
گروه فرهنگي مشرق - بعد از همه حرف و حديثهايي که براي نمايش چهره کاوه فتوحي در نقش عباسبن علي(ع) به ميان آمد و پس از اينکه بسياري از علما و برخي شخصيت ها نمايش چنين صحنههايي را به صلاح ندانستند اگر چه برخي از منابع خبري اشاره به تجديد نظر مسئولين صدا و سيما درباره پخش اين صحنهها داشتند اما ميرباقري ديروز با يکي از خبرگزاري ها مصاحبهاي داشت که نشان ميدهد که چندان اعتقادي به تجديد نظر ندارد.
کارگردان مختارنامه در اين مصاحبه گفته بود: "اين بخشهاي سريال زحمتي است که کشيده شده و نميشود که با بوجود آمدن يک جريان، کل آن را ناديده بگيريم." ميرباقري ادامه ميدهد که:" ببينيم اين امکان به ما داده ميشود که به شکل خلاقانهتري با آن برخورد کنيم يا خير".
مساله نشان دادن چهره ابوالفضل العباس(ع) موضوع جديدي نيست. چند سال پيش زماني که در هيات هاي مذهبي استفاده از شمايل آن حضرت باب شده و در بسياري از تکايا از پوسترهايي با اين موضوع استفاده ميکردند مسئولان فرهنگي کشور به سرعت و جديت با اين موضوع برخورد کردند و اين پوسترها به سرعت جمع شدند. دليل اين برخورد هم اين بود که چنين پوسترهايي که موجب وهن اسلام ميشود. حالا يکي دو سالي از اين برخورد گذشته و قرار است چهره فردي که اتفاقا شباهتهايي به آن پوسترها دارد به عنوان چهره حضرت عباس(ع) در يک مجموعه تلويزيوني به نمايش در آيد.
اما بعد؛ چرا تا به اين حد بر روي اين نمايش چهره از طرف کارگردان تاکيد ميشود؟ ايشان اصرار ميکند که براي اين صحنهها زحمات بسياري کشيده شده و اميدوار است که بتواند همانگونه که آنها را ساختهاند به نمايش در آمده و اين به آن معناست که حتي نمايش صحنهها با نوري در چهره آن چيزي نيست که کارگردان محترم را قانع کند.
اينکه ميرباقري به اين صحنهها دل بسته بيش از هر چيز به نگاه او به عنوان يک فيلم ساز برميگردد. در يک نگاه هاليوودي يک چهره نقش مهمي را بازي ميکند؛ بايد هم آقاي کارگردان اصرار کند. ماجرا اصلا يک ماجراي ديني نيست بلکه يک غيرت سينمايي نسبت به سکانسي حساس از فيلم مربوط ميشود. اگر نه چهره کاوه فتوحي چه تاثيري مي تواند در پيام مذهبي و محتوايي فيلم داشته باشد؟ آيا او يک عارف واصل است و چهره او اثر تربيتي خواهد داشت؟ اگر هم چنين باشد ربطي به شخصيتي که فتوحي به نام نامي او در سريال مختارنامه حضور پيدا کرده، ندارد.
عجيب نيست اگر همين نگاه بر بخشهايي ديگر از مختارنامه سايه افکنده باشد. اينکه «زهير بن قين» در هيبتي همچون «رستم دستان» در ميدان جنگ حاضر ميشود و تير پرتاب شده را در هوا با دست ميگيرد، همه سينمايي است و ارتباط مستقيم با علايق سينمايي جناب ميرباقري پيدا ميکند؛ اما ماجرا در اصرارهاي وي براي نمايش چهره حضرت عباس(ع) در سريال به اوج خود ميرسد.
ميرباقري حتي از امام حسين(ع) مدد ميخواهد که بتواند اين صحنهها را به نمايش بگذارد. آيا جناب ميرباقري نگران اين است که روضهاي که براي شهادت سقاي دشت کربلا(ع) ميخوانند فقط به خاطر اينکه چهره کاوه فتوحي به نمايش در نميآيد، نگيرد؟ پس چطور است که شيعيان قريب به 1400 سال است که بدون ديدن کسي مانند کاوه فتوحي مختارنامه بر ذکر اين مصيبت ميگريند و چشمه اشکشان هم خشک نشده؟ بر فرض هم که روضهتان نگيرد، روضهاي که بخواهد تنها با ديدن چهره هنرپيشه داوود ميرباقري ديده شود همان بهتر که هيچ وقت نگيرد.
مخلص کلام؛ اگر چهره و چهره ها را از سينماي هاليوودي بگيريم ديگر چيزي از آن باقي نميماند و صحنه بيچهره هرگز نميگيرد. اما ميرباقري نبايد فراموش کند که شهادت عباس بن علي عليه السلام براي مردمان اين ديار يک تاريخ است. تاريخي که فرزندانشان را به نام يل حيدر(عليهما السلام) قرباني کردهاند.