کد خبر 302361
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۶

قيطريه آن‎موقع چيزي شبيه بيابان بود. پدرم زمين را فروخت و با پولش يک دوچرخه هم براي من خريد.

گروه فرهنگی مشرق - کافي است کمي حرف بزند تا يکباره پرتاب شويد به عالم کارتون و فيلم و راديو و تلويزيون. از لوک خوش‎شانس بگير تا تام هنکسِ فارست‎گامپ و از برنامه محله ما، تا سريال امپراتور دريا. با منوچهر والي‎زاده گپ زده‎ام که بيش از نيم قرن است با صداي گرم و جوانش در بسياري از خاطرات سينمايي و تلويزيوني و راديويي ما حضوري بهيادماندني دارد. 

اسم‎تان را چه‎کسي انتخاب کرد؟  
معمولا پدر و مادر اسم بچه‎‎ها را انتخاب مي‎کنند ديگر!  
  بچه‎ چندم خانواده بوديد؟  
بچه دوم. اولي پرويز بود، دومي منم که منوچهرم، اسم سومي را هم فکر مي‎کنم براساس اسم اولي گذاشتند پروين!  
  نام خانوادگي‎تان در کجا ريشه دارد؟ احيانا اجدادتان واليِ جايي نبوده‎اند؟  
تهِ شناسنامه‎ام يک توضيح دارد، که نوشته «والازاده» بوده و بعد تبديل شده به «والي‎زاده».
  شغل؟  
گوينده فيلم.  
  سن؟  
به اميد خدا رفتم توي 74 سال!  
  شغل پدر؟  
انباردار شرکت تلفن بود. آن زمان به مخابرات مي‎گفتند «شرکت تلفن ملي ايران».  
  همه مشاغلي که تا امروز تجربه کرده‎ايد؟  
من از دوره مدرسه به تئاتر علاقه‎مند بودم و بعد هم وارد تئاتر حرفه‎اي شدم. از 17سالگي هم وارد حرفه گويندگي شدم. البته بعد از ديپلم دو سه سال کارمند دفتري شرکت تلفن بودم، اما کار هنري‎ام که جدي‎تر شد، استعفا دادم و ديگر تماموقت به دوبله پرداختم.  
  اولين کسي که شما را به تئاتر برد کي بود؟  
برادرم پرويز کار تئاتر مي‎کرد و مرا هم همراه خودش برد. بعد هم به خانه جوانان رفتم و تئاتر آماتور کار ‎کردم.  
  يک تنبيه در دوران مدرسه که هيچ‎وقت از يادتان نرفت؟  
دبستاني که بودم، يک روز داشتم واليبال بازي مي‎کردم و دير آمدم سر کلاس. ناظم و معلم ادبياتمان مرحوم نيرزاده نوري بود. مرا که ديد سيلي محکمي خواباند زير گوشم. اين سيلي هيچ‎وقت فراموشم نشد و باعث شد از همان ‎موقع تا همين الان که پيش شما هستم، آدم منظم و منضبطي باشم. هم در زندگي و هم در شغلم.  
  شغل مورد علاقه‎تان در کودکي؟  
تئاتر. فقط تئاتر. ما خانه‎مان در لاله‎زار بود و درست وسط تئاتر بزرگ شديم!  
  اسباب‎بازي مورد علاقه‎تان در کودکي؟  
خاک! آن‎موقع‎‎ها که اسباب‎بازي نداشتيم. خاک بازي مي‎کرديم. از تپه خاکي مي‎رفتيم بالا و پايين مي‎آمديم و کيف مي‎کرديم!  
  اولين تجربه دوچرخه‎سواري؟  
پدرم که بازنشست شد، به هرکدام از قديمي‎‎هاي شرکت تلفن دو هزارمتر زمين در قيطريه دادند. قيطريه آن‎موقع چيزي شبيه بيابان بود. پدرم زمين را فروخت و با پولش يک دوچرخه هم براي من خريد. من آن زمان کلاس هفتم بودم و با دوچرخه به مدرسه مي‎رفتم. از خانه‎مان، خيابان لاله‎زار تا ورزشگاه امجديه رکاب مي‎زدم تا واليبال بازي کنم و با دوچرخه اين‎ور آن‎ور مي‎رفتم. دوچرخه را خيلي دوست داشتم.  
  اولين فيلمي که در سينما ديديد؟  
ما يک‎سره در سينما‎هاي لاله‎زار بوديم. براي همين درست يادم نيست اولينش کدام بود. شايد «تارزان و پسرش» بود.  
  اولين کسي که بهتان گفت صدايتان خوب است؟  
لابد مادرم!  
  از بين حرفه‎اي‎‎ها چطور؟ کي بود که تشخيص داد صدايتان براي گويندگي مناسب است؟  
آقاي منصور متين يکي از هنرپيشه‎‎هاي تئاتر.  
  به‎نظرتان صدايتان چه رنگي است؟  
به‎نظرم صدايم يک صداي کاملا معمولي است. فکر نمي‎کنم رنگ خاصي هم داشته باشد!  
  صداي دوبله شما همين صداي خودتان است يا صداسازي هم مي‎کنيد؟  
سعي مي‎کنم در دوبله صداسازي نکنم. حس هنرپيشه‎‎ها را مي‎گيرم و به صدايم مي‎دهم و بعد به خود کاراکتر پس مي‎دهم. ته صداي هيچ‎کس عوض نمي‎شود. حتي آن‎ها که تقليد صدا مي‎کنند، اگر دقت کنيد ته صدايشان با صدايي که ادايش را درمي‎آورند فرق دارد.  
  صداي طبيعي مورد علاقه‎تان؟  
صداي قناري.  
  به صداي کدام دوبلور يا گوينده علاقه‎منديد؟  
مرحوم عطاالله کاملي. يادم هست يک آنونسي گفته بود براي فيلم «شعله‎‎هاي سوزان آمستردام». اين صدا روي من خيلي تاثير گذاشت و اصلا همين صدا بود که مرا به دوبله ترغيب کرد.  
  خودتان هم وقتي صداي خودتان را مي‎شنويد از صدايتان خوشتان مي‎آيد؟  
زياد نه!  
  هيچ‎وقت تلاش نکرده‎ايد خواننده شويد؟  
نه، هيچ‎وقت دوست نداشتم. صدايي که خدا به من داده صداي خوانندگي نيست. صداي گويندگي است.  
  فکر مي‎کنيد اگر آرتيست نمي‎شديد چه کاره مي‎شديد؟  
به شغل ديگري نمي‎توانم فکر ‎کنم. حتما دوباره همين شغل را انتخاب مي‎کردم.  
  نظرتان درباره دوبلور‎هاي جواني که اين روز‎ها صدايشــان را خيلـي مي‎شنويم؟  
در کار دوبله همه صدايي به درد مي‎خورد. اما دوبله يک تکنيک است که فراگيري‎اش بايد از دوره نوجواني شروع شود. جوان‎‎هايي که امروز در کار آمده‎اند خيلي‎هايشان خوبند. اما پشتکاري را که ما داشتيم ندارند. خيلي‎هايشان از همان اول به اين فکر‎ مي‎کنند که چقدر در ماه مي‎توانند دربياورند!  
  پس به‎نظرتان جوانان پولکي شده‎اند؟  
بله، البته شايد تقصيري هم نداشته باشند، زمانه عوض شده. يکبار با همکلاسي قديمي‎ام، همايون بهزادي، فوتباليست پيشکسوت پرسپوليس حرف مي‎زدم. مي‎گفت ما براي پول بازي نمي‎کرديم. ما حتي پول هم به باشگاه مي‎داديم تا برويم فوتبال بازي کنيم. ما هم در دوبله و تئاتر و... همين بوديم. اينقدر علاقه‎مند بوديم که به پول فکر نمي‎کرديم. البته بعد‎ها که دوبله حرفه‎ام شد، طبيعتا برايم پول هم مهم شد.  
  در حرفه‎ شما خوب پول مي‎دهند؟  
نه، ولي حرفه‎ جذابي داريم. تعداد متقاضي در آن زياد است. همه دوست دارند دوبلور شوند. ولي خب همه‎شان اينکاره نيستند. با تقليد صدا و گفتن يک خط و دو خط کسي دوبلور نمي‎شود. طبيعتا جا هم براي همه نيست. بايد پشتکار داشته باشند تا بتوانند بمانند. دوبله ايران به صداي جديد نيازمند است، اما صداي جديد کم پيدا مي‎شود؛ کسي مثل آقاي ياکيده، که وقتي ظهور کرد، همه دهان‎‎ها باز ماند. البته وضع دوبله اينقدر خراب است که او هم در دوبله نماند و رفت سراغ کار‎هاي هنري ديگر. نه، دوبله درآمد خوبي ندارد.  
  براي دوبلور شدن چه خصوصياتي لازم است؟  
صداي خوب و بيان خوب. صدا را خداوند داده و براي بيان بايد آموزش ببينند.  
  اولين جمله‎اي که در دوبله گفتيد؟  
يادم نيست. ولي يادم هست در استوديوي شاهينفيلم، براي يک فيلم، يک خط حرف زدم!  
  در چندمين فيلم رسيديد به نقش اول؟  
در فيلم سوم. آن زمان 18-17 ساله بودم و بي‎دغدغه و مستعد براي کار.  
  چه زود به نقش اول رسيديد!  
بله، آن زمان جمعيت کم بود و کسي که کمي استعداد داشت فضاي بيشتري براي شکوفايي داشت. الان جوان‎‎هاي مستعد و تحصيلکرده زيادند، ولي زمينه کار نيست.  
  دوبله فيلم رئال سخت‎تر است يا فيلم انيميشن؟  
فيلم انيميشن چون مخاطبانش بچه‎‎ها هستند کار خيلي سختياست. تيپ‎سازي در آن زياد است براي همين دقت بيشتري مي‎خواهد. در ضمن بايد بيان مشخص و شفاف باشد تا همه بفهمند.  
  شده حين دوبله خنده‎تان بگيرد؟  
خيلي اتفاق افتاده که تپق زديم و اينقدر خنديديم که اصلا کار تعطيل شده!  
  شده حين دوبله از فيلم گريه‎تان بگيرد؟  
بله، نقش‎‎هايي که خيلي حسي بوده و ماجرا‎هايي برايشان اتفاق مي‎افتاده که هماهنگي با زندگي خودم داشته، مثلا مريضي و مرگ پدر. حس آمده و منتقل شده به پرسوناژ و کار را خوب کرده است.  
  تا حالا وقتي ناراحت بوديد، جاي يک شخصيت خوشحال حرف زده‎ايد؟  
من در اتاق ضبط بودم که خبر فوت پدرم را بهم دادند. کار را تمام کردم و بعد رفتم چون شغلم اين است. چارلي چاپلين در فيلم «روشنايي‎‎هاي شهر» روي صحنه دارد بازي مي‎کند و خبر مرگ برايش مي‎آوردند، ولي او تا آخرين لحظه بازي مي‎کند.  
  شيرين‎ترين خاطره از موقعي که شما را به صدايتان شناخته‎اند؟  
سر سريال «امپراتور دريا» تکيه‎ کلام شخصيتي که دوبله‎اش مي‎کردم «بانوي من» بود. يکبار توي فروشگاه بودم، خانواده‎اي جلوي من را گرفتند. گفتند مي‎شود از شما يک خواهش کنيم؟ شما فقط دو دفعه بگوييد «بانوي من». من به يکي‎يکيشان، يک «بانوي من» گفتم!  
  تا به حال شده شما را به اسم هنرپيشه‎اي تشويق کنند؟  
وقتي «سريال فرار از زندان» را حرف مي‎زدم، نقش اولش «مايکل اسکارفي» را مي‎گفتم. چند جا مرا دعوت کرده بودند. در يکي از مراسم‎‎ها دعوتم کردند بيايم روي سن. من رفتم بالا، ديدم همه دسته جمعي بلند شدند و دست مي‎زنند و مي‎گويند: «مايکل... مايکل». من هم ميکروفون را گرفتم گفتم: «من منوچهر والي‎زاده‎ام!»
  دوبله کدام شخصيت خيلي از شما کار برد؟  
دهان گشاد جيم‎ کري را به فارسي پر کردن خيلي کار سختياست. فيلم «گرينج» چيز وحشتناکي بود. جيم کري صدتا صدا از خودش درمي‎آورد و من بايد هر صد تا صدا را مي‎گفتم.  
  موقعيت دوبله ايران در مقابل دوبله کشور‎هاي صاحب دوبله چيست؟  
من هميشه مي‎گويم مال ما اول است چون آن‎‎ها با دستگاه صدا را تغيير مي‎دهند و دوبلور ما هر کار مي‎کند، خودش مي‎کند. خودش را با تصوير تطبيق مي‎دهد.  
  حتي خودش صدا را با تصوير سينک مي‎کند؟  
زمان ما مدير دوبلاژ، تا دوبلور با لب هنرپيشه پيش نمي‎رفت امکان نداشت صدا را ضبط کند. مدير دوبلاژ خودش کلمات فارسي را طوري درست مي‎کرد که اگر هنرپيشه مي‎گفت «?What is this»
يک جمله مي‎گذاشت که با «و» شروع مي‎شد. حتي استادم، علي کسمايي، جاي فعل‎‎ها را عوض مي‎کرد، کلمات را اين‎ور آن‎ور مي‎کرد که حرف با باز شدن دهان هنرپيشه شروع شود و با بسته شدن دهانش تمام شود. براي همين است که مي‎گويم ما در دوبله بي‎نظيريم.  
  رقابت بين دوبله و زيرنويس بالاخره به کجا رسيد؟  
يک مدت آمدند زيرنويس بکنند، ديدند نمي‎شود، مردم فيلم را ببينند يا زيرنويس را بخوانند؟ زيرنويس مال کر و لال‎هاست! زيرنويس شکست مي‎خورد و تحريم مي‎شود. دوبله يک مقوله جداست که ريزه‎کاري‎‎هاي قشنگي هم دارد.  
  آخرينبار از چي عصباني شديد؟  
از دست پسرم که کلي از تلفن خانه به موبايل زنگ زده بود و پول تلفن خانه آنقدر زياد شده بود که تلفن را قطع کرده بودند!  
  آخرين خبر خوبي که شنيديد؟  
خبر قبولي دانشگاهِ پسرم. آرزو داشتم دانشگاه رفتن پسرم را ببينم.  
  اهل شعر هم هستيد؟ ‎با کدام شاعر بيشتر مأنوسيد؟  
گاهي اوقات به شاهنامه رجوع مي‎کنم و گاهي اوقات هم اشعار مولانا را مي‎خوانم. البته اول دو بيت اولش را مي‎خوانم. اگر ديدم از آن شعر‎هاي سختش نيست، بقيه‎اش را هم مي‎خوانم!  
  آخرين موسيقي خوبي که گوش کرديد؟  
آلبوم اخير همايون شجريان.  
  خواننده مورد علاقه‎تان؟  
محمد اصفهاني طنين صدايش بي‎نظير است.  
  دردناک‎ترين تجربه درد؟  
مرگ برادرم.  
  ترسناک‎ترين تجربه ترس؟  
بيشتر برمي‎گردد به رانندگي. معمولا از ترس تصادف سعي مي‎کنم درست رانندگي کنم!  
  خجالت‎بارترين تجربه شرم؟  
تپق‎‎هايي که گاهي سر پخش زنده مي‎زنم!  
  بزرگ‎ترين عيبي که داريد؟  
دل‎نازکم. زود دلخور مي‎شوم.  
  عيبي که در شما نيست اما معمولا به آن متصف مي‎شويد؟  
مي‎گويند بداخلاقي. ولي فکر مي‎کنم نيستم.  
  سه شيء که هميشه همراه شماست؟  
کليد در خانه، گوشي تلفن همراه و گوشي‎ هدستي که با آن گويندگي مي‎کنم.  
  اگر بدانيد 24 ساعت بيشتر زنده نيستيد در اين 24 ساعت چه مي‎کنيد؟  
من هميشه سايه مرگ را در کنار خودم مي‎بينم. به هر حال يک روز اين اتفاق خواهد افتاد. براي همين اصلا بهش فکر نمي‎کنم.  
  دوست داريد چند سال عمر کنيد؟  
هرچي خدا بخواهد. هميشه سعي کرده‎ام شاکر باشم. صبح که از خانه بيرون مي‎آيم مي‎گويم خدايا شکرت که امروز هم دارم مي‎روم سر کار و براي آرامشي که در زندگي دارم خدا را شکر مي‎کنم.  
  کوتاه، درباره لاله‎زار؟  
تولد  
  اميرآباد؟  
46 سال اجاره‎نشيني!  
  ميکروفون؟  
باهاش زندگي مي‎کنم.  
  شاهنامه؟  
کلاس بيان و گويندگي.  
  باند صدا؟  
عشق و حساسيت توأمان.  
  سرماخوردگي؟  
بلاي جان گوينده! سرما که بخورم بايد بنشينم توي خانه.  
  نان مورد علاقه؟  
همه‎ نان‎‎ها را مي‎خورم، ولي خب بربري بهتر است!  
  غذاي مورد علاقه؟  
همه غذايي مي‎خورم. اما خورشت فسنجان!  
  بوي مورد علاقه؟  
بوي گل.  
  اگر بخواهيد‎ ساز ياد بگيريد چه ‎سازي ياد مي‎گيريد؟  
خيلي دوست داشتم سنتور ياد بگيرم. نشد.  
  شير، چاي يا قهوه؟  
شير. امکان ندارد شب بدون اينکه شير بخورم بخوابم.  
  کوه، دريا يا کوير؟  
هرکدام در جاي خودش زيباست.  
  حس يا تکنيک؟  
در گويندگي اول بايد تکنيک باشد و بعد حس. اما در کل به‎نظرم حس مهم‎تر است.  
  علي کسمايي؟  
استاد بدون قيد و شرطم.  
  استقلال يا پرسپوليس؟  
پرسپوليسي‎ام!  
  برخوردتان با آدم حراف؟  
برخورد خوبي نخواهم داشت!  
  آدم متملق؟  
دوست ندارم اصلا برخورد داشته باشم!  
  آدمي که در برخورد اول شما را تو خطاب مي‎کند؟  
بستگي به شخصيتش دارد. کلي نمي‎شود گفت.  
  اگر پاک‎کن جادويي داشتيد کدام بخش زندگي‎تان را پاک مي‎کرديد؟  
اتفاقات تلخ را. مرگ عزيزان البته چيزي نيست که هيچ‎وقت از ياد آدم برود، ولي چيز‎هاي تلخ را پاک مي‎کردم.  
  اگر چراغ جادو در اختيار شما بود چه آرزويي مي‎کرديد؟  
سلامتي همه کساني که مي‎شناسم.  
  وقتي به پشت سرتان نگاه مي‎کنيد، چي مي‎بينيد؟  
پشتکار و البته علاقه. 
  زيباترين نقطه ايران؟  
شمال ايران.  
  بهترين خيابان تهران؟  
سعدي جنوبي و لاله‎زار.  
  به جز تهران چه شهري را براي زندگي ترجيح مي‎دهيد؟  
گرگان  
  منوچهر والي‎زاده در يک عبارت؟  
صادق  
  اگر بخواهيد با پشتوانه 70 سال زندگي و 50 سال کار، به خواننده جوان اين گفت‎وگو توصيه‎اي کنيد؟  
عشق به زندگي و جدي گرفتن تحصيل. توصيه ام همين است.



منوچهر والی زاده
دوبلور، گوينده راديو و تلويزيون،  بازيگر
متولد 1319 تهران
 
بازي در تئاتر، از 1337 تا 1338
بازي در فيلم و سريال، از 1341 تاکنون
گويندگي راديو، از 1376 تاکنون
دوبله فيلم، از 1337 تاکنون
 
از او شنيده‎ايم:
صداي عارفي؛ در فيلم ديده‎بان ساخته ابراهيم حاتمي‎کيا
صداي رابرت واگنر؛ در فيلم‎‎هاي گوشه‎گيران آلتونا، آسمانخراش جهنمي و گرگ‎‎هاي جوان
صداي تام کروز؛ در فيلم‎‎هاي متولد چهارم جولاي، بالاتر از خطر، مرد باراني، ماگنوليا، آخرين سامورايي و جانبي
صداي ويل اسميت؛ در فيلم‎‎هاي دشمن مردم، مردان سياهپوش و در جستجوي خوشبختي
صداي جان تراولتا؛ در فيلم‎‎هاي پالپ فيکشن و پايگاه اصلي
صداي رابرت دنيرو؛ در فيلم‎‎هاي پدرخوانده 2 و شکارچي گوزن
صداي استيو مک‎کوئين؛ در فيلم‎‎هاي تام هورن و وقتي خون مي‎جوشد
صداي توني کورتيس؛ در فيلم‎‎هاي آخرين قارون و جاني بوستون
صداي استيون بالدوين؛ در فيلم‎ مظنونين هميشگي و سريال تولد شوم
صداي روي شايدر؛ در فيلم دونده ماراتن
صداي تام هنکس؛ در فيلم‎‎هاي مسير سبز، نجات سرباز رايان و فارست گامپ
صداي جاني دپ؛ در فيلم دني براسکو
صداي کرک داگلاس؛ در فيلم آخرين قطار گان‎هيل
صداي ادي مورفي؛ در فيلم بورلي هيلز
صداي‎ شان بين؛ در فيلم ارباب حلقه‎ها
صداي گري اولدمن؛ در فيلم هري پاتر و محفل ققنوس
صداي گري اولدمن؛ در فيلم هري پاتر و محفل ققنوس
صداي جي جين‎هي؛ بازيگر نقش امپراتور در سريال افسانه دونگيي و بازيگر نقش افسر مين‎جانگو در سريال جواهري در قصر

منبع: پنجره

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس