از ویژگیهای رسانههای جدید که آنها را از رسانههایی همچون مطبوعات و سینما متمایز میسازد، میتوان به «در زمان بودن» بهمعنای ازمیانرفتن فاصلۀ زمانی میان تولید و دریافت پیام، و ویژگی دوم که بهطور خاص در اتصال کامپیوتر و موبایل به اینترنت وجود دارد، «دوطرفهبودن ارتباط» و «فعالبودن» نام برد. از مصادیق بارز این گونه رسانهها میتوان به شبکههای اجتماعی موبایلی و اینترنتی اشاره کرد که اثر متفاوت ارتباطی این رسانهها، در به وجود آوردن موجهای جدید رسانهای آشکار است.
"شایعه" برای فروش، در "سریعترین" شکل ممکن
از گذشته تا کنون خبرنگاران حرفهای رسانههای خبری مثل مطبوعات تا زمانی که از صحت و سقم كامل یک خبر مطلع نباشند، بنا بر اقتضائات کار حرفهای خود اقدام به انتشار خبر نمیکنند تا به اعتبار خود و رسانه متبوعشان خدشه وارد نشود؛ اما در گذشته رسانههای زردی مثل بعضی از روزنامهها و مجلات وجود داشتند که اقدام به انتشار بعضی شایعات میکردند اما به دلیل تیراژ کم و جغرافیای محدود پخش این دست از روزنامهها و مجلات، شایعات به کندی نشر پیدا میکرد و از ضریب نفوذ بالایی نیز در جامعه برخوردار نبود. حتی بعد از چندی روزنامههای رسمی خبر تکذیب آن شایعه را اعلام میکردند و موضوع با تبعات بسیار کمی فیصله پیدا میکرد.
امروزه شبکههای اجتماعی یکی از سریعترین رسانههای متصل به مخاطب در جهان است
اما امروزه در شبکههای اجتماعی، به خصوص شبکههای اجتماعی موبایلی که مثل رسانههای خبری، اخبار اجتماعی، سیاسی،... روز را منتشر میکنند، چارچوب و قاعده رسانههای رسمی خبر را ندارند و به همین دلیل برای هرکسی این امکان فراهم است که مطلب و خبری را (هرچند دروغ) منتشر کند و مسئولیتی نیز بابت انتشار آن بر عهده نگیرد. بدین ترتیب شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر، گوگلپلاس، واتساَپ، وایبر، لاین، اینستاگرام، تلگرام و... در حال حاضر یکی از سریعترین رسانههای متصل به مخاطب در جهان است که میتوانند هر خبری حتی "شایعه" (خبر کذب) را به میلیونها کاربر در اسرع وقت برسانند و آنها را با هر موج جدیدی همراه کنند. البته این کلام به معنی تخطئه کردن این نوع از شبکهها نیست و فقط شرح یکی از کارکردهای آن است.
حادثه "مهاباد"، فریب، تخریب و دیگر هیچ...
حضور جمعیت بسیار زیاد مردم در تشییع جنازه مرحوم پاشایی، یکی از مصادیق قدرت بسیار بالای رسانههایی مانند واتساَپ، وایبر، فیسبوک،... در فراخوان جمعیت برای یک موضوع روز است که در زمان خود حیرت کارشناسان رسانه را برانگیخت. حتی یک "شایعه" نیز میتواند از این امکان شبکههای اجتماعی برای فراخوان استفاده کند و عدهای را با توجه به شدت جریحهدار شدن احساساتشان در یک محل جمع کند.
یکی از جدیدترین این فراخوانها مربوط به حادثه "مهاباد" است که تفاوت آن با موضوع تشییع جنازه مرحوم پاشایی فارغ از تعداد جمعیت کم آنان، دروغ بودن علت تجمع یا همان پخش شایعه بود. «تجاوز یک نیروی امنیتی ایران به دختری جوان و خودکشی وی در هتلی در مهاباد» شایعهای بود که به سرعت توسط منبعی "نامعلوم" در این شبکهها منتشر شد و بلافاصله دستآویزی برای فراخوان تجمع اعتراضآمیز ضدانقلاب شد تا مشخص شود که بدخواهان این ملت همیشه آماده گرفتن ماهی از آب گلآلود "شایعات" هستند.
حادثه مهاباد نشان داد که بدخواهان این ملت همیشه آماده گرفتن ماهی از آب گلآلود "شایعات"
هستند
جمعیت فریب خورده که با افراد معارض با انقلاب همراه شدند، بدون اینکه به صحت یا سقم خبر فکر کنند، احساساتی شده و مقابل هتل مذکور تجمع میکنند که عناصر آشوبگر در این تجمع اقدام به تخریب و آتش زدن هتل کرده که این عمل با واکنش نیروهای انتظامی مواجه میشود؛ نتیجه این درگیریها جراحت تعدادی زیادی از افراد حاضر در صحنه و افراد نیروی انتظامی بود، و همچنین خسارات مادی زیادی که به هتل وارد گردید. بعد از این درگیریها بود که معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی چگونگی فوت یکی از بانوان شاغل در «هتل تارا» مهاباد را شرح داد تا "کذب" بودن شایعه «تجاوز یک مامور امنیتی» بر همگان روشن شود.
مبارزه با "شایعه" در ایران، شاید وقتی دیگر
دشمنان انقلاب اسلامی چه در داخل و خارج از کشور همیشه مترصد ضربه زدن به منافع کشور از جمله برهم زدن امنیت کشور هستند. این ضربه زدن از اقدامات "سخت" مانند ترور فیزیکی و بمبگذاری گرفته تا "نیمهسخت" مانند کارشکنیهای اقتصادی و همچنین "نرم" مانند فضاسازی علیه جمهوری اسلامی در فضای سایبر است. پخش "شایعه" و "ترغیب" به تجمعات برای اعتراض به نظام اسلامی ایران در فضای سایبر از نمونه اقدامات "نرم" علیه کشورمان است که جدیترین آنها از انتخابات سال 88 با پخش شایعه کشتهشدن بعضی افراد (در قید حیات) به دست نیروهای امنیتی شروع شد تا نمونههای اخیر آن مانند حادثه مهاباد بود که همیشه باعث خسران و تحمیل هزینه به نظام جمهوری اسلامی ایران گردیده است.
مسئله اصلی این رویدادها وجود فضای سایبر و به خصوص شبکههای اجتماعی اینترنتی و موبایلی نیست، بلکه مسئله اصلی دیر واکنش نشان دادن مسئولین کشور اعم از مسئولین امنیتی و رسانهای به شایعات و اخبار کذب در این گونه از رسانههای "ارتباط لحظهای با مخاطب" است.
به طور قطع نهادهای امنیتی و همچنین رسانهای اصلی ایران مانند «خبرگزاری صدا و سیما» در حال رصد فضای سایبر و به خصوص شبکههای اجتماعی اینترنتی و موبایلی هستند اما در مدیریت و مبارزه با این دست از اقدامات در فضای سایبر نمره قابل قبولی ندارند. «خبرگزاری صدا و سیما» که بدون شک یکی از تاثیرگذارترین رسانههای خبری در ایران است، در بسیاری از این موارد مانند همین حادثه مهاباد، با تاخیر اقدام به پوشش خبری میکند؛ همین کندی در مبارزه با "شایعاتی" که در شبکههای اجتماعی که به سرعت خبر در آن پخش میشود، همیشه هزینههای گزاف جانی و مالی برای کشور فراهم آورده است.
«خبرگزاری
صدا و سیما» باید واکنش سریعتری نسبت به "شایعاتی" مانند حادثه مهاباد از خود نشان دهد
از سوی دیگر مسئولین امنیتی و رسانهای دولت به دلیل نداشتن اتاق فکر مشترک برای موضعگیری یکپارچه و به موقع در مواجه با اتقاقاتی نظیر حادثه مهاباد، اسباب انتشار بیشتر اخبار و اطلاعیههای کذبی که منافع کشور را به خطر میاندازد، فراهم میکنند. تاخیر در اطلاعرسانی در برخی موارد و حتی مخفی نمودن برخی مسائل و اخبار موجب کماعتمادی مردم به مجاری رسمی انتشار خبر و تمایل آنها به دریافت اخبار از رسانههای غیررسمی و رسانههای خارجی میگردد.
قبلا هم در ماجرای اسیدپاشی اصفهان، تا شایعات کار را به جایی نکشاندند که تقصیر گردن مذهبیها بیفتد و در نتیجه عدهای با همراهی بیبیسی و صدای آمریکا از آب گلآلود آن علیه امر به معروف و نهی از منکر ماهی بگیرند، صدا و سیمای ما از خواب بیدار نشد و بدون هیچ واکنشی مسئله را رها کرده بود تا اینکه پس از اوج گرفتن شایعات و سکوتهای مکرر، واکنش صدا و سیما، نوشدارویی شد پس از مرگ سهراب.
از سویی به جرأت میتوان گفت که اکنون صدا و سیما در بخشی از تنشهای اجتماعی به وجود آمده در کشور به شکلی ناخواسته در حال ایفای نقشی مهم است زیرا برای مسائل جدید، پاسخهای قدیمی دارد. جامعهای که روی خط شبکههای اجتماعی سوار است و تا حدودی توسط آن مدیریت میشود نیاز به تلویزیونی قدرتمندتر از صدا و سیمای ما دارد؛ صدا و سیمایی که بتواند در حد و اندازه شبکههای اجتماعی سرعت عمل داشته باشد.
تجربه حادثه مهاباد و اتفاقاتی از این دست که در آینده نیز نظیر آن اتفاق خواهد افتاد، نشان میدهد که اهمیت واکنش سریع و صحیح نسبت به این رویدادها، دست کمی از واکنش سریع نسبت به اقدامات "سخت" مانند ترور و بمبگذاری ندارد؛ چرا که مبارزه با هر نوع اقدام علیه امنیت ملی، موجب کمشدن هزینه برای پیشرفت و تعالی کشور میشود.