن‌که دختر نوجوان و تازه‌عروس این قصه بداند چه ماجراهایی در انتظار اوست و باید چه سختی‌ها و مرارت‌هایی را تحمل کند.

صمد از سربازی برمی‌گردد و در جست‌وجوی کار به رزن، همدان و سپس به تهران می‌رود. زندگی آن‌ها در همین شرایط آغاز می‌شود، اما جوان دلبند قدم‌خیر، پا به صحنه‌های انقلاب می‌گذارد و در دیداری با امام خمینی (ره) چنان شیفته بنیانگذار جمهوری اسلامی می‌شود که با خود قرار می‌گذارد تا همیشه سرباز امام باقی بماند.

با شروع جنگ، زندگی قدم‌خیر و صمد دستخوش اتفاقات گوناگون می‌شود. صمد که فرماندهی یک گردان را بر عهده دارد، خیلی کم در خانه می‌ماند و با وجود جراحت‌های مکرر، مدام راهی جبهه می‌شود. عروس جوان او در خلال همین سال‌ها با به دنیا آوردن پنج فرزند، زندگی بسیار سختی را سپری می‌کند تا این‌که ابتدا برادر صمد و سپس خود او در جبهه به فیض شهادت نائل می‌شوند و قدم‌خیر می‌ماند و خدیجه و معصومه و مهدی و سمیه و زهرا.

5 دلیل برای آن‌که «دختر شینا» را بخوانیم

ـ «دختر شینا» را می‌شود در یک نشست خواند.

ـ بعضی‌ها آن را تا تمام نکرده‌اند، زمین نگذاشته‌اند.

ـ بعضی‌ها بعد از خواندن کتاب، ساعت‌ها به فکر فرو رفته‌اند.

ـ بعضی‌ها بلافاصله بعد از مطالعه «دختر شینا» نام «قدم‌خیر» و شوهرش را در اینترنت جست‌وجو کرده‌اند.

ـ بعضی‌ها که به همدان نزدیک بوده‌اند، بلافاصله خودشان را به مزار «قدم‌خیر» و «حاج ستار» رسانده‌اند.

ـ بعضی‌ها، بعضی‌ها، بعضی‌ها....

شما هم هنگامی که کتاب را تمام می‌کنید، به بهناز ضرابی‌زاده، خاطره‌نگار و نویسنده «دختر شینا» حق می‌دهید که افسون قصه قدم‌خیر و حاج ستار شود. چون خودتان هم فریفته همت والای این زن روستایی می‌شوید.


چرا همه ما به «قدم‌خیر» بدهکاریم؟


1. خوشخوان است: روایت‌نگار، چنان سریع و شتابان کار را جلو می‌برد و روایت به قدری با ریتم تند پیش می‌رود که گویی نویسنده برای گفتن آن‌چه شنیده، عجله زیادی دارد. ماجرای شیرین دلبستگی‌های قدم‌خیر به پدرش ـ که او را «حاج آقا» خطاب می‌کند ـ دارای زوایایی است که وقتی داستان به جدایی او از پدرش می‌رسد، مخاطب متوجه سختی کار می‌شود. اما آن‌چه از همه بیش‌تر نمود دارد، این‌که شتابان بودن روایت و تندی ریتم، ناشی از فراوانی حوادث بعدی قصه زندگی قدم‌خیر است و نویسنده دوست دارد هرچه زودتر مخاطبش را به آن‌جا برساند. برای همین، انگار کلمات روی قلم بند نمی‌شوند و مثل آدمی که تندتند حرف می‌زند، واژه‌ها در جملات کتاب جای خود را پیدا می‌کنند.

با وجود ریتم تند و شتاب روایت از سوی خاطره‌نگار، روانی نثر و شسته و رفته بودن متن حفظ شده و مجموعاً اثری پاکیزه و خوشخوان به دست مخاطب رسیده است. این یکی از دلایل خواندن «دختر شینا»ست.

