گروه فرهنگی مشرق - در سالهای نه چندان دور، شعر در این ملک، برنده تر از شمشیر و رساتر از هر رسانه ای بود. شاعران صدای فروخورده مردم و در رویاروییهای عدالتخواهانه، رزمندگانی کارآمد بودند. حتما حکایت حاکم یا یکی از خوانین سلطنتی اواخر قاجار و اوایل پهلوی را در قم شنیدهاید «صدر» نامی که آب شرب مردم را دزدیده و صرف مشروب کردن زمینهای زراعی خویش می کرد. هرچه مردم به محاکم و به دولتمردان پناه بردند و نامه نوشتند ، فرجی نشد. مرم شهر در تشنگی می سوختند و قیمت آب خوردن آنان سر به فلک کشیده بود قصه را گویا به ملک شعرای بهار بردند . او تنها بک رباعی سرود و در کتابش منتشر کرد چنان در آن دو بیت آن مقام رابی حیثیت کرده بود که جناب صدر بلافاصله آب را بر روی مردم گشود . تمام کتابهای شاعر را نیز از بازار دانه دانه خرید و آتش زد . مصرع سوم آن رباعی معروف که البته غیر قابل انتشار اما حق چنان دزد نابکاری بوده ، چنین است "دزدیدن آب را از مجرای حرام/ این بی پدر از ....." بگذریم.
غرض از این یادآوری نهیب زدن به شعرایی است که وظیفه و نقش تاریخی خود را از یاد برده اند. این فکر پس از توصیه ها و رهنمودهای دقیق رهبر انقلاب در محفلی که همراه شعرای کشور در ماه رمضان خدمتشان بودیم به ذهنم رسید. چندی پیش در جایی دیگر نیز نوشتم ؛ امروز پاسخ برخی جسارت ها و حق کشی ها و بیهنریها را دیگر، هیچ استیضاح سیاسی و رفتارهای مشابه نمی دهد. باید شعرا برای حراست از حقوق مردم به میدان آمده و برخی این جماعت مدیران بی هنر و سیاستمداران کج اندیش را استیضاح ادبی کنند چنان که شعر معترض آنها در این باب دهان به دهان بچرخد. بلکه روی برخی کم شود و نزد مردم نقاب از چهره هاشان بیفتد و در برابر سلاح تیز و گزنده سخن، از دست درازی به حقوق مردم عقب نشینی کنند.
بار دیگر در همین جا از شاعران سرزمینم می خواهم ، این نوشته را دعوت رسمی تلقی کنند. امروز همان روزی است که شعر و شاعران باید دین خودرا به مردم و این انقلاب ادا نمایند و شعر فارسی بار دیگر نقش حقیقی خود را به دست فرزندان اصیل خود ایفاد کند. باری محض "ادخال سرور فی قلب مؤمن" یادی بکنم از شاعران توانای خراسانی، برادرم «دکتر حسین ابراهیمی» که پیامد انتشار مطلبی در خصوص درخواست از شاعران برای به میدان در آمدن برای استیضاح ادبی برخی از دولتمردان منظومه ای را در پاسخ به من سروده و فرستاده بود. نقل بخشی از آن در اینجا، هم شرح ناگفتنیها بسیار این یادداشت است و هم نمونه ای که شاید چراغ اول را در این مسیر روشن کرده باشد.
یکدفعه دسته هرچی دزده رو شه! **** بر یادداشت استیضاح ادبی استاد محمد حسین جعفریان
بازم داری شالاپ شولوپ می کنی
شاعرا رو با ز سر چوب می کنی
سیخ می زنی که شعر بودار بگن
از مدیرای کلا بردار بگن
بیاین از آسمونا روی زمین
بشین همه دلسوز کار آفرین
میگی نشن چاکرای «دریدا»
دس به یخه شن با یخه سفیدا
از دزد اگر جوون اگر پیر ، بگن
از مدیر رمال و جن گیر بگن
می خوای خیال بعضی ،بلبشو شه
یکدفعه دست هرچی دزده رو شه ؟
شاعرایی که اهل زلف یارن
رو دم دم کلفتا پا بذارن
نمی گی این شاعرای رمانتیک
یهو بشن با حرفای تو تحریک
شاعران یک لاقبای کم رو
رستم و هرکول یا بشن پوارو
یکدفعه ای به واژه ها جون بدن
شعرای انتحاری بیرون بدن
دم بگیرن ، همچنین و همچون کنن
دشمنای ملتو داغون کنن!
*محمد حسین جعفریان
مشرق: گروه فرهنگی سایت خبری مشرق صمیمانه پذیرای این دست از آثار متعهدانه اهالی ادب کشور است و امیدواریم که با انتشار آنها ما نیز در بالندگی شعر اعتراض که مصداق تمام عیار امر به معروف و نهی از منکر در ادبیات است سهمی داشته باشیم.