کد خبر 176424
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۳

خلیل عمرانی، شاعر آیینی، صبح امروز (یکشنبه، 19 آذرماه) پس از یک دوره بیماری در سن 48سالگی درگذشت.

به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، خلیل عمرانی متخلص به‌ «پژمان» سال 1343 در روستای‌ لمبدان شهرستان «دیر» به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا و دوره متوسطه را در شهر به پایان برد و در سال 1363 دانشجوی مرکز تربیت معلم پسران‌ بوشهر شد. دو سال بعد به‌ زادگاهش برگشت و در مدرسه‌ای‌ که خود در آن درس خوانده بود، به تدریس ادبیات پرداخت.


در سال‌ 1367 ازدواج کرد و به دانشگاه‌ یزد رفت و هم‌زمان با تحصیل، در واحد کارشناسی فعالیت‌های ادبی‌ استان به پرورش استعدادهای‌ جوان و نوجوان در زمینه شعر پرداخت. در سال 1372، پس از اخذ لیسانس ادبیات فارسی دبیر دبیرستان آیت‌الله طالقانی‌ بندر دیر شد و یک سال بعد، معاونت فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عهده گرفت. در سال 1376 به تهران آمد و ضمن‌ فعالیت‌های فرهنگی به تدریس‌ ادبیات در اسلامشهر پرداخت و از سال 1378 کارشناس فعالیت‌های‌ ادبی اداره کل آموزش و پرورش‌ تهران شد.


از خلیل عمرانی علاوه بر آثار چاپ‌شده‌ در مطبوعات، این کتاب‌ها منتشر شده است: مروارید فراموش (گزیده غزل‌ها) 1376، ساعت به وقت شرعی دریا (مجموعه غزل) 1380، گزیدهء شعرها (مجموعه نیستان) 1380.


شعری از خلیل عمرانی:

«ابوذر»

می‌خواست خزان جنگل باور شدنم را

دشمن که نمی‌خواست تناور شدنم را

یک فصل ز شمشیرترین سایه گذشتم

اندیشه فردایی دیگر شدنم را

از آتش و فریاد برایم کفنی دوخت

مادر که ببیند من و پرپر شدنم را

در باور من معجزه عشق نمرده است

افسون مکن ای خصم، دلاور شدنم را

بار دگر ای عشق! مدد ساز که انگار

دیروز ندیدند ابوذر شدنم را

تا تازه شود در نفسم جوهر فریاد

تکرار کن ای حادثه! بی‌سر شدنم را

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • محمد حسن لک زایی ۲۱:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۹
    0 0
    با سلام ضمن تسلیت درگذشت شاعر خوب و معلم دلسوز جناب خلیل عمرانی ، و ارزوی علو درجات برای ایشان امیدوارم جوانان کشور عزیزمان ایران چنین کسانی را الگوی خویش قرار دهند.
  • رقیه کریمی کویت ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
    0 0
    من شاگرد شعری ایشان در دانشگاه یزدبودم اهل اباده فارسم از دیشب تا حالا که دراخبار خبر را دیدم دارم در تنهایی وغربت زار می زنم کاش می تونستم به بوشهر برم و با خانواده اش گریه کنم کاش من مرده بودم وعمرانی پاک ودلسوز زنده بود حیف این مرد خاکی که زیر خاک باشد امید وارم که ایمان و2 پسرش ودختر گلش جای او را بگی رند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس