حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمجيد پورطباطبايي، عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در يادداشتي به بررسي شبهات مطرح شده در مورد تعداد لشگريان اموي در واقعه عاشورا پرداخته است.

 به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام والمسلمين سيد مجيد پورطباطبايي مسئول کلان پروژه مطالعات قرآني خاورشناسان و عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي است که در دانشگاه علوم قرآني قم براي دانشجويان کارشناسي ارشد، «قرآن مستشرقان» را تدريس مي‌کند. اين محقق برجسته تاکنون بيش از بيست کتاب تأليف کرده است و همچنين مقالات متعددي دارد. پايان‌نامه کارشناسي ارشد وي با موضوع «جايگاه صحيح مسلم درسير تدوين حديث» در سال 1380 رتبه برتر پايان‌نامه‌هاي ارشد در رشته الهيات را به دست آورد.
با توجه به فرا رسيدن ماه حزن و اندوه، ماه عزاي حسيني، گاهي شبهاتي که درباره تعداد افراد لشگر يزيد در صحراي کربلا مطرح مي‌شود؛ نوشتاري برخي براي کم‌رنگ کردن نهضت حسيني به تنزل شمار گسيختگان اموي مي‌پردازند و حتي تعداد حاضران در مقابل امام‌حسين (ع) را به چند صد نفر تقليل مي‌دهند. غافل از اين که نور حسين خاموش شدني نيست. گاهي نيز عده‌اي دچار غلو شده و اعداد و ارقامي نجومي در اين زمينه بيان مي‌کنند.
متن زير پاسخي به اين شبهات است که توسط حجت‌الاسلام پورطباطبايي، به رشته تحرير در آمده و در اختيار خبرگزاري فارس قرار گرفته است.

مورخان در شمارش سپاهيان کوفه که آماده کارزار با امام حسين عليه‌السلام مي‌شدند، دچار اختلاف نظر شده‌اند. برخي از آنان فقط معترض 4,000 نفر، لشکرياني که به فرماندهي «عمر سعد» آماده حمله به شهرهاي منطقه «فارس» بودند و بعد از دريافت خبر حرکت امام حسين عليه‌السلام به طرف «کوفه» و استقرار ايشان در کربلا، مسير خود را عوض کرده و به مقابله با ايشان آمدند، شده‌اند. (1) اين گروه از بازماندگان ايام فتح فارس بوده و به «حمر ديلم» مشهور بودند. مرحوم اسد حيدر از اينکه عده‌اي از مورخين سعي در کمتر گزارش کردن تعداد سپاهيان دشمن را داشته و يا دارند اظهار تعجب و شگفتي مي‌کند، او مي‌نويسد:
«شگفت اينجاست که جمعي اين چنين شمارش سپاهيان فراوان کربلا را کم گزارش کرده باشند، سپاهي که صحراها و بيابانها را فرا گرفته و همه جا را پوشانيده بود؛‌و در توصيف آنان آمده که پرچم‌هايشان بالهاي پرندگان بوده و به علت زيادي خود و کمي مرکب‌هاي جنگي از الاغ و گاو هم براي حمل و نقل استفاده مي‌کردند.»(2)
آنچه که به واقعيت نزديک است، آن است که دو طرف نبرد بسيار نابرابر بودند. يک طرف امام حسين عليه‌السلام با حدود 80 تن همراهش (3) و در طرف ديگر 30,000 تن و چه بسا بيشتر بوده‌‌اند و اين تنها عدد سپاهيان کارآمد است؛ و الا تعداد لشکر اصلي امويان بيش از اين بوده است.
در منابع مختلف تعداد لشکريان امويان متفاوت آمده است. (4)
1- «البداية والنهاية» (5) 4,000 نفر
2- «الصراط السوي» (6) 6,000 نفر
3- « مراة الزمان» (7) 8,000 نفر
4- «الدر النظيم» (8) 12,000 نفر
5- «الدر النظيم» (9) 16,000 نفر
6- «الصراعق المحرقة» (10) و «الفصول المهمة» (11)‌ و «اللهوف» (12) ‌20,000 نفر
7- «مراة‌الجنان» (13)‌و «شذرات الذهب» (14) و «مطالب السئوول» (15) 21,000 نفر
8- «عمدة‌المطالب» (16)‌، «مع الحسين في نهضة» (17) و «زندگاني امام حسين عليه‌السلام» (18) 30,000 نفر
در مورد رقم ذکر شده در رديف هشتم، دو حديث در «امالي» شيخ صدوق به شرح زير آمده است.

حديث اول:
احمد بن هارون الفامي گفت که «محمد بن عبدالله بن جعفر بن جامع الحميري» براي ما روايت کرد که پدرم از «احمد بن محمد بن يحيي» و او از «محمد بن سنان» و او از «مغضل بن عمر» و او از امام جعفر صادق عليه‌السلام و ايشان نيز از جد بزرگوارشان امام سجاد عليه‌السلام نقل کرده‌اند که:
ـ روزي امام حسين عليه‌السلام بر امام حسن عليه‌السلام وارد شد و چون نگاهش به برادر افتاد شروع به گريستن کرد؛ امام حسن عليه‌السلام از برادر پرسيد:
ـ اي اباعبدالله، چه امري باعث گريه تو شده است؟
امام حسين عليه‌السلام پاسخ داد:
ـ براي آنچه با تو انجام مي‌دهند گريه کنم.
امام حسن عليه‌السلام فرمود: (19)
آنچه به من آيد زهري است که به کامم ريزند و کشته شوم ولي اي اباعبدالله روزي چون روز تو نباشد (20)، 30 هزار مردي که مدعي هستند از امت جد ما محمد (صلوات الله عليه) هستند و خود را به دين اسلام بندند، بر تو گرد آيند و هم‌دست شوند براي کشتن تو و ريختن خونت و هتک حرمت و اسير کردن ذريه‌ات و زنانت و غارت بنه‌ات.
در اينجاست که بر بني‌اميه لعنت فرود آيد و آسمان خاکستر و خون بارد و همه چيز بر تو بگريند حتي وحوش بيابان و ماهيان درياها.(21)

اگر چه در سند حديث افراد ضعيفي چون «محمد بن سنان» (22) و غلاتي چون «مفضل بن عمر» (23) وجود دارند ولي ساير روات حديث مانند «محمد بن عبدالله بن جعفر الحميري» و پدرش و «احمد بن هارون الفامي» افراد وجيه و موفقي هستند و همچنين قرائن که در منابع تاريخي آمده، مؤيد اين معناست. محاسبه‌اي که اينجانب با توجه به منابع مختلف به‌عمل آورده‌ام تعداد لشگريان «ابن سعد» 31,000 نفر هستند که در مورد 1,000 نفر آخر تنها يک منبع (24) بيشتر وجود ندارد. به فرض صحت اين منبع با توجه به اينکه در متن حديث امام حسن عليه‌السلام در مقام ارائه رقم کاملا دقيق نبوده‌اند به صحت متن خدشه‌اي وارد نمي‌گردد؛ حتي در مکالمات مادي هم هنگامي که در صدد بيان دقيق‌ رقم و عددي نباشيم از 31,000 به 30,000 هم تعبير مي‌کنيم. از طرفي وجود امثال «مفضل بن عمر»، هم چون متن حديث در راستاي اعتقادات او که بيان عقايد غاليان باشد؛ نيست، به صحت حديث خدشه‌اي وارد نمي‌نمايد.

حديث دوم:
«ابوعلي احمد بن زياد الهمداني» گفت که «علي بن ابراهيم بن هاشم» از «محمد بن عيسي عبيد اليقطيني» و او نيز از «يونس بن عبدالرحمان»، او نيز از «ابن اسباط» و او نيز از «علي بن سالم»، او نيز از پدرش و او نيز از «ثابت بن ابي‌صفيه» نقل مي‌کند که:
- امام سجاد عليه‌السلام به فرزند حضرت عباس عليه‌السلام، عبدالله بن عباس بن علي بن ابي‌طالب، نگاه کرد؛ در حاليکه اشک چشمانش را گرفته بود فرمود:
- هيچ زماني بر رسول‌الله صلوات‌الله عليه سخت‌تر از روز احد نگذشت که در آن عمويش حمزه (سيد‌الشهدا) در آن شهيد شد و بعد از آن روز جنگ «موته» که عموزاده‌اش «جعفر بن ابي‌طالب» شهيد شد.
سپس فرمود:
روزي چو روز تو نيست يا اباعبدالله! 30 هزار مرد که گمان مي‌کردند از اين امت هستند، دور او را گرفتند و هر کدام براي کشتن او به خدا تقرب مي‌جستند در حالي که امام حسين عليه‌السلام خدا را به آنها يادآور مي‌شد؛ و آنها پند نمي‌گرفتند تا امام عليه‌السلام را به ستم و ظلم و عدوان کشتند. (25)
نکته‌اي که درباره اين حديث گفتني است، در سلسله روات آن افراد برجسته و محدثان متدين و مشهور و موثقي وجود دارد و لذا از حيث صحت سند دچار مشکل خاصي نيست.

9- المناقب (26) 35,000 نفر
10- شرح شافيه (27) 50,000 نفر
11- بغية النبلاء (28) 80,000 نفر

در اينجا اينجانب بر اساس کتب «مقتل» سيد محسن امين (29)، «مقتل الحسين» (30)، «تاريخ طبري»(31)، زندگاني امام حسين عليه‌السلام (32) و قيام حسيني در آئينه اسناد (33) به ارائه آماري نسبتا صحيح و دقيق از لشکريان اموي مي‌پردازم. لازم به ذکر است که در برخي از منابع اسامي فرماندهان لشکر کامل‌تر آمده و موارد تأييد از ساير منابع در پي‌نوشت ذکر شده است.

ترکيب سپاهي که در هنگام اردو زدن «ابن زياد» در «نخيله» گرد آمده و از مقابل وي در اين مکان رژه مي‌رفت (24) به شرح زير بود.
1ـ نام فرمانده: عمر سعد / اختلاف نام فرمانده در منابع: عمر بن سعد / تعداد نفرات: 4,000
2ـ نام فرمانده: شَمِر بن ذي الجوشن / اختلاف نام فرمانده در منابع: شِمِر بن ذي الجوشن (35) / تعداد نفرات: 4000
3ـ نام فرمانده: حربن يزيد رياحي / تعداد نفرات: 1,000
4ـ نام فرمانده: يزيد بن رکاب کلبي (36) / تعداد نفرات: 2,000
5ـ نام فرمانده: حصين تميم (37) / اختلاف نام فرمانده در منابع: حصين بن نمير تميمي / تعداد نفرات: 4,000
6ـ نام فرمانده: مغاير بن رهينه مازني / اختلاف نام فرمانده در منابع: مغاير بن رهينة المازني (38) / تعداد نفرات: 3,000
7ـ نام فرمانده: نصر بن حرشه (39) / تعداد نفرات: 2,000
8ـ نام فرمانده: کعب بن طلحه / اختلاف نام فرمانده در منابع: کعب بن طلحه / تعداد نفرات: 3,000
9ـ نام فرمانده: شبث بن ربعي / اختلاف نام فرمانده در منابع: شبث بن ربعي رياحي (40) / تعداد نفرات: 1,000
10ـ نام فرمانده: حجار بن ابجر / اختلاف نام فرمانده در منابع: حجار بن ابجر / تعداد نفرات: 1,000
11ـ نام فرمانده: عمر و بن حجاج زبيدي / تعداد نفرات: 4,000
12ـ نام فرمانده: يزيد بن الحرث بن رويم (41) / تعداد نفرات: 1,000
13ـ نام فرمانده: تيراندازان همراه حصين (42) / تعداد نفرات: 500
14ـ نام فرمانده: عزرة بن قيس (43) / تعداد نفرات: 500
جمع کل: 31,000 نفر
علاوه بر اينها جمعي که سلاحشان سنگ و فلاخن بوده که در محاسبه فوق منظور نشده‌اند. (44)

لازم به ذکر است از نظر اينجانب نيز بايد رقم 30,000 نفر را که در حديث امام سجاد عليه‌السلام (امام صادق عليه السلام) آمده است پذيرفت.

مرحوم «اسد حيدر» درباره سپاه حاضر در کربلا تحليل ارزشمندي ارائه نموده است که براي تکميل مطالب عين نوشته ايشان نقل مي‌شود:
... در اينجا ناچاريم که با نظري واقع‌بينانه به مسئله توجه نموده و از ورود به خلاف‌گويي و خروج از حدود عقل و آگاهي انساني پرهيز نمائيم و پيش از آنکه خود سخن بگوئيم منتظر مي‌مانيم تا حقيقت خود را در جريان حوادث بنماياند.
اين سپاه خونخوار بيابان را پر کرده بود و تاريخ بيان مي‌نمايد که آنچنان کمبودي در وسايل حمل و نقل مناسب براي انتقال اين جمع از کوفه به کربلا به چشم مي‌خورد که به ناچار از گاو و الاغ هم براي اين مسئله استفاده مي‌شد. مضافاً به اينکه جمعي هم پياده طي طريق مي‌نمودند.
براي تأمين نيازهاي اين سپاه به ادوات جنگي علاوه بر استفاده از ذخاير قبلي، هنگميکه سپاه عازم کربلا شد، آهنگران و اسلحه‌سازان در کوفه باقيمانده و با کار شبانه‌روزي سعي در تأمين اين نيازها با صيقل دادن شمشيرها و تيز کردن تيرها داشتند.
چنين پيش‌بيني شده بود که مدت 10 شبانه روز آتش کوره‌هاي آهنگري خاموش نشده و به طور مداوم به کار مشغول باشد.
از طرف ديگر، کوفه يک منطقه نظامي و از عمده‌ترين پايگاه‌هاي کشور اسلامي در آن روز بود و همواره جمع فراواني بالغ بر 60,000 سپاهي را در خود داشت.
نيروهاي نظامي بر حسب اوضاع سياسي ـ اجتماعي آن روز داراي تقسيمات هفتگانه‌اي بود. اين تقسيم‌بندي به لحاظ سهولت در اعمال فرماندهي و تجهيز و آمادگي سريع، هنگام نياز و به صدا درآمدن شيپورها، و اجتماع سريع مجدد پس از بازگشت از کارزار صورت گرفته بود.
در دوران «زياد بن ابيه» (45) يعني در سال 50 هجري تقسيم‌بندي نظاميان کوفه همانند بصره به 4 قسمت تقليل يافت و همانطور که اشاره شد (46) تمامي اين 4 قسمت در جريان کربلا به منطقه رزم گسيل شدند:

ـ عبدالله بن زهير ازدي، در رأس يک چهارم نظاميان شامل اهل مدينه
ـ عبدالله بن‌ابن بسره حنفي، در رأس يک چهارم ديگر شامل قبائل «مذحج» و «اسد»
ـ قيس بن اشعث، در رأس يک چهارم ديگر نظاميان شامل قبائل «ربيعه» و «کنده»
ـ حرّ بن يزيد رياحي، در رأس يک چهارم باقيمانده نظاميان شامل قبائل «تميم» و «همران»

همانطور که اشاره شد همگي اين جمع به کربلا اعزام شده و روبه‌روي امام حسين عليه‌السلام قرار گرفتند؛ به استثناي «حربن يزيد رياحي» که بعداً تغيير عقيده داده و به آن حضرت پيوست.
حال سؤال مي‌کنيم که آيا اين گروه‌ها که يادشان کرديم تعاماً در ميان سپاهيان «ديلم» جاي داشتند که فقط 4,000 نفر هم پيمان «عبد قيس» از قبيله «ربيعه» بوده‌اند، و به خاطر نام رئيسشان ـ ديلم ـ به «حمر ديلم» اشتهار داشته‌اند و بعد از جنگ « قادسيه» به «سعد بن ابي‌وقاص» پناهنده شده بودند و فقط هم اينها بودند که تحت فرماندهي «عمرسعد» در کربلا حضور داشته‌اند و جمعي تعدادشان را 5 هزار نفر ذکر کرده‌اند؟
مسلماً که چنين نبوده، بلکه کوفه شهري نظامي بود که به همين نام يعني «کوفة الجند» خوانده مي‌شد و با نظام اجباري و آماده باش نظامي و دستور حمل سلاح به تمام کساني که شايستگي و صلاحيت آن را داشتند، دقيقا به همين ويژگي يعني نظامي‌گري شناخته مي‌شد. (47)
به هر حال کوفه به سرعت در محاصره قرار گرفت و ورود و خروج به شدت تحت کنترل آمده و امکان آمد و رفت آزاد به کلي سلب شد. (48) کليه راه‌ها جز يک مسير بسته اعلام شد و 500 نفر سپاهي به فرماندهي «عزرة بن قيس» مأموريت کنترل را عهده دار شد. (49)
وضعيتي که «طرماح» (50) از سپاهيان کوفه براي امام حسين عليه‌السلام به تصوير مي‌کشد، مؤيد مناسد و صحيحي براي تحليل «اسد حيدر» است. «طرماح» هنگامي که در راه با امام حسين عليه‌السلام ملاقات کرد؛ اظهار داشت: «هنگامي که از کوفه به سوي شما حرکت کردم؛ در خارج شهر جمعيتي را ديدم که تاکنون هرگز چنين جمعي را مشاهده ننموده بودم، از آن پرسيدم که چرا اجتماع کرده‌ايد؟ گفتند: آمده‌ايم تا خويشتن را آماده نبرد با حسين (ع) نموده (و) به سوي او روان شويم.» (51)
به هر جهت حتي اگر بخواهيم به کمترين رقمي که از تعداد سپاهيان اموي مطرح شده است، بها بدهيم و مطالبات و تعدادي را که از منابع مختلف و متعدد به دست آورده بوديم، نديده بگيريم با رقم متوسط که «ابن حجر» از آمار لشکريان «ابن سعد» ارائه مي‌نمايد؛ روبرو مي‌شوم. «ابن حجر» در «شرح همزيه بوصيري» تعداد لشکريان اموي را 20,000 نفر اعلام کرده است. (52)
به هر جهت نظرمان 30,000 نفري است که در آن د, حديث مقبول آمده بود، در ضمن آنکه جمع‌بندي از منابع تاريخي هم ما را به همين عدد رساند.

----------------
پي‌نوشت‌ها:
1 ـ «ابن کثير»، «البداية و النهاية»، ج 8، ص 69 ( به نقل از «حياة الحسين عليه‌السلام»، ج 3، ص 121.
2 ـ زندگاني امام حسين عليه‌السلام، ص 185
3 ـ بيشترين تعدادي که از سپاهيان امام حسين‌ عليه‌السلام در برخي منابع ذکر شده است، 110 تن است.
4 ـ اين منابع را «باقر شريف‌القرشي» در ج 3 «حياة الحسين (ع) در صفحان 119 ـ 120 آورده است و اينجانب اين مطالب را از اين منبع نقل مي‌کنم. لازم به ذکر است قبل از مراجعه به اين منبع در حال مطالعه کتاب ارزشمند «زندگاني امام حسين(ع)» تأليف حجت‌الاسلام رسولي محلاتي بودم که با رهنمود ايشان به کتاب استاد «باقر شريف القرشي» مراجعه نمودم.

5 ـ همان منبع رديف 1
6 ـ «الصراط السوي في مناقب آل النبي»، ص 87
7 ـ «مراة الزمان في تواريخ الاعيان»، ص 92
8 و 9 ـ «الدرالنظيم في مناقب الائمة»،ص 168
10‌ـ لابن الجحر، ص 117
11 ـ لابن الصباغ المالکي، ص 178
12 اثر «سيد ‌بن طاووس»
13 ـ ج 1، ص 132
14 ـ ج 1 ، ص 67
15 ـ ص 75
16 ـ ص 181
17 ـ لاسد حيدر، ص 174 ( اين منبع را شخصاً‌ يافته‌ايم)
18 ـ زندگاين امام حسين (ع)، ص 185
19 ـ حجت‌الاسلام رسولي محلاتي عليرغم آنکه همين حديث را از «امالي» صدوق نقل کرده‌اند؛ ولي کسي متن حديث مفقول ايشان متفاوت است. احتمال دارد نسخه‌هاي «امالي» مورد استفاده ايشان و مورد استفاده اينجانب متفاوت باشد، کما اينکه ايشان مجلسي را که اين حديث در آن نقل شده است، مجلس سي‌ام معرفي کرده‌اند، ولي در «امالي» مورد استفاده اينجانب (چاپ انتشارات کتابچي و با ترجمه آيت‌الله کمره‌‌اي) نشاني حديث مجلس بيست‌و‌چهارم است. در متن منقول حجت‌الاسلام محلاتي ابتداي حديث اين چنين شروع مي‌‌شود: «امام حسين (ع) به نزد برادرش امام حسن (ع) آمد (در آن بيماري که امام حسن (ع) بر اثر آن به شهادت رسيد) چون حال برادر را ديد گريست» و ادامه حديث حکايت از آن دارد که مواجهه حضرت سيد‌الشهدا (ع) با برادر بزرگوارشان پس از مسموم شدن ايشان است در حالي که در منبع مورد استفاده اينجانب، مواجهه دو برادر قبل از وقوع حادثه است.
20 ـ لايوم کيومک يا اباعبدالله، يزدلف اليک ثلثون الف رجل يدعون ... اين قسمت حديث هم در «امالي» مورد استفاده اينجانب و هم در منبع مورد استفاده حجت‌الاسلام رسولي محلاتي و هم در «امالي» مورد استفاده مرحوم علامه مجلس (ره) در «بحار‌الانوار» يکسان است.
21 ـ «امالي» شيخ صدوق، ترجمه: آيت‌الله کمره‌اي، صص 115 ـ 116 نکته‌اي که قابل ذکر است، آن است که متأسفانه ترجمه آيت‌الله کمره‌اي ترجمه دقيق و صحيحي نيست، ايشان وحوش را وحشيان ترجمه کرده‌اند ...
22 ـ «جامع الرواة» ج 2، ص 123
23 ـ همان منبع، ص 259
24 ـ «انساب الاشراف»
25 ـ «امالي»، صدوق، 462، مجلس هفتادهم، حديث 10؛ بحارالانوار، ج 22، ص 274 حديث 11 (ص 167 ج 10 چاپ قديم)؛ تاريخ حضرت سيد‌الشهدا، مرحوم آيت‌الله حاج شيخ‌عباس صفايي حائري، ج دوم، صص 26 ـ 27
26 ـ لابن شهر آشوب، ج 4 ، ص 98
27 ـ لابي فراس، ج 1، ص 93 (از مصورات کتابخانه آيت‌الله حکيم در عراق)
28 جزء الثاني به نقل از مقتل ابي‌مخنف
29 ـ «مقتل الحسين»، سيد‌محسن امين، صص 94 ـ 95
30 ـ «مقتل الحسين»، «محرّم» ص 241
31 ـ تاريخ طبري، ج 4 ص 310
32، اين کتاب ترجمه «مع‌الحسين في نهضته» تأليف «اسد حيدر» است؛ صص 184 ـ 186
33 ـ «قيام حسيني در آئينه اسناد تاريخي»، ص 112
24 ـ برخي از منابع به رژه‌رفتن اين سپاه در مقابل «ابن زياد» اشاره کرده‌اند و برخي صرفاً با استفاده از عبارت زير لشکر امويان که «ابن زياد» براي جنگ امام حسين عليه‌السلام فرستاده بود، ياد شده است.
25 ـ در « الناقب» تأليف ابن شهر آشوب نيز تأئيد شده است.
36 و 37 ـ در «انساب الاشراف» نيز تأئيد شده است.
38 و 39 ـ المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 98
40 ـ «انساب الاشراف»، قسمت اول، جزء ‌اول
41 ـ همان منبع
42 ـ فرمانده رديف پنجم جدول
43 ـ 500 نفر سرباز همراه «عروة بن قيس» مأموريت نگهباني و کنترل راه‌ها را داشته و در پايان (احتمالا روز تاسوعا) به همراه سپاه 4000 نفري «عمرو بن حجاج زبيدي» (فرماندار رديف يازدهم جدول) به عمر سعد ملحق شدند. (زندگاني امام حسين (ع) ص 186)
44 ـ «مع‌الحسين في نهضته» علت عدم شمارش اين افراد جزو سپاهيان اموي آن است که آمار دقيق و مکتوبي از آنان در دست نيست.
45 ـ پدر «ابن زياد»
46 ـ مرحوم «اسد حيدر» در بخش قبلي مطالب خود به نحوه اعزام و تعداد سپاهيان اموي اشاره کرده‌اند.
47 ـ التهذيب، ابن عساکر، ج 4، ص 332 به نقل از «مع‌الحسين في نهضته»
48 ـ همان منبع
49 ـ زندگاني امام حسين (ع)، ص 187
50 ـ که خود عربي مشهور و جنگاور و آگاه به کارها و مسائل نظامي است.
51 ـ همان منبع، ص 188؛ تاريخ طبري، ج و، ص 230؛ تاريخ حضرت سيد الشهداء، ج دوم، ص 26
52 ـ زندگاني امام حسين (ع)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس