واقعيت اين است که سياستگذاران فرهنگي به دلايل نداشتن هماهنگي لازم با يکديگر و نداشتن ‎ساز و کار‎هاي لازم تبليغات، در مواردي غفلت کرده و در عدم نياز به تبليغات در عرصه کتاب کودک و نوجوان ناکارآمد عمل مي‎کنند.

گروه فرهنگی مشرق - ادبيــات کــودک و نوجــوان به‎عنوان بزرگ‎ترين و مهم‎ترين دستـــاورد ملي و بين‎المللي انقلاب اسلامي ايران در حوزه فرهنگ است. شمارگان بالا، دامنه وسيع موضوعات، اهميت مخاطبان به‎عنوان آيندهسازان کشور، گردش مالي بالاي صنعت نشر، ترکيب ادبيات و هنر (در بخش متن و تصوير) در توليد اثر، شدت ارتباط بالاي آثار کودک و نوجوان با کودکان، خانواده و نظام جامع آموزشي و تربيتي جامعه، تعداد بالاي نويسندگان و تصويرگران فعال و جايزه‎‎هاي ملي و بين‎المللي متعدد، از جمله مواردي‎  هستند که اهميت بالاي ادبيات کودک و نوجوان را به‎عنوان دستاورد فرهنگي بعد از انقلاب اسلامي نشان مي‎دهند. 

در شناخت کمي و کيفي ادبيات کودک و نوجوان پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بايد سه محور را در نظر داشت، سپس نقش عناصر کاربردي در مسائل متني و فرامتني را بررسي کرد: اول، چگونگي پيدايش و تحول ادبيات کودک و نوجوان جديد در ايران و نقش پيروزي انقلاب اسلامي در آن. دوم، نقش تحولات اجتماعي و سياسي در تلاطمات پس از انقلاب مانند دوران دفاع مقدس و تحولات سبک زندگي در دهههاي 70 و 80. سوم، تحولات ديدگاه‎‎هاي تربيتي، روانشناسي و انسان‎شناسي در حوزه کودک و نوجوان. 

پس از توجه به اين سه محور، بايد نقش کاربردي دو عنصر «سياستگذاري فرهنگي» و «اقتصاد نشر» را در رشد، تحول و ارزيابي ادبيات کودک و نوجوان و پاسخ به «مسائل متني و فرامتني» مهم دانست. 

در يک تقسيم‎بندي اعتباري، ادبيات کودک و نوجوان در دهههاي 40 و 50، «دوران تاسيسي» خود را گذراند چنانکه در دهههاي 60 و 70، «دوران شکوفايي» و در دهه 80 «دوران کاربردي» خود را طي کرده است. در آستانه دهه 90 و در يک پيش‎بيني، شايد بتوان اين دهه را دوران «انتظار نوزايي و استثنا» يا به‎عبارت گوياتر دوران «انتظار نوزايي و شگفتي» بناميم! 

ريشه‎‎هاي شکل‎گيري ادبيات کودک و نوجوان در دوران تاسيسي را بايد در موارد زير جستجو کرد: تغيير نگاه متوليان و انديشمندان به کودک از سال‎‎هاي پس از پيروزي مشروطه، گسترش مدارس نو در ايران به سبک غربي و در تقابل آن مدارس اسلامي در دهه‎‎هاي 20 و 30، شروع تحول بنيادين آموزش و پرورش پس از کودتاي 28 مرداد 1332، رويکرد تبليغي و انقلابي جريان ادبيات سوسياليستي به ادبيات کودک و نوجوان از دهه‎‎هاي 30 و 40، تاسيس نهاد‎هاي رسمي دولتي و غيردولتي ادبيات کودک و نوجوان از دهه 40، گسترش مطبوعات آموزش و پرورش در دهه 50 و تاثيرگذاري افراد مستقل با همت فرديشان. 

پيروزي انقلاب باعث شد ادبيات کودک و نوجوان با رويکرد تربيت ديني مخاطبان در راستاي يک نسل انقلابي، به مسائل اجتماعي طبقه متوسط سنتي جامعه، بنمايه‎ها و باور‎هاي مذهبي و آموزه‎‎هاي تربيتي بپردازد و نويسندگان جوان، متعهد و خوشذوقي را به ‎جامعه ادبي معرفي کند که ما هم‎چنان از آن‎ها به بزرگي ياد مي‎کنيم. 

واقعيت اين است که نويسندگان دهههاي 60 و حتي 70، غير از تاثير تحولات فرهنگي انقلاب اسلامي، از تحولات بزرگ اجتماعي مانند دفاع مقدس و هم‎چنين انديشه‎‎هاي تربيتي و روانشناسي متفکران مذهبي دهههاي 60 و 70 نيز تاثير گرفته بودند. 

به‎نظر موفقيت دهه 60 ادبيات کودک و نوجوان انقلاب، تا حدود زيادي مرهون انديشه‎ها و تلاش‎‎هاي دکتر شهيد بهشتي، استاد مطهري، دکتر باهنر، دکتر شريعتي، دکتر گلزاده غفوري، مرحوم فلسفي و... در دهه 50 بوده است. هم‎چنين سياستگذاران فرهنگي دهه 60، ادبيات کودک و نوجوان را براي پرورش يک نسل انقلابي در راستاي نهادينه کردن يک انقلاب نوپا مهم مي‎دانستند و اقتصاد نشر نيز تحت حمايت‎‎هاي دولتي در خدمت ادبيات کودک و نوجوان بود. 

ادبيات کودک و نوجوان در دهههاي 60 و 70 گام‎‎هاي بلندي را برداشت و به دوران شکوفايي رسيد. در اين دوران ادبيات انقلاب، ادبيات دفاع مقدس، ادبيات ديني در حوزه کودک و نوجوان کاملا شناخته شده بودند و صاحب متوليان، ناشران، نويسندگان، جشنواره‎ها، مطبوعات و رسانه‎‎هاي مستقل و حرفه‎اي شدند. 

اما ادبيات کودک در دهه 80، به ‎لحاظ کمي مانند شمارگان، تعداد نويسندگان، انجمن‎ها و نهاد‎هاي فعال، گردش مالي عرصه نشر، جشنواره‎ها، جوايز ملي و بين‎المللي، نسبت به دهه‌هاي 60 و 70 رشد بيشتري داشت. بايد توجه کرد که دهه 80 دوران کاربردي ادبيات کودک و نوجوان است و ديگر رشد نويسندگان و پيدايش آثار برتر و به‎اصطلاح پديدهاي مانند دوران تاسيسي يا شکوفايي به چشم نمي‎آيد. در پايان دهه 80 دو حوزه تاليف و ترجمه نيز به برقراري توازن نسبي رسيد. اما هم‎چنان مهم‎ترين مسئله ادبيات کودک و نوجوان دهه 80 را بايد ضعف انسان‎شناسي دوران کودکي و نوجواني، چندگانگي سياستگذاري فرهنگي و ضعف اقتصاد نشر دانست. 

