
گروه فرهنگي مشــرق - در ادامه سلسله مطالب مروري بر فيلمهاي جشنواره فيلم فجر، به مروري بر چند فيلم پاياني در سينما رسانهها مي پردازيم.
****
«جرم» کارگردان و فيلمنامه نويس: مسعود کيميايي. بازيگران: پولاد کيميايي، حامد بهداد و...
«جرم» از تکرارهاي عادت شده کيميايي و بازنمايي دهه چهل است بر محور همان «رفاقت»ها، زندان و بيرون زندان، ترور و قهرمانبازي و... که نديدنش با ديدنش تفاوتي ندارد. در خوشبينانهترين برآورد ميتوان فيلمسازي کيميايي را آخرين ناميد، فيلم «سربازان جمعه» است و بعد از آن هر فيلم بدتر از قبلي و کيميايي ناتوانتر از القاء انديشه و ارائه تيپهاي قابل باور به فعاليت خود ادامه ميدهد.
****
«گلوگاه شيطان» کارگردان: حميد بهمني. با تهيه کنندگي بنياد فارابي و...
«گلوگاه شيطان» را ميتوان از معدود فيلمهاي سينمايي موفق گونه دفاع مقدس در سالهاي اخير به شمار آورد. کارگردان با تمرکز برروي چهار نفر محوري و چند نفر محدود از نيروهاي رزمنده ايراني و در مقابل به همان تعداد در ميان نيروهاي بعثي عراق و حضور ناوگان جنگي آمريکا در نزديکي بندر فاو و بصره، فيلمي حماسي، ايثارگرانه با آرمان مقدس و فيلمي که با تماشاگر ارتباط دوطرفه ايجاد کند، ارائه کرده است. اين مهم زماني اتفاق ميافتد که در ميان نيروهاي دشمن هم کساني جسور و قدرتمند ترسيم گردد و بعد از آن است که تماشاگر به تحسين قهرمان ميپردازد که به رغم محدوديتها بر آن ممانعتها و موانع طبيعي و انساني برتري مييابد. اين مهم در ميان گونههاي «توده قهرمان» به سختي به مرز باورمندي تماشاگر نزديک ميشود. در اين فيلم سه نفر مجري طرح شناسايي منطقه فاو و امالقصر ميگردند که پيشتر با هماهنگي نيروهاي ارتبش انجام ميشود. بر روي نقشه سه ماه کار ميشود و هر زاويهاي از آن به معرض امتحان قرار داده ميشود. سرانجام چهار نفر بر روي قايق جعبه عکسهاي هوايي شناسايي منطقهاي که هواپيماي آن سقوط کرده است از دستان بعثيها، آمريکاييها و کوسه ماهي گرفته شده، با تکيه بر ان دستآوردها، عمليات گسترده رزمندگان ايراني به پيروزيهاي پياپي و پردامنه دست مييابند. استفاده از لوکيشنهاي منطقهاي محل عمليات و گستردگي آن در آسمان، زمين و درياي بيکران به عظمت فيلم افزوده است.
****
«سعادت آباد» کارگردان: مازيار ميري. بازيگران: ليلا حاتمي، حسين ياري، مهناز افشار و...
«سعادت آباد» گرچه به ظاهر در آپارتماني بلند در منطقه سعادتآباد اشاره ميکند که محل برپايي جشن تولد «محسن» است و زنش «ياسمين» براي وي ترتيب داده و دو زوج از دوستان هم آمدهاند. فيلم بر روي صحبت يکي از آن دو زوج ميپردازد: «همهمان يک آشغال و کثافت هستيم و...» و آن را در قالب رابطههاي پنهان هريک از مردان با زنان ديگر متمرکز ميشود. در پايان برگزاري جشن تولد دکتر از زنش بازجويي درباره بچه سقط کردن ميپرسد و... در اين فيلم خيانت مردان به زنان عملي، واقعي و حتمي است و زنها در بدترين حالت همان بچه سقط کردن را در کارنامه خود دارند. «سعادت آباد» معضل پايان ناپذير طبقه متوسط را نشان ميدهد که در ميان دروغ و ريا و ترديد و خيانت از درون در حال از هم پاشيدن هستند. ويزا گرفتن زن دکتر از آلمان باعث افشاي بسياري از رازها ميشود. نقطه جالب اينجاست که هيچکدام از بين آن سه زوج، با خانواده خودشان هيچ ارتباطي ندارند و اين يعني غربت خود ساخته آن هم در فاصله چند کيلومتري خانوادههايشان است. سعادت آباد را هم بايد بر تعداد فيلمهاي سياه و نگاهي يأسآور افزود که امسال در جشنواره به نمايش درآمدند.
****
«اخلاقتو خوب کن» کارگردان: مسعود اطيابي. بازيگران: حامد کميلي، رضويان، عطاران و...
اين فيلم ميتوانست با کارشناسي اهل فقه و اصول به فيلمي برجسته ارتقاء يابد اما در شکل کنوني خود داراي ضعفهاي چنداني است که آن را به ورطه «بدعت»، «انسانستايي» و «تناسخ» ميراند. ابراهيم و عقيل دو پسرخاله هستند. ابراهيم نگاهي دوستانه به دختر همسايه «سايه» دارد و در بيمارستان ابراهيم لحظهاي قلباش زير عمل ميايستد و دوباره با تلاش جراحان به حال عادي بازميگردد. سايه هم در آزمايشها و عکسهايش مبتلا به سرطان نشان داده ميشود که خود آگاه نيست. ابراهيم که يک بار هرچند کوتاه به دنياي مرگ رفته و بازگشته است به خودي خود بينايي مخصوص پيدا کرد هاست که ميتوان با فرشته مرگ «بشارت» ارتباط برقرار کند. در پايان آن دو ازدواج کرده و بچهدار ميشوند.
1- انسان معمولي هرچند که در فيلم جوان صادقي را نشان ميدهد نميتواند با فرشته مرگ درباره اسرار ديگران صاحب بينش بشود. مگر در قالب نگاه زندگي متوالي روح در چند کالبد و روايت تناسخ از مرگ و زندگي.
2- فرشته مرگ به فردي بذلهگو، با شيطنتهاي رفتاري و گفتاري تشبيه شده است که نميتواند جايگاه فرشتگان داراي شأن را تا سطح يک دلقک تنزل بدهد و بدعتهاي اينچنيني خطرناک است.
3- سوءاستفاده ابراهيم از اطلاعات فرشته وي را مجبور به پذيرش ازدواج با ابراهيم ميسازد.
در کل ميتوان گفت گرايش هنري عمدهاي در کار است که «شريعت» را از زندگي بزدايد و به جاي آن بدعتهاي تناسخ گرايانه، صوفيگريهاي شيطاني و... بدهد. متأسفانه تعداد اينگونه فيلمها از سال 68 به بعد «هامون» هرساله رو به افزايش است و اهل فقه اين همه را ناديده ميانگارند.