
يک هفته ي پيش من به فرزاد زنگ زدم . خوشحال به نظر مي رسيد . دليلش را مي دانستم . مشغول نوشتن ترانه ي استوا بود . بازگشتش به تلويزيون را تبريک گفتم و از خوشحالي و طراوتش لذت بردم .
تا کي اين چرخه ي فرسوده ي تکرار و اشتباه خواهد چرخيد ؟ چرا نمي خواهيم باور کنيم که ماه عسل برنامه ي فرزاد حسني است ؟ برايش زحمت کشيده و خون دل خورده . چرا تلاش موفق او براي جذب ميليون ها بيننده را ناديده مي گيريم ؟ زماني نه چندان دور گفتگو هاي جالب او با چهره هاي جوان نقل محافل بود و همين آقايان مدير به داشتن برنامه ي اينچنيني افتخار مي کردند … حالا مگر چه چيزي تغيير کرده که شمشيرهايمان را براي اين مجري سرشناس و دوست داشتني از رو بسته ايم ؟! من مطمئن هستم که فرزاد حسني هيچ تغييري نکرده . او همان فرزادي است که با خانم آرين گفتگو کرد و مردم با اشتياق فيلم آن را دست به دست چرخاندند . عجيب است که فراموش کرده ايد . بهتر بگويم … عجيب است که خودتان را به فراموشي زده ايد . البته مي دانم که يکي از رموز مديريت در اين روزگار فراموشي است !!!
اميدوارم که در اين چند ساعت باقي مانده تصميم آقايان عوض شود و فرزاد حسني را به خانه اش بازگردانند . او از جنس رسانه است و بي گمان حضورش در قاب تلويزيون تحولي قابل توجه در رخوت رسانه اي ماه هاي اخير خواهد بود . بهتر است به جاي هزار ساعت سخنراني در مورد معايب شبکه ي فارسي وان هر روز فقط يک دقيقه تصميم هاي منطقي بگيريم … ان شاالله
ضمنا شنيده ام که حسن جوهرچي را کانديداي اجراي اين برنامه کرده اند . حسن را باهوش تر از آن مي دانم که چنين اشتباه ويرانگري را مرتکب شود . هرکسي به صندلي ماه عسل تکيه بزند خواهد باخت مگر فرزاد !