حسين شريعتمداري مدير مسوول روزنامه کيهان در ستون"نکته" درباره برکناري وزير اطلاعات از سوي رئيس جمهور و ابقاي ايشان با حکم رهبر معظم انقلاب نوشته است:

مشرق---

آن شب، قورباغه ها ديرتر از شب هاي ديگر به آبگير محل سکونت خود بازگشته بودند. گشت و گذار آنها در اطراف آبگير به درازا کشيده بود و حالا خسته و کوفته، براي پريدن به درون برکه آماده مي شدند. رئيس قورباغه ها، اما با نگراني دستور توقف داد. او درون برکه دشمن خارجي ديده بود! قورباغه هاي ديگر هم با اشاره او متوجه حضور دشمن شدند. لشگريان دشمن در يک صف منظم که متراکم و سفيد رنگ به نظر مي رسيد درون برکه موضع گرفته بودند. رئيس قورباغه ها، افراد تحت امر خود را به صف کرد، ميمنه و ميسره... و با دستور او حمله آغاز شد، قورباغه ها به درون برکه پريدند و صداي شالاپ و شلوپ آنها آرامش شبانه برکه را برهم زد. ساعتي بعد، فرمانده قورباغه ها دستور پايان عمليات را صادر کرد. دشمن به طور کامل از بين رفته و کمترين اثري از آن در برکه ديده نمي شد!.... قورباغه ها نمي دانستند و شايد هنوز هم نمي دانند که آنچه آن شب در برکه ديده بودند، عکس کهکشان شيري بود، با ميلياردها ميليارد ستاره بزرگتر از خورشيد و ميلياردها منظومه عظيم تر از منظومه شمسي ما....
ماجراي برکناري وزير اطلاعات از سوي رئيس جمهور و ابقاي ايشان با حکم رهبر معظم انقلاب در طول عمر 32 ساله جمهوري اسلامي ايران نه اولين نمونه از اين دست، بوده است و نه احتمالا آخرين آنها خواهد بود. در فاصله سي و چند ساله اخير، بارها شاهد بوده ايم که رؤساي قواي سه گانه و از جمله رؤساي وقت قوه مجريه دست به اقداماتي زده و تصميم هايي گرفته اند که رهبري انقلاب چه امام راحل(ره) و چه خلف حاضر ايشان به علت ناهمخواني اينگونه تصميم ها با مصالح عاليه نظام از انجام آن جلوگيري کرده اند و اين چرخه بسيار طبيعي و تعريف شده در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اگرچه گاهي از اوقات با تفسير و تحليل هايي از سوي اين و آن روبرو بوده است ولي هيچ گاه کمترين خللي در حرکت پرشتاب نظام ايجاد نکرده و مخالفت با تصميم فلان مسئول، مانع تقدير رهبري از خدمات برجسته آنان و يا ناديده گرفتن آن خدمات از سوي مردم نبوده است و اين روالي شناخته شده و خالي از ابهام در ميان مردم و مسئولان است. به قول رهبر معظم انقلاب در بيانات روز شنبه ايشان؛ «ما که راجع به شخص قضاوت نمي کنيم؛ ما کار را، خط را، جهت گيري را ملاک و معيار قرار مي دهيم. آنجايي که کار و خدمت و تلاش هست، حمايت ما هست، حمايت مردم هست. و بحمدالله امروز کار دارد انجام مي گيرد. مسئولين دولتي هم حقاً و انصافاً دارند تلاش مي کنند؛ هم اعضاي دولت، هم بخصوص خود رئيس جمهور. اينها شب و روز ندارند؛ من مي بينم، من از نزديک شاهدم. اينها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اينها براي کشور خيلي با ارزش است.»
و در ادامه تاکيد مي فرمايند که ايشان بناي ورود به کارها و تصميم هاي دولت را ندارند- دقيقا مانند حضرت امام(ره)- و مي افزايند «مگر آنجايي که احساس کنم يک مصلحتي دارد تفويت مي شود مثل اين که در همين قضيه اخير- وزارت اطلاعات- اينجوري بود. انسان احساس مي کند يک مصلحت بزرگي دارد مورد غفلت قرار مي گيرد. خب، انسان وارد مي شود که جلوي اين تفويت مصلحت را بگيرد. اين مسئله مهمي نيست. نظائرش هم اتفاق مي افتد. اما مخالفين، دشمنان بيروني، تريبون دارهاي بين المللي، بوق هاي تبليغاتي، از همين مسئله استفاده مي کنند براي اينکه فضاي تبليغاتي را شلوغ کنند».
ماجراي اخير به همين سادگي بود. اتخاذ يک تصميم نسنجيده از سوي رئيس جمهور و جلوگيري رهبري معظم انقلاب از انجام آن. اتفاقي که به قول آقا «آنچنان هم از اهميت بالايي برخوردار نبود» و «نظائرش هم اتفاق مي افتد».
بديهي است جناب احمدي نژاد اگرچه رئيس جمهوري مکتبي، مردمي، پاکدست، ساده زيست، پرکار، شجاع و برخوردار از برخي خصوصيات ارزشي منحصربه فرد نيز هست ولي به يقين خود را معصوم و مبراي از خطا نمي داند- و نبايد بداند- بنابراين، اگر اين خطا در حد و اندازه يک تصميم خلاف مصلحت نظام و خطرآفرين باشد - که مورد اخير اينگونه بوده است- رئيس جمهور محترم به حکم عقل و شرع بايستي به خاطر پيشگيري و ممانعت از وقوع آن پيشاني شکر به آستان ربوبي سائيده و از ژرفاي دل اين موهبت الهي را پاس بدارد و اساساً، يکي از برکات حضور ولي فقيه بر بلنداي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، هدايت به صراط مستقيم و نشان دادن «بايد»ها و «نبايد»ها براي رسيدن به قله هاي بلند رستگاري است. و از ديگر سو، همانگونه که رهبر معظم انقلاب تأکيد داشته و دارند، مردم نيز خدمات شبانه روزي و خستگي ناپذير رئيس جمهور منتخب خود را پاس مي دارند و با تمکين ايشان به نظر لازم الاتباع رهبر بزرگوار خويش، خطاي ياد شده را به حساب «خط» نمي گذارند، چرا که ويژگي هاي برجسته و بعضاً منحصر به فرد دکتر احمدي نژاد را به چشم ديده و حلاوت آن را به وضوح چشيده اند و اگر نسبت به حضور يک جريان انحرافي در کنار رئيس جمهور منتخب خود گلايه دارند، اين گلايه در حمايت واقعي از رئيس جمهور ريشه دارد و برخاسته از نگراني براي دولت ايشان است و پر واضح است که علي رغم اين نگراني و گلايه، از پشتيباني رئيس جمهور منتخب خويش پا پس نمي کشند و عرصه را براي تاخت و تاز دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها خالي نمي گذارند.
اين وجيزه اما، در پي واگويه نکته ديگري است و آن، اين که طي چند روز گذشته، دشمنان بيروني، همه توان تبليغاتي و رسانه اي خود را به کار گرفته اند تا از «کاه» ماجراي ياد شده، «کوه» بسازند! و رخدادي بسيار معمولي را «چالشي بزرگ»! در نظام جمهوري اسلامي ايران قلمداد کنند! چرا...؟! آيا رخداداخير، نشانه اي از ايجاد اختلال در حرکت پرشتاب ايران اسلامي در خود دارد؟! پاسخ منفي است، پس اينهمه جار و جنجال براي چيست؟ نگاهي به منطقه بيندازيد. ديکتاتورهاي دست نشانده آمريکا و اسرائيل در کشورهاي اسلامي، يکي پس از ديگري به زباله دان تاريخ فرستاده مي شوند، خيزش عظيم و برخاسته از باورهاي اسلامي ملت هاي مسلمان امان قدرت هاي استکباري و عوامل منطقه اي آنها را بريده است. بن علي فرار را بر قرار ترجيح مي دهد. مبارک به محاکمه کشيده مي شود. علي عبدالله صالح ديکتاتور يمن در مقابل خروش بي وقفه مردم سر تسليم فرود مي آورد. نتانياهو با درماندگي اعلام مي کند که حضور خميني[ره] را در تمامي خاورميانه و آفريقا احساس مي کند، پادشاه عربستان صداي شکستن استخوان هاي خود را به وضوح مي شنود، بحرين، اردن، ليبي و ... همه جا، انقلاب اسلامي برخاسته از ايران است که حرف آخر را مي زند...
حالا خودتان قضاوت کنيد که آيا جنجال تبليغاتي پر سر و صداي آمريکا و متحدانش به توهم قورباغه هايي که در صدر اين مقال به آن اشاره شده بود شبيه نيست؟ مگر با شالاپ و شلوپ چند قورباغه مي توان به جنگ کهکشان شيري رفت؟! به سروده خواجه شيراز؛
«اي مگس، عرصه سيمرغ نه جولانگه توست، عرض خود مي بري» و به قول امام راحل(ره) «کذا و کذا...» يعني زحمت ما هم نمي داري!
 

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس