در این سریال فضای به نمایش در آمده در همه سکانس ها شما را با نوع خاصی از زندگی برخورد می کنید که مربوط به فضای فرهنگی ایران نیست و به صورت وارداتی در بخشی خاص از شهر تهران بر قرار است. درست است که نقد دروغ گویی و یا حتی اشرافی گری در چنین سریال هایی ارزشی اخلاقی است،

گروه فرهنگی مشرق- کاراکتر مقابل دوربین قرار می گیرد و با آغاز یکی، دو دیالوگ اول مخاطب در می‌یابد که دانای کل که از زاویه ی نگاه دوربین سخن می گوید کسی نیست جز یک دکتر روانشناس که برای حل مشکل کارکتر که به نوعی بیمار است در حال گفت و گو با اوست. این تقریبا افتاتحیه همه ی قسمت های سریالی تلویزیونی با درون مایه ی طنز است که این شبها از شبکه ی سوم سیما با عنوان "پژمان" به روی آنتن می رود.

شاید یکی از پر حاشیه ترین سریال های هر شبی طنز صدا و سیمای جمهوری اسلامی، که در دو سال گذشته پخش شده سریال ساختمان پزشکان باشد. سریالی که به اصطلاح آپارتمانی نامیده می شود و شباهت فراوانی به نمونه های آمریکایی اش از نظر سبک داستان پردازی دارد." سریال دوستان"، "چطور با مادرتان آشنا شدم" و نمونه های دیگری از این دست. البته انتقادات و حاشیه ها به این سریال از این زاویه نبود.

ماجرا از این قرار بود که سریال ساختمان پزشکان سبک خاصی از زندگی را در رسانه ملی به عنوان سبک عمومی به نمایش گذاشته بود. منتقدان معتقد بودند که این سبک از زندگی در میان همه اقشار جامعه در جریان نیست و حتی اگر سریال حاوی برخی انتقادات هم باشد، در نهایت این نوع روش زندگی را برای مخاطب به عنوان سبک و روش مسلط تبلیغ می کند. به عبارت ساده تر اینکه آنچه که به عنوان معضلات در این سریال مورد انتقاد قرار می گیرد، یا اساسا مشکل اجتماعی عموم مردم محسوب نمی شود و یا اگر هم یک مشکل عمومی باشد، در بستر خاص خانوادگی این فیلم بررسی می شود که تنها مخصوص به قشر خاصی از مردم کشور است و عمومیت ندارد.

 ایراد های دیگری نیز در میان بود که البته همه این ایراد ها را مسوولان محترم سیما، از جمله آقای دارابی که مدافع پر و پا قرص سریال بودند و حتی از آن در برابر انتقادات دستگاه های عالی نظام! دفاع کرده بودند با این توجیه که بالاخره، مثلا معضل پنهان کاری و دروغ در جامعه وجود دارد و نمی شود آن را نادیده گرفت، گذشتند.

متاسفانه برخی مسوولان محترم رسانه ملی به دلیل عدم آشنایی با مقولات رسانه ای و خصوصا مدیوم های هنری معمولا دچار همین نوع نگاه بسیط و غیر دقیق می شوند. نوع برخورد این مدیران عزیز که ممکن است، اتفاقا در برخی دستگاه های غیر مرتبط با فرهنگ بتوانند مدیران متوسط و خوبی باشند با تولیدات رسانه ملی، چیزی در حد یک مخاطب عادی با درصد تاثیر پذیری بالاست. این نوع نگاه بسیط باعث می شود که به راحتی قالب و فرم که خود می توانند متضمن مفاهیم و تاثیرات عمیق باشد را یکسره نادیده گرفته و تنها برخی ممیزی ها مانند پوشش هنرپیشه ها مورد توجه باشند و در درجه دوم نهایاتا الفاظ به کار رفته در دیالوگ ها، مورد ارزیابی قرار گیرد.

این که در یک سریال، قالب روایت یک سریال، قالبی آمریکایی – در اینجا منظور قالب های هنری تلویزیونی نیست- با شرایط فرهنگی و مدنی آنجاست؛ اساسا برای این مدیران محترم مفهوم ندارد. ساده تر بگوییم، در یک سریال داستان به دنبال نقد و نفی دروغ گویی است. در این سریال فضای به تمایش در آمده در همه سکانس ها شما با نوع خاصی از زندگی برخورد می کنید که مربوط به فضای فرهنگی ایران نیست و به صورت وارداتی در بخشی خاص از شهر تهران بر قرار است. درست است که نقد دروغ گویی و یا حتی اشرافی گری در چنین سریال هایی ارزشی اخلاقی است، اما همزمان با این اتفاق باید مراقب بستری که داستان در آن روایت می شود، بود. اگر چنین برنامه ای با کارکترهای آمریکایی و غربی ساخته می شد، احتمالا باید از آن به عنوان یک برنامه متوسط و خوب یاد می کردیم – که البته در این مورد هم از لحاظ فنی حرف و حدیث فراوان است- اما زمانی که چنین داستانی با کارکترهای آشنایی برای مخاطب ایرانی به روی صفحه تلویزیون می آید و همه ی مکان ها، اسامی و بسیاری از المان های فرهنگی ایرانی هستند، مخاطب با آن الگوی ارائه شده همذات پنداری می کند.

مساله خیلی ساده است، ساده تر از آنچه که برخی مدیران فرهنگی و رسانه ای کشور در رسانه ی ملی آن را درک نکنند. مخاطب این چنین برنامه هایی بیش از آنکه تحت تاثیر پیام های تکراری اخلاقی برنامه قرار بگیرند، الگوی زندگی ارائه شده در مجموعه را کپی برداری می کنند. به عبارت صریح تر، آنچه که در ذهن مخاطب رسوب خواهد کرد، " دروغ بد است" نیست؛ بلکه سبک زندگی کردن آدمهایی است که برای ماه ها زندگی آنها را از طریق گیرنده های تلوزیونی تماشا کرده است.

ای کاش مدیران رسانه ملی کتاب بخوانند

فرامرز رفیع پور، استاد کهنه کار جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، درباره ی تغییرات فرهنگی و اجتماعی در ایران بعد از انقلاب کتابی را به رشته ی تحریر در آورد که در سال های دهه ی هفتاد شمسی در ایران بسیار مورد توجه بود." توسعه و تضاد" کتابی بود که برای اولین بار در ایران می کوشید تا روند تغییرات فرهنگی در ایران پس از انقلاب را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. خصوصا در بخشی که به تغییرات فرهنگی در جامعه ایران بعد از جنگ در این کتاب پرداخته شده است به مسایل مهمی اشاره شده که می توانند پرده از بسیاری روند ها بردارند.

چطور ساده زیستی و دوری از تجمل گرایی و اشرافی گری، جای خود را به خواهش بی امان زندگی های لوکس در ایران داد؟ این سوالی است که رفیع پور با بررسی آماری چند مورد خاص به آن پاسخ می دهد. به صورت خلاصه تغییر طبقه مرجع در جامعه ایران پس از جنگ دلیل اصلی این رخداد است. حتی در مواردی جزیی تر، بحران فرهنگی حجاب که بسیاری از بحث ها را در میان مدیران فرهنگی امروز ایران به خود اختصاص داده است، توسط رفیع پور، در توسعه و تضاد با همین عامل بررسی و تحلیل می شود.

ای کاش مدیران رسانه ای در ایران اندکی فرصت برای مطالعه در حوزه ای که مشغول مدریتش هستند می گذاشتند. قطعا اگر این عزیزان همین کتاب "توسعه و تضاد" را مطالعه کرده بودند، به خوبی درک می کردند که مرجع کردن یک نوع خاص از زندگی برای مردم ایران، بسیار مهم تر و خطرناک تر از بیرون ماندن چند تار موی یک بازیگر زن در جام جم است.

وقتی سبک زندگی یک طبقه خاص و یک فرهنگ خاص به عنوان سبک نمونه ی زندگی ایرانی در سیمای جمهوری اسلامی مقابل دوربین می رود. مخاطب به صورت خودکار خود را با آن تطبیق می دهد. دردناک این است که مدیر محترم هیچ اطلاعی از این واقعیت ندارد که تلویزیون و سینما محل ظهور سمبلیسم هستند، وقتی یک خانواده در آن به نمایش در می آید، این به آن معناست که این خانواده نمونه یک خانواده ی ایرانی است و در چنین شرایطی ساده ترین اتفاقی که می افتد یک تطبیق ساده در میان مخاطبان است. اما فاجعه درست بعد از این تطبیق رخ می دهد. جناب آقای مدیر، آن خانواده هایی که به ضرب و زور رسانه ی ملی زندگی شان به مخاطب حقنه می شوند، هیچ کدامشان سبک زندگی شان را از دستگاه های فرهنگی نظام یاد نمی گیرند.

آنها از طریق رسانه های فراملی به صورت مستمر در ارتباط هستند. برخلاف اکثر مردم ایران سفرهای خارجی متعدد دارند و هر بار به سوغات یک رنگ و لعاب جدید را به ایران می آورند. به خودتان کمی زحمت بدهید و نگاهی به صفحات وب بیندازید تا ببینید همین دوستان چطور با آب و تاب خاطراتشان را به رخ مخاطب می کشند و شما و رسانه تان بدون اینکه هیچ هزینه ای دریافت کنید به عنوان ابزاری برای ترویج یک نوع خاص از زندگی تبدیل شده اید.

استاد رفیع پور به خوبی این تغییر طبقه ی مرجع را در کتابشان به تصویر کشیده اند، بد نیست فرصتی بگذارید و از راننده ی محترم بخواهید تا این کتاب را برای شما از راسته ی کتابفروشی انقلاب ابتیاع نمایند.



نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 51
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۰۲:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    خدائيش یه روانپزشک برو. یه صفحه کامل هـذیون گفتی. هـمین دکتر افشار واست خوبه.
  • ۰۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    حیف وقت که صرف دیدن این سریال بشه.
  • محمد تقوی ۰۸:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    اصلاح فرهنگ جامعه نیاز ضروری کشورمان است تا صدا و سیمای ما تغییر بنیادین نکن این امر دست یافتنی نیست بسیاری از نیاز ها از قبیل: اصلاح فرهنگ رانندگی, آپارتمان نشینی , برخورد با همسایه ها , کتاب خوانی , مدل لباس , احترام به بزرگترها و دهها نیاز دیگر و (ضد ارزش شدن بد حجابی , سیگار , فحاشی , مردم آزاری , عیاشی , خشونت , ....) از طریق رسانه ملی جذاب و پر مخاطب ممکن است که متاسفانه تا زمانیکه این بنگاه مهم اقتصادی کشور(صدا و سیما) تغییر بنیادین و اساسی نداشته باشد ممکن نیست کشور ما نیاز به یک انقلاب اساسی در صدا سیما دارد که ان شا< الله باید به زودی محقق شود
  • ۰۸:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    ما که یک بار از بالا به پایین خوندیم آخرش نفهمیدیم حرف این نویسنده ی پریشان ذهن چه بود! بریم یک بار دیگه بخونیم...
  • ۰۸:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    حالا توی این اوضاع یه سریال هم که میخاد کمی مخاطب جمع کنه و مردم رو سرگرم کنه تو بیا زیر ابش رو بزن.
  • رضا ۰۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    آخه این نقد پژمان بود یاساختمان پزشکان ما که نفهمیدیم
  • احمد ۰۹:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    اتفاقا سریال خیلی جالبی هم هست، راستی سریال های مفهومی شما کدام است؟
  • میثم ۰۹:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    می گم برید به صورت خودجوش بریزید خیابون - ساندیس هم که هستش
  • واقع بین ۰۹:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    اتفاقا شما با این کامنتت و نحوه ی بیانت نشون میده که بیشتر نیاز به یک روانشناس اونم از نوع تربیتیش داری
  • امین ۱۰:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    من نمیدونم چرا هر چی میشه وصلش میکنیم به آمریکا!!!!!!! هز کس هم که مقاله ای می نویسه فکر میکنه که عقل کل هستش و بقیه باید بروند کتاب مطالعه کنند!! ای خدا شکرت
  • امير ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    بيچاره صدا و سيما با اين منتقدانش ، عزيزم ما با صداقت ثدا و سيما مشكل داريم نه سريالهاش
  • هاشم ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    این فیلم به شدت فمنیستی هست و هدفش تخریب مرد در زندگی و نشون دادن برتری زن نسبت به مرد هست .
  • yasi ۱۰:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    چرا چند میگی خودت یه بار بخون چی نوشتی اه
  • علي ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    از جناب دارابي بيشتر از اين توقع نيست
  • محمد رضا ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    واسه بعضیا شاهکارهای!!! جناب سعید آقا خانی مناسبتره ..... مهران مدیری و رضا عطاران رو که فراری دادن از تلوزیون ، حالا هم نوبت سروش صحت و پیمان و محراب قاسم خانیه ..... مدیران رسانه ملی با منتقدانی چون نویسنده این مطلب باید هم میدان رقابت را برای برنامه های مهاجم آنور آبی خالی کنند ... ای کاش فقط نوک بینی مان را نمی دیدیم...
  • رضا ۱۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    سلام برادر ناشناس شما قطع به یقین فرزند نوجوان نداری و یا معلم نیستی و از وضعیت و تاثیر فیلم ها روی بچه های مملکتمون خبر ندارید به همین دلیل اهل استدلال نیستی یک بار به اردوی جهاد سازندگی برو و ببین چقدر بچه معصوم در این مملکت زیر سقف های چوبی و کاه گلی شب و روز رو با شکم گرسنه طی میکنن و برای سیر شدن با حسرت به غذاها و رستوران های داخل فیلم ها نگاه میکنن و از پدر و مادرشون که اهل رعایت حلال و حرام هستن از اون غذا های آنچنانی میخوان اما پدر چه بکنه که نمیخواد بچه هاش لقمه حرام بخورن و به جاش مجبور میشه تلوزیون رو قطع بکنه یا شبکه هارو عضو بکنه .... فیلم مستند با دکتر در بشاگرد و یا همان هفت قصه از بلوچستان شهید سید مرتضی آوینی رو نگاه کنید . بحث ما اینجاست که چرا از خودی ها میخوریم دشمن که جای خود دارد انقدر شبکه فاسد دارد که صبح تا شب کانال عوض کنید تمام نویشود آنوقت یک قطعه کوچک الکترونیکی ارزان را دانشجوهای مملکت ما باید به خاطر تحریم ده ها میلیون خرج کنند تا بدستش بیاورند.
  • ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    ۱خدایی دوستمون راست گفت برید یه سر روانشناس ۲بنده خدا روانشناسا خودشونو دارن میکشن که بگن مراجعان ما بیمار نیستن بعد اینجا توی پاراگراف اول نوشته "بیماران" ۳آخه از دید همفکرای شما که نه مهران مدیری خوبه, نه عطاران, نه تبریزی, نه صحت نه ... . ۴فک کنم باید رسانه ی "میلی" رو قبضه کنین ۵به نظرم از دید همفکرای شما سبک زندگی ایرانی هنوز یه خونه ۴۰۰متریه با ۲۰تا اتاق و یه حوض وسطش ۶انتظار ندارم اینو ثبتش کنین ولی بدونین که دیگه اینقدام مردم ما نفهم نیستن که هرچی خواستین به خوردشون بدین.
  • ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    خدا شفات بده با این تحلیل مسخرت
  • ۱۱:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    دوست عزیزم لطفا فقط نظر بده تجویز کار شما نیست...
  • ۱۱:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    من که خیلی با این سریال حال کردم . همین برام مهمه و بس
  • ۱۲:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    نقدپژمان بود یا ساختمان پزشکان؟
  • ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    مدیران رسانه ملی یک مدرک الکی گرفتند و اصلا بلد نیستند فکر کنند. چه برسد کتاب بخوانند. آنها نه فرهنگ اسلامی را به خوبی می دانند نه فرهنگ غرب را.
  • ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    آره فقط باید برنامه های پرمحتوا و پر بیننده دیروز و امروز و فردا و شناسنامه را دید جمع کن بابا
  • فرشید ۱۳:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    سلام - مثل اینکهزیاد پای ماهواره نشستید 0 همه چیزو از دیدگاه خودتون و مقایسه با دیده هاتون از ماهواره میبینید - یک سریال هم که اومده زیر پوست شهر - زندگی یه تیپ اجتماعی رو تحلیل کرده و حقایق رو به مردم میگه - شما مخالفت کنید - فرقی نمیکنه - همیشه هر وقت - هر کسی دردی رو بیان میکنه - باید ان چنان له بشه که دیکر گسی نتواند معضل را بیان کند
  • ۱۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    فکرکردی از دل همچین عواملی فیلم درست درمون درمیاد؟!!
  • علیرضا ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    شما بفرمایید یه سریال طنز بسازید که این ایرادارو نداشته باشه،4 تادونه بیننده هم داشته باشه !!! حتما "خنده بازار"سخیف خوبه !!!
  • جهاد ۱۴:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    میگن ایرانیها اگر علم در چین هم باشد بدست می اورند چرا استفاده از الگوهای دیگران از دید شما بد است؟ یعنی شما اعتقاد دارید همه یا خوب خوبند یا بده بد
  • ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    چرت گفتی به طور کامل جناب نویسنده این اراجیف چیه آخه
  • ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    چقدر مثل پژمان جمشیدی اینو گفتی
  • محمد ۱۸:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    وقتي يك زن و شوهر سگ باز ، نويسنده و بازيگر ميشوند نبايد توقعي داشت كه انها به فرهنگ اسلامي و ايراني پايبند باشند.
  • سعید ۱۹:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    بسیار سریال عالی است از افسردگی نجات پیدا کردم
  • علیرضا ۱۹:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    تو این سریال چند بار اشاره شد که وقتی میگفتن بچه حلال زاده به دایی اش میره میگفتن خرافاته و چرت و پرته در حالی اصل این مطلب حدیثی از حضرت علی (ع) است که دانشجو در فصل ازدواج آیین زندگی میخونن که می فرمایند که در هنگام ازدواج دقت کنید زیرا که اخلاق فرزندتان به دایی یا خاله اش می رود. قضاوت با خودتان
  • ناشناس ۲۳:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    0 0
    به نظر من نویسنده مطلب فوق با سروش صحت مشکل شخصی دارد.
  • ۰۱:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    برو گمشو بابا
  • مهدی ۰۷:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    فکر نکنم از مدیریت پنهان نسل چیزی شنیده باشی!
  • حميد ۰۸:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    سلام بنظر من در اين سريال بسياري از زواياي پشت پرده اين قشر از جامعه يعني فوتباليستها در قالب طنز به نمايش در آمده که درخور تامل است .
  • ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    خودشم نفهمیده چی گفته.قالب امریکایی؟؟ توهم زدی انگار
  • ۰۸:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    درسته سبک زندگی که در این فیلم تبلیغ می کند سبک زندگی ما نیست اما حداقل شبها وقتی باکوله بار سنگین مشکلات و ناامیدی هابه خانه می آییم کمی مارا می خنداند و رحیه مارابهتر می کند. با آنکه سطح رفاه ما نسبت به گذشته بالاتر رفته اما دلخوشی کمتری داریم.
  • علي ۰۸:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    مردم نسخه آمريكايي را بايد كجا ببينند تا بتوانند مقايسه كنند و به مطلب شما برسند
  • ۰۹:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    بی سوادی خودتو به پای نویسنده نذار
  • ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    من اگر كاره اي بودم تمام زنايي كه طلاق ميخوان اعدام ميكردم
  • شهروند ۱۴:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    ... متاسفانه در کشور ما عرف اینست که منتظر میمانیم تا قطار حرکت کند تا شروع کنیم به سنگ پراکنی.سریال نسازند نقد منفی میکنیم.بسازند نقد منفی میکنیم.پر مخاطب باشد ایراد دارد به قول اقایان مفهومی باشد میگوییم چرا مخاطب نداردو...... این مطلبی که الان خواندم خودش نیاز به دهها نقد دارد.نویسنده محترم که خیال نقد داشته اصلا نتوانسته حداقل به خواننده بگوید چه چیزی را مد نظر داشته تا نقد کند.انوقت ایشان که از رساندن ذهنیات خود در یک مطلب تا این اندازه عاجز است قصد دارد صدا و سیما را نقد کند. الان ساختمان پزشکان ایراد داشت یا پژمان یا کاربلدی اقای دارابی یا بی مطالعه بودن مدیران سازمان یا........
  • حامد ۱۵:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    حتما فیلم راستشو بگو رو میگه که من هیچوقت نفهمیدم منظورشون از این فیلم چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • ... ۱۵:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    هاشم از لرستان
  • ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    بی ادب
  • ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    ما که همچین چیزی ندیدیم تو سریال
  • فدائیان مشرق ۱۶:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    یه چیز بگم تا جیگرت آتیش بگیره؟ . . . . . . . . مرگ بر پوتین
  • lمرتضی ۰۸:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
    0 0
    به نظر من سریال بامعنی و بسیار آموزنده است ک سانی که تصور می کنند ایراد دارد متاسفانه بازیر پوست شهر بیگانه هستند وآسیب ها و چالش های زندگی شهری و مسایل امروز مارا درک نمی کنند .
  • ۱۳:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
    0 0
    مرگ بر کفش و دمپایی
  • ۱۳:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
    0 0
    بجای پژمان برو همون دکتر روانشناسه که فقط صداش توی فیلم میاد ههههههههههههه
  • فیروز ۱۰:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
    0 0
    شما بجا اینکه منتقد باشی پر حرف هستی بهتره دیگه نقد نکنی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس