کد خبر 27914
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۵۵

يکي از موارد خوف‌انگيز آخرالزمان، زماني است که "تشخيصِ ما " مورد امتحان قرار مي‌گيرد.بر اساس فرمايش حضرت امير(ع)، يکي از راههاي تشخيص حق و باطل، پيروي‌کنندگان و طرفداران هر کدام از دو راه هستند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجت‌الاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان در آخرين جلسه سخنراني خود در مدرسه علميه صدر واقع در محدوده بازار تهران، با اشاره به اينکه سخن گفتن از "آخرين وظايف منتظران "، افراد مؤمن و متدين را دچار شدن نوعي "خوف " مي‌کند، اين خوف سازنده را يکي از برکات مهم اين‌گونه مباحث دانست. زيرا امام صادق(ع) فرموده‌اند که : "مؤمن بدون خوف اصلاح نمي‌شود. " اين استاد حوزه و دانشگاه، با بيان اينکه "يکي از اين موارد خوف‌انگيز، زماني است که "تشخيصِ ما " مورد امتحان قرار مي‌گيرد. "، برخي از راه‌هاي جلوگيري از تشخيص نادرست را بيان کرد و با اشاره به حکمت 262 نهج‌البلاغه، گفت: "بر اساس فرمايش حضرت امير(ع)، يکي از راههاي تشخيص حق و باطل، پيروي‌کنندگان و طرفداران هر کدام از دو راه هستند. "

در ادامه گزيده‌اي از سخنراني پناهيان را در جمع طلاب و دانشجويان تهراني، مي‌خوانيد:

" به‌طور کلي، روايات مربوط به شدّت فتنه‌هاي آخرالزمان و سختي امتحانات الهي در آستانه ظهور، در دلِ انسان مؤمن ايجاد نگراني و خوف مي‌کند که البته اين نوع خوف، سازنده‌است و سبب اصلاح مؤمن خواهد شد. کما اينکه امام صادق(ع) اصلاح مؤمن را بدون "خوف " ممکن نمي‌دانند: الْمُؤْمِنُ بَينَ مَخَافَتَينِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا يدْرِي مَا صَنَعَ اللَّهُ فِيهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِي لَا يدْرِي مَا يکْتَسِبُ فِيهِ مِنَ الْمَهَالِکِ فَهُوَ لَا يصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ "لَا يصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ "(کافي/2/71). اين نگراني موجب خواهد شد که انسان از خواب خوش خيالي بيدار شده و با دقت بيشتري وقايع را بنگرد. البته معمولاً ما از اين خوف گريزانيم و کمتر نگران مي‌شويم و عموماً خود را به بي‌خيالي مي‌زنيم. به‌همين دليل اگر کسي بتواند چنين خوفي را به ما هديه بدهد کار بزرگي انجام داده است. سخن گفتن از آخرين وظايف منتظران اين هديه بزرگ را به ما مي‌دهد.

" با آنکه سخن گفتن از آخرين وظايف منتظران در آستانه ظهور، در واقع گفتگو کردن درباره وظائف عمومي و معمولي مومنان است که تنها به دليل مقتضيات زمان بايد بيشتر به آنها توجه کنيم و آنها را در خودمان تقويت کنيم، ولي سختي شرايط خوف برانگيزند. في‌المثل يکي از مهمترين اين ويژگي‌ها مهرباني و دلسوزي نسبت به خوبان و عموم مردم است، که بايد در مؤمنين آخرالزمان به‌قدري پررنگ باشد که آنان را به درجات بالايي از ايثار برساند. انسان از تصوّر اين درجه بالاي مهرباني که بايد در او ايجاد شود و لازمه‌اش از بين رفتنِ تمام خودخواهي‌ها و تعلقات دنياست، دچار نوعي "خوف " مي‌شود.

" يکي ديگر از اين موارد خوف‌انگيز، زماني است که "تشخيصِ ما " مورد امتحان قرار مي‌گيرد. تشخيص صحيح به ساختار فکري پيچيده ما برمي‌گردد که محفوف و پوشيده شده است در گرايشها و تمايلات انسان. هر کس بايد ساختار فکري خود را مورد بررسي دقيق و موشکافانه قرار دهد و آنرا اصلاح کند تا در مقام تشخيص دچار اشتباه نشود. چرا که تشخيصِ غلط نيز در دوران ظهور جرم است و هيچ عذر و بهانه‌اي در اين مقام مورد پذيرش نخواهد بود و تقريباً فرصتي هم براي جبران و بازگشت نخواهيم داشت. لذا بايد طرز فکرمان را اصلاح کنيم و عقلاني و منطقي بينديشيم.

" البته در برخي روايات، در مورد تشخيص حق از باطل اميدواري‌هايي به مؤمنيني که در آستانه ظهور قرار دارند، داده شده‌است. شخصي نزد امام صادق(ع) از شدّت فتنه‌هاي آخرالزمان ابراز نگراني کرد و از چگونگي تشخيصِ حق و باطل در آن فضاي غبارآلود پرسيد. حضرت چادر خيمه را کنار زد تا نورِ آفتاب بدرون خيمه بتابد. و پرسيد اين چيست؟ آن شخص پاسخ داد، آفتاب است. حضرت فرمود: "در فتنه‌هاي آخرالزمان حقّ براي دوستانِ ما اهلِ بيت، مانند اين آفتاب روشن و آشکار است. "(کافي/1/336)

" اين‌گونه روايات در دلِ مؤمنين ايجاد نوعي اميدواري و شوق مي‌کند که درکنار آن خوف و نگراني که ذکر شد براي به‌سلامت پيمودن اين مسير دشوار به‌ما کمک خواهد کرد. البته اين شوق براي کساني مفيد خواهد بود که آن خوف را چشيده باشند و در آنها ايجاد انگيزه کرده باشد و سبب افزايش مراقبت شده باشد. براي کساني مفيد خواهد بود که "طرز فکر منطقي و عقلاني " را تمرين کرده باشند، حساسيت‌ها را تشخيص دهند، در مقام تشخيص دچار اشتباه نشوند و هيچ‌گاه خود را از "مکرِ نفس " در امان نبينند. کساني‌که عيبي را در وجودِ خود پنهان نکرده باشند و به خودسازي پرداخته باشند.

" در بحبوحه جنگ جمل و فتنه ايجاد شده توسط برخي اصحاب باسابقه رسول خدا(ص)، کسي نزد اميرالمؤمنين(ع) رفت و به ايشان عرضه داشت: من اصحاب جمل را گمراه نمي‌دانم! حضرت فرمود: تو زير پاى خود را ديدى، امّا به پيرامونت نگاه نکردى، لذا سرگردان شدى. تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى هستند و باطل را نيز نشناختى تا باطل‌گرايان را بدانى؛ إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ(نهج البلاغه/حکمت 262) در اينجا حضرت به "نوع نگاه و طرز تفکر صحيح " اشاره مي‌کند. در جاي ديگري اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايند: حق با اشخاص شناخته نمي‌شود بايد حق را بشناسي تا بتواني اهلِ حق رابشناسي. إنّ دِينَ اللّهِ ِلا يعرَفُ بالرِّجالِ بَلْ بآيةِ الحقِّ، فاعْرِفِ الحقَّ تَعْرِفْ أهلَهُ.(امالي مفيد/3)

" براي تشخيص حقّ، بايد ساختار فکري درست و طرز فکر صحيح داشته باشيم. مطابق فرمايش حضرت، کساني که به پايين نگاه مي‌کنند و به همه جوانبِ امر توجه نمي‌کنند دچار اشتباه خواهند شد. بايد همه حق را ديد نه يک جزئي از آن‌را. براي اين کار بايد عيوبي که در انسان وجود دارد و بر طرز فکر انسان و قدرتِ تشخيص او تأثير منفي دارند، را بشناسيم و اصلاح کنيم. گاهي عيوب کوچکي مانند "رودربايستي " لطمات جبران ناپذيري به انسان خواهد زد. اگر در دفاع از حق يا دفاع از يک مؤمن و محبّ اهل بيت بخاطر رودربايستي کوتاهي کنيم ضررش را خواهيم ديد. چنين عيوبي تنها در رفتار ما تأثيرگذار نيستند بلکه کم‌کم در قدرت تشخيص ما هم تأثير مي‌گذارند. مثلا اگر به يکي از محبين اهل بيت در نزد ما بي‌حرمتي شود و به ناحق مطلبي گفته شود و ما بدليل رودربايستي از او دفاع نکنيم، ثمره شومش را خواهيم ديد. اين گونه رفتار‌ها در آخرالزمان از حساسيت خاصي برخوردار مي‌شود.


" امام سجاد(ع) داستاني از اميرالمومنين(ع) نقل مي‌کنند، که در آنجا حضرت امير(ع) علت گرفتاري يکي از اصحابشان به درد شديد و زجرآور دوماهه را نتيجه رودربايستي در دفاع از سلمان دانستند و به او فرمودند: "آيا آن روز را يادت مي‌آيد که فلاني در حضور تو به سلمان فارسي بخاطر موالاتش نسبت به ما طعنه زد و تو فقط به دليل رودبايستي و خجالت جوابش را ندادي و تحقيرش نکردي؟ به همين دليل گرفتار اين بلا شدي ... " (أتَذْکُرُ يوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِي فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيهِ لِمُوَالاتِهِ لَنَا؟ فَلَمْ يمْنَعْکَ مِنَ الرَّدِّ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِهِ خَوْفٌ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا عَلَى أَهْلِکَ وَ لَا عَلَى وُلْدِکَ وَ مَالِکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنِ اسْتَحْييتَهُ. فَلِذَلِکَ أَصَابَکَ...)(مستدرک الوسائل/12/335)

" يکي ديگر از آن موارد ظريف که گاهي حساسيت بالايي پيدا مي‌کند اينست که گروهي، عيبِ يک انسان خوب را بهانه قرارداده و از خوبي‌ها فاصله مي‌گيرند. در شخصي که در جبهه حق است عيبي مشاهده مي‌کنند و به‌واسطه آن از مسير اصلي منحرف مي‌شوند. البته اينگونه افراد نوعاً در دل دچار مشکل هستند و تنها در پي بهانه‌اي براي انحراف خود مي‌باشند. معاويه قبل از شروع جنگ صفّين با استفاده از اين حربه براي خود لشگري آماده کرد. درحالي‌که لشکر اميرالمؤمنين(ع) از مدتها قبل آماده جنگ با معاويه بود، او با ترفندهايي جنگ را به تعويق انداخت تا براي خود سپاهي آماده کند و با عيب جويي از اطرافيان علي(ع) عده‌اي را به سمت خود کشيد. پاي رکاب حضرت مؤمنيني بودند که نقش مختصري در کشته شدن عثمان داشتند، هرچند حضرت قبلاً آنان را از اين کار نهي کرده بود. معاويه از اين نقطه ضعف کوچک در ياران حضرت استفاده کرد و با اين حربه توانست عده‌اي را بفريبد و بگويد که در اطراف علي(ع) کساني هستند که دستشان به خون خليفه آغشته است.

" يکي از معيارهاي خوب ولي ظريف، براي تشخيص حق، اينست که ببينيم چه کساني در دفاع از يک موضوع يا جريان به‌پا مي‌خيزند. البته اين معيار کمي پيچيده است و بايد دقت خود را بالاببريم و دچار اشتباه نشويم. در جريان سوال شخصي به نام حارث در جنگ جمل که گفته بود: به نظر من طلحه و زبير و عايشه به حقّ احتجاج مى‌کردند، و نظر حضرت علي(ع) را خواسته بود، حضرت پس از اينکه به او گفتند ايراد گرفتند که تو حق را نمي‌شناسي، به عنوان راه‌کاري براي تشخيص حق، فرمودند: إِنَّ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ لَا يعْرَفَانِ بِالنَّاسِ وَ لَکِنِ اعْرِفِ الْحَقَّ بِاتِّبَاعِ مَنِ اتَّبَعَهُ وَ الْبَاطِلَ بِاجْتِنَابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ (امالي طوسي/134) يعني براي اينکه حقانيت يک جريان را بشناسي، ببين چه کساني در پي آنند و چه کساني از آن اجتناب مي‌کنند. وقتي آدم‌هاي بدي و يا حتي دشمنان اسلام از يک جريان حمايت کنند وضع آن جريان معلوم است. در اوج پيچيدگي فتنه‌ها، همواره خداوند روشن‌ترين دلايل را براي تشخيص حق از باطل قرار مي‌دهد. حق هيچ‌وقت به صورت گسترده طرفدارانِ بد پيدا نمي‌کند و انسانهاي ناپاک هيچگاه به صورت مداوم ياور حق نخواهند شد. هيچ‌وقت نفاق آنقدر پيچيده نمي‌شود که اين علامت‌ها و نشانه‌ها را از دست بدهيم.

" بر اساس همين روايت، يکي از روشن‌ترين نشانه‌ها و ملاک تشخيص حق از باطل، "طرفداري دشمن خارجي " است. اينکه انسان ببيند آنان که در فلسطين و عراق و افغانستان و ساير مناطق دنيا، دستانشان به خون بي‌گناهان آغشته‌است از چه کساني طرفداري مي‌کنند. آمريکا و اسرائيل که به اين روشني در دنيا جنايت مي‌کنند، به چه کساني مايل هستند؟ گويا خداوند نمي‌خواهد کسي دچار اشتباه شود که چنين ملاک و دليل روشني را براي ما قرارداده است.
" از يک نگاه مي‌توان گفت در فتنه‌هاي صدر اسلام تشخيص حق و باطل، کمي سخت‌تر از الآن بود چرا که آنان دشمن خارجي مشابه با آنچه که ما داريم نداشتند. در چنين فضايي که ما قرار داريم، و تقريباً همه چيز شفاف مي‌شود. دشمن خارجي ما با اين وضوح از يک جريان حمايت مي‌کند، در چنين فضاي شفافي، چه کساني دچار ريزش خواهند شد؟ چرا اينها دقت لازم را ندارند و تشخيص غلط مي‌دهند؟ کساني که خود را از عيوب نفساني پاک نکرده‌اند و يا بيماردل هستند. براي چنين فرد بيماردلي هر چقدر استدلال ارائه شود، باز هم دودل است و ترديد دارد. رسول خدا(ص) بحث کردن با چنين افرادي را بي‌فايده دانسته و اصحابشان را از بحث کردن با ايشان نهي مي‌فرمودند: إِياکُمْ وَ جِدَالَ کُلِّ مَفْتُونٍ فَإِنَّ کُلَّ مَفْتُونٍ مُلَقَّنٌ حُجَّتَهُ إِلَى انْقِضَاءِ مُدَّتِهِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّتُهُ أَحْرَقَتْهُ فِتْنَتُهُ بِالنَّارِ (توحيد صدوق/459)

" تنها مقداري ايمان و عقل لازم است براي اينکه به‌سلامت از فتنه‌هاي آخرالزمان عبور کنيم. در آينده با کمال تعجب در مقابل ديدگان ما پديده‌هاي نوبه‌نوي نفاق، از سوي کساني که اصلاً انتظارش را نداريم، شکل خواهد گرفت. نبايد به خود ترديد راه دهيم و حتي نبايد غصه آنها را بخوريم؛ به گونه‌اي که غصه خوردن به حال چنين افرادي ما را در پيروي حق دچار تزلزل کند. در جريان بازديدي که اميرالمؤمنين همراه عمار ياسر از کشته‌هاي جنگ جمل داشتند، يکي از کشته‌هاي سپاه عايشه، پسر مقداد صحابي بسيار گرانقدر پيامبر(ص) و علي(ع) بود. عمار ياسر پس از اينکه خدا را بر کشته شدن او شکر کرد (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَوْقَعَهُ وَ جَعَلَ خَدَّهُ الْأَسْفَلَ؛ خدا را شکر که او را بعمل ناپاکش گرفتار کرده و صورتش را بخاک ماليد)، خطاب به اميرالمؤمنين(ع) گفت: إِنَّا وَ اللَّهِ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا نُبَالِي مَنْ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مِنْ وَلَدٍ وَ وَالِدٍ. (سوگند بخدا از کشتن هيچ فرد منحرفى باک نداريم، پدر باشد يا پسر هم در نظر ما يکسانست) حضرت عمار را تأييد کرده و برايش دعا کردند. ( رَحِمَکَ اللَّهُ وَ جَزَاکَ عَنِ الْحَقِّ خَيراً) (ارشاد مفيد/1/255)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس