این دو در کنار هم یعنی این که آنها که در انتخابات 88 مدعی تقلب شدند و آنها که در ماجرای بعد از انتخابات مدعی بی اعتمادی به نظام شدند دروغگو بودند و باید در عداد کسانی قرار گیرند که مردم در انتخابات بیآبرویی و دروغگویی آنها را بر ملا کردند. به عبارت دیگر در انتخابات 92 فتنه 88 هم شکست خورد و اصحاب فتنه نیز جزو شکست خوردگان اصلی این انتخابات هستند.
اما با برگزاري شكوهمند انتخابات رياست جمهوري اخير و آشكارتر شدن كامل سلامت انتخابات در ايران و برملا شدن دروغهاي اصحاب فتنه كه با دروغ ِ تقلب كشور را به پرتگاه بحران برده بودند؛ توقع ميرفت كه اصحاب فتنه خجالت بكشند و از خيانتي كه به كشور كردهاند عذرخواهي كنند. چرا كه هر چند از اول هم مشخص بود كه اينان دروغ ميگويند و تقلب را بهانهاي براي مبارزه با نظام قرار دادهاند، اما به واسطه انتخابات شكوهمند رياست جمهوري اخير ديگر هيچ بهانهاي براي هيچ دروغپردازي باقي نماند و همگان حتي دشمنان خارجي نيز مجبور به اعتراف شدند كه نظام اسلامي امانتداري سالم و كاملا قابل اعتماد است و در راي و خواست مردم هيچ دستكاري نكرده است.
برگزاری انتخاباتی که در آن فردی با هفت دهم درصد رای بیشتر (به نحوی که اگر در هر صندوق رایی، دو سه رای باطل میشد انتخابات به دور دوم میرفت و شاید نتیجه چیز دیگری میشد) به ریاست جمهوری برسد نشان از آن دارد که در نظام اسلامی حتی یک رای نیز ارزش دارد و این نظام حتی در یک رای و دو رای مردم نیز خیانت را روا نمیداند. از این رو اين انتخابات و نتايج آن باعث بيآبرويي بيشتر اصحاب فتنه شد. آنهايي كه نظام انتخاباتي در ايران اسلامي را متهم به خيانت ميكردند و خودشان خائنانه امنيت و آبروي كشور را در معرض تاراج قرار داده بودند.
اما تعجب آور آن
است كه اين فتنهگران به حدي بيحيا هستند كه نه تنها از گذشته سياه خود
خجالت نكشيدند بلكه گاه حالت مدعي و طلبكار به خود ميگيرند و در فتنهاي كه در
سال 88 ساختند و كشور را به آشوب كشيدند و باعث ريخته شدن برخي خونهاي بيگناهان
شدند و به دشمنان داخلي و خارجي اميد دادند و ... خود را محق ميدانند. به حدي كه
برخي از آنها اخيرا بيان داشته اند كه ما از طلب سال ٨٨ خود ميگذريم. طلب اینها
از سال 88 چیست؟ طلب آنها این است که میخواستند چندین میلیون رای ملت را به خاطر
توهمات آنان باطل کنند و در برابر خواستهای دیکتاتورمآبانه آنها که رای مردم را
نمیپذیرفتند تمکین شود.

این وقاحت و بیآبرویی حاصل چیست؟
چنين وقاحتی حاصل آن است كه اين فتنهگران تصور كردهاند كه مردم متوجه بيآبرويي و دروغگويي آنها نشدهاند. اين خيانتكاراني كه با دلهاي برخي از جوانان بيگناه بازي كردند و ايمان آنها به نظام اسلامي و حقانيت آن را دچار ترديد كردند، اكنون مدعي شدهاند كه در سال ٨٨ طلبكار هم بودهاند. طرفه آن است كه با چهره حق به جانب به خود گرفتن مدعي شدهاند كه از حق خود ميگذرند در حالي كه آنها جنايت كردند و به نظام اسلامي خيانت نمودند و عليه حكومت اسلامي شورش ساختند و به اعتماد طرفداران خويش نيز خيانت كردند.
فتنه گران و ادعای تبعیت از قانون اساسی
نکته جالب تر آن است که اکنون مدعی هستند که قانون اساسی و نظام را قبول داشتهاند و دارند اما از طلب سال 88 خود گذشتهاند. آیا دولت کنونی در همان نظام و در همان سیستم انتخاباتی و با همان مجری انتخابات سال 88 بر سر کار نیامده است. آیا این قانون اساسی همان قانون اساسی سال 88 نیست. آیا همین قانون اساسی در سال 88 آنها را موظف به پذیرش نظر شورای نگهبان نمیکرد؟ آیا همین قانون اساسی که مدعی قبول داشتن آن هستند آنها را از اردوکشی خیابانی و مقابله با نظام منع نمیکرد؟
فتنه گران مجبور به اعتراف به دروغگو بودن خود شدند
از نکات قابل توجه در اظهارات کنونی اصحاب فتنه آن است که با برملا شدن دروغ بودن ادعای تقلب آنها در سال 88 اکنون مجبور شدهاند که ضمن اعتراف به این که در انتخابات تقلبی نبوده است به جلو فرار کنند و دست به دامن اصطلاحات دروغین و ساختگی دیگری مانند تدلیس شوند. آنها که روزگاری کشور را با ادعای دروغ تقلب خود به لبه پرتگاه درگیری داخلی بردند اکنون و به برکت انتخابات شکوهمند 92 مجبور شدهاند که دست از دروغ تقلب بردارند اما باز هم جاهلانه تصور میکنند که با اصطلاحات ساختگی مانند تدلیس و... میتواند گروهی را فریب دهند و آبروی رفته را جمع کنند.
در پایان باید خاطر نشان ساخت که طرح مساله فتنه به معني دامن زدن بر اختلافات دروني نيست. ديگر كسي باقي نمانده است كه بتواند ادعا كند كه در انتخابات ٨٨ تقلب صورت گرفته است و از اين روست كه مشاهده ميكنيم كه حتي برخي از فعالان بيآبرو شده فتنه نيز كه بر طبل تقلب ميكوبيدند اكنون مجبور شدهاند از دروغهاي نوتر و جديدتري استفاده كنند و مدعي شوند كه هرچند تقلب نبوده است اما تدليس بوده است.

طرح اصطلاحاتي كه براي
افكار عمومي غير قابل هضم است براي سرپوش گذاشتن بر بيآبرويي خودشان است. آنها
مجبور شدهاند كه اعتراف كنند كه دروغ گفتهاند كه مدعي تقلب شدهاند اما با
پررويي به جلو فرار ميكنند و حرفهاي پوچي را مطرح ميكنند كه توجيهي براي خيانتهاي
آنها باشد.
طرح مساله فتنه از آن روست که این فتنهگران و خيانت پيشگاني كه به با دروغ خود به كشور آسيب زدهاند نشان دادند كه آن قدر بيحيا و پررو هستند كه اگر نظام اسلامي در رسيدگي به حساب آنها كوتاهي كند به مرور زمان مدعي نيز ميشوند و خيانت خود در سال ٨٨ را طلبي نيز به حساب ميآورند و خواهان طلب خويش نيز ميگردند.