اما ادبيات کودک و نوجوان در آستانه دهه 90 به دلايلي که مي‎آورم، در دوران انتظار نوزايي و شگفتي بهسر مي‎برد. بالارفتن ذوق و پسند ادبي جامعه، کاهش آثار برگزيده در انواع جشنواره‎ها، جاي خالي پديدآورندگان مشهور و محبوب مانند دهههاي 60 و 70، جاي خالي ادبيات تاليفي در مقايسه با برطرف شدن نسبي نياز‎هاي آموزشي، علمي، تربيتي، سرگرمي و... در دوران کاربردي، رقابت نفسگير انواع ادبي کودک و نوجوان تاليفي با سياستگذاري روزافزون ناشران در ترجمه رمان‎‎هاي ترسناک، جادوگري و پليسي، رسانه‎‎هاي رقيب مانند بازي‎‎هاي رايانهاي، سريال‎‎هاي داستاني تلويزيوني، ماهواره‎ها، شبکه‎‎هاي اجتماعي فضاي مجازي و...، از مواردي هستند که وضعيت ادبيات کودک ونوجوان را در انتظار نوزايي و تجربه شکوفايي ديگر قرار مي‎دهد و ضعف سياستگذاري فرهنگي و اقتصاد نشر و آنچه در بخش مسائل متني و فرامتني مي‎آورم، ادبيات کودک و نوجوان را در انتظار شگفتي قرار مي‎دهد زيرا با همه خوشبيني و تقدير از فعاليت‎‎هاي اخير مانند تشکيل کميسيون کودک و نوجوان در خانه ملت و...، براي رسيدن به‎ جايگاه واقعي کودک و ادبيات کودک و نوجوان در ايران 1404، با چنان غفلت و ضعفي در سياستگذاري و اقتصاد نشر روبهرو هستيم که بايد به استثنا و شگفتي، دلخوش کرد! 

به هر روي، در اينجا براي شناخت کمي و کيفي ادبيات کودک و نوجوان امروز ايران، مسائل ادبيات کودک و نوجوان را در دو حوزه متني و فرامتني بررسي مي‎کنم. مسائل متني شامل اين سوالات است که ويژگي ادبيات کودک و نوجوان ايران امروز چيست؟ چه ژانر‎هايي بيشتر مورد پسند و نياز جامعه کودک و نوجوان کشور است؟ چه نگاه و رويکردي در توليدات ادبي براي مخاطبان مناسب‎تر است؟ نويسندگان ادبيات کودک و نوجوان چه ويژگي‎ها، استعداد‎ها و تلاش‎‎هايي بايد داشته باشند؟ رابطه نويسندگان با کودکان در چه سطحي است و اين رابطه‎ها در کجا‎ها رخ مي‎دهد؟ وضعيت، رويکرد و ميزان کمي و کيفي نقد ادبيات کودک و نوجوان چگونه است؟ و از همه مهم‎تر اينکه شناخت و اظهار نظر درباره اين ويژگي‎ها، پسندها، رويکردها، نقد‎ها و... برآمده از کدام پژوهش‎‎هاي ملي است؟ 

مسائل فرامتني شامل اين‎ گونه سوالات است که متولي اصلي ادبيات کودک و نوجوان در ايران کيست؟ آيا اراده پايداري در برقراري، تنظيم يا واسپاري ميان سياست‎‎هاي دولتي و غيردولتي، رسمي و غيررسمي وجود دارد؟ مسئوليت، توان و وظيفه نهادها، انجمن‎ها، شورا‎هاي غيردولتي در توليدات ادبيات کودک و نوجوان چيست؟ رابطه دولت با نهاد‎هاي غيردولتي در کجا و چگونه تعريف و عملياتي مي‎شود؟ فعاليت‎‎هاي داوطلبانه در حوزه ادبيات کودک و نوجوان در چه سطحي است؟ نقش رسانه‎‎هاي گروهي و ملي در شناساندن، ترويج و توزيع اين مهم چقدر و چگونه است؟ نقش سياست و سياستمداران در اين حوزه کجاست و چقدر است؟ نويسندگان اين حوزه کجا و چگونه پرورش مي‎يابند؟ معيشت، بيمه و زندگي حرفه‎اي نويسندگان کودک و نوجوان چگونه است و چگونه تامين مي‎شود؟ صنعت نشر ادبيات کودک و نوجوان در کجا برنامه‎ريزي مي‎شود؟ نقش متفکران، دانشگاهيان و پژوهشگران در توليد نظريه‎‎هاي فرهنگي درباره کودک چيست؟ وضعيت ادبيات کودک و نوجوان امروز ما در کجا و چگونه آزمون مي‎شود؟  