2. وفادارانه است: مجموعه توصیف‌ها، تعلیق‌ها و گره‌افکنی‌های موجود در کتاب، نشان می‌دهد که ضرابی‌زاده برای نوشتن اثر، نقشه داستانی داشته و هر فصل را متناسب با این نقشه به سرانجام رسانده است. طوری که می‌داند کجا باید کدام شخصیت برای یک لحظه بیاید و برود، کجا باید شوک کوتاهی به مخاطب وارد کند و کجا باید ضربه کاری را به خواننده «دختر شینا» بزند. با این حال، نویسنده به اصل روایت وفادار است و از پردازش صادقانه خاطرات، عدول نمی‌کند.

3. حاوی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی است: «دختر شینا، نگاه عمیق خانواده مطلوب ایرانی ـ اسلامی را تبیین می‌کند و برداشتی دیگر از جنگ و دفاع مقدس است. نگاه کتاب به جنگ، نگاه ملموس زمانه است و «دختر شینا» مهم‌ترین بخش نگاه به انقلاب اسلامی را ورق می‌زند و آن نگاه، ساختن مدینه فاضله بر اساس دین و تربیت فرزندان بر اساس نگاه الهی است. سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی دارای مشخصه‌هایی از قبیل خداطلبی، معادباوری، مسئولیت‌پذیری و ولایتمداری است که اين موارد در زندگی شهید حاج ستار ابراهیمی و همسر بزرگوارش موج می‌زند.» این‌ها حرف‌های حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در آیین رونمایی از «دختر شینا»ست.

4. امیدبخش است: وقتی کتاب را تمام می‌کنید، زنی با تمام مشقت‌های زندگی‌اش مجسم می‌شود که مثل کوه پای همه مشکلات و سختی‌ها ایستاده و پس از شهادت سردار حاج ستار ابراهیمی، فرزندان آن شهید را آبرومندانه به ثمر رسانده است. این نوع ایستادگی، علاوه بر تحسین «قدم‌خیر» در مخاطبش ایجاد امید و آرامش می‌کند. معصومه ابراهیمی، دختر «قدم‌خیر» هم حرف‌هایی مشابه این دارد: «امید به زندگی، عشق به همسر و فرزند، در کنار ایستادگی برای دفاع از وطن و دین و مذهب در شهدای ما باعث ایجاد یک سبک زندگی جدید شده بود که نویسندگان باید آن را به نسل سوم منتقل کنند.»

5. بی‌تکلف و روراست است: «دختر شینا» دروغ نمی‌گوید و سعی در بزرگ‌نمایی حادثه‌های زندگی «قدم‌خیر» ندارد. وقتی او با لباس مردانه روی بام می‌رود و برف‌ سنگین آن را پارو می‌کند، وقتی پنج بچه قد و نیم‌قد را در غیبت همسر رزمنده‌اش بزرگ می‌کند و هنگامی که با وجود سختی‌های زیاد، اهل نق زدن و کفرگویی نیست، باورش می‌کنیم؛ چون «قدم‌خیر»، بازی نمی‌کند و نویسنده برای قهرمان‌سازی از یک آدم معمولی تلاش نمی‌کند؛ چون این زن روستایی، واقعاً قهرمان است.

بهناز ضرابی‌زاده، نویسنده کتاب «دختر شینا» به مشرق می‌گوید: «اولین دیدار با قدم‌خیر، خیلی سریع اتفاق افتاد. او قبلاً با هیچ کس حرف نزده بود و همه به من می‌گفتند که با تو هم صحبت نخواهد کرد. اما خیلی زود باهم دوست شدیم. روزهای زیادی به خانه او می‌رفتم و می‌نشستیم به گپ. در حالی که من گرفتاری‌های فراوانی داشتم و به عنوان یک زن شاغل، هم باید به وظایف سازمانی‌ام می‌رسیدم و هم به وظایف مادری و خانه‌داری. با این حال، هفته‌ای دوبار همدیگر را می‌دیدیم و قدم‌خیر برای من از زندگی‌اش می‌گفت. وقتی هم که خاطراتش را گفت، به فاصله کمی از پایان جلسات خاطره‌گویی، بیماری امانش نداد و درگذشت. مرگ او ضربه سنگینی به من وارد کرد و مدت‌ها از خواب و خوراک افتادم. بعدها که به این قضیه فکر کردم، فهمیدم که این خاطرات روی سینه او سنگینی می‌کرد و وقتی آن‌ها را به زبان آورد، مرگ آرام و سبکی را تجربه کرد.»

نویسنده «دختر شینا» معتقد است که آن‌چه این کتاب را خواندنی کرده، عنایت شهید حاج ستار ابراهیمی است. اوست که می‌خواهد قصه زندگی خانواده‌اش به دست همه برسد و خوانده شود.


چرا همه ما به «قدم‌خیر» بدهکاریم؟

بهناز ضرابی‌زاده، نویسنده کتاب «دختر شینا»

همه ما به همه «قدم‌خیر»ها بدهکاریم

ما به تمام مردان سرزمین‌مان که در دفاع از عزت و شرف و خاک پاک کشورمان، دلاورانه جنگیدند، مدیونیم و آرامش امروز ایران اسلامی را مرهون فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌ها می‌دانیم. اما این اعتقاد، نباید ما را از وجود مادرانی که موجب شدند تا سربازان این آب و خاک، با خیالی آسوده از تربیت فرزندانشان در جبهه‌ها بجنگند و مقابل دشمن بایستند، غفلت کنیم.

«قدم‌خیر» یکی از همان زنانی است که بار زندگی دشوارش را یک تنه به دوش کشید و فرصت داد تا «ستار»، جوان سیمان‌کار همدانی به سرداری رشید و دلاور تبدیل شود و خیالش از پرورش 4 دختر و یک پسرش در خانه آسوده باشد.

ما به «قدم‌خیر» بدهکاریم؛ چون نیمه پنهان سردار حاج ستار ابراهیمی است.


* حمید محمدی محمدی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 12
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 3
  • ۰۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    این چه تیتریه بابا
  • ۱۳:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    ممنون مشرق
  • رضا ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    یارانه مطبوعات و کتاب زیاد نمی شه؟ قیمت چاپ و نشر زیاد شده خیلی
  • جوادیان ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    حمید محمدی محمدی کیه؟
  • جنابخان ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    اخی
  • همسایه مشرق ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    خواهش می کنم
  • مسی خطر ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    بازم تشریف بیارید
  • بیژن ۱۴:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    اره بابا
  • ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    هر کتاب ارزش یکبار خوانده شدن را دارد
  • ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    خخخخخ
  • کمال ۲۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    0 0
    ضمن تشکر از سایت مشرق. بنده چند روز قبل این کتاب به دستم رسید.ابتدا مانند هر کتابی گذرا آن را مرور سطحی کردم اما همان مقدمه اولیه باعث شد در منزل کل آن کتاب را تا پاسی از شب خواندم. به همه ایرانی ها و مردم عزیز کشورم توصیه می کنم این کتاب را بخوانند . فصل 19 کتاب را که خواندم بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد . خداوند سردار شهید حاج ستار ابراهیمی و همسر صبورشان که به گفته حاج ستار ( صمد ) وصیت کرده بود بعد از مرگش زینب وار زندگی کند را قرین رحمت واسعه خود قرار داده و با سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) محشور گرداند. شادی روح این زوج سرافراز و اسطوره های مقاومت ایران سربلند و مقاوم صلوات.ضمنا کاربران عزیز که نظرات خود را درج نموده اند به حرمت خون پاک شهدا حداقل مقدمه و تصاویر صفحات پایانی کتاب را حتما مطالعه و بازدید فرمایند. یا علی
  • م. ک. ۲۳:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۵
    1 0
    نه، اینجوری هم نیست.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس