
به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، علی اکبر صادقی، نقاش
برجسته ایران که از جمله موثرترین افراد در توسعه تکنیکهای انیمیشن ایرانی
و تصویرسازی است، یکی از 9 سخنران تداکس تهران (TEDx Tehran) بود که 18
دقیقه درباره زندگیاش، با عنوان «منفی بینهایت، مثبت بینهایت» صحبت کرد.
خالق نقاشیهای سورئال، از زندگیاش و مشکلاتی که در زمان کودکی بر سر راه رسیدن به عشقی به نام نقاشی، با آنها مواجه بود، تعریف کرد و گفت: «هنر همان اولین جرقهای است که در مغز یک هنرمند به وجود میآید. بقیه هنر، مبانی و صنعت هنر است. هر هنرمندی خودش را نقش میکند. در واقع اصل هنر، خلاقیت است که هنرمند باید آن را در کارش داشته باشد.»
«من
آنم که...» نام یکی از فیلمهای سورئال صادقی است که خودش میگوید تاثیر
این فیلم بود که او را به دنیای سورئالیسم سوق داد. او ادامه داد:
«داستانهای عامیانه ایرانی اصولاً سورئال هستند مثل امیرارسلان نامدار.
بعد از فیلم من نه آنم... تصمیم گرفتم سبک سورئال را برای نقاشیهایم
انتخاب کنم البته نه سورئالهای دالی و تخیلات بوش و بروگل. گفتم من باید
یک نقاش ایرانی باشم ولی با اندیشه و فکر جهانی. به نظر من سورئال یعنی
بینهایت بدون این که معنی داشته باشد.»
این انیماتور و گرافیست پیشکسوت گفت: «نقاشی سورئال فقط فکر کردن به نقاشی نیست. بلکه فکر کردن به باورها، جهان و واقعیتهایی است که چشمان ما قدرت دیدنش را ندارند. من همیشه حیران این جهان بودم و ساعتها به این جهان بینهایت فکر میکردم.»
نقاش 75 ساله و
برنده جوایز مختلف داخلی و خارجی در زمینه گرافیک و تصویرگری، در بخش دیگر
این سخنرانی، نگاهش را به جهان پیرامون، این گونه توصیف کرد: «وقتی از
درون تخممرغ شروع میکنم و به پوسته میرسم، متوقف میشوم. مثل تمام
رازهای این جهان که مغز ما را در جایی متوقف میکند و برای من همان پوسته
تخممرغ است. این تخم مرغ مثل تمام دنیایی است که ما شناختیم. ما به جایی
میرسیم که نمیدانیم چگونه میتوانیم از این پوسته به ماورای طبیعت سفر
کنیم. این سوال همیشگی من است. پشت هر چیز چیست؟ شاید تمام این جهان ذرات
لیوان آب انسانی باشد که از دستی میافتد.»
صادقی
که بیوگرافی و نمونهای از آثارش، در کتابی با عنوان «زمزمهها؛ آبرنگهای
علی اکبر صادقی»، با مقدمه مرتضی ممیز، منتشر شده، از بینامی نقاشیهایش
صحبت میکند. برای نقاشیهایش اسم نمیگذارد و میگوید گاهی مخاطبانش چنان
درک زیبایی از کارهایش دارند که دوست دارد جای آنها باشد.
این نقاش سورئالیست ایرانی که حضور عناصر نقاشی قهوهخانهای در آثارش، او را به یک نقاشان سورئال کاملاً ایرانی تبدیل کرده، درباره این سبک نقاشی گفت: «نقاشی سورئال برای بیننده ورزش ذهنی است که بیننده را به هنرنزدیک میکند. اگر بیننده شریک من نشود، من در کارم ورشکست خواهم شد. چون او در واقع سرمایهگذار کار من است.»
سلحشورهای
خشمگین با پوشش جنگاوران ایران باستان و حتی با چهره نقاش، از جمله
شناختهشدهترین عناصر نقاشیهای صادقی هستند. او در این باره گفت: «یکی از
سوالاتی که همیشه از من پرسیده میشود این است که چرا آدمهای نقاشیهای
تو، همیشه جنگجو و خشن هستند؟ و من پاسخ میدهم: مگر قابیل، هابیل را با یک
تکه سنگ نکشت؟ امروز شمشیرها، تفنگها و اسلحههای لیزری آمدهاند و کشتن
همان کشتن است.»
علی اکبر صادقی بعد از نقاشی آبرنگ و رنگ روغن، نقاشی
متحرک و فیلم، به دنیای شعر هم سری زده. «بیجه» نام شعری بوی که صادقی در
پایان سخنرانیاش در تداکس تهران، برای حضار خواند.
«مرا در تنهایی
خلوتم به چهار میخ بکشید / در بالای یک کوه/ تا در دوردستها مرا نظاره
کنند/ هنوز مسیحوار به صلیب کلماتم آویخته شدهام/ و خواهم توانست زمان را
متوقف کنم/ تا تشنگی مرا با فوارهای که در سرنگون شدنش اشک میریخت/ او
را به یک الکترون معرفی نمودم/ تا راهنمای من باشد/ تا سفرم را در زیر خط
ناشناختهها ادامه دهم / و کشف کنم آن چه را که نادیدنی است/ در سقوط یک
فواره که در حوض آبی ماهی را به رقص درآرد/ و میدانم که باید در صفر درجه
به هستی بپیوندم/ تا بزرگترین حد وجود را آزمایش نمایم/ که عظمت کوچک مرا
بیابد/ و میلیاردها هستی که در وجود من در جریان است/ به خلوت بکشاند/ و از
آنها بپرسم مرا برای یافتن کوچکترین نقطه هستی راهنما باشم/ و خواهم کاشت
درخت سکوت را بر سرزمینی که پر از هیاهوست/ و خواهم شکست سازم ر/ا تا
مضرابش در دستان من به نیایش یک ضرب آهنگ در امتداد این سکوت به صدای افق
مرا بخوانند/ تا به نهایتش دیوار بلور سکوت را/ در جانم بشکنند/ تا دیگر می
ننوشم/ و فردای دیگر را تجربه کنم/ که همیشه مستی از آن من است/ و باید
سازی دیگر بسازم/ تا بنوازم سکوت را/ در آهنگ حسرت دخترکی/ که نمیتواند
برقصد/ بر روی آب/ و من در جهت عکس رودخانه/ با ماهیان به پایکوبی امواج
خواهم رفت/ و در سرازیری این تپه/ به انتظار تولد یک کوه خواهم نشست»
این
گرافیست و تصویرگر کتابهای کودکان ایران صحبتهایش را با این جمله به
پایان برد: «من وصیت کردهام که بر روی سنگ قبرم بنویسند: تولد: منهای
بینهایت، وفات: به اضافه بینهایت.»
اولین تداکس ایران با عنوان «تداکس تهران» پنجشنبه 26 بهمنماه از ساعت 9 تا 18 با حضور بیش از 400 شرکتکننده، در سالن مولانای دانشگاه امیرکبیر برگزار شد. تداکس (TEDx) رویدادی تدگونه است که برای حمایت از ایدههای خلاقانه و ارزشمند و صحبت درباره زندگی افراد تاثیرگزار و مهم، به صورت محلی و مستقل در سراسر دنیا برگزار میشود. بهرام عظیمی، کاریکاتوریست و کارگردان انیمیشن تهران 1500 چهره دیگری بود که در این مراسم، به ارائه سخنرانی 18 دقیقهای پرداخت.