درویش که مدت زمان زیادی از سینما دور بود و آخرین کار وی «دوئل» به سال 1381 بر میگردد این بار با رستاخیزی آمد که رستاخیزی در ژانر فیلمهای مذهبی به وجود آورد البته همراه خود بیمی به جان همه انداخت که نکند تقدس ذوات مقدسه از جمله حضرت عباس (ع) را از بین برده یا کمرنگ جلوه دهد و فرجامی شوم برای روز رستاخیز رقم بخورد.
ماجرای رستاخیز از نگاه بکیر فرزند حر ابن یزید ریاحی به قیام امام حسین (ع) و حوادث واقعه عاشوراست. در این فیلم 180 دقیقهای از عوامل و هنرمندان خارجی از جمله طریق انوار تدوینگر معروف و نامزد دریافت اسکار برای فیلم سینمایی «سخنرانی پادشاه»، استیفن واربک موسیقی دان برنده اسکار برای ساخت موسیقی «شکسپیر عاشق» استفاده شده است.
گفتنی است، تمام مراحل فنی «رستاخیز» در استودیو مولینر لندن انجام گرفته و بازیگران این فیلم شامل پوریا پورسرخ، حسن پورشیرازی، فرهاد قائمیان و بابک حمیدیان است.
طی سالهای طولانی فیلمهای زیادی در ارتباط با واقعه عاشورا ساخته شده است و کارگردانی که قصد فیلمسازی در این زمینه را داشته باشد یا باید با کیفیت، تکنیک و فیلمنامه بهتری نسبت به کارهای قبلی، چنین فیلمی بسازد و یا از زاویهای دیگری به واقعه کربلا و تراژدی عاشورا نگاه کرده و فیلم خود را بسازد که البته روز رستاخیز درصدد نشان دادن داستان امام حسین (ع) و کربلا از زوایه دید دیگری بود.
ایراد منتقدان به نشان دادن چهره حضرت عباس (ع)
اما اینکه رستاخیز چقدر در این زمینه موفق بوده است نقد چند تن از منتقدان این فیلم را مورد بررسی قرار میدهیم:
مهرزاد دانش:ماجرای عاشورا و نهضت امام حسین (ع) به عنوان واقعهای با بار تراژیک فراوان، ظرفیت زیادی برای ترجمان ادبی و سینمایی دارد اما این بدان معنی نیست که هر اقتباسی از آن به توفیق برسد. رستاخیز که به دلیل سابقه کم و بیش معتبر درویش و سیر طولانی تولیدش، انتظار میرفت فیلمی با سر و شکلی آراسته باشد متاسفانه با فاصلهای فراوان با این توقع ساخته شده است. مقدمه بیش از حد طولانی و خستهکننده داستان، ناتوانی در پرداخت فضاهای جنگی کربلا، ضعف مفرط شخصیتپردازی، تحریفهای آشکار تاریخی، شعارزدگی پررنگ در بیان ایدهها و آرمانها، جلوههای ویژه زمخت و از فیلم بیرونزده، دیالوگهای سادهانگارانه و کلیشهای، پایانبندی سردستی و … از جمله عواملی هستند که فیلم را به سقوطی فاجعهبار کشاندهاند. معلوم نیست درویش بر اساس چه ظرفیتی متوقع است که فیلمش به محافل بزرگ رقابتی جهان ارسال شود و در مناسبات اکران جهانی موفق باشد. بهخصوص که شخصیت اصلی فیلم بیش از آنکه دنبال حقیقت معنوی و جهادی امام (ع) باشد در پی توهمات غریزی خود در تعقیب یک دختر زیبارو است. روند مناسبی در تناسبسازی وجوه محتوایی دراماتیک متن با واقعیتهای عاشورایی به چشم نمیخورد. رستاخیز نمونه دیگر است از حیف و میل کردن سرمایه و ایده و زمان و بسیاری دیگر از بضاعتها و ظرفیتها در مسیر پرانحطاط «سینمای فاخر».
مسعود ثابتی:بعد از 6 سال انتشار و کلی هیاهو، فیلمی عرضه شده که ملک سلیمان صد مرحله از آن جلوتر است و دیدنیتر. داستان فیلم از ساعت دومش شروع میشود و فیلمساز چنان روی آشنایی مخاطبان با شخصیتهای داستانش حساب کرده که هیچ نیازی برای زمینهچینی و شخصیتپردازی ندیده است. فیلم حتی یک صحنه شمشیربازی معمولی هم ندارد و همه صحنههای اسبسواریاش در لانگشات یا کلوزآپ میگذرد؛ یعنی کارگردان آسانترین شیوه را انتخاب کرده است. نکته دیگر این است که ما بزرگان و اسطورههایی داریم که مردم در طول قرنها تصوری ذهنی از آنها را در قلب خود پروردهاند و اگر قرار است در فیلمی تجسم عینی آنها را ببینیم باید تصویری بهتر از نقاشیهای قهوهخانهای ارائه شود. شمایل شخصیتهای بزرگ مذهبی در فیلم چنان معمولی تصویر شده که بیشتر از آنها اسطورهزدایی میکند و تصویر مثالی آنها در ذهن مردم را میشکند.
علی شیرازی:رستاخیز برتریهایی نسبت به روز واقعه، دیگر فیلم مهم و ارزشمند مربوط به این واقعه دارد؛ اینکه از لحاظ فنی و بصری در مقیاسهای جهانی قرار دارد و سوپرپروداکشنی آبرومند است، یا مثلاً اینکه فیلم درویش بر خلاف روز واقعه به طور مستقیم صحنههای نبرد را به تصویر کشیده است. اما روز واقعه هم برتریهایی داشت که یکی از آنها فیلمنامه آن (نوشتهی بهرام بیضایی) بود. در آن فیلم، عشق شبلی به دختر بهدرستی و با زیبایی در بطن داستان و مضمون نشسته و اصلاً شکلدهنده درام اصلی برای رسیدن به هدف نهایی بود اما در اینجا عشق بُکیر (آرش آصفی) به دختر، انگار یکراست از فیلمهای گلخانهای بنیاد فارابی در دهه شصت سربرآورده و به رستاخیز سنجاق شده است. به جز اینها برخی انتخابهای غلط نظیر بازیگر نقش عباس بن علی (ع) هم به فیلم لطمه زده و نشان میدهد که فیلمساز بر اهمیت نوع حضور و بازی چنین کاراکتری که تماشاگر اطلاعات زیادی را درباره او از اینجا و آنجا اندوخته، واقف نبوده است.
محمدتقی فهیم: رستاخیز اثری شکوهمند از نقطه نظر جلوههای ویژه، طراحی صحنه، لباس، آکسسوار، گریم و حتی دکوپاژهای درست است. فیلمی که 150 دقیقه تماشاگرش را نگه میدارد و موجب میشود تا او از تکنیکهای فیلم لذت ببرد. اساساً درویش سینماگر تکنیک است و در رستاخیز یکبار دیگر بر این توانایی خود صحه میگذارد ولی در روایت با مشکل بر میخورد، هیچ فصلی با دیگری ارتباط ارگانیک و دیالکتیکی برقرار نمیکند، مرتب سکانسها جهش دارند و فرصت فکر کردن به تماشاگر نمیدهد. موضوع و مضمون که تکلیفش روشن است و تماشاگر با اطلاعات از پیش داشته به سالن میرود. درویش شمایلهای خوبی از شخصیتهای تاریخی تصویر کرده است در نگاه اول آدم علاقهمند میشود ولی با اندکی جلو رفتن مشکل روایت او را متوقف میکند. در واقع حس و حال انرژیکی ندارند تا جایی که علاقهمندان حضرت عباس (ع)به اندازه تعزیهها هم دچار تغییر حالت نمیشوند و یا حر کمرنگتر از پسرش جلوه دارد. دل را به اندازه نمیلرزاند و فکر را به حرکت در نمیآورد و خود به خود مختار پیش چشممان قرار میگیرد که موفقیتش حاصل روایت منسجمش بود. فصلهای بیرونی فیلم مانند بازارها، کعبه، جمعیت و … به ویژه سکانس لانگ اقتدای سپاه کوفه به سرداری حر نسبت به امام حسین (ع) اجراهای دیدنی دارد و چه خوب میشد اگر درویش روی شمایل امام تامل بیشتری به خرج میداد.
مطلبی که در تمام نقدها خودنمایی میکند و اکثریت قریب به اتفاق منتقدان به آن اشاره و تاکید کردهاند ضعف کارگردان در به تصویر کشیدن شمایل حضرت عباس (ع) است که حتی کسانی که نمایش چهره آن حضرت را ایده خوبی میدانستند این چهره پردازی و نمایش را مناسب حضرت عباس (ع) ندانسته و آن را به گونهای تقدسزدایی از این اسطوره دینی و مذهبی ما دانستهاند. علما و مراجع هم از این نظر مواضع خود را در نشان ندادن چهره این حضرت گوشزد کرده و آیتالله علویگرگانی از مراجع تقلید با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن این اقدام تاکید کرد و گفته است: کمرنگ شدن عظمت امامزادگان موجب توبیخ و بلکه عقاب الهی در قیامت خواهد شد و همه مسئولان باید خود را برای جوابگویی در روز حساب آماده کنند.
نهی علما و مراجع از به تصویر کشیدن تصویر حضرت عباس
سه سال پیش علما و مراجع به کارگردان فیلم مختارنامه که قصد به تصویر کشیدن چهره حضرت عباس (ع) را داشت توصیه کردند و در نهایت صحنهها حذف شده و این مقوله بحث تازهای نبود که کارگردان رستاخیر ندانسته مرتکب این کار شده باشد.
استفتائات در ارتباط با نشان دادن چهره مقدسان:
آیتالله مکارمشیرازی:در مورد حضرت قمر بنیهاشم (ع)،نشان دادن چهره آشکار به مصلحت نیست و بهترین راه حل این است که مانند معصومین (ع)چهره ایشان را به صورت مبهم و در هالهای از نور نشان دهند تا مشکلی پیش نیاید.
آیتالله مظاهریاصفهانی:این کار حرام است و باید نباشد.
آیتالله علویگرگانی:شخصیت حضرت ابوالفضل (ع) در میان عموم مردم و شیعیان مخصوصاً متدینین ممتاز است وبنابراین برای جلوگیری از هتک حرمت و وهن به مقام عظمای آن بزرگوار لازم است از نشاندادن چهره ایشان اجتناب شود.
آیتالله موسویاردبیلی:به طور کلی هرگونه عملی که موجب وهن و بیحرمتی به ساحت مقدس اهلبیت (ع)و از آن جمله حضرت ابوالفضل عباس بن امیرالمومنین (ع)شود و یا مستلزم مفسدهای باشد جایز نیست. بر مسئولانلازم است که رعایت کنند.
آیتالله ملکوتیتبریزی:بهتر، بلکه لازم است به نحوی از هاله نور از نشان دادن استفاده شود.
آیتالله حسینیشاهرودی:چون احتمال میرود که نشان دادن چهره مبارک قمر بنیهاشم (ع)در فیلم، مستلزم وهن به ساحت مقدس ایشان شود بنابرایننباید نشان داده شود.
آیتالله وحیدخراسانی:شنیدهام میخواهند قمر بنی هاشم را به نقش هنرپیشهها درآورند. قمر بنی هاشم کسی است که حجت خدا مقابل قبر او میایستد و میگوید: «سلام خدا، سلام تمام انبیا، سلام تمام اوصیا، سلام تمام شهدا بر تو یا بن امیرالمومنین». قمر بنی هاشم کسی است که124 هزارپیغمبر، هر صبح و شب به او سلام میکنند. حال این شخصیت را می خواهند به نقش هنرپیشهها درآورند ... خدا نکند که چنین کاری را انجام دهند، که اگر بکنند، آن وقت هر چه پیش آید و هر چه ما بگوییم، معذوریم.
آیتالله صافیگلپایگانی:جواب همان است که حضرت آیتالله وحید فرمودهاند.
استفتاء از این حضرات در مورد فیلم «رستاخیز» همچنان به قوت خود باقی است و با توجه به دستورات دین مبین اسلام جایز نیست مسلمانی خلاف نظر و فتوای مرجع خود عمل کند. باید گفت در حداقل موارد فتاوا، نشان دادن چهره حضرت عباس (ع) جایز نبوده است که کارگردان این فیلم با نادیده گرفتن نظر مراجع و علمای دین برای جذابیت بیشتر فیلم و بدون توجه به تقدسزدایی از این الگوی دینی کار را خود را به پایان برده است و جا دارد که پیش از اکران عمومی مسئولان فرهنگی در این زمینه تصمیمی منطبق بر مبانی دینی و نظرات مراجع تقلید اتخاذ کنند.