نشريه اکونوميست در مقاله‌اي به بررسي جنگ‌هاي سايبري پرداخت و نوشت: ماوس و صفحه کليدسلاح‌هاي جديد مناقشات هستند و پس از جنگ‌هاي زميني، دريايي، هوايي و فضايي، جنگ وارد حوزه‌ پنجم شده است و ايران به خاطر دارا بودن دومين ارتش سايبري دنيا به خود مي‌بالد.

به گزارش مشرق، نشريه "اکونوميست" در مقدمه گزارش تحقيقاتي خود که اخيرا منتشر شده است اين‌گونه مي‌نويسد: در ژوئن 1982، اوج جنگ سرد، يک ماهواره‌ اعلام خطر آمريکايي انفجار عظيمي را در سيبري شناسايي کرد. آيا موشکي شليک شده بود؟ يک آزمايش اتمي بود؟ به نظر مي‌رسد که يک انفجار در خطوط انتقال گاز شوروي بود. علت آن نقص در سيستم کنترل کامپيوتريي بود که جاسوسان شوروي از يک شرکت کانادايي دزديده بودند. بر اساس خاطرات "توماس ريد"، از فرماندهان سابق نيروي هوايي آمريکا، آنها نمي‌دانستند که سيا نرم‌افزار آن را طوري دستکاري کرده بود که "پس از مدتي از کنترل خارج شده و سرعت پمپ‌ها و تنظيمات دريچه‌ها را به حالتي بر‌گرداند که باعث افزايش فشار تا حدي بسيار فراتر از ميزان تحمل اتصالات لوله‌ها بشود." به گفته‌ او، نتيجه‌ي اين کار "بزرگترين انفجار و آتش غير اتمي بود که تاکنون از فضا مشاهده شده بود."
اين يکي از اولين نمايشات قدرت يک "بمب منطقي" (Logic bomb) بود. اکنون پس از سه دهه، که سيستم‌هاي کامپيوتري حساس زيادي به اينترنت متصل شده‌اند، آيا دشمنان مي‌توانند از بمب‌هاي منطقي مثلا براي قطع کردن برق از آن سوي دنيا استفاده کنند؟ آيا تروريست‌ها و هکرها مي‌توانند با رخنه در سيستم‌هاي تجاري کامپيوتري "وال‌استريت" باعث يک آشوب مالي گردند؟ و با توجه به اينکه چيپ‌هاي کامپيوتري و نرم‌افزارها به صورت جهاني توليد مي‌شوند، آيا يک قدرت خارجي مي‌تواند تجهيزات پيشرفته‌ نظامي را به باگ‌هاي کامپيوتري آلوده سازد؟ يک مقام ارشد نظامي مي‌گويد: "اين موضوع مرا تا حد مرگ مي‌ترساند."
اين گزارش مي‌افزايد: پس از زمين، دريا، هوا و فضا، جنگ وارد حوزه‌ پنجم شده است: فضاي سايبري (مجازي). "باراک اوباما"، زيرساخت ديجيتال آمريکا را يک "دارايي ملي راهبردي" اعلام کرده و "هاوارد اشميت" (Howard Schmidt)، رئيس سابق امنيت مايکروسافت، را به عنوان مشاور امنيت سايبري خود منصوب کرده است. در ماه مي پنتاگون فرماندهي سايبري خود را به رياست ژنرال "کيت الکساندر" (Keith Alexander)، مدير آژانس امنيت ملي (NSA)، راه‌اندازي کرد. وظيفه‌ او انجام "عمليات همه‌جانبه براي دفاع از شبکه‌هاي نظامي آمريکا و حمله به سيستم‌هاي کشورهاي ديگر است." اما اينکه دقيقا چگونه و بر اساس چه قوانيني، هنوز يک راز است.
انگليس نيز يک تشکيلات امنيت سايبري، و يک "مرکز عمليات‌ها" در GCHQ، که معادل NSA در انگلستان است، راه‌اندازي کرده است. چين از "پيروزي در جنگ‌هاي اطلاعاتي تا ميانه‌ قرن بيست‌ويکم" دم مي‌زند. بسياري از کشورهاي ديگر از جمله روسيه، اسرائيل و کره‌ شمالي در حال سازماندهي براي جنگ‌هاي سايبري هستند. ايران به خاطر دارا بودن دومين ارتش سايبري دنيا به خود مي‌بالد.

•جنگ سايبري چگونه خواهد بود؟

نويسنده اين گزارش با اشاره به چگونگي جنگ‌هاي سايبري در دنيا مي‌نويسد: "ريچارد کلارک" (Richard Clarke)، کارمند سابق کاخ سفيد و مسئول ضد تروريسم و امنيت سايبري، در کتاب جديد خود يک فروپاشي فاجعه‌بار در 15 دقيقه را به تصوير کشيده است. باگ‌هاي کامپيوتري باعث به هم خوردن سيستم‌هاي ايميل نظامي مي‌شوند؛ پالايشگاه‌ها و خطوط انتقال نفت منفجر مي‌شوند؛ سيستم‌هاي کنترل ترافيک هوايي دچار فروپاشي مي‌شوند؛ قطارهاي مترو از خط خارج مي‌شوند؛ اطلاعات مالي مغشوش مي‌شوند؛ شبکه‌ برق در شرق آمريکا قطع مي‌شود؛ ماهواره‌ها از مدار چرخش خود خارج مي‌شوند. با کمياب شدن غذا و اتمام پول، جامعه به زودي از هم مي‌پاشد. بدتر از همه، هويت مهاجمان ممکن است يک راز باقي بماند.
از نظر مايک مک‌کانل (Mike McConnell)، از روساي سابق سازمان جاسوسي، آثار يک جنگ سايبري تمام عيار خيلي شبيه يک جنگ هسته‌اي است. وي مي‌گويد: "جنگ سايبري هم‌اکنون آغاز شده است و ما داريم آن را مي‌بازيم."
اما آقاي اشميت مخالف اين موضوع است و معتقد است چنين جنگي در کار نيست. بروس اشناير (Bruce Schneier)، يک کارشناس در زمينه‌ امنيت صنعت IT، کساني چون آقاي مک کلارک را که ديد امنيتي به همه چيز دارند، به ايجاد وحشت متهم مي‌کند. او مي‌گويد: "جنگ سايبري مسلما بخشي از تمام جنگ‌هاي آتي خواهد بود، اما انجام يک حمله بسيار مخرب عليه آمريکا، هم مشکل است و هم به جز در زمينه‌ يک جنگ واقعي عملي نيست، و در هر دو صورت مرتکب اين حمله مشخص خواهد بود."
اين مقاله مي‌افزايد: از نظر مقامات بالا، فن‌آوري کامپيوتر هم موهبت است و هم يک مصيبت. بمب‌ها با ماهواره‌هاي GPS هدايت مي‌شوند؛ هواپيماهاي بدون سرنشين از آن سوي دنيا هدايت مي‌شوند؛ هواپيماهاي جنگنده و رزم‌ناوها اکنون مراکز عظيم پردازش اطلاعات هستند؛ يک يک سرباز پياده‌ معمولي نيز به شبکه وصل هستند. با اين حال، ارتباط رو به رشد در بستر يک اينترنت ناامن، راه‌هاي يک حمله‌ الکترونيکي را چند برابر مي‌کند؛ و وابستگي فزاينده به کامپيوترها، آسيبي که از سوي آنها مي‌تواند وارد شود، را افزايش مي‌دهد.
بنا بر اين گزارش، اينترنت از طريق چند تکه کردن داده‌ها و ارسال آنها از مسيرهاي مختلف مي‌تواند جلوي از دست رفتن بخش‌هاي بزرگي از شبکه را بگيرد. با اين وجود، قسمت‌هايي از زيرساخت‌ ديجيتال جهاني خيلي شکننده‌تر است. بيش از نُه دهم ترافيک اينترنت از طريق کابل‌هاي فيبر نوري زير دريا عبور مي‌کند، و اين کابل‌ها در چند نقطه از جمله اطراف نيويورک، درياي سرخ يا تنگه‌ لوزون (Luzon strait) در فيليپين، به طرز خطرناکي با همديگر مجتمع مي‌شوند. ترافيک اينترنت تنها با 13 کلاستر (خوشه) از سرورهاي "نام دامنه"، که بالقوه آسيب‌پذير هستند، هدايت مي‌شود. خطرهاي ديگري هم در راه هستند: مناطقي از آفريقا که تحت کنترل ضعيف حکومت‌ها قرار دارند، در حال وصل شدن به کابل‌هاي فيبر نوري هستند، که اين کار احتمالا مامن‌هاي جديدي براي مجرمان سايبري بوجود خواهد آورد. اين در حالي است که گسترش اينترنت همراه نيز ابزار حمله‌ جديدي را به ارمغان خواهد آورد.
اينترنت براي راحتي و اطمينان طراحي شد، نه براي امنيت. با اين حال، با متصل کردن دنيا به يکديگر، باغ و جنگل را در هم آميخته است (کنايه از مشخص نبودن مرز بين محيط امن و ناامن). در فضاي سايبري گذرنامه‌اي لازم نيست. و در حاليکه مرزهاي ملي پليس‌ها را محدود مي‌سازند، مجرمان آزادانه پرسه مي‌زنند. دولت‌هاي متخاصم ديگر در آن سوي اقيانوس نيستند، بلکه درست در پشت ديوار آتش قرار دارند. افرار شرور مي‌توانند هويت و مکان خود را پنهان کنند، خود را فردي ديگر جا بزنند و با دغلکاري مسير خود را به ساختمان‌هايي که ثروت ديجيتال عصر الکترونيک، يعني پول، اطلاعات شخصي و دارايي‌هاي فکري، در آنها نگه‌داري مي‌شود باز کنند.
آقاي اوباما رقم يک تريليون دلار را به عنوان خسارت جرايم سايبري (حيطه‌اي بزرگتر از قاچاق مواد مخدر) در سال گذشته عنوان کرده است، هر چند چنين ارقامي بحث‌برانگيز هستند. بانک‌ها و شرکت‌هاي ديگر دوست ندارند اذعان کنند که چقدر اطلاعات از دست داده‌اند. تنها در سال 2008، شرکت مخابراتي Verizon در بررسي‌هاي انجام شده براي مشتريانش، از دست دادن 285 ميليون اطلاعات شخصي، شامل جزئيات حساب بانکي و کارت اعتباري را اعلام کرد.
بر طبق برآورد شرکت امنيتي سيمانتک، حدود نه دهم از 140 ميليارد ايميلي که روزانه ارسال مي‌شوند، هرزنامه (اسپم) هستند؛ از اين بين، %16 حاوي کلاهبرداري‌هاي مالي، از جمله حملات "Phishing"، هستند که سعي در اغفال گيرندگان براي دادن جزئيات حساب بانکي يا رمزهايشان دارند. مقدار اطلاعاتي که امروزه به صورت آنلاين در مورد افراد وجود دارد، حمله به يک کامپيوتر از طريق ساختن يک ايميل که خيلي شبيه يک ايميل شناخته شده و مورد اطمينان است را از هميشه راحت‌تر ساخته است. اين کار به "spear phishing" معروف است.
هکرها و ويروس‌نويس‌هاي شهرت‌باز که زماني کامپيوترها را محض سرگرمي هک مي‌کردند، جاي خود را به گروه‌هاي مجرمي داده‌اند که اکنون به دنبال سرقت اطلاعات هستند. "گرگ دي" (Greg Day) از شرکت مک آفي، عرضه کننده‌ محصولات امنيتي در حوزه‌ي IT، مي‌گويد: "قبلا در هک کردن ايجاد سروصدا مهم بود؛ اما اکنون ساکت ماندن مهم است." هکرها به توليدکنندگان بدافزارها (ويروس، کرم و تروجان) براي ديگران تبديل شده‌اند. وب‌سايت‌ها اکنون به ابزاري مطلوب جهت اشاعه‌ بدافزارها تبديل شده‌اند و علت آن تا حدودي اين است که افراد ناآگاه از طريق هرزنامه‌ها يا لينک‌هايي که از طريق شبکه‌هاي اجتماعي به آنها فرستاده مي‌شوند، به اين سايت‌ها هدايت مي‌گردند. هم‌چنين سايت‌هايي که از طراحي ضعيفي برخوردارند، اغلب دريچه‌اي به اطلاعات ارزشمند هستند.
بدافزارها معمولا براي سرقت رمزهاي عبور و داده‌هاي ديگر، يا براي باز کردن يک "در پنهاني" به يک کامپيوتر جهت گرفتن کنترل آن از خارج، استفاده مي‌شوند. اين کامپيوترهاي به اصطلاح "زامبي" مي‌توانند به هزاران کامپيوتر ديگر (اگر نگوييم ميليون‌ها) در سراسر دنيا متصل شوند و يک "بات‌نت" (botnet) بوجود بياورند. تعداد دستگاه‌هاي آلوده در سراسر جهان تا 100 ميليون برآورد مي‌شود. بات‌نت‌ها براي ارسال هرزنامه، گسترش بدافزار يا انجام حملات DDOS (distributed denial-of-service) استفاده مي‌شوند که هدفشان کُند کردن کامپيوتر از طريق اعمال يک اضافه بار متشکل از درخواست‌هاي قلابي بي‌شمار است.

• چين متهم به دزديدن جزئيات طبقه‌بندي شده جنگنده‌ F-35 مي‌باشد

اين گزارش با اشاره به آزادي جاسوسان در فضاي مجازي مي‌نويسد: تبهکاران معمولا به دنبال طعمه‌هاي آسان هستند. اما دولت‌ها مي‌توانند حقه‌‌هاي هکرها، نظير spear phishing، را با سيستم‌هاي اطلاعاتي، قدرت محاسباتي و شکيبايي تلفيق کنند تا به اهدافي چون شناسايي يک هدف، شکستن کدها و کلمات عبور، و بررسي يک سيستم تا زمان يافتن يک نقطه ضعف (که معمولا يک انسان جايز الخطا است) نائل شوند. "استيون چابينسکي" (StevenChabinsky)، يک مقام ارشد FBI و مسئول امنيت سايبري، اخيرا عنوان کرد که "با داشتن زمان، انگيزه و پول کافي، يک دشمن هميشه قادر به نفوذ به يک سيستم هدف خواهد بود."
جاسوسان سنتي هنگام اقدام به قاچاق کپي اسناد با خطر دستگيري يا اعدام مواجه بودند. اما کساني که در فضاي سايبري اقدام به اين کار مي‌کنند با چنين خطري مواجه نيستند. يک مقام ارشد نظامي آمريکا مي‌گويد: "يک جاسوس ممکن بود بتواند تعدادي کتاب باارزش را بدزدد، اما آنها اکنون تمام کتابخانه را خالي مي‌کنند. و اگر قفسه‌ها را دوباره پر کنيد، مجددا آنها را خواهند دزديد."
در اين راستا چين جزو کشورهايي است که به جاسوسي گسترده، حمله به کامپيوترهاي پيمانکاران دفاعي غربي و ظاهرا دزديدن جزئيات طبقه‌بندي شده‌ جنگنده‌ F-35، نکته‌ اتکاي آينده‌ نيروي هوايي آمريکا، متهم شده است. در پايان 2009 اين کشور سايت گوگل و تعداد زيادي از شرکت‌هاي IT را هدف قرار داد. کارشناسان يک مرکز آزمايش برد سايبري در مريلند، که توسط شرکت لاکهيد مارتين (يکي از پيمانکاران دفاعي ارتش آمريکا) ساخته شده، مي‌گويند: "دفع تهديدات مداوم پيشرفته از ميان کاوش‌هاي جزئي بي‌شماري که در شبکه‌هاي اين شرکت صورت مي‌گيرند، کار مشکلي است. بعضي اوقات هکرها سعي مي‌کنند اطلاعات را به آرامي و به صورت پنهان از طريق ترافيک عادي اينترنت بيرون بکشند. بعضي اوقات هم سعي کرده‌اند با جا گذاشتن يک حافظه (memory stick) آلوده در پارکينگ خودرو، به اميد اينکه کسي آن را به کامپيوتر خود متصل کند، وارد شبکه شوند. حتي ايميل‌هاي طبقه‌بندي نشده مي‌توانند حاوي اطلاعاتي با ارزش در مورد پروژه‌هاي در حال توسعه باشند."
"جيم لوئيس" (Jim Lewis) از مرکز مطالعات راهبردي و بين‌المللي در واشنگتن دي‌سي مي‌گويد: "جاسوسي سايبري بزرگترين فاجعه‌ اطلاعاتي پس از گم شدن اسرار هسته‌اي در اواخر دهه‌ 1940 است." جاسوسي احتمالا خطر عاجلي است که پيش ‌روي غرب قرار دارد، گم شدن دانش فني باعث کاهش اهميت اقتصادي آن شده، و آن را از لحاظ نظامي نيز به يک ابزار کند تبديل مي‌سازد.
جاسوسان غربي فکر مي‌کنند چين سمج‌ترين و بي‌حياترين جاسوسان سايبري را به کار مي‌گيرد، اما جاسوسان روسي احتمالا خبره‌تر و زيرک‌تر هستند. از نظر آنان NSA آمريکا و GCHQ انگليس هنوز بهترين هستند، و شايد به همين خاطر باشد که کشورهاي غربي تا همين اواخر مايل نبودند که با صداي بلند از جاسوسي کامپيوتري گله کنند.
در ادامه اين گزارش تحقيقاتي آمده است: قدم بعدي پس از نفوذ به شبکه‌ها جهت سرقت اطلاعات، مختل کردن يا دستکاري آنها است. مثلا چنانچه اطلاعات اهداف نظامي مورد حمله قرار بگيرند، موشک‌هاي بالستيک بي‌فايده خواهند بود. آنهايي که بازي‌هاي جنگي انجام مي‌دهند از توانايي خود براي "تغيير مهره‌هاي قرمز و آبي" دم مي‌زنند. يعني کاري مي‌کنند که نيروهاي خودي (آبي) دشمن (قرمز) به نظر برسند و برعکس.
"ژنرال الکساندر" مي‌گويد: "پنتاگون و NSA همکاري در زمينه جنگ سايبري را در اواخر سال 2008 پس از "يک نفوذ جدي به شبکه‌هاي طبقه‌بندي شده" آغاز کردند."
آقاي لوئيز مي‌گويد: "اين جريان به نفوذ در شبکه‌ فرماندهي مرکزي، که وظيفه‌ نظارت بر جنگ‌هاي عراق و افغانستان را بر عهده دارد، مربوط مي‌شود. يک هفته طول کشيد تا فرد نفوذگر را از شبکه خارج کنند. هيچ‌کس نمي‌داند چه خساراتي وارد شده است. اما انديشه‌ حضور پنهاني يک دشمن در سيستم‌هاي نبرد، مقامات ارشد را گوش بزنگ ساخته است."
يک مهاجم ممکن است دوست داشته باشد دنبال اطلاعات طبقه‌بندي نشده‌ سيستم‌هاي تامين تدارکات نظامي، يا حتي زيرساخت‌هاي غيرنظامي برود. از بين رفتن اطمينان به داده‌هاي مالي مي‌تواند باعث يک انقلاب اقتصادي بشود. نگراني بزرگتر از آن حمله به شبکه‌ توزيع برق است. شرکت‌هاي نيرو تمايلي به نگهداري قطعات يدکي گرانقيمت مولدها، که تعويض آنها مي‌تواند ماه‌ها طول بکشد، ندارند. مولدهاي اضطراري ديزلي نمي‌توانند کاهش برق شبکه را جبران کنند، و نيز نمي‌توانند تا ابد کار کنند. بدون برق و ديگر خدمات حياتي، سيستم‌هاي مخابراتي و خودپردازها از کار مي‌افتند. برخي تخمين مي‌زنند که قطعي برق به مدت تنها چند روز، باعث آغاز آبشاري از خسارات اقتصادي خواهد شد.
کارشناسان در مورد آسيب‌پذيري سيستم‌هاي اداره‌ کارخانه‌هاي صنعتي، موسوم به "کنترل نظارتي و جمع‌آوري داده‌ها" (SCADA) با يکديگر توافق ندارند. با اين حال هر روز تعداد بيشتري از اينها به اينترنت متصل شده و خطر يک حمله از راه دور را افزايش مي‌دهند. "شبکه‌هاي هوشمند"، که اطلاعات راجع به مصرف انرژي را به کامپيوترها منتقل مي‌کنند، به‌عنوان راه‌هايي براي کاهش اتلاف انرژي گسترش مي‌يابند. اما هم‌چنين باعث افزايش نگراني‌هاي امنيتي در مورد کارهاي مجرمانه (مثلا دست بردن در صورت حساب‌ها) و نيز قرار گرفتن شبکه‌هاي SCADA در معرض حمله مي‌شوند.
ژنرال الکساندر به تلاش برخي نفوذگران براي حمله به سيستم‌ها جهت خرابکاري از راه دور اشاره کرده است. اما آنچه دقيقا در شرف وقوع است نامشخص است: "آيا خارجي‌ها تنها براي شناسايي در حال پرسه زدن در سيستم‌هاي SCADA هستند، يا مي‌خواهند درهاي پنهاني براي استفاده‌ آتي بگشايند؟" يک مقام ارشد نظامي آمريکا گفت: "اگر کشوري را در حال کار گذاشتن "بمب‌هاي منطقي" در شبکه‌ توزيع برق پيدا کنيم، اين کار ما را به اندازه‌ بحران موشکي کوبا تحريک خواهد کرد."

• استوني، گرجستان و جنگ وب اول

نويسنده اين نشريه در ادامه گزارش خود با اشاره به چگونگي تاسيس مرکز برتري ناتو براي جنگ سايبري مي‌نويسد: تفکر جدي در مورد ابعاد تاکتيکي و قانوني جنگ سايبري در يکي از کشورهاي سابق بلوک شوروي، يعني استوني، که هم اينک مقر "مرکز برتري" ناتو براي جنگ سايبري است، در حال صورت گرفتن است. اين مرکز در پاسخ به آنچه که جنگ وب اول شناخته شده است، تاسيس شد. اين جنگ يک حمله‌ Dos سازماندهي ‌شده عليه سرورهاي اينترنتي حکومت، رسانه‌ها و بانک‌هاي استوني بود که در سال 2007 در واکنش به برداشتن يک يادبود جنگي مربوط به دوران شوروي از مرکز تالين صورت گرفت. اين کار بيش از اينکه يک جنگ سايبري باشد يک شورش سايبري بود، اما استوني را مجبور کرد کمابيش خود را از اينترنت جدا کند.
حملات مشابهي که سال بعد در خلال جنگ روسيه با گرجستان صورت گرفتند، تهديدآميزتر بودند، زيرا به نظر مي‌رسيد با پيشروي ارتش روسيه هماهنگ مي‌شدند. وب‌سايت‌هاي حکومت و رسانه‌ها از کار افتاده و خطوط تلفن مختل شدند. اين کار توانايي گرجستان براي مطرح کردن وضعيت خود در سطح بين‌المللي را فلج کرد.
وب‌سايت "ميخائيل ساکاشويلي"، رئيس جمهور گرجستان، ناچارا به يک سرور آمريکايي متصل شد تا بهتر بتواند با حملات مقابله نمايد. کارشناسان استوني به گرجستان اعزام شدند تا به آنها کمک کنند.
اين مقاله در ادامه مي‌افزايد: بسياري تصور مي‌کنند که هر دوي اين حملات از سوي کرملين راه‌اندازي شده بودند. اما بررسي‌ها تنها به هکرهاي روسي و بات‌نت‌ها منتهي شدند. بسياري از کامپيوترهاي مهاجم در کشورهاي غربي قرار داشتند. مسائل گسترده‌تري نيز وجود دارند: آيا حمله‌ سايبري به استوني، يک عضو ناتو، يک حمله‌ نظامي محسوب مي‌شد و آيا متحدان بايد از آن دفاع مي‌کردند؟ و آيا کمک استوني به گرجستان، که عضو ناتو نيست، خطر کشاندن استوني، و به همراه آن ناتو، به جنگ را در بر نداشت؟
چنين سوالاتي مباحثاتي را در مورد "مفهوم راهبردي" جديد ناتو، که قرار است اواخر امسال اتخاذ شود، بوجود مي‌آورد. هيئتي از کارشناسان به رياست "مادلين آلبرايت"، وزير خارجه‌ پيشين آمريکا، در ماه مي گزارش دادند که حملات سايبري جزو محتمل‌ترين تهديدات عليه متحدين قرار دارند. به گزارش اين هيئت، حمله‌ برجسته بعدي "مي‌تواند باعث از کار افتادن يک کابل فيبر نوري شود" و ممکن است آن‌قدر جدي باشد که بر اساس مفاد دفاع متقابل در بند پنج، سزاوار يک پاسخ باشد.
در جلسه‌ رسيدگي به تاييد صلاحيت ژنرال الکساندر، سناتورها چندين سوال از وي پرسيدند. آيا وي سلاح‌هاي سايبري تهاجمي قابل‌توجهي خواهد داشت؟ آيا اين‌ها ممکن است ديگران را به پيروي از اين الگو تشويق نمايد؟ براي دادن "پاسخ متقابل" به يک مهاجم، تا چه حد بايد در مورد هويتش اطمينان حاصل کنيد؟ پاسخ اين سوالات به يک متمم طبقه‌بندي شده محدود گرديد. در کل ژنرال گفت: "در اين مورد که چه چيز مصداق جنگ سايبري است، رئيس‌جمهور تصميم خواهد گرفت؛ و اگر آمريکا در فضاي سايبري با قدرت پاسخ بدهد، اين کار مطابق قوانين جنگ و اصول الزام نظامي، فرق گذاشتن، و تناسب خواهد بود."
روند هفت ماهه‌ تاييد صلاحيت ژنرال الکساندر نشانه‌ بيم‌هايي است که سناتورها از درآميختن وظايف نظامي و جاسوسي، نظامي‌سازي فضاي سايبري، و ترس از نقض حريم خصوصي آمريکايي‌ها احساس مي‌کنند. فرماندهي سايبري تنها از دامنه‌ نظامي "mil" حفاظت خواهد کرد. حفاظت از دامنه‌هاي حکومتي "gov" و زيرساخت شرکتي "com" به ترتيب بر عهده‌ وزارت امنيت داخلي و شرکت‌هاي خصوصي (با حمايت فرماندهي سايبري) خواهند بود.
يک مقام ارشد نظامي مي‌گويد: "اولويت ژنرال الکساندر بهبود دفاع از شبکه‌هاي نظامي خواهد بود." يک شخص برجسته‌ ديگر ترديدهايي را در مورد تهاجم سايبري مطرح کرده است. وي مي‌گويد: "انجام چنين کاري در يک زمان بخصوص سخت است. اگر يک حمله‌ سايبري به عنوان يک سلاح نظامي مورد استفاده قرار بگيرد، شما به يک زمان و تاثير قابل ‌پيش‌بيني نياز خواهيد داشت. اگر براي جاسوسي از آن استفاده مي‌کنيد، اهميتي ندارد، مي‌توانيد منتظر بمانيد." وي تلويحا عنوان مي‌کند که سلاح‌هاي سايبري عمدتا مي‌توانند به عنوان ضميمه‌‌اي براي جنگ‌هاي متعارف در عرصه‌ محدود مورد استفاده قرار بگيرند.
چيني‌ها نيز ممکن است همين فکر را داشته باشند. بر اساس يک گزارش در دکترين جنگ سايبري اين کشور، که براي کميسيون بازنگري اقتصادي و امنيتي آمريکا - چين نوشته شده است، چين از سلاح‌هاي سايبري نه براي شکست آمريکا، بلکه صرفا براي کند کردن نيروهاي آن به اندازه‌اي که بتواند تايوان را بدون توسل به جنگ واقعي بگيرد، استفاده خواهد کرد.

•آخرالزمان يا عدم تقارن؟

در ادامه اين مقاله با اشاره به اين موضوع که بازدارندگي در جنگ سايبري به مراتب نامعين‌تر از مثلا، راهبرد اتمي است مي‌نويسد: در اين جنگ تخريبي که مورد تاييد دوطرف باشد، وجود ندارد؛ مرز جدا کننده‌ بين عمل مجرمانه و جنگ مبهم است؛ و شناسايي کامپيوترهاي مهاجم مشکل است چه برسد به اينکه بفهميم انگشتان چه کسي روي صفحه کليد بوده است. نياز نيست تلافي به فضاي سايبري محدود گردد؛ تنها سيستمي که مسلما به اينترنت عمومي متصل نيست، زنجيره‌ شليک اتمي آمريکا است. با اين حال، هدف محتمل استفاده از سلاح‌هاي سايبري به‌وجود آوردن يک آخرالزمان الکترونيکي نيست، بلکه صرفا يک ابزار جنگ محدود است.
در انتها نويسنده با اشاره به اين مطلب که سلاح‌هاي سايبري در دستان دولت‌هاي بزرگ از بيشترين کارآيي برخوردارند مي‌نويسد: اما از آنجا که اين سلاح‌ها ارزان هستند، مي‌توانند براي طرف‌هاي ضعيف مفيدترين باشند. اين سلاح‌ها به خوبي به درد تروريست‌ها مي‌خورند. خوشبختانه شايد امثال القاعده از اينترنت بيشتر براي تبليغات و ارتباطات استفاده کرده‌اند. شايد به اين دليل که آنها هنوز اين توانايي را ندارند که مثلا باعث شوند يک پالايشگاه خود را منفجر کنند. يا شايد به اين دليل که فعلا خشونت و خونريزي عمليات‌هاي انتحاري را به ناشناسي خرابکاري کامپيوتري ترجيح مي‌دهند، اما هميشه اين‌گونه نخواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس