ایشان یک عمر تمام انرژی خود را صرف تحصیل انواع علوم کرده است. من بین سالهای 50 و 60 بود که حساب می‌کردم، دیدم ایشان در 17 رشته فوق تخصص داشت و مسلط بود. آن موقع ظاهر ایشان سالم نشان می‌داد ولی باطن ایشان، همه نیروهایش مصرف شده بود.

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق؛ غروب یکشنبه، 27 اردیبهشت سال 1388، وقتی خبر رحلت بهجت‌العرفا آیت‌الله محمدتقی بهجت در شهر قم پیچید، بهت و حیرت و ناله و شیون شهر را فرا گرفت و به دنبال آن سیل مشتاقان و شیفتگان فقاهت و مرجعیت به سوی قم سرازیر شد.

قم سراسر سیه پوشید و ازدحام جمعیت عزادار، یادآور تشییع تاریخی آیت‌الله بروجردی شد، از عامی و عارف، از فاضل و کاسب و از همه طبقات مردم در تشییع پیکر مردی حاضر شدند که سینه‌اش مالامال از عشق و شیفتگی بود و یادگاری مقدس از خود بر جای گذاشت و سرانجام پیکر مطهر آن پیر راحل در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) در مسجد بالاسر در خاک مشک بوی عصمت آرمید.

به مناسبت برگزاری چهارمین سالگرد ارتحال آیت‌الله بهجت، دیداری با فرزند این عارف بالله حجت‌الاسلام و‌المسلمین علی بهجت داشتیم و در آن جلسه، دیدگا‌ه‌های مرحوم آیت‌الله بهجت را درباره فلسفه و عرفان جویا شدیم.


مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد:


*دیدگاه آیت‌الله العظمی بهجت در مورد فلسفه چه بود؟ بعضی‌ها تلاش می‌کنند ایشان را مخالف فلسفه و یا دست‌کم غیر موافق با فلسفه نشان دهند.

آیت‌الله بهجت به مبانی عقلی محض بسیار علاقمند بود و در بین کتب فلسفه، اشارات ابن سینا را که خیلی کوتاه و برهانی و مستدل هست، می‌پسندید.

این پسند ایشان چنان توسعه و ادامه داشت که ریشه مبانی فقهی یا مبانی و ادله تشریعی احکام الهی را هم گرفته بود و تا آنجا دامنه علاقه ایشان به مسائل عقلی و عقلی بودن مسائل کشیده شده بود.

علما معمولا در بیان تمام مبانی مذهبی استناد می‌‌کنند که این حکم چون حکم و دستور است، ما باید به عنوان یک بنده بپذیریم و تعبیر به احکام تعبدی می‌کنند که دلیل و برهان آن فقط عندالله است و ما فقط باید این حکم را بپذیریم. غالبا این موضوع را در تمام احکام تسری می‌دهند و می‌گویند همه احکام الهی این خصیصه را دارند که چون دستورند باید اطاعت شوند؛ پس دلیلی به جز دستور ندارد.

تمام این احکامی که خدا حکم کرده را عقل یک انسان کامل نیز حکم می‌کند

حضرت آیت‌الله بهجت در این زمینه مبنای خاصی داشت و بعضی از علمای گذشته نیز بر این نظریه بودند ولی ایشان خیلی این قضیه را سرایت می‌داد و می‌فرمود: همه احکام الهی ارشادی است. تمام این احکامی که خدا حکم کرده را عقل یک انسان کامل نیز حکم می‌کند.

حضرت آیت‌الله بهجت این موضوع را تسری به همه احکام می‌دادند. ایشان می‌گفتند خداوند متعال و پیغمبر (ص) و قرآن و ائمه (ع) که این احکام را فرمودند، دارند به همان حکم عقل ما، ما را ارشاد می‌کنند و عقل ما همین احکام را حکم می‌کند.

این نظریه ایشان در فقه خیلی ممتاز بود که این احکام عقلی است نه تعبدی.


*دیدگاه حضرت آیت‌الله بهجت(ره) در مورد عرفان چه بود؟

در مورد مسائلی که مربوط به عرفان می‌شود، باید گفت عرفان دو دسته است. یکی بعد علمی عرفان و دیگری بعد عملی عرفان است.

بعد علمی عرفان این است که مسائلی ذوقی را یک عارف در مقام کشف آن بر می‌آید و فرمولی را که می‌یابد و حس می‌کند و و یا به او اشراق می‌شود را طبق مبانی کلامی و عقیدتی درست می‌کنند و برای آن دلیل می‌آورند و این می‌شود عرفان علمی.

مثلا اگر عارفی در مقام وحدت هستی چیزی را دریافت کرده، حالا ما چرا بپذیریم؟ او که پیغمبر خدا نبوده و در اینجاست که در عرفان علمی می‌آیند و حرف این عارف را مستدل می‌کنند و طبق ادله خودشان با برهان و استدلال نظریه او را تطبیق می‌دهند و این عرفان علمی است. کتبی نیز در این زمینه هست که این مسائل را تدریس می‌کند.

نوع دیگر عرفان، عرفان عملی است که  انسان چه کار کند که مرحله به مرحله بتواند خودش را از خصائص و بدی‌های نفس و سوء تقاضاهای نفس نجات دهد و این مشتهیات نفس انسان که حیوانیست را کنار بزند.

نفس انسان با حیوانات مشترک است و چون نفس انسان نفسی حیوانیست، پس تقاضاهای حیوانی دارد. منیّت دارد، برتری جوست و می‌خواهد بزند و بگیرد و اول باشد و همه چیز مال خودش باشد. درست مثل حیوانات که منطقه تقسیم دارند، منطقه نفوذ دارند و هرکدام می‌خواهند هرچه هست مال خودشان باشد.

این خصائص حیوانیست و برنامه‌ای وجود دارد تا انسان یکی یکی این خصائص نفس حیوانی را کنار بگذارد و از این خصایص و رذایل اخلاقی پاک شود. وقتی انسان این خصائص را رد کرد و پاک شد، برای پذیرش صفات نیکو آماده می‌شود و انسانیت به تمام معنا در او شکل می‌گیرد.

انسان باید به این استعداد برسد تا خدا این مرحله را به او عطا کند. خداوند تعبیر دارد که اگر شما یک قدم بردارید، من ده قدم می‌آیم. خداوند به انسان می‌فرماید تو قابلیت و استعدادت را بروز بده و بیا تا من ده برابر تو بیایم و کمک کنم تا این قوه تو به فعلیت برسد.

خاطراتی از ساده زیستی حضرت آیت‌الله بهجت(ره)

عارف به جایی می‌رسد که دیگر منیتی وجود ندارد و همه اوست. هدف هستی همین است.

منیّت‌ها از بین می‌رود. من یادم هست سالها پیش در منزل قبلی ما یک آقایی به دیدن پدرم آمد. ما در اتاقمان پرده‌هایی بود که اینها توسط سه میخ به دیوار متصل شده بودند. این آقا به پدرم گفت تمام منزل صد و چند متری شما با صد تومان چوب پرده‌هایش تأمین می‌شود. چوب پرده متری بیست و پنج ریال بود.

آن آقا گفت شما چرا برای این کار به خاطر صد تا تک تومنی مضایقه می‌کنید؟ آیت‌الله بهجت فرمود چوب پرده برای چه؟ آن آقا گفت برای اینکه این پرده به دیوار بماند. پدرم نگاهی به پرده‌ها کرد و گفت حالا هم این پرده ایستاده دیگر!

آن آقا که متوجه زشتی صحبتش شده بود به پدرم گفت آقا حداقل شما یک حرکتی انجام دهید که ما هم بتوانیم زندگی کنیم.

زندگی شما یک خط بطلان روی زندگی ماست و شما حداقل به فکر ما نیز باشید. پدرم فرمود بله مثلا بنده جهنم بروم که شما بتوانید اینطور زندگی کنید. بیچاره آن آقا ماند چه بگوید. این چیزها پوسته زندگی است و مغز آن چیز دیگریست.

بعد هم که به این منزل آمدیم، من می‌خواستم موکت برای اینجا تهیه کنم. موکت متری 300 تومان بود و من دیدم نمی‌شود و پدرم نیز نمی‌پذیرد که این مبلغ را برای موکت بدهیم.

به اطرافیان گفتم ببینید موکت خوب دست دوم می‌توانید پیدا کنید. معمار منزل گفت از قضا من خانه‌ای را برای یک لبنانی خریدم که همه موکتهایش را کنده‌اند و گفته‌اند اینها ایرانی است و می‌خواهیم خارجی بگذاریم. اتفاقا موکت‌ها را گوشه زیر زمین انبار کرده‌اند و راه ما را نیز گرفته‌اند. می‌خواهی برایت بگیرم؟ گفتم نگیر، بخر!

آن معمار رفت و موکت‌ها را متری 30 تومان یعنی یک دهم موکت نو خرید. این موکت‌ها را دادیم شستند و خلاصه کلا این موکت‌ها متری 40 تومان برای ما هزینه برداشت.

موضوع را برای پدرم تعریف کردم و گفتم  قیمت موکت اینقدر بود و من اینها را که دست دوم هست با قیمت یک دهم خریدم و پولش را هم از پولی که مال شما نیست توسط آقای دیگری پرداخت کردیم.

پدرم در جواب گفت این کار را بیخود کردی. گفتم پس چه کنم؟ گفت قسمتی از هر اتاق را با همان فرشهایی که داشتیم فرش می‌کردید و بقیه‌اش خود به خود پر می‌شد.

اصلا تفکر پدرم این بود که برای زندگی دنیا همین قدر کافیست و اصلا زندگی برایش هدف نبود. بعدا هم که ایشان زانویش درد گرفت و نمی‌توانست روی زمین بنشیند ما این چند صندلی را دوباره به شکل دست دوم اضافه کردیم که آن هم داستان دارد.

همین پرده‌هایی که شما می‌بینید را من همان موقع متری 35 تومان خریدم. اینها را برایتان تعریف می‌کنم که ببینید یک زاهد در دنیا چه مصرف می‌کند و به دنیا چگونه می‌نگرد. پدرم برای اینکه از کار من مطمئن شود به خانم من گفته بود که شما این پرده‌ها را قیمت کن و به فلانی هم نگو و پرده‌هایی که در منزل قبلی داشتیم را نیز قیمت کن و به من اطلاع بده.

در این فاصله هم چند بار پیگیری کرده بود. کلا پدرم وقتی به کاری دستور می‌داد مرتب پیگیری می‌کرد و فراموش نمی‌کرد.

خانم من پس از چند روزی قیمت گرفته بود و به پدرم گفته بود آقا این پرده‌ها متری 35  تومان است و پرده‌های خانه قبلی متری 110 تومان است.

پدرم گفته بود اشتباه نکردی؟ خانم من گفته بود نه آقا آن پرده‌های قبلی نخ بود، پنبه بود و اصالت دارد ولی اینها از جنس پلاستیک است و ارزشی ندارد و سبک است. آن وقت پدرم آرامش پیدا کرده بود که فرزندش پا را فراتر از ایشان نگذاشته است.

تا این اندازه کنترل می‌کرد با اینکه ما به بیت‌المال و یا پول شخصی ایشان دست نمی‌زدیم. چون خیلی‌ها به من می‌گفتند هرچه لازم دارید بگویید تا ما فراهم کنیم. با این حال کنترل می‌کرد تا ما از حد خودمان تجاوز نکنیم.

ایشان بعد عرفان عملی را نتیجه هستی هر انسان می‌دانست و می‌گفت انسان باید به آن هدف اصلی برسد.

معرفت مقدمه پرواز هر انسان است. انسان تا نیمه هستی را طی کرده از خدا به خاک و از خاک سر برآورده و نیمه دیگر را باید خودش پرواز کند. ایشان می‌فرمود هدف هستی همین است و اگر این هدف را نداشته باشیم، عمر را باخته‌‌ایم.

آیت‌الله بهجت عرفان را هدف اصلی و فلسفه را نیز مقدمه آن می‌‌دانستو


*آیت‌الله العظمی بهجت راجع به فلسفه خواندن فرزندشان چه نظری داشتند؟

- درباره فلسفه خواندن ما حرفی نمی‌زد. حتی ما به حد افراط هم می‌خواندیم. تمام دوره اسفار را که 9 جلد است خواندم و 14 سال طول کشید.

فلسفه را نزد علامه حسن‌زاده آملی و آیت‌الله جوادی آملی و مرحوم شهید مطهری خواندم. با این حال که به صورت افراط هم می‌خواندم ایشان فقط از اینکه من دنبال کلام دیگران باشم، یکبار اظهار نظر کرد.

ولی مخالفتی با این کارها نداشت. کلا با دانستن علم مخالفتی نداشت. من ریاضیات و ستاره شناسی می‌‌خواندم و ایشان مخالفتی نداشت. بسیار از دانستن و علم، خوشش می‌آمد. 

رشته اصلی و تخصصی من فلسفه و عرفان بود. 18 سال فلسفه و حدود 8 سال عرفان خواندم. پدرم تنها مطلبی که درمورد تحصیل من در این رشته می‌فرمود این بود که چرا اینقدر عمر صرف می‌کنی که دیگران چه گفته‌اند؟ خودت چه می‌‌گویی؟

من زمانی که در این زمینه صرف می‌کردم، چند برابر هم کلاسی‌هایم بود تا همه علومی را که در این کتب هست، در حضور استاد بگذرانم. لذا پدرم فقط به خاطر اینکه خیلی از وقتم را برای این موضوع صرف می‌کردم، اعتراض داشت.

پدرم یک‌سوم من، وقت صرف فلسفه کرده بود ولی هرگاه مشکلی داشتم برطرف می‌کرد

حضرت آیت ‌الله بهجت، شاید نسبت به من یک سوم وقت، صرف این موضوع کرده بود ولی چون هدفمند بود، اشکالات بنده را که سه برابر ایشان وقت صرف کرده بودم را جواب می‌داد.

هرگاه مشکلی داشتم، ایشان حل می‌کرد و در مقام نظریه پردازی نیز خیلی قوی‌تر از من بود.

چنین افرادی چون هدفمند کار انجام می‌دهند، قوی‌تر شده و زودتر به نتیجه می‌رسند.

خداوند به انسان می‌فرماید: بشر تو خیلی به دنبال علم هستی ولی همه اینهایی که تو داری فرضیه است و صد در صد علم به دست تو نیامده؛ «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً ... » و هنوز خیلی کم داری. چیزی به دست نیاورده‌ای. اگر علم می‌خواهی، در اتصال به من بدست می‌آوری.

چطور اگر این لامپ را خاموش کنیم دیگر نه خود لامپ روشن است و نه می‌تواند به ما روشنایی دهد، چون کلید اتصالی که ما قطع کرده‌ایم، ارتباط لامپ را از منبع تولید الکتریسیته قطع کرده است.

وقتی به آن منبع متصل است، نور پیدا می‌کند و نه تنها نور پیدا می‌کند بلکه منور هم می‌شود و نور هم می‌دهد.

ما نیز اگر به مبدأ هستی متصل شویم، نه تنها برای خودمان بلکه برای دیگران نیز می‌توانیم مفید باشیم. چنین افرادی سعی کرده‌اند که خودشان را به آن حقیقت وصل کنند لذا در اتصال به آن حقیقت، علم بیشتری به آنها افاضه می‌شود.

خداوند می‌فرماید ما حکمت را به لقمان آموختیم. یعنی لقمان سر کلاس رفت و چیزی آموخت؟ خیر. بلکه در اثر اتصال به مبدأ اصلی، منوهایش باز شد و علم را گرفت.


کلام علامه جعفری درباره حضرت آیت الله بهجت

علامه جعفری سال 63 با همان لهجه ترکی غلیظ به من گفت پدرت تا هست نه می‌شناسی‌اش و نه می‌گذارد که بشناسی. وقتی از تو گرفتند، آن وقت می‌فهمی.

وقتی پدرم از دنیا رفت تازه برایم بابی باز شد. بعد از رحلت ایشان یکی از بزرگان صدایم کرد و فکر کردم که می‌خواهد تسلیت بگوید.

من بعد از رحلت حضرت آیت‌الله بهجت عصبی شده بودم و تارهای صوتی‌ام مشکل پیدا کرده بود و نمی‌توانستم حرف بزنم. به آرامی به ایشان گفتم آقا صدا نیست فقط تصویر هست آن هم ممکن است بعد از رفتن پدرم برود. ایشان اشاره کرد نزدیکش شدم و گفت رازی از پدرت پیش من هست بگذار تا دفن نشده آن را به تو بگویم.

50 سال قبل در نجف، استاد بزرگ، مرحوم قوچانی به من گفت سرّ اینکه آقای بهجت از همه هم کلاسی‌هایش فاصله گرفت و ممتاز شد یک چیز بود. همه تازه شروع کرده‌‌اند ولی آقای بهجت سالها قبل از اینکه به سن بلوغ برسد، کار کرده بود. ایشان در اثر عبادت سالها قبل از بلوغ چشمش باز شده بود و معصیت را می‌دید و مرتکب نمی‌شد.

او دوران قبل از بلوغ را که معصیت برای انسان نوشته نمی‌شود و تکلیفی نیست، به سلامت گذرانده بود. این دوران را با عصمت و پاکی گذرانده بود و در دوران نوجوانی حفظ کرده و ادامه داده بود. لذا معصوم بود و معصوم ماند. همه پله به پله می‌رفتند و او چون سبکبال بود، پرواز کرده بود.

معصیت را می‌دید و مرتکب نمی‌شد. این دیدن معصیت را ما نمی‌فهمیم چون درکی از آن نداریم و باید با علم شهودی به آن رسید. پدرم در خودش فرو می‌رفت و این در خود فرو رفتن‌ها مقدمه بسیار بزرگی برای پرواز انسان است. اما الآن همه خودشان را سرگرم می‌کنند و یک ساعت بیکار نمی‌مانند که فکر کنند.

*نظر شما درباره مخالفان فلسفه و عرفان چیست؟

ـ در حوزه‌ها برای کوبیدن فلسفه و عرفان، چکش‌های متفاوتی دست می‌گیرند. انحرافات گوناگونی را که در بعضی چیزها پدید آمده را به فلسفه و عرفان نسبت می‌دهند. مثلا نسبت‌های متفاوتی مثل کفر و ...  می‌دادند و موافقان فلسفه اینقدر محکوم می‌شدند.

این ضربه‌های متفاوتی که به اینها می‌زدند، باعث می‌شد که این افراد یا خیلی قوی و محکم شوند و با لشگر به میدان بیایند که اینها اغلب اگر عارف بودند، کمتر این کار را می‌کردند. یا باید این افراد در لاک خود فرو می‌رفتند که این لاک‌ها نیز متفاوت بود و آقای قاضی در شدیدترین آنها بود و حتی در تاریکی خارج از شهر درس می‌داد.

حضرت آیت‌الله بهجت می‌فرمود: کسی نزد یکی از علمای نجف رفته و گفته بود که من شاگرد مرحوم غروی کمپانی هستم. آن عالم در جواب گفته بود آن درویش را می‌گویی؟! با اینکه فلسفه خواندن با درویشی از زمین تا آسمان فرق دارد. آن استاد با شنیدن این حرف گفته بود از درویشی چیزی به من نمی‌چسبد مگر همین درس فلسفه‌ای که می‌دهم.

تلاش آیت‌الله بهجت برای ادا کردن حق یک کتاب فلسفه

پدرم از همان درسی که ایشان در فلسفه داده بوده، جزوه‌ای دست شوهر خواهر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیده بود و این شوهر خواهر آیت‌الله خامنه‌ای بسیار خوش استعداد بوده و قبل از اینکه فرزندی داشته باشد، جوان مرگ می‌شود.

ایشان این جزوه را از یکی از شاگردان استاد گرفته بود. 

پدرم خیلی آن جزوه را پسندیده بود که فرمول همه مطالب در آن به تمامیت مطرح شده بود.

این عبارت حضرت آیت‌الله بهجت بود که می‌فرمود: کتاب منظومه حاج ملا هادی سبزواری را مثل اشارات ابن سینا، با برهان و دلیل و بسیار قابل استفاده آورده بود و خیلی تعریف می‌‌کرد.

پدرم خیلی به دنبال آن جزوه گشت ولی مثل اینکه در حمله‌ای که عراقی‌ها کرده بودند، از بین رفته بود و آثاری نمانده بود و خیلی برای پدرم ناراحت کننده بود.

حتی در بین کتابهای خود آن مرحوم نیز گشتند و پیدا نشد. یعنی حضرت آیت‌الله بهجت این‌قدر علاقه داشت که کسی حق این کتاب فلسفه را ادا کند ولی تظاهر نمی‌توانست بکند. با این حال دست بردار نبود.

*به عنوان آخرین سؤال، درباره علامه حسن زاده آملی که در درس فلسفه ایشان شرکت کرده‌اید، صحبتی دارید؟

ایشان یک عمر تمام انرژی خود را صرف تحصیل انواع علوم کرده است. من بین سالهای 50 و 60 بود که حساب می‌کردم، دیدم ایشان در 17 رشته فوق تخصص داشت و مسلط بود. آن موقع ظاهر ایشان سالم نشان می‌داد ولی باطن ایشان، همه نیروهایش مصرف شده بود.

ایشان خودش هم اظهار می‌کرد که من رعایت این تن را نکردم و این بدن، دیگر همراهی نمی‌کند. 

ایشان می‌گفت ما با پول مختصری که داشتیم، مقداری از این حلواهای بی‌کیفیت تهیه می‌کردیم و می‌خوردیم و این غذای ما بود. فقط درس می‌خواندیم و نیروها از دست رفته است.

علامه حسن زاده آملی از این جهت بی‌نظیر هستند. کسی مانند ایشان که عمر را در انواع علوم و در این تعداد رشته صرف کند، نداشتیم.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 34
  • در انتظار بررسی: 10
  • غیر قابل انتشار: 5
  • ۱۱:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    3 12
    چرا غلو می کنید .این 17 رشته کدامند
    • محمد قمی IR ۰۹:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۷
      4 0
      نخیر هیچ غلو نکردن علامه حسنزاده از نوادر روزگار گذشته وحال هستند وکاملا واقعیت را گفتند خب درکش برای خیلی ها سخت.
    • هادی IR ۰۹:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۵
      0 0
      تعدادی از علوم هیئت نجوم طب حساب هندسه موسیقی جفر رمل کلام فلسفه ادبیات عرب منطق بلاغت عرفان نظری عرفان عملی علم اخلاق ادبیات فارسی علم عروض علم مناظر و مرایا علم فراست علم لغت و...
  • علي ۱۱:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    3 0
    خيلي جالب بود مخصوصا بخش ساده زيستي ايشان.
  • برگ زرد ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    6 0
    سلامي از زبان آلوده اين حقير بدبخت و گير افتاده در باتلاق معصيت به نازنين عالم عارف و واصل حقيقي. انصافا نفسم كند شده و حس خفگي دارم. خدايا چكار كنيم تا گناه نكنيم!!! خدايا كمك كن. درخواست زياديست. ما دوست داريم خدايي باشيم در حالي كه لباس غير خدايي به تن كرده ايم. ما چيزي نداريم جز انبوهي از معاصي و دريايي از از آتش و خشم جهنمي. چيزي براي ما نمانده جز همين يك ذره محبت به آنها. خدايا به واسطه همين محبتي كه به اولياء و معصومين (ع) داريم، توفيق هدايت نصيبمان بگردان. آقا جان شما براي ما دعا بفرماييد خدايا آن به آن بر درجات بهشتي ايشان بيفزا و دعاي خير ايشان در حق بيچارگان را مسجاب بفرما آمين
  • ناشناس ۱۲:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    1 0
    خدا خودش میدونه که چقدر دوست دارم دعام کن شاید منم آدم شدم هر روز که یه سخن از شما برام پیامک زده میشه یه تلنگر میخورم کی میشکنم نمیدونم ! دعا کن زودتر باشه
  • ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    1 0
    جالب بود
  • ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    2 1
    روحش شاد شاد
  • بنده شرمنده خداوند یگانه ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    1 0
    برای شادی بیشتر روح ایشان صلواتی عنایت فرمایید
  • ۱۵:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    4 1
    بسیار عالی بود. مشتی بر دهان یاوه گویانی که فلسفه را قبول ندارند. کسانی که از فلسفه چیزی نمی دانند و بدون علم به خود جرات اظهار نظر درباره فلسفه را می دهند. واقعا اشارات ابن سینا محشر است. به قول علامه حسن زاده اگر کسی نمط سوم، هشتم، نهم و دهم اشارات را نخواند عمرش بر فناست(نقل به مضمون) روح همه علما بخصوص ابن سینا و علامه بهجت شاد.
  • ۱۷:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    1 0
    بنده هم سالهاست به علامه حسن زاده علاقه دارم و خیلی از کتب ایشان را خوانده ام ولی باور کنید خیلی از مسائلی که در مورد بزرگان گفته میشه غلو هست نمیگویم نفس آن کرامت وجود ندارد بلکه وجود دارد ولی در برخی هست در برخی نیست در برخی کمی هست و تشخیص این برای مردم دشوار است مثلا یکی به من میگفت شنیدم شما طی الارض داری من گفتم نه ندارم باز قبول نکرد قسم خوردم باز هم قبول نکرد حالا با این تفاسیر من صاحب کرامتم ؟ نه .... خودم دارم میگم ندارم اون میگه داری ... یکی هم می گفت میگن شما موکل داری حتی بعضیها دیدن......من گفتم نه ندارم باز قبول نکرد یکی از دوستان انگشترش گم شده بود اومد به من گفت کجاست؟ گفتم من از کجا بدونم؟ الغرض الانسان بصیر علی نفسه تشخیص یک چیز توسط اهل اون فن هست نه عامه مردم
  • ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    0 0
    نه تنها اکثريت مردم، بلکه خواص و حتي کانديداهايي که چنين انتظاري از آنها نمي‌رود، مهمترين برنامه‌ها و اهداف خود را رفاه اقتصادي، و نه ارزشهاي انقلاب، عنوان مي‌کنند که البته در خوشبينانه‌ترين حالت مي‌توان گفت برخي از آنها ضمن اولويت دادن به ارزشهاي اسلام و انقلاب، سعي دارند با چنين سخناني آراي مردم را براي خدمت به آرمانهاي نظام اسلامي جذب کنند. وي افزود: هرچند واقعا مشکلات اقتصادي وجود دارد و بر مردم فشار مي‌آورد و دولت وظيفه دارد در اين زمينه کار كند، اما عنوان کردن آن به عنوان مهمترين هدف و نقطه اساسي، نشان از ضعف تفکر ديني و فاصله گرفتن از آرمان‌هاي امام(ره) دارد، تا جايي كه برخي رسما از مذاکره با آمريکا براي رفع تحريم‌ها سخن مي‌گويند، درحالي که امام(ره) در سخنانش هميشه اسلام و خداوند را محور قرار مي‌داد
  • ۱۸:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    3 0
    آقای بهجت ترا به خدا برای من گنهکار روسیاه دعا کن .قسمت دادم به خدا
  • ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    3 1
    تو اول بگو اسم کدام رشته ها به گوشت خورده
  • حسینی ۱۸:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    7 1
    عزیزم ماها یه لیسانس از دانشگاه ازاد با پول میگیریم خودمون و علامه دهرمیدونیم حالا علامه(روحی له الفداه)یک عمره دارن علم اندوزی میکنن شما میپرسی کدوم رشته.ببخشیدا یاد فردی افتادم که بزرگی گفت راه های آسمان و هرانچه را نمیدانید از من بپرسید طرف گفت تعداد موهام چندتاست.اگه ماهواره رو خاموش میکردی عید شبکه4نگاه میکردی اسم این 17رشته رو میدونستی مهندس!!!!
  • reza ۱۹:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    5 0
    حضرت علامه ذوفنون هستند و بدون دلیل نیست و غلو هم نیست بدون اطلاع نگین غلوه! حضرت علامه طباطبایی هم فرمودند حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان.خداحفظشون کنه
  • حسن ۲۰:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    2 0
    اگر حوزوی بودی متوجه می شدی!!!!!!!!!!!!!!!
  • ۲۰:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    0 0
    مشرق جان خیلی از جاهای مصاحبه رو حذف کرده ای. کاش کامل نقل می کردی
  • ۲۰:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    2 0
    غلو؟ برای شما افسانه است برای ما خاطره است.
  • محسن ۲۲:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    0 0
    با سلام مشرق لطفا مطالبی در خصوص نظرات و دیدگاههای رهبر معظم انقلاب درباره آیت اله بهجت و همچنین ایشان در مورد مقام معظم رهبری در سایت خوبتون قرار بدید .
  • ۲۳:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
    1 0
    یاوه گو خودتی! حرف اونوری هارو کامل بخون بعد نظر بده
  • ناشناس ۰۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    0 0
    چرا نظرم در مور ایشون نذاشتید نمی دونم شایدم از .......
  • ۰۰:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    1 4
    آیت‌الله بهجت به مبانی عقلی محض بسیار علاقمند بود و در بین کتب فلسفه، اشارات ابن سینا را که خیلی کوتاه و برهانی و مستدل هست، می‌پسندید.!!!! سئوال : چرا عقلانیت را با فلسفه یکی می گیرید؟
  • ۰۱:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    0 2
    خیلی ها نه آن قدر پاکنند که ارزش بهشت را داشته باشند نه آنقدر کثیف که ارزش جهنم را...
  • ۰۱:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    0 1
    الآن چند نفر هستند که سالها قبل از بلوغ به چنین مقامی از تقوا و گناه نکردن رسیده باشن؟
  • ۰۱:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    1 2
    آیت الله بهجت آیت اللهی را در ایران معنی کرد... ایشون نوری از معصومین هست هر کسی به اون توهین کند به امام معصوم و پیامبر و خدا توهین کرده و هر کس او را دوست بداره خدا و ثفلین را دوست داشته
  • امیر ۰۵:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    0 0
    علی آقای بهجت به اندازه فهم خودشان این مطلب فرمودند و گرنه باید در جلوی عدد هفده عدد صفری قرار می دادند
  • صدرا ۰۵:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    3 0
    در مورد علامه حسن زاده فقط همین جمله شایسته است و بس که علامه طباطبایی فرمودند:آقای حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان.
  • hamid ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
    3 0
    فقط خداوند میداند که ایشان چه مقامی دارند خداوند بزرگ به ایشان مقام تعلیم را پس از رحلت به انسان را به عبد خودش داده است درود خداوند بر او صلوات
    • . IR ۲۱:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
      0 0
      یعنی چه؟ آیا اگر من بخواهم الان تحت تعلیم ایشان باشم، میشود؟
  • ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    1 0
    خیلی خوب بود ....منم التماس دعا دارم
  • ۰۷:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۰
    1 0
    سلام هیچ کس از علما مخالف فلسفه نیست بلکه میگویند که فلسفه بعد از اجتهاد در کلام و آیات و روایات باشد نظر آقای بهجت درباره خواندن فلسفه قبل تسلط کامل بر اعتقادات و کلام و روایات رو درست نمیدانستند و مخالف بودند و بعد از آن را جائز و مفید میدیدند
  • نیکزاد IR ۲۳:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۲
    0 0
    اللهم صل علی محمد وظآل محمد و عجل فرجهم.
  • یک ایرانی IR ۱۷:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
    2 0
    خدا رحمت کند حسن زاده آملی را روحش شاد وخدا رحمت کند بهجت راروحش شاد ویاد شان گرامی که واقعا بی نظیر بودند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس