
گروه فرهنگي مشرق- جهانگير خسروشاهي آن قدر متواضع هست که خود را در ميان اطرافيان آويني اصلا به حساب نياورد و شايد از همين جهت نيز هست که او در سال هاي پس از 72 کمتر درباره سيد شهيدان اهل قلم حرف زده و اظهار نظر کرده است. همين تواضع او باعث مي شود تا کار کمي سخت شود و نياز به اصرار هاي مداوم باشد تا او سرانجام به گفت و گويي رضايت دهد.
آنچه در ادامه مي خوانيد گفت و گويي است که براي يک پروژه تاريخنگاري انجام شد که متاسفانه آغاز نشده به پايان رسيد اما نکاتي که خسروشاهي درباره آويني نقل مي کند آن قدر ناب هست که حيف بود اين حرف هاي او منتشر نشده بايگاني شود.قسمت اول گفت و گو با جهانگير خسروشاهي درباره سلوک سيد شهيدان اهل قلم براي رسيدن به آن سينماي مستندي که تاب بيان حقيقت ناب مورد نظرش را داشته باشد در ادامه خواهيد خواند.
سيد مرتضي، گذر از انقلاب و ورود بر نور
خدا رحمت کند مرتضي آويني را؛ وقتي اسم ايشان را مي شنوي دوباره حال و هواي خاصي به سراغت مي آيد که همان حال و هواي خاص روايت فتح است.
آن روزها خيلي وقت ها کار تعطيل مي شد به خاطر اينکه يکي مي آمد و سوالي داشت از سيد مرتضي و سيد شروع مي کرد به پاسخ دادن. يکي از اين پرسش کننده ها هم شهيد قاسم دهقان؛ قاسم خيلي مي آمد و به پرو پاي آقا مرتضي مي پيچيد ؛ مي آمد و مي پرسيد فلان مطلبي که در فلان جا گفتي چطور بود؛ هر جوابي هم که سيد مرتضي مي داد منجر مي شد به يک بحث طولاني.
آويني در يک کلام محصول انقلاب اسلامي است و شخصيت ممتاز انقلاب است. شخصيت او نتيجه گذر انقلاب از اوست و ماحصل اين گذشتن انقلاب بدست آمدن شخصيتي لطيف، چند وجهي و بي نظير است که اين کار امام و انقلاب اسلامي بر روي شخصيت آويني بود و تجربه اي بود که سيد مرتضي به لحاظ معنوي از آن گذر کرد. در واقع گذر نور انقلاب بر سيد مرتضي آويني باعث شد که او تبديل شود به يک موجود عجيب، زيبا و لطيف که البته استعدادها،ويژگي ها،توفيقات الهي و شاخصه هاي خاصي که سيد مرتضي داشت؛ باعث شد که گذر او از اين نور او را به اين وضعيت در بياورد و الا خيلي ها از همين نور گذر کردند ولي داخل در نار شدند؛ براي اينکه استعداد و طلب و تمنايشان ناشي از همين نار بود.
آويني و متجربه مقتل خواني اباعبدالله(ع) براي ساخت مستند جنگ
درست اواسط روايت فتح، آويني به اين فکر افتاد که از روضه خواني اباعبدالله الحسين(ع) و مقتل خواني و مقاتل و از تجارب آن در بيان نوع جنگي ما با استکبار داريم استفاده کند. او همانطور که قرابت مي ديد بين رزمندگان و ياران اباعبدالله الحسين(ع)- که بارها در نريشن هاي روايت فتح به آن اشاره کرده بود- قرابت مي ديد بين نوع جنگي که ما در حال انجام آن بوديم ،به لحاظ ماهيتي و ذاتي با قيام اباعبدالله الحسين(ع)، و در برنامه هاي مختلف روايت فتح به آن اشاره مي کرد.شايد سيد در تلاش بود تا از نوع بيان حادثه عاشورا در نوع روايت، "روايت فتح" و بيان حادثه جنگ تحميلي استفاده کند؛ با اين همه، اين يکي از کارهايي بود که متاسفانه انجام داده نشد.
براي اين کار سيد مرتضي آويني خيلي زحمت کشيد. به طور مشخص آقاي انصاريان را دعوت کرده بود و ايشان را به گروه جهاد و روايت فتح مي آورد و با او درباره اين طرح صحبت مي کردند، آويني از ايشان مي خواست تا بيايد و مقتل بخواند تا از نوع مقتل خواني و روضه سيد الشهدا سيد به آن افقي که مي خواست در مستند دست پيدا کند، نزديک تر شود. يعني ماهيت نبرد چون با ماهيت قيام اباعبدالله الحسين (ع) نسبت داشت؛ براي همين آويني دنبال يک تجربه اي براي بيان بود که مبتني بر تجربه مقتل خواني اباعبدالله الحسين(ع) باشد. سيد مرتضي از آقاي فاطمي نيا هم دعوت کرد که آقاي فاطمي نيا بيايند و روضه بخواند؛ سيد البته با اين با روضه خواني کار داشت ، او مي خواست تا اين روضه خواني در نوع بياني که در ادامه کار مستند اشراقي مي خواست تا به آن برسد، تاثير کند و به نظر من اين جزء همان کارهايي بود که زمين ماند.
آويني مي گفت اگر براي اباعبدالله هفته اي يک بار گريه نکني قسي مي شوي
حتي در آن سال هاي جنگ آويني در برنامه هاي دهه عاشوراي بازار و مسجد جامع آن شرکت مي کرد. سيد مرتضي قبلا منزلشان ميدان خراسان بود و در هيئات آنجا هم شرکت مي کردند. دليل آن هم اين بود که آويني مي خواست در بيان مستند جنگ حتي از نوع روضه خواني که ما براي عاشورا داريم استفاده کند. اما حالا اينکه چه ويژگي در مقتل خواني اباعبدالله الحسين(ع) توجه آويني را جلب کرده بود؛ من درباره آن اطلاعي ندارم.يعني شايد ندانم که ايشان چه کاري مي خواست انجام دهد و به دنبال چه "هم افقي" در اين باره بود؛ چه در تصوير و چه در نريشن. در اين مورد چيزي نمي توانيم بگوئيم.
خود سيد مرتضي هم براي اين قضيه دست به کار شد و اصلا نوشتن کتاب" فتح خون" بابت اين قضيه بود؛ او فتح خون را به عنوان تجربه اي براي بيان تصويري از رزمندگان و ترکيب اش با مقتل خواني اباعبدالله الحسين(ع) شروع کرد.حالا شايد آن زمان آن محصولي را که مي خواست نتوانست بدست بياورد؛البته منظورم از محصول فتح خون نيست؛ بلکه آن پژوهش هايي را مي گويم که در زمينه مقتل خواني اباعبدالله(ع) توسط آويني انجام شد و اينگونه کار نيمه تمام ماند.
از همين جهت است که يکي از راه هايي که امروز در پيش روي مستند سازان ما باز مانده؛ اگر بخواهند در همان جهت مرتضي آويني حرکت کنند،اين راه نيمه تمام است و اين است که نوع بيان و روش گزارش کربلا در بيان ائمه (عليهم السلام) و در بيان کساني که در حضور ايشان روضه مي خواندند را استخراج کنند و اين روش بيان را وارد بيان فيلم مستند کنند.اين که اين اتفاق بايد به چه صورت رخ دهد؛ اين را نمي دانيم؛ اما اين يکي از کارهايي بود که انجام نشد و بر زمين ماند و سيد مرتضي از اين عدم موفقيت غصه دار بود.
به خاطر دارم که يک بار با سيد مرتضاي آويني به هيئتي رفتيم.هيئتي بود که يکي از بچه هاي جنگ به نام "محقق" باني اش بود.سيد مرتضي مستمع هيئت هايي مي شد که رزمنده ها در آن مصائب اباعبدالله(ع) را بيان مي کردند.اين برنامه بعد از جنگ هم بود.سيد مرتضي هفته اي يک بار در مصيبت اباعبدالله سير گريه مي کرد و مي گفت اگر در هفته يک بار اين اتفاق براي فرد نيفتد چشمه قلب او خشک مي شود و انسان دچار قساوت قلب مي شود. ما يکي از مشکلاتمان اين است که در مراسم رسمي و در مقالاتمان درباره ايشان نمي نويسيم که آويني گريه کن اباعبدالله (ع) بود و بعد هم اين گريه را از سر تفنن نمي کرد؛ اين گريه را به اين دليل مي کرد که بين خودش و اباعبدالله(ع) و رزمندگان و روايت فتح نسبت برقرار بود و اين نسبت باعث مي شد که آن ساختار در روايت فتح بدست آيد؛ ما قايل به اين هستيم که اينها ربط فني و ربط تجربي و ربط ذاتي با هم داشتند