کد خبر 472686
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۰

زن جواني كه با دسيسه خواهر ناتني‌اش در يكي از كمپ‌هاي ترك اعتياد حبس شده بود، پس از 56 روز موفق به فرار شد.

 به گزارش مشرق، چند روز قبل زن جواني وارد اداره پليس تهران شد و گفت كه خواهر ناتني‌اش او را ربوده و بعد از بستري كردنش در يكي از كمپ‌هاي ترك اعتياد، جواهراتش را هم سرقت كرده است.

شاكي در توضيح ماجرا گفت: همراه شوهرم در يكي از محله‌هاي شرق تهران زندگي مي‌كنم. حدود دو ماه قبل بود كه او از طرف محل كارش براي انجام مأموريت به شهرستان رفت به خاطر همين من شب را به خانه خواهر ناتني‌ام در محله نارمك رفتم.

خواهرم آن شب شام مفصلي آماده كرد به طوري كه بعد از خوردن غذا، به خواب سنگيني فرورفتم. صبح هم كه از خواب بيدار شدم، سرگيجه داشتم. پس از خوردن صبحانه، خواهرم پيشنهاد داد همراه او به كلاس‌هاي عرفاني بروم. او مدعي بود مدتي است عضو گروه‌هاي عرفاني شده و هر روز در كلاس‌هاي آنها شركت مي‌كند. اول قبول نكردم اما وقتي اصرار كرد و با هيجان درباره آموزه‌هاي كلاس‌ها شرح داد، پيشنهادش را قبول كردم.

بعد هم با خودروي او به طرف محل كلاس‌ها رفتيم تا اينكه در يكي از خيابان‌هاي مركزي شهر، كنار مغازه‌اي توقف كرد و دو ليوان آبميوه خريد. وقتي آبميوه را خوردم از هوش رفتم. ساعتي بعد وقتي به هوش آمدم، متوجه شدم در محل ناشناسي هستم و دست و پاهايم به تخت بسته شده است. وقتي از زني كه كنار تخت ايستاده بود، سؤال كردم، گفت اينجا كمپ ترك اعتياد حوالي كرج است. پس از اينكه با داد و بيداد دست و پايم را باز كردند به كاركنان آنجا گفتم كه اعتياد ندارم و خواستم رهايم كنند تا به خانه‌ام برگردم، اما آنها گفتند به درخواست خواهرم مرا بستري كرده‌اند و بايد مدتي آنجا بمانم.

شاكي ادامه داد: من 56 روز تمام در اين كمپ اسير بودم و روزهاي سختي را سپري كردم اما در طول اين مدت اين سؤال ذهنم را مشغول خود كرده بود كه چرا خواهرم مرا به اين كمپ آورد. سرانجام از طريق يكي از معتادان كه از كمپ مرخص شد به شوهرم خبر دادم و او را از سرنوشت خودم باخبر كردم. شوهرم وقتي از ماجرا با خبر شد به كمپ آمد و مرا از اين اسارتگاه نجات داد. وقتي شوهرم مرا به خانه برد، متوجه شدم خواهرم كليد خانه‌ام را از داخل كيفم سرقت كرده و در نبود شوهرم تمام طلا‌ها و جواهرات مرا سرقت كرده است.

بعد از آن بود كه فهميدم شوهرم وقتي از مأموريت بازگشته و از پيدا كردنم نااميد شده، پليس را از ماجرا با خبر كرده است. شوهر شاكي هم گفت: وقتي از مأموريت برگشتم، همسرم در خانه نبود. ابتدا فكر كردم به خانه دوستان و بستگان رفته است اما هر جا كه رفتم از او خبري نيافتم و حتي خواهرناتني‌اش نيز چيزي به من نگفت. پس از طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي حسين پور، بازپرس شعبه پنجم دادسري جنايي پايتخت براي تحقيقات بيشتر و روشن شدن صحت و سقم اين ادعا در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.

منبع: جام نیوز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس