هیلاری کلینتون چهارشنبه هفته گذشته در یک سخنرانی مدعی شد که به عنوان یک رییس جمهور متعهد خواهد بود تا هزینههای اقدامات ایران را بالا ببرد و در همه عرصهها با ایران مقابله کند. اما این اظهارات بدون بیان جزییات بود و به نظر می رسد بیشتر برای توجیه کمبودهای این توافق بیان شده باشد. هیچ مقدار از سلاح های آمریکا یا استقرار نیروی نظامی و یا فروش اسلحه نمی تواند مانع از نتایج یک توافق کنترل تسلیحاتی ناقص شود.
کشتی های جنگی آمریکا در خلیج فارس چگونه می توانند با این موضوع کنار بیایند که پس از 8 سال ایران می تواند سانتریفیوژهای خود را فعال کند و قابلیت حرکت انفجاری به سوی سلاح هستهای را پیدا کند؟ چگونه سیستم دفاع موشکی بیشتری برای اسرائیل بکار گرفته شود اگر دوره توافق هستهای پایان پذیرد و ایران آزادانه بتواند اورانیوم خود را با توجیه استفاده صلح آمیز انباشت کند؟ چگونه فروش تسلیحات بیشتر به عربستان سعودی می تواند مکانیسم راستی آزمایی را ارتقا دهد که متکی به یک جدول زمانی، میانجیگری های بی پایان و بازرسی های فیزیکی است که قابل کنترل هستند؟
این تحلیلگر تاکید میکند: بزرگترین مشکل توافق هستهای مفاد و مواد مندرج در آن است. در واقع خط مشی عقب راندن ایران نیازمند یک نوع فعالیت ترک عادت (کنار گذاشته شدن فعالیت ها به وسیله ایران) افزایشی در چرخه سیاست گذاری های رو به گسترش است. به عبارت دیگر یکی از این موراد شامل معکوس سازی دستاوردهای ایران در عراق است که نه تنها به کمک های مادی نیاز دارد بلکه نیروی نظامی بیشتر ایالات متحده را می خواهد.
وضعیت ناخوشایند نیروهای امنیتی عراق مستلزم مشاوران و مربیان آمریکایی در مقیاس وسیع است. تاکنون دموکرات ها عزم خود را برای مهار ایران در عراق نادیده گرفته اند. آیا می تواند سیاستی وجود داشته باشد که ایران را به طور جدی به عقب براند بدون آنکه متضمن تغییر موازنه قدرت در جنگ داخلی سوریه باشد؟ سقوط بشار اسد که از شرکای وابسته به ایران است نیازمند سازماندهی نیروهای مخالف در سوریه به عنوان یک گروه مبارز منسجم است که دستاوردهای خود را در همکاری و کمک آمریکا (این کمک می تواند حتی در شکل هوایی آن باشد) تحکیم می کنند و ممکن است به کارگیری نیروهای ویژه آمریکایی نیز در آن گنجانده شود.
خارج کردن پایگاه مدیترانهای ایران از کنترل این کشور نیازمند تعهد پایدار ایالات متحده به این اقدام از طریق بودجه و نیرو است. تاکنون هیچ سناتور دموکرات، عضو مجلس نمایندگان یا نامزدهای ریاست جمهوری تعهدی در زمینه (برخورد با) سیاست قدرتمند ایران برنامه مشخص و قابل اتکایی برای دستیابی به اهداف ارایه نکرده است. چگونه آمریکا به دنبال جلوگیری از مداخلات مخرب ایران در خلیج فارس است؟ خانم کلینتون روز چهارشنبه عنوان داشت: «به عنوان رییس جمهور تاکید می کنم که خلیج فارس و به ویژه تنگه هرمز جز مناطق حیاتی منافع ایالات متحده است» و همکاری های امنیتی خود را با کشورهای متحد در خلیج فارس گسترش می دهد.
تکیه معتقد است: این موضوع یادآور دکترین کارتر است که به وسیله «جیمی کارتر» اعلام شد که طبق آن ایالات متحده در صورت نیاز برای دفاع از منافعش در خلیج فارس از نیروی نظامی استفاده می کند. به یاد بیاورید که ایرانی ها با جنگ طلبی رییس جمهور کارتر، با جدیت تمام برخورد کردند. در این شرایط ایران کشورها را اشغال نکرده است، آنها را تضعیف و دگرگون می کند. با این موضوع که کشور نیازمند اصلاح سیستم داخلی و حل موضوع بیکاری جوانان، فساد نهادی و سیستم بسته سیاسی است. نبود این مباحث نشان از آن دارد که در آینده امنیت منطقه ای ضعیف خواهد بود.
بسیاری از طرفداران توافق هستهای گفتهاند بر روی موضوع نادیده گرفته شده حقوق بشر بیشتر تمرکز می کنند. حکومت تهران بر فشار و نقض حقوق شهروندانش ادامه می دهد؛ کلینتون نیز گفت: ما آن را اجرا می کنیم و اگر نیاز باشد تحریم های حقوق بشری را گسترش می دهیم.
وی خاطرنشان میسازد که به عنوان بخشی از پارامترهای اعلام شده در (توافق هستهای) تابستان امسال، همه تحریم های علیه بانک مرکزی برداشته می شود. حال آیا خانم کلینتون و دیگرانی که می گویند مشکلات معیشتی ایرانی ها این کشور را آماده تغییر کرده است، می خواهند بار دیگر تحریم بانکی را به اجرا در آورند؟ اگر اینگونه نیست رویکرد آنها به نقض حقوق بشر در ایران به طور قطع جدی نخواهد بود.
یک تناقض ذاتی در مورد توافق کنترل تسلیحاتی با ایران وجود دارد ضمن اینکه کاستی های این توافق بیشمار است. این مشکل است که بدون تطبیق مواد کلیدی این توافق به کمبود و کاستی های آن پرداخت اما همه تعهداتی که داده شده است بیشتر اظهاراتی مبهم و مه آلود هستند تا برنامه های واقعی.