به گزارش مشرق، در ادامه برنامههای نخستین اردوی بانوان شاعر انقلاب اسلامی در مجتمع آدینه تهران سعید حدادیان در سخنانی به موضوع شعر و زندگی پرداخت.
او ابتدای سخنانش را به فوت برادرش اختصاص داد که در سن نوجوانی از دنیا رفته بود و با اشاره به اینکه مرگ او نقطه بسیار مهمی برای تحول در زندگیاش بوده است، گفت: اگر ما به این زودیها از دنیا میرویم باید به فکر بستن بارمان هم باشیم. مرگ برای ما انتهای زندگی نیست اما یکی از باقیالصالحات شعر است که بعد از آن فرد میماند. کمتر کسی مثل خود سید حسن حسینی میفهمد که در شعر سپیدش چه کرده است. برادر سیدحسن به من میگفت وصیت کرده گنجشک و جبرئیل را با او دفن کنند و در دورهای که از نوگرایی سخن میگفتند حسینی برای اهل بیت شعر میگوید آن هم شعر سپید.
وی خطاب به شاعران جوان گفت: شعر به شما زندگی میدهد یا شما را میمیراند. شعر شما یا دستان را در قیامت میگیرد یا ماری در جهنم میشود پس دقت کنید که چه میگویید. در اوایل نوجوانی بعضیها عاشق میشوند و بعد فارغ، در لحظهای قهر میکنند و روز بعد آشتی و ممکن است چیزهایی به عنوان شعر بگویند که بعدها اینها اثرات نامطلوبی هم در زندگی خودشان و هم در زندگی فرزندانشان داشته باشد. زندگی یک شاعر مال خودش نیست و همه افراد اطراف او و از همه مهمتر نسل بعد او از شعرها تأثیر میپذیرند. اگر شعری باقیالصالحات نیست دقت کنید که باقیالسیئات نباشد.
این شاعر و مداح اهل بیت در ادامه با اشاره به زندگی فروغ فرخزاد و شعرهای او گفت: همه میدانند که فروغ فرخزاد اوایلش چه شعرهایی داشت و بعدها چه شعرهایی. مقام معظم رهبری درباره او میگوید که عاقبت به خیر شده است. در زندگی قیصر که حتی یک نقطه خاکستری نیز ندارد میبینیم که او به فروغ میگوید خواهرم فروغ اما چه کسی به من و شمای شاعر سند داده است که آخر کارمان عاقبت به خیری باشد پس باید در شعر گفتن دقت کنید.
وی در ادامه با اشاره به معنی حیات در ادبیات فارسی اظهار داشت: ما اگر حکمت را از شعر مولوی، سعدی و حافظ برداریم چه چیزی میماند. خدا قریحه شعر را به ما نداده که آن را بگذاریم برای استفراغات روحی که با هر کسی دعوایمان شد شعری بگوییم. نمیگویم از احساسات روزمره بگذریم اما اینها مقدماتی هستند برای تعالی و برای رسیدن به حکمت. شاعران معاصر ما هم شعرشان حکمت دارد مثل سید حسن و قیصر.
این شاعر در ادامه با خطاب قرار دادن شاعران جوان حاضر در این برنامه گفت: اگر فروغ فرخزاد در دوران ما بود ما با بعضی از پلشتیها در اشعار و زندگیاش مواجه نمیشدیم. خون شهدا او را با خون خود میبرد چون انصاف داشت. انصاف آدم را عاقبت به خیر میکند. یک میلیون و 500 هزار لیتر خون پای یک آیه قرآن ریخته شده است و آن آیه این است و گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه آنها زندهاند و نزد خدا روزی میگیرند. هنر مردان خدا شهادت است. آنها هنرشان را نشان دادند. فروغ راهی جز کافهها نداشت و با نادر نادرپور مینشست اما امروز شرایط متفاوت است. قبرهای شهدا هنوز برای شما شاعران زنده است اما برای نسلهای بعدی نیست. مادرهای شهدا هنوز بین شما هستند چه کسی میخواهد به جز شما بگوید که بین ما و خمینی چه گذشت. این مادران شهید که هنوز زندهاند بزرگترین شعرهای نیمایی روزگارند. بالاترین قصیدهها هستند. اینها شعرند. با آنها سخن بگویید تا ببینید چقدر مضمون در دل شما رشد میکند. آیا میتوان دید که مادر شهیدی کباب شود و شما دنبال بازیگوشیهای دخترانه خودتان باشید.
حدادیان گفت: ما 40 سال پرچم مرگ بر آمریکا را برداشتهایم. ما در جبهه هر جا که میرفتیم شعر باباطاهر با ما بود. شعر زندگی؛ من چرا شعر شماها را نخوانم. خدا قدرت پرواز را به شما داده و سرتان سرگرم شعریت و فرم نباشد. 300 هزار شهید سرمایه شماست. فروغ و پروین اینها را نداشتهاند. ممکن است شما یک بیت بگویید و کسی را احیا کند یا جلوی اشتباهی را بگیرد. گاهی یک بیت گلوی دشمن را میگیرد. چه کسی جز شما میخواهد حق آرمیتان و امثال او را احیا نگه دارد. شما امروز نمایندگان یک ملت هستید و خداوند این قریحه را به دست شما داده و شما باید پاسدار این امانت باشید.
حدادیان در انتهای سخنانش اظهار داشت: ما الان با یک کمبود مواجه هستیم؛ استاد خانمی که هم شاعر فوقالعاده باشد، هم منتقد فوقالعاده و هم معلم فوقالعاده نداریم و این درد است. جای سپیده کاشانی و طاهره صفارزاده را چه کسی باید پر کند. شعر ذات زندگی است و شما اگر 5 برابر هم باشید باز هم برای ایران کم هستید؛ برای دنیای اسلام که بسیار کم هستید.