گروه جنگ نرم مشرق- اخبار
ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از
غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده
درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و
نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه
دهد.
***
چرا نظریات گلن بک درباره ایران کاملاً اشتباه است
گلن بِک یکی از مشهورترین مجریان تلویزیون آمریکا است و چندین برنامه پرطرفدار و پربیننده در تلویزیون این کشور دارد. پایگاه سالون به اظهار نظرهای وی در یکی از برنامههایش پرداخته است. وی در این برنامه گفته بود: یهود ستیزی اروپایی پس از سقوط هیتلر از نازی ها به ایران منتقل شده است.
پایگاه سالون مینویسد: نژادپرستی با یهودستیزی کاملاً متفاوت است. نژادپرستی ریشه در عوامل اقتصادی، ملیگرایی، استعمارگری یا دیگر مسائل دنیوی دارد. اما ریشه یهودستیزی در اروپا به علت اعتقادات مذهبی است زیرا مسیحیان یهود را قاتل حضرت عیسی (ع) میدانند.
نژادپرستی ضد یهود مسلماً در خاورمیانه نیز وجود دارد. حماس به صورت ویژه به خاطر استفاده از شعارهای ضدیهودی در تبلیغات خود گناهکار است. اما باید به این مساله توجه کرد که این مسائل بیشتر جنبه سرزمینی و دنیوی دارند و هیچ ارتباطی به مسائل مذهبی و ماوراء الطبیعه ندارند. پس زمانیکه جرم فرهنگی یهود ستیزی به ایرانیها و اعراب یا هر کس دیگری که مسیحی غربی نیست نسبت داده میشود، واقعیت این است که کسی میخواهد به شما درباره تاریخ دروغ بگوید یا خودش اطلاع درستی از تاریخ ندارد.
دشوار است که بگوییم که کدامیک از موارد فوق درباره گلن بک صدق می کند. وی در آخرین نظریه خود قصد دارد که به ما به باوراند که یهود ستیزی اروپایی پس از سقوط هیتلر از نازی ها به ایران منتقل شده است.
گلن بک می گوید: قبل از آنکه حکومت رایش سوم سقوط کند، وی تخم یهودستیزی را در خاورمیانه کاشت. او این تخم را در پارس کاشت. نمیدانم دقیقاً چطور پارس به ایران تغییر نام داد. ایران در فرهنگ پارسی به معنای آریان است. آنها این نام را آریان به عنوان هدیهای به رایش سوم تغییر دادند. آنها فکر میکردند که حق با آنهاست و میتوانند تمامی یهودیان را بکشند.
از کجا برای توضیح این حرفهای نامربوط شروع کنیم؟ نخست، اینکه تصورکنیم که آلمانیهای پوست روشن، مو طلایی و چشم آبی اعراب یا پارسهای پوست تیره رابه عنوان وارث نژاد برتر خود انتخاب کرده باشند احمقانه به نظر میرسد.
دوم، مسمانان هیچگونه آموزه دینی برای متنفر بودن از یهودیان ندارند. به گفته اسلام، مسیحیان و یهودیان هر دو اهل کتاب هستند. آنها هر دو دارای پیامبران اولوالعزم هستند.
رهبران ایرانی ممکن است که از اقدامات رژیم صهیونیستی برای تحریک ایرانیها و تقویت نظام خود استفاده نمایند. حتی حماس هم ممکن است که از همین شیوه بهره برد. اما این ربطی به یهودستیزی ایجاد شده توسط مسیحیان اروپایی ندارد. برغم صحبتهای مقامات ایرانی، این کشور به دنبال حذف یهودیان از روی زمین به خاطر اینکه آنها به صورت ازلی گناهکار هستند نیست. حتی حماس هم نژادپرستی ضدیهود خود را بر اساس اقدامات رژیم صهیوسنتی بنا نهاده است و به یهودیان به چشم شیاطین ازلی نگاه نمیکند.
همین باورهای اشتباه باعث میشود که ما مقاصد و اهداف بازیگرانی از قبیل ایران، حزبالله، فلسطین و دیگران را باهم اشتباه بگیریم. تلفیق همین مسائل باعث شده است که نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در زمان سخنرانی اخیر خود در کنگره آمریکا ایران را با نازیها مقایسه کند. هدف این سخنان این است که انگیزه ایران نسلکشی است و بنابراین اقدام نظامی علیه یک حکومت قاتل راحتتر از انجام چنین اقدامی علیه یک نظام منطقی است.
بنابراین، دو هدف ضد و نقیض به نظام ایران نسبت داده میشود. از ما انتظار میرود که باور کنیم که حاکمیت ایران تشنه قدرت است و برای حفظ این قدرت حاضر است تا تمامی اعتراضات دموکراتیک را سرکوب نماید. و با این حال، از ما خواسته میشود که باور کنیم که آنها هیتلرهای جدیدی هستند که اهداف یهودستیزی دارند و با اولین موشک اتمی که به دست میآورند به تلاویو حمله میکنند.
دفاع سفیر پیشین آلمان در ایران از مواضع کشورمان در نشست ضد ایرانی بنیاد کنراد ادنائر
فان مالتسان در حاشیه نشست پرسش و پاسخ با مخاطبان و دو کارشناس آمریکایی مسائل خاورمیانه که روز گذشته در بنیاد 'کنراد آدناور' در شهر برلین برگزار شد، اعتراض شدید خود را نسبت به برگزاری مناقشه برانگیز نشست های ضدایرانی اعلام کرد و این اعتراض با تشویق بلند حاضران روبرو شد.
وی در این رابطه افزود: متاسفانه آنچه امروز در این نشست مطرح گردید 'اظهارات به شدت یکجانبه و نامتوازن' دو کارشناس آمریکایی علیه ایران بود. بطوریکه اینگونه احساس کردم امروز در کنگره آمریکا و میان جمهوری خواهانی نشسته ام که می خواهند اجرای سیاست های جنگ طلبانه 'جرج بوش' رییس جمهوری پیشین آمریکا را از سربگیرند.
وی ضمن انتقاد شدید به سخنرانی های 'پاتریک کلاوسن' رییس موسسه واشنگتن و 'لی اسمیت' یکی از سردبیران ارشد نشریه آمریکایی 'ویکلی استاندارد' در این بنیاد افزود: چنین اظهاراتی بشدت یکجانبه و نامتوازن است.
کلاوسن که به حمایت از رژیم صهیونیستی مشهور است و اسمیت که به گفته خود هرگز ایران را از نزدیک ندیده است در اظهارات ضد ایرانی خود در این نشست کارشناسی، جمهوری اسلامی را یک خطر راهبردی مهم در منطقه ارزیابی نمود و بارها در سخنان خود تاکید کردند که راهکار نظامی نباید از میان گزینه های مد نظر آمریکا درمورد ایران حذف شود.
اسمیت و کلاوسن همچنین مدعی شدند که ایران مهم ترین خطر برای منطقه است و این درحالی بود که فون مالتسان در واکنش به اظهارات دو کارشناس آمریکایی گفت که تهران منافع منطقه ای قابل توجیهی دارد که از دیدگاه مقامات ایرانی باید از این منافع دفاع شود.
وی همچنین تاکید کرد که تهران و واشنگتن هر دو تمایل خود را برای مذاکره به منظور حل و فصل موضوعات منطقه ای اعلام کرده اند و گفت و گو برای حل این مسائل بسیار ضروری است.
وی در این ارتباط به مواردی از همکاری سازنده پیشین ایران و آمریکا در افغانستان اشاره کرد . بنیاد تحقیقاتی کنراد آدنائور سابقه طولانی در زمینه برگزاری نشست ها و همایش ها برای بررسی نقش منطقه ای ایران دارد بدون اینکه حتی از یک دیپلمات یا محقق ایرانی برای توضیح یا دفاع از دیدگاه تهران در این نشست ها دعوت کند.
توجه محتاطانه ایران به یمن
روزنامه گاردین درباره تحولات یمن و ادعای غربیها و کشورهای عربی درباره دخالت ایران در این کشور مینویسد: زمانی که حسن روحانی در سال 2013 رئیس جمهور ایران شد، وی قول داد تا روابط تهران با ریاض را بهبود دهد. نقش وی در مذاکرات همکاری سال 1998 که به دنبال سفر محمد خاتمی به عربستان حاصل شد خیلیها را تشویق به پذیرش این مسأله کرد که این امر شدنی است.
روز شنبه گذشته زمانی که حملات سعودیها به یمن ادامه داشت، روحانی با بیان اینکه دولت ریاض بیتجربه است و نمیتواند مسائل منطقهای و جهانی را بفهمد به این کشور حمله کرد. آیت الله علی خامنهای حتی بیپردهتر در این باره سخن گفتند. در اوایل آوریل، ایشان سعودیها را به نسلکشی متهم کردند. ایشان همچنین این اتهام را که ایران سلاح برای حوثیهای یمن میفرستد را رد کردند.
اما برای سعودیها، سلمان شاه نسبت به ملک عبدالله صراحتی بیشتری برای انتقاد از ایران دارد. در آخرین اجلاس شورای همکاری خلیج فارس که هفته گذشته برگزار شد، سلمان گفت: قدرتهای خارجی (یعنی ایران) میخواهند قدرت خود را اعمال کنند و باعث افزایش تنشهای فرقهگرایانه شوند. نظارت محمد بن سلمان وزیر دفاع 29 ساله عربستان حکایت از روی کار آمدن نسل جدید و بیپروایی در عربستان دارد.
رهبران عربی و رسانههای عربی به دنبال القای این خط فکری هستند که ایران به عنوان بخشی از نقشهاش برای کنترل جهان عرب به حوثیهای یمن کمک نظامی میکند. آنها استدلال میکنند که این مسأله تا حدی به علت خروج نیروهای آمریکایی از منطقه رخ داده است.
اما مسأله یمن کاملاً قابل لمس است. یمن دهههاست که درگیر جنگ است. این کشور که فقیرترین کشور در جهان عرب محسوب میشود در حال تجربه یک بحران قبیلهای و محلی بود که حمله عربستان آن را به بحرانی منطقهای و بینالمللی مبدل کرد.
بحران یمن بیشتر جنبه فرقهای دارد چراکه حوثیهای یمن که شیعه زیدی هستند مسئول سرنگونی منصور الهادی هستند. اما عربستان در گذشته از دو رهبر زیدیها یعنی علی عبدالله صالح و منصور الهادی حمایت کرد.
فاجعه امروز یمن حاصل تنشهای وسیعتر بین عربستان و ایران و بین شیعیان و اهل تسنن است که همیشه به دنبال برتری سیاسی بودهاند. سعودیها از همان زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران احساس خطر کردند و این احساس هم با سرنگونی حکومت صدام حسین و روی کار آمدن یک حکومت شیعی در عراق بیشتر هم شد.
تنشهای بین تهران و ریاض به خاطر جنگ چهار ساله سوریه وخیمتر هم شده است چرا که ایران از بشار اسد و حکومت علویان در سوریه و ریاض از گروههای مخالف اهل تسنن حمایت میکند.
حمله سعودیها به یمن شکل دیگری از اعزام نیرو به بحرین برای سرکوب کردن معترضان سیاسی است. عربستان در سال گذشته به چهارمین کشوری مبدل شده که بیشترین هزینه را صرف تجهیزات نظامی میکند. به طور کلی، کل بودجه نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس در سال 2012 چیزی بالغ بر 98.5 میلیارد دلار بود که این میزان ده برابر از بودجه 10.6 میلیارد دلاری ایران بیشتر است. ایران میداند که نمیتواند با کشورهای عربی رقابت تسلیحاتی داشته باشد. روحانی چندی پیش قراردادهای جدید تسلیحاتی اعراب را زیر سوال برد.
از این رو، واکنش ایران به وقایع یمن متفاوت بوده است. رسانههای ایران گزارشهایی درباره کشتار غیرنظامیان پخش میکنند و همچنین به ماجرای خلبان ایرانی که از جانب هواپیماهای سعودی تهدید شده بود که اگر فرود بیاید مورد حمله قرار خواهد گرفت پخش میکنند. همچنین در روز جمعه گذشته نیز مردم ایران در حمایت از مردم یمن تظاهرات کردند. اما بسیاری از سیاستمداران ایرانی مبهم حرف میزنند. به عنوان مثال، آیتالله هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی درباره نقشه آمریکا برای تجزیه یمن، سوریه و عراق سخن میگویند.
مقامات ایران رفتار غیرقابل پیشبینی سعودیها را احساس کردهاند و منتظر تحولات آتی هستند. از این رو، آنها همچنان بر تعداد کشته شدگان یمنی اشاره میکنند و سعی میکنند که حمله سعودیها به یمن را به حملات رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان تشبیه نمایند.
دلیل دیگری برای اینکه ایران همچنان میتواند منتظر بماند وجود دارد. بمباران هوایی نتوانسته است که حوثی را از مواضع راهبردیشان از قبیل شهر صنعا و فرودگاههای بینالمللی حدیده و صنعا بیرون کند. هیچ شکی وجود ندارد که بسیاری در حاکیمت ایران از حملات بیهدف ارتش بیتجربه عربستان لذت میبرند.
ایران همچنین فهمیده است که عربستان در حمله به یمن فقط از حملات هوایی استفاده خواهد کرد و 15000 نیروی زمینی که در مرز یمن قرار دارند برای ممانعت از اقدامات تلافیجویانه حوثیها میباشند. به همین خاطر، عربستان از سنگال، پاکستان، سودان و مصر خواسته است تا 21000 نیروی زمینی به یمن اعزام کنند، اما این کشورها همگی دعوت سعودیها را رد کردهاند.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: در هر صورت تهران،
ریاض را بازنده این تنشها میداند. اما نباید شکست ریاض را به عنوان پیروزی تهران
در نظر گرفت چرا که تنشهای بین این دو قدرت منطقهای همچنان ادامه خواهد یافت.
روابط حسنه بین ایران، آمریکا و عربستان سعودی شرط دستیابی به صلح در سوریه
پایگاه ایاسان درباره بحران سوریه و نقش سه کشور ایران، عربستان و آمریکا برای حل این بحران مینویسد: غرب این واقعیت را فهمیده است که بحرانهای سوریه و عراق به هم وابسته است. در حالیکه بخشهایی از سرزمین عراق که در اختیار داعش قرار داشت از این گروه پس گرفته شده است و برخی از فرماندهان آن به هلاکت رسیدهاند، هنوز این گروه عراق را تهدید میکند و ممکن است که سرزمینهای از دست داده را پس بگیرد. به عنوان مثال، خبرها از این حکایت دارند که داعش ممکن است که شهر الرمادی مرکز استان الانبار را دوباره تصرف نماید. به علاوه، داعش با همکاری گروه وابسته به القاعده النصره در سوریه در حال پیشروی است.
غرب برای مبارزه با این گروههای تروریستی به همکاری نیاز دارد. اقدام موفقیتآمیز علیه داعش در عراق زمانیکه این گروه در سوریه در حال پیشروی است بیفایده میباشد. حال زمان آن رسیده است که فکر کنیم.
واشنگتن که در سال 2013 نتوانست حکومت بشار اسد را سرنگون کند، تلاش کرد که فشارها علیه حکومت سوریه را با تسلیح گروههای مخالف اما میانهور افزایش دهد. با این حال، تلاشها برای ایجاد مدلی سوریهای از جنبش سنی ضد جهادی شکست خورده است.
تنها کلید حل بحران سوریه خروج برنامهریزی اسد از قدرت میباشد، راهحلی که بدون مذاکره و موافقت حامی اصلی وی یعنی نظام ایران ممکن نیست. اما جدا کردن اسد از حامیان خارجیاش تنها گام نخست در بازگرداندن صلح به سوریه محسوب میشود. اگر تهران ببیند که شرایط تغییری نکرده است همچنان به طرفداری از بشار اسد ادامه میدهد. به عنوان مثال، ایران زمانیکه متوجه شد نوری المالکی مشروعیت خود را در عراق از دست داده است، دیگر از وی حمایت نکرد. با نزدیک شدن به توافق هستهای با ایران، به نظر میرسد که زمان آن رسیده است که به آرامی روابط خود را با نیمی از دلیل بحرانهای سوریه و عراق به حالت عادی در آوریم.
در سوریه به چیزی شبیه توافق طائف در لبنان نیاز داریم، توافقی که باعث پایان بخشیدن به جنگ داخلی در این کشور شد. هر گونه چانهزنی باید از جانب ایران، آمریکا و عربستان سعودی مورد حمایت قرار گرفته و شامل اصلاحات سیاسی، بازگشت آوارگان و خلع سلاح تمامی شبهنظامیان دولتی و غیردولتی میشود. این توافق با توجه به وقوع بحران یمن در کوتاهمدت غیرمحتمل به نظر میرسد چرا که بحران سوریه بخش جدایی ناپذیر کشمکشهای ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقه محسوب میشود.
به علاوه، توافق هستهای اخیر با ایران نشان داد که بهترین راه برای حل بحران سوریه این است که این مساله را از دیگر وقایع منطقهای منفک نماییم. زمانی توافق هستهای حاصل سد که غرب تصمیم گرفت موضوع هستهای تهران را از دیگر اقدامات آن مجزا کند.
با داد و فریادهای عربستان درباره افزایش تاثیرگذاری ایران در دمشق، بغداد، بیروت و حالا صنعا، دستیابی به چنین فرآیندی بعید به نظر میرسد. اما، اگر به همکاری ایران و آمریکا در عراق برای مبارزه با دعش نگاه کنیم، میفهمیم که طرفین دارند زمینههای همکاری را با هم بررسی میکنند.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: تهران شاهد افزایش
تاثیرگذاریش در منطقه است، اما این افزایش تاثیرگذاری به معنای افزایش هزینهها برای
اقتصاد خراب ایران است. حسن روحانی بیش از آنکه به دنبال صدور انقلاب اسلامی باشد
در صدد است تا وضعیت معیشتی مردم را بهبود دهد. تمامی این مسائل بدین معناست که
نزدیکی ایران و آمریکا برخلاف نظر بسیاری از منتقدان بسیار در دسترستر است.
اوباما نمیتواند کشورهای عربی حاضر در اجلاس اعراب را برای پشتیبانی از توافق با ایران مجبور کند
مجله فورنت پیج درباره عدم حضور تعدادی از کشورهای عربی در کمپ دیوید مینویسد: مشکل کوچکی درباره دعوت اوباما از سران کشورهای عربی برای شرکت در کمپ دیوید برای حمایت از توافق هستهای با ایران وجود دارد. برخی کشورهای عربی در این جلسه حاضر نشدند.
تلاش برای خنثیسازی مخالفت رژیم صهیونیستی با تکیه بر کشورهای عربی هرگز جواب نمیدهد. تنها کشوری که با ایران هستهای موافق است قطر یعنی همان حامی اصلی داعش است.
پادشاه عربستان به همراه پادشاه بحرین از شرکت در اجلاس اعراب در کمپ دیوید خودداری کردند. بحرین اساساً پیرو عربستان سعودی است و اگر عربستان حکومت این کشور را با زور تانک نگه نمیداشت، الان ایران بر این کشور هم مسلط بود.
مقامات ارشد عرب حاضر در این جلسه درباره موضوعات مطرح شده درباره ایران و سوریه ابراز نارضایتی کردند. این یعنی که اوباما بجز ارائه ضمانتهای امنیتی به کشورهای عربی کار دیگری انجام نداده است. باید دانست که عربستان مانند رژیم صهیونیستی نیست.
فهمیدن این مساله مهم است که اعراب احمق نیستند. اگر اوباما
حاضر نشد که از جزایر مارشال حمایت کند، چطور وی میخواهد که تنها به استناد یک
برگ کاغذ از اعراب حفاظت نماید.
تاثیرگذاری ایران به آینده بشار اسد بستگی دارد
شورای آتلانتیک در گزارشی درباره ارتباط تنگاتنگ ایران و سوریه مینویسد: شکستهای اخیر ارتش سوریه در شمال و جنوب این کشور به بنبستی که برای بیش از یک سال در این کشور وجود داشت پایان داد و این امکان را برای غرب و همپیمانان منطقهای آن در جهان عرب فراهم ساخت تا به دنبال راهحل مسالمتآمیزی برای خاتمه بخشیدن به جنگ پنجساله سوریه باشند. اما طرف مذاکرات صلح در سوریه بشار اسد رئیس جمهور این کشور نیست، بلکه ایران است.
ایران شاید بیش از 25 میلیارد دلار برای حمایت مالی و نظامی از نظام سوریه و حفاظت از منافع راهبردیاش در این کشور هزینه کرده است. بدون حمایتهای ایران و همپیمانان منطقهای شیعی این کشور در لبنان، عراق و اخیراً هم افغانستان، حکومت بشار اسد تا حالا سرنگون شده بود.
کلید اصلی موفقیتهای میدانی مخالفان نظام سوریه در صحنه نظامی تصمیم پادشاه جدید عربستان برای مقابله با افزایش تاثیرگذاری ایران در جهان عرب است. حمله اعراب به رهبری عربستان سعودی به حوثیهای یمن یک نمونه از این تصمیم سعودیها محسوب میشود. اما تحولات میدانی سوریه به اندازه تحولات یمن اهمیت دارد.
منافع راهبردی ایران با منافع اسد تفاوت دارد. اولویت ژئواستراتژیک ایران حفظ خطوط ارتباطی بین دمشق و ساحل مدیترانه خصوصاً بندر طرطوس که در نزدیکی لبنان قرار دارد با هدف تامین تسلیحات مورد نیاز حزب الله میباشد.
اسد روز ششم مارس راهپیمایی هواداران خود را به راه انداخت تا نشان دهد که جنگ را نباخته است. اما ایران و سوریه برای جلوگیری از شکستهای بیشتر در صحنه میدانی با انتخابهای سختی مواجه هستند. به نظر میرسد که ایران در واکنش به درخواست دمشق برای دریافت پول نقد بیشتر (6 میلیارد دلار در ابتدای سال که در انتهای سال به 4 میلیارد دلار کاهش داد) مبلغ یک میلیارد دلار برای این کشور در نظر گرفته است. تا کنون، ایران نیروهای بیشتری را به صحنه جنگ سوریه اعزام نکرده است.
مخالفان سوریهای اصرار میکنند که کنار رفتن بشار اسد از قدرت تنها راه برای پایان بخشیدن به بحران سوریه است. این مساله تا کنون توسط نظام سوریه و حامیان آن رد شده است. ایران تاثیرگذاری بیسابقهای در سوریه دارد. برخی ناظران و دیپلماتهای منطقهای معتقدند که تهران آنقدر در سوریه تاثیرگذار است که بتواند برای حذف بشار اسد از قدرت و جایگزین کردن وی با فردی که بتواند به بحران سوریه پایان دهد برنامهریزی کند.
گردهم آمدن اعراب در کمپ دیوید این فرصت را فراهم میکند تا برای مجبور کردن ایران به اتخاذ چنین تصمیمی برنامهریزی کنند. عربستان و ترکیه باید از این مساله اطمینان حاصل نمایند که اتحاد تازه تشکیل شده بین نیروهای مخالف سوریهای همچنان ادامه یابد و فشار بیشتری بر ارتش سوریه و همپیمانان شیعی آن وارد شود. در هفتههای منتهی به 30 ژوئن، واشنگتن باید از مذاکرات درباره میزان و سرعت برداشته شدن تحریمها به عنوان اهرمی علیه ایران درباره آینده سوریه استفاده کند.
بازارگرمی جان بولتون در باره تجربیات خود در زمینه داعش و ایران برای به دست آوردن نامزدی حزب جمهوری خواه در انتخابات 2016
جان
بولتون ، نماینده دولت بوش در سازمان ملل ، درباره رخنه داعش به امریکا
هشدار داد و گفت احتمالاً ایران « هولوکاست هستهای» برضد اسرائیل را
رهبری خواهد کرد.
با توجه به دسیسه چینی های جمهوری خواهان برای بازپس گیری کاخ سفید از دمکرات ها در انتخابات سال 2016، انبوهی از سیاستمداران جمهوری خواه خود را برای رقابت در به دست آوردن نامزدی این حزب در انتخابات آماده می کنند. از جمله کسانی که رقابت ان ها برای رقابت در میان سیاستمداران جمهوری خواه جهت کسب نامزدی این حزب در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 مشخص اما اعلام نشده است ، عبارتنداز:سه سناتور ، دو نامزد پیشین ریاست جمهوری ، چندتن از فرمانداران، مدیر اجرایی شرکت «سروی مانکی سیلیکون ولی» و یک جراح بازنشسنه مغز واعصاب.
امکان دارد سفیر پیشین
امریکا در سازمان ملل نیز نام خود را به فهرست رقبای حزبی اضافه کند ، وی
در زمینه »سیاست خارجی» که به اعتقاد بسیاری از جمهوری خواهان ، یکی از
مهمترین مسائل است از تجربه چندانی برخوردار نیست .
روز شنبه ، جان
بولتون ، که در دولت جورج دبلیو بوش خدمت می کرد، با شرکت در نشست «آزادی
کالیفرنیای جنوبی »، با احتیاط وعده های مبارزات انتخاباتی سال 2016 را
محک زد . پیام او این بود :" در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما ، حمله
تروریستی در شرف وقوع است".
بولتون در مصاحبه با روزنامه گاردین گفت:"
درست نمی دانم که حمله به گارلند و تگزاس به راستی از سوی داعش صورت گرفت
یا خیر. ولی آن ها این حمله را به نام خود ثبت کردند؛ شاید هم این ادعایی
بی اساس بوده باشد باشد . اما حتی اگر این حمله به دست داعشی ها هم صورت
نگرفته باشد ، با این حال، داعش در راه است."
هفته پیش ، دو مرد مسلح به « نمایشگاه کاریکاتورهای پیامبر[ص]» حمله کردند و هر دو مهاجم به ضرب گلوله پلیس کشته شدند.
هزاران
نفر از اروپا و امریکا با گذرنامه های معتبر به سوریه که درگیر جنگ داخلی
است رفته اند. داعش دراین جنگ، منطقه وسیعی را به تصرف خود درآورد و شهر
رقه را پایتخت خود اعلام کرده است. جان بولتن گفت کسانی که برای جنگ به
سوریه رفته اند روزی به کشورهای خود باز خواهند گشت."
ایجاد وحشت شدید
از نفوذ داعش به هیچ وجه ترفند تازه ای از سوی جمهوری خواهان نیست.درسال
2014، زمانی که برای اولین بار فیلم ویدئویی از سربریدن گروگان ها به دست
داعش پخش شد، به عبارتی پیش از انتخابات میان دوره ای مجلس، جمهوری خواهان
نیز چنین ادعایی کرده بودند.این رایج ترین و غم انگیز ترین شیوه ای است که
نامزدهای احتمالی حزب جمهوری خواه در انتخابات 2016، سابقه سیاست خارجی
اوباما را به باد انتقاد گرفته اند و تلاش می کنند رویکرد خود به نقش
فرمانده کل و نیز مخالفت خود با آن را نشان دهند.
بیشتر نامزدها در باره
پیشنهاداتی مبنی بر بمباران داعش و نابودی آن لفاظی هایی کردند. روز شنبه،
در گرین وایل، سناتور مارکو روبیو، از ایالت فلوریدا، که در زمینه مسائل
مربوط به سیاست خارجی نسبتاً با تجربه است ، به نقل از لیام نیسون، در فیلم
« ربوده شده» ، محصول سال 2008، زمانی که پیام خود را به تروریست ها می
داد، گفت :" ما به سراغ شما خواهیم آمد، شمارا پیداخواهیم کرد و خواهیم کشت
".
بولتون خواستار مبارزه نظامی گسترده بود و سوال کرد که آیا ائتلاف
به سرکردگی امریکا، واقعاً داعش را بمباران و شورشیان سوری را آموزش می
دهد. حملات هوایی به سرکردگی امریکا برضد داعش در 8 اوت درعراق و در 23
سپتامبر در سوریه آغاز شد و اکنون به هزاران مورد رسیده است.
او ،
همچون سایر رقبای انتخاباتی سال 2016،به پیمان هسته ای دولت اوباما با
ایران نیز حمله کرد و تاجایی پیش رفت که گفت کشور جمهوری اسلامی « قادر است
هولوکاست هسته ای » برضد اسرائیل راه بیندازد.
بولتون به نتایج
نظرسنجی از مردم امریکا اشاره کرد و گفت اکثر امریکایی ها مخالف توافق با
ایران هستند. درصورتی که، نتایج نظر سنجی در هفته های اخیر نشان داده است
اکثریت مردم امریکا از توافق اصولی اعلام شده در ماه پیش حمایت و با اقدام
کنگره مبنی بر ضربه زدن به توافق هسته ای مخالفت کردند.
با این حال ،
بولتون از منتقدان دائمی مذاکرات بوده است . در ماه مارس، او سرمقاله جنجال
برانگیزی در نیویورک تایمز نوشت و در آن خواستار بمباران ایران، پیش از
دستیابی آن به جنگ افزار هسته ای شد.
تفکر استراتژیک ایران/ خاستگاه و تکامل
اندیشکده آمریکن اینترپرایز در گزارشی به
بررسی خاستگاه و ماهیت استراتژی امنیتی ایران از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون پرداخته و مینویسد: ایران کشوری غیرقابل پیشبینی و غیرمنطقی نیست، بلکه صرفاً کشوری است که به
درستی درک نشده است. با بررسی ماهیت استراتژیک ایران، به خوبی میتوانیم
درکِ حکومت ایران از خطر و محاسبات استراتژیک آن کشور را ببینیم. در واقع،
چیزی که اقدامات ملّی ایران را شکل میدهد، همان قدمت و انعطافپذیری آن
کشور به عنوان یک ملّت و یک تمدن است.
تصمیمگیریهای حکومت ایران در مورد مسائل امنیتی و استراتژیک را میتوان به بهترین شکل به عنوان فرایندی مبتنی بر آرای همگانی و توافق
نظر در میان رهبران سیاسی و نظامی اصلی ایران بیان نمود. تصمیمگیریها در
مورد استفاده از قدرت متعارف، تغییر سیاستهای کلان خارجی، و یا سمت و سو
دادن به تصمیمات مجلس انقلاب اسلامی ایران و نهادها و سازمانهای مخفی، هم
از طریق کانالهای رسمی و هم از طریق کانالهای غیررسمی صورت گرفته و به
اجرا در میآید – که تمامی اینها تحت رهنمودها و راهنماییهای رهبر معظم
انجام میپذیرد.