
در ادامه به هر یک از این فیلم ها نگاهی خواهیم انداخت :
گهواره ای برای مادر
این فیلم اگر چه به عنوان تنها فیلم اکران شده در ماه مبارک رمضان امسال
لقب گرفت و تقریبا هیچ رقیبی را در این راه روبروی خود ندید اما به دلایلی
نتوانست فروشی بیشتر از 50 میلیون تومان داشته باشد.به جز زمان اکران که
خوب نبود، این فیلم های خاص نمی توانند در شرایطی عادی، چندان توفیقی در
اکران داشته باشند.فیلم های خاصی که چاشنی داستانی شان بسیار پائین است و
در فضای میان فیلم داستانی و فیلم معناگرا معلق هستند اگر بتوانند تکلیف
روایی خود را مشخص کنند، می توانند نتایج به مراتب روشن و بهتری را از
اکران خود به دست آورند.
گذشته
نماینده سینمای ایران در اسکار 2014 از خرداد ماه به نمایش درآمد اما به
دلیل استقبال خوبی که از آن به عمل آمد، به تابستان نیز کشیده شد."گذشته"
ادامه همان مسیر متعارض فرهادی در نگارش فیلمنامه است که طبیعتا نمی تواند
جذابیت های فیلم های ابتدایی این مسیر تازه که "درباره الی" بود را برای
مخاطب تداعی کند ضمن آنکه زبان فرانسوی فیلم نیز در این عدم ارتباط نقش
قابل توجهی داشت. با این حال فیلم، به فروش بیش از یک میلیارد و نیم دست
یافت گرچه اگر دوبله فارسی می شد، این رقم مطمئنا با افزایش مواجه می
گشت.فیلم در توزیع شبکه نمایش خانگی با دوبله فارسی عرضه شد که مورد
استقبال قرار گرفت.
هیچ کجا، هیچ کس
فیلم "ابراهیم شیبانی" نیز با این همه مهره بفروش، هنوز نتوانسته فروش خود
را به مرز 1 میلیارد تومان برساند که بسیار عجیب است.این فیلم خوش ساخت،
به این دلیل نمی تواند با مخاطب عام سیما ارتباط برقرار نماید که تعلیق بیش
از اندازه ای را به خود می بیند و تدوین غیرخطی آن نیز مزید بر علت شده تا
این تعلیق، بسیار غلیظ روایت شود و به همین دلیل، مخاطب نمی تواند رابطه
های ریز و موشکافانه کاراکترهای پرتعداد فیلم را متوجه شده و با آنها
ارتباط برقرار نماید و این تناقض آشکار فیلم با ساختار روایی فیلم "21 گرم"
است که فیلم آزادانه از آن تبعیت نموده است اما نتوانسته چفت و بست های
داستانی و حلقه های اتصال روایی را به مانند آن اثر، حساب شده کار کند.
چه خوبه که برگشتی
تازه ترین ساخته "داریوش مهرجویی"، اگر چه یکی از ضعیف ترین ساخته های
تمام عمر او تلقی می گردد اما به مدد وزنه اعتباری نام بزرگ مهرجویی و
همچنین تیم بازیگران، این فیلم توانست به فروشی میلیاردی دست پیدا
کند.مهرجویی در این فیلم به تناقضات انسان دوبعدی در عصر مدرن اشاره می کند
اما نمی تواند موارد مشابه این تناقض را با زبان کمدی، خوب از آب در
بیاورد؛ این همان اتفاقی است که اجازه نمی دهد مخاطب به آسودگی بتواند سر
از مفاهیم فلسفی فیلم درآورد.
دهلیز
نخستین تجربه سینمایی "بهروز شعیبی"، فیلم سالم و فاخری است که توانسته
چند مفهوم را به خوبی و به موازات یکدیگر پیش ببرد و با ضرباهنگ ملایم خود،
به قصه پردازی مشغول شود؛ در همین نوار ملایم روایت است که رابطه پدر و
فرزندی که گویا در کنار مسائل اصلی دیگر داستان، مورد تاکید نویسنده و
کارگردان بوده، به خوبی خود را نشان می دهد.این فیلم توانست به مانند
داستان خود، با برگزاری دو مراسم گلریزان، دو محکوم به اعدام را از خطر مرگ
نجات دهد و اینچنین جریان ساز شود؛ اتفاق فاخری که سینمای این روزهای
ایران به شدت به حرکات انسان مدارانه اینچنینی نیازمند است.با این حال فیلم
به فروشی نزدیک به دو میلیارد تومان در سراسر کشور نائل شد و هنوز هم با
گیشه هایی شلوغ در حال اکران است.
جا به جا
ضعیف ترین فیلم اکران تابستان که همان کمدی های لوده ابتدایی دهه هشتادی
است با همان نقش آفرینی های به شدت کلیشه ای از بازیگرانی چون اکبر عبدی و
تیم بازیگرانش.این فیلم نه تنها نتوانست به لحاظ نگارشی، به کمدی موقعیت
برسد بلکه به لحاظ بصری نیز بسیار ضعیف ظاهر شد و توانست با همین متد
امتحان پس داده شده و زمان بسیار خوب اکران در عید سعید فطر، فروشی
میلیاردی را در سراسر کشور شاهد باشد.این فیلم جریان سینمای کمدی در ایران،
که طی چند سال گذشته رو به بالا بود را باز تضعیف نمود و موجب تغییر گرایش
احتمالی مردم به تماشای لودگی های سطحی به مانند لودگی های ابتدا و میانه
دهه هشتاد شد.
پل چوبی
آخرین فیلمی که از سوی حوزه هنری مورد تحریم قرار گرفته بود، فروش خود را
به مرز یک میلیارد تومان رسانده است گرچه از این فیلم با این همه مهره،
انتظار فروشی چند برابر این میزان می رفت.مشکل "پل چوبی"، مشکل زمانی فیلم
است و اینکه آدم های نسبتا مدرن آن، تفکرات به روزی ندارند و نقش جامعه به
عنوان کاراکتر بسیار مهم فیلم، در اثنای آن به فراموشی سپرده شده در حالی
که کاراکتر رادان نیز در میانه فیلم، گویی همسر خود را فراموش می کند، دیگر
کاراکترها نیز نمی توانند رابطه خود با محیط و جامعه را که به شدت به آن
نیازمند هستند را همچون ابتدای قصه، تا انتها حفظ نمایند و همین، لکنت های
روایی بسیاری را برای "پل چوبی" رقم زده است.
فرزند چهارم
نخستین ساخته بلند سینمایی "وحید موسائیان" که عنوان فیلم "فاخر" را با خود یدک می کشد چندان نتوانست فاخر باشد.فیلم، آشکارا مشکلات عدیده ای در فیلمنامه دارد و شخصیت پردازی هایش هم از مشکلات فراوانی رنج می برد.در این فیلم اصلا به نفس ماجرا هیچ اشاره ای نمی شود در حالی که تمام داستانک ها بر مبنای همین اصل فراموش شده روایت می شوند.تاجر کفش فروش که برای برگرداندن بهداد به سومالی رفته تا یک روز قبل از برگشت خود به تهران، چنین تصمیمی را به بهداد در میان نمی گذارد و بعد هم با یک جمله او قانع می شود؛ خانم بازیگر هم مدام در حال عکس گرفتن است و این شرایط که اصلا بعد الزام آوری ندارد برای این فیلم به اصطلاح فاخر که در فارابی به تصویب رسیده، نمی تواند نوید یک اثر خوب و قوی را داشته باشد.
هیس دخترها فریاد نمیزنند
از ابتدا نیز مشخص بود این فیلم که در اکران عید فطر قرار داشت می تواند
به فروشی چند میلیارد تومانی دست پیدا کند.جدیدترین ساخته "پوران درخشنده"
که عنوان پراستقبال ترین فیلم از نظر مردم در طول برگزاری جشنواره سی و یکم
فجر را با خود یدک می کشد آرام آرام درحال نزدیک شدن به مرز 4 میلیارد
تومان است.طبعا بخش بسیار مهمی از این فروش مدیون سوژه بسیار ملتهبی است که
درخشنده بر روی آن دست گذاشته و توانسته با یک داستان پردازی چند بعدی،
کیفیت نوشتاری اثر را تا میزان قابل توجهی بالا ببرد.
بی تابی بیتا
آخرین ساخته "مهرداد فرید" نیز تفاوت های بسیاری با ساخته های قبلی این
کارگردان داشت و آشکارا پیدا بود که فرید تلاش دارد تا در این فیلم از نرم
داستانگویی فیلم "جدایی نادر از سیمین" بهره ببرد آن هم بدون آنکه بتواند
مقدمه ای داستانی را برای رخدادهای خود مفروض دارد یا اینکه شناختی حداقلی
از دو کاراکتر خود به ما بدهد.فیلم، ناقص و الکن شروع می شود و به همین شکل
نیز پایان می یابد که نتیجه اش می شود فروش بسیار پائین این فیلم در سطح
کشور.همین اتفاق سبب شد تا فیلم نه بتواند در بخش مسابقه جشنواره فجر به
نمایشدرآید و نه در اکران عمومی خود با استقبال مخاطبان مواجه شود.
خودزنی
فیلم "احمد کاوری"، جزو آثاری بود که اگر در زمان مناسبی به روی پرده می
رفت می توانست تا ده برابر فروش خود، به گیشه کمک کند.فیلمی سالم با روابطی
سالم که فیلمنامه خوبی نیز داشت اما متاسفانه این فیلم در زمان اکران خود
دیده نشد و به لحاظ تبلیغات نیز نتوانست چندان تبلیغی برای خود دست و پا
کند به همین دلیل قربانی شد و نتوانست از تمام پتانسیل هایی که از آن
برخوردار بود، استفاده نماید و در نتیجه به فروش80 میلیونی خود رضایت داد
که حقیقتا این رقم باید تنها در سه یا چهار روز برای این فیلم محقق می شد
نه در طول یک ماه.