
به گزارش مشرق به نقل از برهان؛ کتاب «شمايل تاريک کاخها» اثر «حسين سناپور» با پرداختن به روايتهاي تاريخي در صدد القاي ديکتاتوري حکومت جمهوري اسلامي است. اين کتاب، شامل دو داستان بلند با عناوين «آتشبندان» و «شمايل تاريک کاخها» است.
آزار زرتشتيان توسط مسلمانان!
آتشبندان داستان مردي است که از فرانسه به ايران ميآيد تا به زادگاه خود در يزد برود. اين مرد که از اقليتهاي زرتشي است، مسافرت خود را بر اساس کابوسهايي که ميبيند تدارک ديده و بدون همسر و فرزندان خود به يزد ميرود. وي در بازديد خود از اين شهر ناگاه به دوران گذشته ـ در اواخر حکومت قاجار ـ ميرود و ظلمهايي را که به اقليت زرتشي ميرفته است را با چشمان خود ميبيند.
اين رفت و آمدها که به صورت مکاشفه براي مرد اتفاق ميافتد در نهايت باعث ميشود که اين فرد پي ببرد که پدر و پدربزرگش از بزرگان زرتشي در يزد بودهاند و هماکنون سران زرتشي در يزد قصد دارند تاريخ اجتماعي زرتشيان را تدوين کنند و براي اين کار به نسخهاي از کتابي با عنوان «دينکرد» که کتابي قديمي دربارهي زرتشيان است، احتياج دارند و اين کتاب نيز در اختيار مادر اين فرد و مقامهاي زرتشي يزد است که تاکنون موفق با بازپسگيري اين اثر نشدهاند و از اين فرد کمک ميخواهند که در نهايت با بياعتنايي وي به اين خواسته، مرد به فرانسه باز ميگردد.
آنچه در اين داستان قابل ارايه است القاي اين نکته از سوي نويسنده است که اقليت زرتشي طي سالها مورد آزار و اذيت مسلمانها و حاکمان قرار داشتهاند و باعث مهاجرت اين افراد به کشورهاي ديگر شدهاند. تشريح صحنههاي شکنجه و آزار زرتشيان از سوي نويسنده در اين راستا صورت ميگيرد، همچنين در اين داستان کنايههاي سياسي دربارهي اوضاع ايران به چشم ميخورد.
بخشي از متن کتاب را در اين باره بخوانيد:
«دکتر بعد از دوران اوج بهديني [زرتشتيان] گفت که دوران ساسانيان بوده و از آمدن اسلام و جزيه گرفتن از اهل اين دين و سپس تنگتر شدن شرايطشان در زمان مغول و کشته شدن بسياريشان و سوزاندن کتابهاشان در زمان طاهر، سرسلسلهي طاهريان و گريز بسياريشان به هند يا به نقاط دورتر و کمآبتري مثل روستاهاي اطراف يزد و کرمان. چيزي مثل مهاجرت اين سالهاي بهدينان به کشورهاي آمريکا، استراليا و باقي نقاط جهان.» (صفحههاي40 و 41)
تطابق تاريخي براي القاي ديکتاتوري
داستان دوم کتاب با نام «شمايل تاريک کاخها» داستان 4 نفر را روايت ميکند که قصد سفر به اصفهان را دارند. راويت داستان از بيان معصومه، کوروش و سپيده شخصيتهاي داستان است که قرار ميگذارند قبل از سفر به اصفهان به مطالعهي تاريخ اين شهر و حکومت صفوي بپردازند. اين موضوع باعث بههم ريختن اوضاع يکي از راويان از لحاظ روحي رواني ميشود و کابوسهايي از قتل و جنايت را براي وي به همراه دارد. با سفر اين 4 نفر به اصفهان، موضوع صحبت اين افراد به مباحثي چون ظلم حکومت صفويان به مردم خود و جنايتهاي اين حکومت در حق اقوام اقليت ديگر کشيده ميشود. راوي داستان نيز در بازديد از اماکن تاريخي حالاتي مکاشفه مانند برايش پيش ميآيد و خود را در دوران صفويان ميبيند. اين حالات روحي نامناسب راوي داستان در نهايت به اختلاف ميان اعضاي گروه و نيمهتمام ماندن سفر، منجر ميشود.
حسين سناپور در اين اثر اگر چه بستر داستان خود را رمان و داستان قرار داده اما به تاريخ و سياست هم نظر جدي داشته است. وي با بازگويي بخشهايي ناقص از حکومت صفويان که بر پايهي ظلم و جنايت شکل گرفته به مقايسهاي تاريخي دست ميزند و با کنار هم قرار دادن گزارههايي درصدد است به خوانندهي خود القا کند که همهي حکومتها در ايران از جمله نظام اسلامي حاکم بر ايران نيز در همان سبک صفويه است و با ذکر نکاتي از نارساييها در دوران حاضر، خواننده را به اين سمت ميکشاند تا او نيز ادعاهاي نويسنده را باور کند و اين نکته را که با تلفيق داستان و تاريخ درصدد است جابيندازد.
وي در داستان خود ميخواهد به خواننده القا کند که جمهوري اسلامي در راستاي ديگر حکومتهاي ايران در ديکتاتوري دست کمي ندارد:
«بحث ميکرديم دربارهي اين انقلاب، آخر کارش، اول کارش، چيستاش. کوروش گفت: هويت قومي و خصلتهاي ملي مسأله است. هميشه بوده اما يادمان ميرود انگار. دستکم ميگيريماش. به عنوان مثال تمايل جمعيمان به اقتدار و آدم مقتدر. نگاه کنيد به حافظهي جمعي ما از آدمهاي مقتدر. مانند ما از رضاخان، نادر، شاه عباس و غيره چگونه يا ميکنيم؟» (صفحهي 72)
و يا در مطلب ديگر مينويسد:
«کوروش گفت: خب آگاه شدن مکافات هم دارد. معصومه نگاهش کرد. سپيده گفت: اگر تو هم مثل کوروش چهار سال زندان ميکشيدي و برادرت اعدام ميشد و مادرت دق ميکرد و چند تا فاميلتان پريشان و پراکنده ميشدند توي کشورهاي مختلف چه ميگفتي؟» (صفحهي 114)
سناپور در عبارات متعددي به شبيهسازي بين حکومت صفوي و جمهوري اسلامي دست ميزند تا خواننده آنچه او ميگويد را باور کند. وي در همين داستان، افراد مذهبي را گروههاي خودسر و خشونتطلب نشان ميدهد که کاري جز سلب آسايش مردم ندارند و باعث ترساندن مردم ميشوند و فضايي را به تصوير ميکشد که همهي مردم در فضايي ترسآلود زندگي ميکنند و به خاطر خطاهاي کوچکي چون ورود غيرمجاز به يک موزه از راه پريدن از روي نرده منتظر مجازاتي سنگين چون زندان باشند.
از ديگر نکات قابل تأمل در اين اثر، تأييد ادعاي گروههاي صهيونيستي مبني بر يهوديکشي است که نويسنده اين بار ادعاهايي را در اين حوزه در ايران مطرح ميکند که صوفيان تعداد زيادي يهودي را در ايران به قتل رساندهاند.
معرفي سناپور
«حسين سناپور» متولد 1339(ه.ش) نويسندهي ايراني، در کرج به دنيا آمد. سناپور داستاننويسي را از کلاسهاي «هوشنگ گلشيري» آغاز کرد. رمان «نيمه غايب»، نوشتهي او به چاپ پانزدهم رسيد که بعد از مدتي به دليل محتواي مبتذل آن، توقيف شد!
وي درسخواندهي رشتهي منابع طبيعي است اما از همان ابتدا به نوشتن و روزنامهنگاري روي آورد. در آغاز فعاليت داستاننويسياش براي کودکان و نوجوانان مينوشت. «پسران دهکده» (1369) و «افسانه و شب طولاني» (1373) حاصل اين دوران است. سپس به روزنامهنگاري روي آورد و با روزنامههاي همشهري، زن، حياتنو و چند نشريهي ديگر شروع به همکاري کرد. مدتي هم بر کار گردآوري و چاپ داستانهاي مجلات گردون و کارنامه نظارت داشت. اولين رمانش نيمه غايب را در سال 1378، منتشر کرد. اين رمان براي او جوايز مختلفي را به ارمغان آورد و در مدت يک سال 6 بار تجديد چاپ شد. در سال 1380 کتابي در شناخت زندگي و آثار هوشنگ گلشيري به نام «همخواني کاتبان» تأليف و منتشر کرد و هماکنون مشغول تدريس داستاننويسي است.
سناپور قبل از انتخابات به شدت از نامزدي ميرحسين موسوي حمايت ميکرد و دولت احمدينژاد را مورد تاخت و تاز قرار ميداد. وي از جمله افراد فعال در حوادث بعد از انتخابات و حلقهي اصلي ادبياتيهاي معاند نظام بود. او به جز امضاي اکثر بيانيههاي حمايتي از موسوي و آشوبگران، به صورت فردي نيز اظهارنظرهايي عليه سياستهاي نظام داشت و در نشريات مختلفي فعاليت مطبوعاتي کرده است.
در جريان مناظرهي تلويزيوني احمدينژاد و موسوي به دليل توقيف کتابش مورد حمايت نامزد ناکام انتخابات قرار گرفت. اثري مبتذل و اباحهگر که پس از پانزده بار تجديد چاپ، توقيف گرديد. پس از شکست موسوي در انتخابات، وي به نگارش مطالبش در مطبوعات و سايتهاي مختلف ادامه داد و از جمله افرادي بود که موضوع تقلب در انتخابات را دامن زد. سايت «خوابگرد» و روزنامههاي توقيفي «اعتماد» و «اعتماد ملي» بيشترين مطالب اغتشاشگرانهي وي را منتشر ميکردند.
کتاب «شمايل تاريک کاخها» در سال 1388 توسط نشر چشمه (سردمدار جريان ليبراليسم فرهنگي در ادبيات) منتشر شد.
نکتهي پاياني دربارهي موضوع کتاب اين که اگرچه نويسنده سعي کرده در اثر خود با ذکر ظلمهاي حکومت صفوي به عنوان اولين حکومت شيعه در ايران و نيز مقايسهي آن با نظام جمهوري اسلامي ايران خواننده را با نظر خود همراه سازد اما هستند آثاري که با ادلهي متقن و با تکيه بر روايات تاريخي صحيح به اين بخش از تاريخ ايران اسلامي پرداختهاند که در زير اسامي برخي از اين آثار خواهد آمد:
1- تاريخ جهان آراي عباسي:
کتابي تاريخي به فارسي دربارهي صفويان از بدو تشکيل حکومت آنان تا اواخر حکومت شاه عباس دوم، تأليف «ميرزامحمدطاهر وحيد قزويني» (متوفي 1112). مؤلف اين کتاب را به درخواست «سيدعلاءالدين حسين» معروف به «خليفهي سلطان»، صدراعظم شاه عباس دوم، نوشت و موظف شد که دربارهي تاريخ صفويه از آغاز آن «از هر جزيي از جزييات [که] اطلاع تام دارد» بنويسد. وي به تاريخ شروع اين اثر اشاره نکرده، ولي احتمالاً در 1055 که در دربار شاه عباس دوم (حک : 1052ـ1077) مجلس نويس و وقايع نگار بوده، اقدام به تأليف کرده است.
2- بررسي سفرنامههاي دورهي صفوي :
کتاب حاضر تأليف «منوچهر دانش پژوه »که به مناسبت گردهمايي بين المللي مکتب اصفهان و نيز انتخاب اين شهر به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام چاپ و پخش شده است، علاوه بر بررسي سفرنامههاي نام برده شده، شامل پيشگفتار، مقدمهي مفصل، سخن آخر و کتابنامه نيز ميشود و براي علاقه مندان به تاريخ عصر صفوي و نيز پژوهندگان مباحث مردم شناسي مطالب مفيد و مغتنمي دارد. اين کتاب توسط انتشارات دانشگاه اصفهان و انتشارات فرهنگستان هنر .منتشر شده است
3- مهاجرت علماي شيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفويه
تأليف «مهدي فرهاني منفرد»، تهران، اميرکبير، 1377، 216 ص، رقعي، موضوع: علل مهاجرت علماي شيعه به ايران و عملکرد آنان.
دولت صفوي همچون سربداران، علما را از جبل عامل به ايران فراخواند. بعضي از آنان به ايران آمدند و برخي به مناطق همجوار امپراتوري صفوي مهاجرت کردند. در زمان شاه طهماسب، مهاجرت گستردهي علماي جبل عامل به ايران شروع شد و تا پايان حکومت صفوي ادامه يافت. اين کتاب به بررسي علل مهاجرت علما به ايران و عملکرد مهاجران در ايران، به ويژه در پيوند با حکومت صفوي، ميپردازد و نتايج و پيامدهاي اين مهاجرت را ارزيابي ميکند. مطالب اين کتاب در يک ديباچه و 5 فصل تنظيم شدهاند که عبارتاند از: روند پيدايش نهضت صفوي، نهضت علمي تشيّع در جبل عامل، مسايل عمومي و علل مهاجرت علماي شيعهي جبل عامل به ايران، مهاجرت و حکومت صفوي، پيامدهاي سياسي، مذهبي و علمي علماي شيعه جبل عامل به ايران.
نويسنده در تأليف اين کتاب، از راهنماييهاي استادان بزرگ از جمله مرحومان «عبدالهادي حايري، سيدمحمّد علوي و محمدکاظم خواجويان» استفاده کرده است.