به گزارش مشرق، استاد اسماعيل شفيعي سروستاني چندي پيش در راديو معارف سخناني را درباره "ايران" ايراد کرد که متن آن منتشر ميشود.
همة کساني که طيّ سال جاري توفيق سفر به مکّه و مدينه و انجام اعمال عبادي و زيارت را يافتند، شاهد بودند که گرداگرد حرمين را مبلّغان جوان، اعمّ از دختر و پسر و مسلّط به زبانهاي فارسي، عربي، انگليسي و اردو گرفته بودند. آنها با شيوههايي نو و منظّم، به طور شبانه روزي، برنامههاي ديکته شده را که بر محور انذار شيعيان و نشر آموزههاي سلفي و وهّابي استوار بود به اجرا ميگذارند.
جز اين، وعّاظ و خطباي صحن«مسجدالحرام» و «مسجدالنّبي» نيز مطابق معمول بر کرسي خطابه تکيه زده و از شرک مشرکان ميگفتند. پر واضح بود که آنها مخاطب خود را براي طرد و نفي شيعيان و باورهاي شيعي مهيّا ميساختند. شايد در نزد خود اين تصوّر را داشتند که اگر به تکليف شرعي خود عمل نکنند، «مردم همه ميفهميدند». از اين مزاح سرايندة منظومههاي طنز عصر مشروطيت که بگذريم، آيا هيچ به گسترة فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري مبلّغان مذهبي مسلمان و غير مسلمان طيّ سالهاي اخير انديشيدهايد؟
آيا آماري از کميّت و کيفيت اين مبلّغان در جهان حاضر در اختيار داريد؟
از نيمة دوم قرن بيستم، بروز سلسلهاي از وقايع و رخدادها، موج بزرگي از فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري را در غرب و جهان مسيحي به راه انداخت. کاتوليکها و پروتستانهاي مسيحي از سويي و فرق مختلف مذهبي مسلمان از ديگر سو، پاي در ميدان گذاشته و در ابعادي بزرگ و با استفاده از جديدترين وسايل، شروع به تبليغ و تبشير و جذب مخاطبان در سراسر جهان کردند.
موج بنيادگرايي مبلّغان اوانجليک وابسته به کليساي پروتستاني «ايالات متّحدة آمريکا» و «انگلستان» نه تنها تمامي پهنة «آمريکاي شمالي»، «آمريکاي لاتين» و بخشهايي از «اروپا» را درنورديدند، بلکه با مدد جستن از رسانههاي نو پديد مانند: تلويزيون، ماهواره و شبکههاي اينترنتي از مرزهاي غرب گذشتند و پاي در «آسيا» و «شبه قارّة هند» گذاشتند و در جستوجوي مخاطب و جذب آنها از هيچ اقدام فرهنگي و مادّي دريغ نورزيدند. به جرئت ميتوان گفت که : کميّت و کيفيّت فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري اين عصر به هيچ روي قابل مقايسه با قرون ماضي نبوده است.
ورود به شرايط تاريخي جديد و آشکار شدن زمينههاي اقبال عمومي براي استماع گفتوگوهاي مذهبي و معنوي، حرص و ولع ويژهاي را براي گسترده ساختن دامنة فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري مذهبي را فراهم آورد.
ظهور نشانههاي بحران در ديوارهاي فرهنگ و تمدّن غربي و بنبستهاي حاصل از ايدئولوژيهاي دستساز انسانِ بريده از آسمان و بالأخره نزديک شدن هزارة سوم ميلادي در بروز رويکردي عمومي به معنا و مذهب در جهان غرب بيتأثير نبوده است. چنانکه؛ واقعة شريف انقلاب اسلامي ايران در سال 57، نقطه عطفي را باعث شد که طيّ سي سال اخير نه تنها تمامي حوزة فرهنگي و تمدّني غربي را به چالش کشيده بلکه، بروز انتظار جديدي را در ميان آسيا و شرق اسلامي براي تجربة «حکومت مبتني بر آموزههاي ديني» و نفي سکولاريزم (جدايي دين از سياست) باعث بوده است.
اجازه دهيد دفتر آمار و اطّلاعاتي را بگشايم که حسب همة آنچه عرض کردم طوفاني از فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري را در ميان مسيحيان، مسلمانان و ساير فرق به راه انداخته است.
از احياي اوانجليسم کليساهاي پروتستاني ايالات متّحده شروع ميکنم. شايان ذکر است که جمعيّت حدّاکثري ساکن در ايالات متّحدة آمريکا و انگلستان پروتستانند و ملکة انگلستان خود رئيس کليساي پروتستاني نيز هست.
فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري مبلّغان ابتدا موجي از حملات را در آخرين دهه از قرن، (بين سالهاي 1993 ـ 1994) عليه مراکز سقط جنين و همجنسبازان به راه انداخت. آنها حتّي با تأسيس سازماني به نام «عمليات نجات» با رهبري مرداني چون راندل نزي، عمليات فراواني را براي هدف قرار دادن پزشکان طرّاحي کردند.
نبايد فراموش کرد که اوانجليکها، موضوع ظهور مجدّد حضرت مسيح و آماده شدن براي ظهور ايشان را به عنوان يکي از محورهاي اصلي تبليغ و تبشير فراگير ميشناسند. طبق نظرسنجي «مؤسسة گالوپ»، در دهة آخر از قرن بيستم، 70 ميليون نفر در ايالات متّحدة آمريکا بينندة شبکههاي تلويزيوني يا همان کليساهاي ديداري مذهبي بودند. راهاندازي قريب به 1700 شبکه و ايستگاه راديويي و تلويزيوني، 1300 دفتر انتشاراتي، 7000 کتابفروشي در سراسر آمريکا با فروش ساليانه سه ميليارد دلار و بالأخره تأسيس 20000 مدرسة ابتدايي، راهنمايي و متوسّطه و بالأخره 257 کالج و دانشگاه تنها بخشي از فعّاليتها و سرمايهگزاريهاي مبلّغان اوانجليک در ايالات متّحدة آمريکا بوده است.
فروش و هدية ساليانه انجيل در آمريکا 425 تا 650 ميليون دلار است. آمريکاييها سالانه 20 ميليون انجيل جديد خريداري ميکنند تا به چهار انجيلي که در خانه دارند، بيفزايند. اوانجليکها، در فضاي بيرون از آمريکا، توجّه خود را بر جايي متمرکز کردهاند که آن را پنجرة 10/40 ميخوانند و منظورشان نواري از جهان اسلام در آفريقا و آسياست که بين خطهاي استوايي 10 و 40 قرار دارد.
برخي از اوانجليکها قرآنهاي ساختگي درست کردهاند تا در فکر مسلمانان ترديد ايجاد کنند. در حال حاضر، از انجيل 900 ترجمة انگليسي در دست است و جز آن، انجيل به 2426 زبان ترجمه شده است و 95% جمعيّت جهان را زير پوشش خود ميآورد.
به گزارش «اکونوميست»، اکنون پر برکتترين توليد کنندة مسيونرهاي مسيحي به نسبت هر نفر يک مسيونر، «کرة جنوبي» است. «برزيل» و کرة جنوبي، بزرگترين توليد کنندة انجيل هستند. يک شبکة به هم پيوسته، مرکّب از 40 مجموعة ملّي و محلّي به نام جوامع انجيلي bible societies براي اين هدف مشترک که «در دست هر مرد، زن و کودک روي سيارة زمين يک انجيل» بگذارند، منبع فراهم ميکنند.
اين همه، تنها سهم اوانجليکهاي وابسته به کليساهاي پروتستاني ايالات متّحده را براي شکار مستضعفان غرب و شرق جهان بود. سهم کليساي کاتوليک با محوريّت «واتيکان» را جدا محاسبه ميکنيم.
سخنگوي واتيکان، آقاي جوسکين نفارد والز، در گزارش خود در سال 1995م. دربارة فعّاليتهاي تبشيري در آفريقا مينويسد: «به درستي که شأن آفريقا، شأن آمريکاي جنوبي است و اين قارّه، در آينده محلّ تجمّع و خزانة کاتوليکها خواهد بود.»
او با ذکر پارهاي از آمار و اطّلاعات مينويسد: «در سال 1901م.، آغاز قرن بيستم، در کلّ آفريقا 1/1 ميليون کاتوليک وجود داشت. يعني يک درصد جمعيّت آفريقا، امّا، امروزه ما در هر سال دو ميليون کاتوليک به عدد قبلي اضافه ميکنيم. در حال حاضر 65 ميليون نفر يا به عبارتي 16% از جمعيّت کلّ آفريقا کاتوليک هستند و ما انتظار داريم که تعداد آنها تا پايان قرن حاضر به يکصد ميليون نفر برسد.»
نبايد فراموش کنيد که جمعيّت حدّاکثري آفريقاي سياه را، مسلمانان تشکيل ميدادند. کليساي کاتوليک 32 ميليارد دلار در طرحهاي تبليغي مسيحي هزينه کرده است. همچنين آنها، انجيل را به 625 زبان و لهجة آفريقايي ترجمه کردهاند و حتّي براي بيسوادان نيز از طريق سيستمهاي صوتي، انجيل تدارک ديدهاند.
در گزارش اکونوميست آمده بود که، افزايش جمعيّت مسيحيان از طريق مسيحي کردن کشورهاي در حال توسعه صورت ميگيرد. در سال 1900م.، حدود 80% مسيحيان در کشورهاي اروپايي و آمريکايي زندگي ميکردند ولي، در حال حاضر، 60% مسيحيان در کشورهاي در حال توسعه زندگي ميکنند.
سخنان پاپ قبلي، يعني آقاي ژان پل دوم، که به مناسبت سالگرد ميلاد حضرت مسيح(ع) در رم و در سال 1993م. ايراد شد هر وجدان خفتهاي را برميانگيزد ، او اعلام کرد: «اي اسقفها! بر دوش شما مسئوليت بزرگي قرار دارد و آن مسيحي کردن کلّ آفريقا در سال 2000م. است.»
مطابق گزارش سخنگوي واتيکان، تعداد 2340 ايستگاه راديويي و تلويزيوني به طور شبانهروزي تعاليم انجيل را در مناطق مسلمان نشين آفريقا، منتشر ميکنند؛ اگر مطّلع شويد که کليسا در اين نقطه از جهان بر فعّاليتهاي 11000 مهد کودک اشراف کامل داشته و به جان کودکان سياه، مسيحيت را القا مينمايد، ميتوانيد حديث مفصّلي از اين مجمل بخوانيد.
اينک اگر در ازدحام روزان و شبان خيابانها کمي آهسته و با تأمّل به اطراف خود بنگريد درمييابيد که بيش از يکصد راديو به صورت بيست و چهار ساعته برنامههاي مسيحيت را به زبان فارسي و حتّي با لهجههاي ايراني همچون لري، اصفهاني و يزدي تبليغ مينمايند. چنانکه بيش از 2000 سايت اينترنتي هماره در کار شبهه افکني اعتقادي ميان جوانان ايرانياند.
اين همه که برشمردم تنها بخشهايي از فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري عصر ما هستند. استراتژي کليسا در هزارة سوم که اينک در آن دست و پا ميزنيم مسيحي کردن ساکنان آسياست. آيا هيچ ميدانيد که ديگر «فليپين» به عنوان کشوري که حدّاکثر جمعيّت آن را مسلمانان تشکيل ميدادند، قابل شناسايي نيست؟
متأسّفانه، پيرامون ما، بيش از يکصد راديو، به صورت بيست و چهار ساعته برنامة مسيحيت را به زبان فارسي و حتّي با لهجههاي ايراني همچون لري، اصفهاني و يزدي تبليغ ميکنند.
به اين مجموعه، توزيع ميليونها لوح فشرده به زبان فارسي و انجيل را که در ميادين اصلي شهر توزيع ميشود، اضافه کنيد و مجموعهاي از کتب مذهبي مسيحي که شبانه در خانهها ريخته ميشود.
در ميان خيابانهاي شهر ما، مسافربرهايي را ميتوان يافت که همچون يک کليساي سيّار به تبليغ و تبشير و دعوت مشغولند و در کمين بيماران، معتادان، زنان و گروههاي اجتماعي ضعيف و درمانده مينشينند تا آنان را شکار و جذب نمايند.
اين از سنّتهاي ثابت و لايتغيّر خداوندي است که هر فرد و گروهي ميوة همّت، تلاش و برنامهريزي دقيق خود را خواهد چيد.
واقعة انقلاب اسلامي در سال 1357، به ناگهان جهان اسلام و ساکنان آسيا را به خود آورد. موج بيداري مستضعفان فراگير شد و نوعي طلب و تشنگي ويژه را براي مقابله با استعمار، پس زدن مظاهر غربزدگي و احياي سنّتهاي اسلامي در ميان معاملات و مناسبات فرهنگي و مادّي باعث شد. شتاب اين نهضت و قيام خونبار مردان اين ديار به زودي ايران و ايرانيان را مبدّل به اسوة مقاومت و اسلامخواهي ساخت، امّا، ...
هيهات که احساس امنيّت، کسب قدرت و راندن بازماندههاي طاغوت، ما را از مأموريت اصلي و جدّي غافل ساخت. از همة آنچه براي حفاظت از حقوق مستضعفان، نشر معارف اسلامي، شکار فرصتها و انجام امر تبليغ در عهده گرفته بوديم، در همين فرصتها که جملگي حاصل مجاهدتهاي ساکنان اين مرز و بوم بودند با چراغ سبز غرب، سلفيها و وهابيون وابسته به دستگاه قدرت مملکت عربي سعودي به بهرهبرداري مشغول آمدند و با باز کردن چتر تبليغي در ميادين فراهم آمده و ميان مردمان تشنة اسلام و آزادي، بخش بزرگي از ميوههاي درخت انقلاب اسلامي را از دست ما، از دست شيعيان و از دست حجّت حيّ خداوند ربوده و مصادره به مطلوب کردند.
آنان، براي مقابله با ايران اسلامي و مبارزه با شيعيان از همة فرصتها بهره جستند و در ميان صفوف مسلمانان تفرقه افکندند.
بد نيست به سرفصلهاي فعّاليت يک سالة آنها نگاهي بيندازيم تا بدانيم در کجاي زمين سير ميکنيم:
. اعزام 2000 مبلّغ در يک سال و انجام 290000 فعّاليت تبليغي؛
. انجام 5200000 فعّاليت تبليغي در سال 1418ق. در عربستان؛
. برگزاري 1418 جلسه سخنراني در «قطر»، 6000 برنامة تبليغي در «فجيرة امارات»، 165296 مورد برنامه و فعّاليت تبليغي در «پاکستان» در سال 1417ق.؛
. انجام 13290 فعّاليت تبليغي و از جمله برگزاري 10800 درس علمي در مدارس، زندانها و بيمارستانهاي بريتانيا؛
. ساخت صدها مسجد در«بوسني»، فليپين، «بلژيک»، «چچن» و از جمله سهيم شدن در ساخت 1359 مسجد در ساير نقاط جهان؛
بد نيست بدانيد که تنها تعداد 3891 دانشآموخته، از دانشسراي علوم اسلامي و عربي «اندونزي» فارغالتحصيل شدهاند.
اجازه ميخواهم از ذکر ساير نمونهها خودداري کنم. اطّلاع از وجود قريب به 40000 سايت ضدّ شيعه پشت هر انساني را ميلرزاند.
در پي اجراي طرح هجرت، قريب به 4000 مبلّغ وهابي که در مراکز آموزشي چچن آموزش ديني و چريکي ديده بودند، وارد ايران شدند. آنها براي بيست هزار پايگاه تبليغاتي روستايي برنامهريزي کردهاند.
جز اينها، به گزارش «آتي نيوز»، در حال حاضر سه ميليون طلبه آموزش ديده در پاکستان، حضور دارند.
وهابيون در سال 1383، يازده هزار مدرسه در افغانستان تأسيس کرده و به آموزش کودکان و نوجوانان مشغول شدهاند.
تنوّع و تکثّر شبکههاي تلويزيوني و سايتهاي اينترنتي که رقم آنها به بيش از چهل هزار ميرسد، پرده از گسترة کمّي و کيفي فعّاليتهاي تبليغي سلفيها برميدارد.
وجود هزاران نسخه کتاب شبهه افکن و ضدّ شيعي اين شبکههاي اينترنتي بلافاصله ما را به همان جوانان دختر و پسري پيوند ميدهد که به زبانهاي فارسي، انگليسي و اردو پيرامون حرمين شريفين در تردد و در حال تبليغ و انذارند.
شبکة ماهوارهاي mbc، براي مخاطبان ايراني و ضدّيت با شيعه و تبليغ مفاهيم طالباني به طور مرتّب فيلم پخش ميکند. اين شبکه را سرمايهداري سعودي و وابسته به خاندان سلطنتي سعودي تأسيس کرده است.
سخن خود را با طرح چند سئوال پايان ميدهم، سازمانهاي فرهنگي رسمي، حوزههاي علميّة «قم»، «مشهد»، «شيراز» و ساير بلاد را مخاطب خود ميسازم و همگان را به تأمّل دربارة اين سؤالات فرا ميخوانم.
. فعّاليتهاي تبليغي و آموزشهاي مذهبي ما بر ارکان کدام استراتژي استوار است؟
. به شرط وجود استراتژي، چه تعريفي از جغرافياي فرهنگي، ارضي، تحصيلي، مخاطبان محلّي، منطقهاي و فرا منطقهاي ارائه کردهايم؟
. چه ارزيابي مشّخصي از تاکتيکها و روشهاي تبليغي تجربه شده به صورت رسمي در داخل و خارج کشور وجود دارد؟
. چه آماري از فعّاليتهاي تبليغي و تبشيري ارائه شده به صورت رسمي و غيررسمي سازمانها و نهادهاي حقوقي و شخصيتهاي حقيقي ميتوان ارائه کرد؟
. مبلّغان مبتني بر کدام ديدگاه و برداشت از شرق و غرب و کدامين خاستگاه مخاطبان و مطالبات و نيازهاي مردم آموزش ديدهاند؟
. چه ارزيابي مشخّصي از فعّاليتهاي مبلّغان اعزامي و کميّت و کيفيت آنان صورت پذيرفته است؟
. خارج از نظام آموزش طولاني حوزوي که به تربيت مجتهدان عالي مقام ميانجامد، چه تعدادي مرکز تربيت مبلّغ براي رويارويي با شرايط حاضر و پاسخگويي به شبهات و سؤالات جاري و روز تأسيس شده است؟
. چه نوع شناختي از ميزان، کيفيت، پراکندگي شبهات مذهبي جاري در ميان مردم داريم؟ و چه تعداد از مبلّغان ما قادر به پاسخگويي به اين شبهات هستند؟ در حالي که تنها در حوزة معارف مهدوي بيش از پنج هزار سؤال و شبهه را ميتوان دستهبندي کرد.
. رسانههاي مدرن مانند راديو، تلويزيون، ماهواره و شبکههاي اينترنتي موجود ما، چه گسترهاي از ساکنان جهان اسلام را پوشش ميدهند؟
. مبلّغان جوان ما از چه ميزان آشنايي با ادوات روز، ادبيات روز و اطّلاعات روز برخوردارند و کدام نهاد وظيفة به روز نگهداشتن اطّلاعات و اخبار آنان را عهدهدار است؟
. آيا هيچ گاه به راهاندازي شبکههاي فيلم ايراني با زيرنويس عربي و ... به صورت گسترده انديشيدهايم؟
. آيا هيچ به ظرفيت موجود در ميان اشخاص حقيقي و حقوقي و مردمي که قادر به تأسيس راديو، تلويزيون، شبکههاي اينترنتي و ماهوارهاي در امر تبليغ مذهبي هستند، انديشيدهايم يا همچنان ميل به حفظ انحصارات ويژة رسانههاي بزرگ در دستان خود، ما را از اين ظرفيتها دور نگه داشته است؟
تجربه نشان داده است که نهادهاي مردمي در امر تبليغ و تبشير به مراتب موفّقتر از سازمانهاي رسمي هستند. سازمانهايي که مبتلاي بيماري مزمن کارمندزدگي هستند. مگر جز اين است که امروزه موفّقترين نشريات مذهبي و قويترين محصولات مکتوب و غير مکتوب ديني، توسط ناشران و مديران غيردولتي اداره ميشوند؟
آن هنگام که دشمنان شما در ابعاد جهاني عليه شما وارد نبرد ميشوند، شما نميتوانيد در ظرفيت شهري و محلّي خود با آنها به مقابله بپردازيد. اجازه دهيد در همين حد بسنده کنم.
خداوند هيچ عهد و پيماني براي ياري و مساعدت تنبلان، کاهلان، بينظمان و بيخبران امضا نکرده است و دشمن نيز، براي سلطه، هيچ امکان و لحظهاي را از دست نميدهد.
و بالأخره آنکه:
قبل از فوت شدن همة فرصتها بايد به راه افتاد. ضرورت دارد ديدگاه خود را وسعت بخشيم و از افراط و تفريط بپرهيزيم. بي شک هيچ چوپاني راضي به از دست دادن حتّي يک بزغالة کوچک وامانده از گله نيست .
چگونه است که گاه هفتهها و ماههاي طولاني را صرف گفتوگو و حتّي اعتراض و تحصّن دربارة موضوعي کوچک ميسازيم امّا در وجهي ديگر در برابر حوادثي بزرگ و وقايعي در ابعاد جهاني که تماميت دين و مذهب را به خطر مياندازد، لب فرو ميبنديم و آن همه را نديده ميگيريم.
در قرون وسطا، علماي مسيحي، در حالي که مسيحيت از ريشه دچار بحران شده بود، ساعتهاي متوالي را صرف گفتوگو از امکان نشست و برخاست تعداد زيادي ملک و فرشته بر سر يک سوزن ميکردند.
در قرون وسطا، علماي مسيحي، در حالي که مسيحيت از ريشه دچار بحران شده بود، ساعتهاي متوالي را صرف گفتوگو از امکان نشست و برخاست تعداد زيادي ملک و فرشته بر سر يک سوزن ميکردند.