اما مسائل کلان متني و فرامتني ادبيات کودک و نوجوان ايران عبارتند از: 

  1‎. وضعيت انسان‎شناسي کودک و انسان‎شناسي نوجوان ايراني: ويژگي‎‎هاي انساني کودک و نوجوان امروز ايراني و ويژگي‎‎هاي دوران کودکي و دوران نوجواني آن‎ها چيست؟ پاسخ به اين مسئله از سوي انسانشناسان و مطالعات مستمر و معتبر روانشناسي، جامعهشناسي، حقوقي و تربيتي از مهم‎ترين مسائل و نياز‎هاي ادبيات کودک و نوجوان کشور است. در واقع، پديدآورندگان اين حوزه از دستاورد‎ها و يافته‎‎هاي علمي و انسانشناسانه جديد در اين حوزه تغذيه نمي‎شوند. پاسخ به سوالاتي درباره سبک زندگي کودک امروز، فرايند اجتماعي‎سازي کودک امروز، حقوق کودکان در خانواده، مدرسه، جامعه، نقش رسانه‎‎هاي جهاني در شکل‎گيري دوران کودکي جديد، پرسش‎ها، نيازها، آرزوها، اميدها، آينده متصور کودک امروز و... را بايد انسان‎شناسي کودک بکاود و بر عهده بگيرد تا نويسندگان را در توليد آثار ياري دهد. 

  2‎. وضعيت نظريه‎‎هاي فرهنگي: آيا در دهه اخير نظريه فرهنگي مشخصي در ادبيات کودک و نوجوان ايران ديده مي‎شود؟ از دهه 20 تاکنون رويکرد‎هاي پديدآورندگان در اين حوزه را نظريه‎‎هاي تعليم و تربيتي در ادبيات کودک و نوجوان در دو سويه غربي و اسلامي يا عموما تلفيقي از هردو، تشکيل داده است. اما واقعيت اين است که براي پويايي بايد سراغ بازتوليد مستمر نظريه‎ها و توليد نظريه‎‎هاي بومي و جديد باشيم. جاي نظريه‎‎هاي فرهنگي در ادبيات کودک و نوجوان خالي است. 

  3‎. وضعيت پديدآورندگان: نويسنده ادبيات کودک و نوجوان و اثر ادبي در کجا و چگونه پديد مي‎آيند؟ در دهه‎‎هاي گذشته، بيشتر نويسندگان مطرح اين حوزه در آموزش و پرورش يا در ارتباط با مدارس رشد مي‎کردند. زيرا به‎طور اصولي نويسنده بايد در ارتباط مستمر و پايدار با مخاطبان پديد آيد و مدرسه بهترين بستر بود و آموزش و پرورش نيز به اين مهم توجه لازم را داشت. بسياري از نويسندگان ادبيات کودک و نوجوان ما از دهه 40 تا‎کنون معلم مدارس بوده‎اند. اما الان اين روند قابل تشخيص نيست. واقعيت اين است که از نويسندگاني که کودکان را از پشت ميزشان، از ويترين تلويزيون، مهماني‎‎هاي خانوادگي و از دور تماشا مي‎کنند، يا کودک امروز را در خاطرات و تجربه‎‎هاي کودکي خود جستجو مي‎نمايند، کمتر ادبيات کودک و بيشتر ادبيات خاطراتِ کودکي و زندگينامه‎اي توليد مي‎شود.   از سوي ديگر، امکان زيست به‎عنوان هنرمند و نويسنده به معناي واقعي و حرفه‎اي نداريم و هنوز نويسندگي به شکل شغل شناخته نشده است و نويسندگان نوقلم و شهرستاني استقبال کمي از سوي ناشران و افکار عمومي دارند. 

  4. وضعيت نهاد‎‎هاي دولتي: ريشه بسياري از مسائل ادبيات کودک و نوجوان را بايد در نظام جامع آموزشي کشور جستجو کرد. به بيان ديگر متولي اصلي کتاب و ادبيات کودک و نوجوان در کشور بايد وزارت آموزش پرورش باشد مثل بسياري از کشور‎هاي ديگر. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، صداوسيما، سازمان تبليغات اسلامي و... بايد در پي ياري رساندن به آموزش و پرورش در امر مسئوليت ادبيات کودک و نوجوان باشند. اما الان وضعيت به گونه ديگري است. 

  5. وضعيت نهاد‎هاي غيردولتي و فعاليت‎‎هاي داوطلبانه: چه ميزان از فعاليت نهاد‎هاي غيردولتي، داوطلبانه و موثر است؟ آيا حاکميت و دولت به‎عنوان متولي ثروت و سرمايه ملي، بستر‎‎هاي فعاليت‎‎هاي داوطلبانه را فراهم مي‎کند و اين نهاد‎ها را ارج مي‎نهد؟ مسئوليت، توان و وظيفه نهادها، انجمن‎ها، شورا‎هاي غيردولتي در توليدات ادبيات کودک و نوجوان چيست؟ رابطه دولت با نهاد‎هاي غيردولتي در کجا و چگونه تعريف و عملياتي مي‎شود؟ رابطه نهاد‎هاي غيردولتي با نهاد‎هاي جهاني در چه سطحي و چگونه است؟ واقعيت اين است که فعاليت داوطلبانه برخاسته از عشق و ايثار و از خودگذشتگي، هويت فراموش شده بيشتر نهاد‎هاي غيردولتي است. 

  6.‎ صنعت نشر، تبليغ و توزيع: آيا از سوي نهاد‎هاي دولتي و غيردولتي صنعت نشر ادبيات کودک و نوجوان برنامه‎ريزي مي‎شود يا اينکه اين صنعت تابع ساده‎اي از وضعيت کلي اقتصاد نشر کشور است؟ واقعيت اين است که در صنعت نشر، دو عامل سياستگذاري فرهنگي دولتي و اقتصاد نشر نقش تعيين کننده‎اي دارند. پاسخ سياستگذاران فرهنگي به مسائل و نياز‎ها و وضعيت اقتصاد نشر از مسائل تعيين‎کننده ادبيات کودک و نوجوان است.  

کم رونقي تبليغات کتاب کودک و نوجوان را بايد در سياستگذاري فرهنگي و اقتصاد نشر بررسي کرد. واقعيت اين است که سياستگذاران فرهنگي به دلايل نداشتن هماهنگي لازم با يکديگر و نداشتن ‎ساز و کار‎هاي لازم تبليغات، در مواردي غفلت کرده و در عدم نياز به تبليغات در عرصه کتاب کودک و نوجوان ناکارآمد عمل مي‎کنند. ناشران نيز به‎دليل عدم توزيع فراگير و سراسري کتاب و عدم رابطه موثر ميان تبليغات و فروش آن، تنها به تبليغات در نقطه و محل فروش و برخي نشريات تخصصي بسنده مي‎کنند. از اين رو، تبليغات در عرصه کتاب کم است. البته اخيرا در برخي برنامه‎‎هاي تلويزيون مانند «کتاب 4»، «راديو 7» و «زنده باد زندگي» تلاش‎‎هايي مي‎شود که قابل تقدير است اما اين مقوله در صداوسيما يک رويکرد جامع نيست.  در پايان اينکه، نقش اساسي و کاربردي عناصر سياستگذاري فرهنگي و اقتصاد نشر، در پاسخ به مسائل ادبيات کودک و نوجوان ايران را نوع و چگونگي رابطه سياست، اقتصاد و فرهنگ در ايران تعيين مي‎کند که خود حديث مفصل و البته مکرري است که بايد به آن پرداخت! 

*هفته نامه پنجره*

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس