کد خبر 168571
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۴

به گزارش مشرق روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: 

آدم عاقل كه حماقت نمي كند! ماجراي لغو تصميم 2 سال پيش نتانياهو

تلويزيون رژيم صهيونيستي اذغان كرد ارتش اين رژيم ناتوان از درگيري نظامي با ايران است و به همين دليل نيز 2 سال پيش با خواسته بنيامين نتانياهو و ايهود باراك مخالفت كرده است.

شبكه 2 تلويزيون اسرائيل در گزارشي گفت نتانياهو و وزير دفاع وي در سال 2010 دستور خود براي حمله به تأسيسات هسته اي ايران را لغو كردند. لغو اين خواسته به دليل مخالفت ژنرال گابي اشكنازي فرمانده وقت ارتش و داگان رئيس وقت سازمان موساد صورت گرفت.

اين گزارش مي افزايد: در نشست عالي وزيران كابينه اسرائيل، بنيامين نتانياهو تصميم گرفت تا ميزان آمادگي نيروهاي ارتش را به سطح «اف مثبت» برساند كه علامتي بود براي اينكه نيروهاي مسلح بايستي آماده اقدام نظامي باشند. مئيرداگان با اين اقدام مخالفت كرد و گفت كه چنين تصميمي تنها بايد از سوي كابينه امنيتي اسرائيل كه متشكل از 15 وزير است اتخاذ شود.ژنرال اشكنازي نيز از اين نگران بود كه افزايش سطح هشدار، زنجيره اي از حوادث به دنبال داشته باشد كه مي تواند اوضاع را از كنترل خارج كرده و به يك درگيري گسترده منجر شود.

ايهود باراك، وزير دفاع اسرائيل، در گفت وگو با شبكه دو تلويزيون خصوصي اسرائيل اظهار داشت اشكنازي به نتانياهو گفته بود كه ارتش اسرائيل آماده نيست و تجهيزات عملياتي لازم براي حمله موفقيت آميز به تاسيسات هسته اي ايران را در اختيار ندارد.

براساس اين گزارش «اشكنازي پس از واگذاري سمت خود، به دستياران نزديكش گفته بود به اين نتيجه رسيدم كه چنين حمله اي يك خطاي استراتژيك است. داگان رئيس موساد، نيز بعدها اعلام كرد ايده حمله به ايران «احمقانه» است».

يادآور مي شود همان زمان بسياري از مقامات صهيونيستي و حتي كساني چون ايهود باراك اعلام كردند جنگ با ايران، جهنم واقعي را براي اسرائيل درست مي كند.


فيگارو: ايران نيروي هوايي اسرائيل را به چالش كشيد

با وجود سپري شدن چند هفته از افشاي نفوذ پهپادهاي تجسسي حزب الله به عمق آسمان فلسطين اشغالي و منطقه استراتژيك نقب، اين موضوع مهم همچنان موضوع مورد توجه محافل رسانه اي غرب است.

روزنامه فرانسوي فيگارو در اين باره نوشت: مشكل جديد اسرائيل با پهپادهاي ايران است كه گفته مي شود تصاويري را از مناطق حساس مخابره كرده اند. اين هواپيماي بدون سرنشين 6 اكتبر (15 مهرماه) حدود 30 دقيقه در آسمان منطقه نقب كه مركز اتمي ديمونا در آن قرار دارد، حركت كرد. گفته مي شود پهپاد مذكور از لبنان به مديترانه رفته و از طريق آسمان غزه وارد نقب شده است. اين پهپادها معمولاً به روش كنترل از راه دور يا پيروي از نقاط از قبل تعيين شده در مسير موقعيت ياب (جي پي اس) عمل مي كنند.

فيگارو مي افزايد: مهم تر از اين موضوع كه آيا پهپاد مورد اشاره تصاوير را به مركز مخابره كرده يا نه، اصل پرواز يك پهپاد در آسمان اسرائيل است و اين امر يك پيروزي براي حزب الله و ايران محسوب مي شود. اسرائيل كه از زمان جنگ اكتبر 1973 داراي نيروي هوايي كارآزموده و زبانزدي در خاورميانه است، اكنون شاهد آن است كه آسمان اش در يك مدت زمان نسبتاً طولاني توسط يك پهپاد دشمن مورد رصد قرار گرفته. بدين ترتيب ايراني ها نشان داده اند كه آنها نيز توان پرواز در آسمان اسرائيل را دارند.

روزنامه فرانسوي در پايان گزارش خود نوشت: ايراني ها مي گويند هواپيماهاي بدون سرنشيني در اختيار دارند كه قادر به ريختن بمب با شليك موشك هستند. اسرائيل بيم آن دارد كه پهپاد حامل مواد منفجره مي تواند به اهداف داخل قلمرو آن ضربه بزند. استفاده از اين پهپادها كه به دليل پرواز در ارتفاع پايين به سختي قابل شناسايي و رديابي اند، طي دهه اخير بسيار افزايش يافته. اسرائيل به عنوان يكي از اولين سازندگان هواپيماهاي بدون سرنشين، اكنون خود با تهديد جديدي از طرف پهپادها مواجه شده است.


ايستادگي مقابل ديكتاتوري آمريكا علت اصلي دشمني با ايران است

يك مجله آمريكايي در گزارشي تصريح كرد ايران چون مقابل ديكتاتوري كاخ سفيد ايستاده، مورد دشمني و فشار واشنگتن است.

نشريه نيشن در اين تحليل كه به قلم اريك والبرگ و تحت عنوان «ايران در مقابل ابرقدرت جهاني» منتشر شده، با اشاره به تروريسم اقتصادي آمريكا عليه ايران مي نويسد: سؤال اين است كه دليل اعمال تحريم ها چيست؟ آيا واقعاً دليل تحريم ها نگراني هاي مربوط به احتمال دستيابي به سلاح هسته اي عليرغم اعلام عدم تمايل ايران به ساخت سلاح هسته اي و عضويت ايران در آژانس بين المللي انرژي هسته اي است؟ خير. علاوه بر نقش ايران در انگيزش بيدارسازي اسلامي در خاورميانه، دليل مهم ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه آمريكا مي گويد ديكتاتوري ما و ديكتاتوري دلار را بپذيريد! از سال 2008 ايران تلاش مي كند تا نفت خود را با ارزي به غير از دلار آمريكا از زمان افتتاح بورس نفت به فروش برساند.

اين نشريه از قول استيو هانك استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپكينز نوشت: اما لزومي ندارد ايران ديكتاتوري دلار را بپذيرد و آن را جايگزين كند. اين امر مضحك است. دليلي ندارد ايران در فروش نفت صرفاً دلار بگيرد.

نشريه نيشن در بخش ديگري از تحليل خود مواضع خارجي دولت آمريكا را مجرمانه توصيف كرد و نوشت: مسئله مهم آمريكا اين است كه ايران به ديكتاتوري امپراطوري دلار ملحق شود. اما ايرانيان ملتي غيرتمند هستند و آن چنان كه تاريخ گواهي مي دهد تا آخرين نفس براي سرنوشت خود خواهند جنگيد.

والبرگ نويسنده اين تحليل درباره سرانجام فشارها و دشمني هاي آمريكا عليه ايران نوشت: آمريكا با انتقام خواهي تاريخ در قبال اقدامات مجرمانه خود روبرو مي شود. هم اكنون كشورهايي مانند هند، روسيه و چين از حوزه اطاعت آمريكا خارج شده اند. اين امكان وجود دارد كه كشورهايي كه بهار عربي در آنها اتفاق افتاد با ايران در زمينه اتخاذ سياست عدالتجويانه در منطقه خاورميانه همراه شده و با يكديگر به منظور حذف سلطه امپرياليستي در منطقه همكاري نمايند. شايد يك روز از «دلاري شدن» تنها اسمي باقي مانده باشد و دلار به زباله دان تاريخ بپيوندد.

يادآور مي شود اريك والبرگ متخصص رشته اقتصاد از دانشگاه هاي كمبريج انگليس و تورنتوي كانادا مي باشد و در نشرياتي چون گلوبال ريسرچ قلم زده است. وي همچنين مشاور سازمان ملل است.


اصلاح طلبان كه هيچي اپوزيسيون هم به جنبش سبز بي اعتنا شده

عناصر گروهكي فعال در فتنه سبز نسبت به جدايي راه اصلاح طلبان از جنبش سبز در انتخابات ابراز نگراني مي كنند. اين طيف معتقدند جمع ميان «حمايت فتنه و عوامل» با «حضور در انتخابات جمهوري اسلامي طبق روند جاري» ممكن نيست و بنابراين قرباني شدن فتنه سبز اولين ارمغان نقد تمايل اصلاح طلبان به پذيرش ساختار موجود است.

دراين باره «مرتضي-ك» از اعضاي متواري گروهك ملي-مذهبي كه در پاريس پناهندگي گرفته، در تحليلي با عنوان «انتخابات يا جنبش سبز» نوشت: ظاهرا اين پرسش به جا نيست و كساني خواهند گفت وقتي جنبشي در كار نيست، انتخابات وسيله اي است براي تكان دادن جنبش. حساب افراد خوش بين مشاركت به كنار؛ اما آيا آنها كه ضمن همدلي با جنبش سبز عزم سياست ورزي انتخاباتي دارند به لوازم كنش خود واقفند؟ اكنون موسوي و كروبي در حبس خانگي به سر مي برند چنان كه تعداد قابل توجهي از چهره هاي ارشد ستادهاي آنان ياهمراهانشان يا زنداني اند يا زيرتهديد. مشاركت در انتخابات مي تواند با تاكيد و اصرار بر لزوم آزادي موسوي و كروبي و نيز ديگر زندانيان جنبش سبز، آغاز شود. بسته به واكنش اقتدارگرايان حاكم- كه چندان غيرقابل پيش بيني نيست- مي توان سياست ورزي واقع بينانه و عيني را تعقيب كرد.

وي در سايت نداي سبز آزادي مي افزايد:اما اگر نقطه عزيمت مشاركت در انتخابات آتي، آزادي رهبران و زندانيان جنبش سبز نيست، نامزد مدعي اصلاح طلبي و حمايت از جنبش سبز، دست كم بايد از همان ابتدا، و در كنار ديگر برنامه ها و شعارها و وعده هاي خود، اصرار و تاكيد بر تغيير روش حاكميت در قبال زندانيان جنبش سبز را مطرح كند. واكنش نهادهاي مسلط و بازوهاي اجرايي مركز ثقل قدرت، باز تكليف بسياري از كنشگران را براي تنظيم نسبت سياست ورزي خود در متن انتخابات آتي را مشخص خواهد ساخت. در اين حوزه نيز پيش بيني چگونگي مواجهه حاكميت، كار سختي نيست.

اين عضو گروهك ملي-مذهبي در ادامه تصريح بر موضع روشن حاكميت نسبت به فتنه گران، درباره تقلاي اصلاح طلبان براي بازگشت به فضاي سياست و انتخابات و بي اعتنايي به جنبش سبز هشدار داد و نوشت: اگر قرار بر شركت در هر انتخاباتي و با هر كيفيتي باشد؛ اگر قرار بر فعال شدن در انتخابات باشد، بي اعتنا به وضع سران و زندانيان جنبش؛ اگر قصد از مشاركت در انتخابات، حضور در ساختار سياسي قدرت باشد به اميد و آرزوي اصلاحات تدريجي؛ اگر فعال شدن در انتخابات، بي توجه به ماهيت اقتدارگراي حاكميت، صورت گيرد؛ اگر حضور در انتخابات بي تحليل دقيق از ساختار سياسي قدرت باشد و بي اعتنا به نقش مركز ثقل قدرت؛ به نظر مي رسد كه در اين موقعيت ها و اوضاع، «انتخابات» مفهومي قابل جمع با «جنبش سبز» نخواهد بود. جنبش سبز خاطره اي از ياد رفته و متعلق به دهه هاي پيش نيست.

در همين حال پايگاه اينترنتي روز آن لاين كه از پاريس به روز رساني مي شود، در تحليل مشابهي به نشست چندي پيش گروهك موسوم به اتحاد جمهوري خواهان با برخي اعضاي حزب مشاركت (در كلن آلمان) نسبت به عقب نشيني هشدار داده و خاطر نشان كرد: در همين همايش، يكي از اعضاي اتحاد جمهوري خواهان ايران گفته است كه در انتخابات رياست جمهوري سال آينده اگر يك «اصولگراي معتدل» نامزد شود، در انتخابات شركت خواهند كرد. اين اظهارنظر از زبان سران يكي از ائتلاف ها در اپوزيسيون جمهوري اسلامي، قابل تامل است. اگر اين گفته را به عنوان خواسته بخشي از اپوزيسيون به شمار آورده و آن را با خواسته هاي جريانات تشكيل دهنده اين ائتلاف در گذشته مقايسه كنيم، خواهيم ديد كه سطح اين خواسته ها چه اندازه كاهش يافته است. در واقع نوعي عقب نشيني مشاهده مي شود.

نويسنده مي افزايد: اين تغيير سطح مطالبات و بازتعريف اين بخش از اپوزيسيون تنها به دليل خلا استراتژي و ضعف تشكيلاتي آنان است. اپوزيسيوني كه بيش از سه دهه از فضاي داخل جداست، فاقد هرگونه تشكيلات منسجم بوده و خاصيت بسيج نمودن خود را از دست داده، هيچ اميدي به تاثيرگذاري ندارد. به همين دليل به اين استراتژي روي آورده كه «در شرايط خفگي، هر نوع مجراي تنفس غنيمت است».

روز آن لاين در ادامه تحليل خود نوشت: تكيه بر اين اصل نشان مي دهد كه اپوزيسيون هنوز تحليل درستي از كانون هاي قدرت و توزيع قدرت در ايران ندارد. روي آوردن به اصلاح طلبان نشان از عدم شناخت از جامعه و عرصه سياسي ايران است. در واقع آنان به دنبال خلأ استراتژي خود، به دنبال استراتژي اي هستند كه خيلي وقت است ابداع كنندگان آن اعلام شكست كرده اند. اگر اپوزيسيون به ضعف خود پي برده، بهتر است كه ضعف هاي خود را جبران كند و در پي سازماندهي و متشكل كردن خود باشد، نه اينكه از مطالبات خود عقب نشيني كند و سطح آنها را كاهش دهد. كاهش سطح مطالبات، و تغيير تاكتيك و استراتژي براساس ضعف خود، يك بازي سياسي قلمداد نمي شود؛ اين امر تنها به از دست دادن جايگاه اپوزيسيون مي انجامد، و اين يعني تضعيف هرچه بيشتر آنان در آينده.

يادآور مي شود استدلال اصلاح طلبان درباره فتنه سبز و آشوب 3 سال پيش اين است كه اين امر باعث اخراج اختياري و خود خواسته آنها از حوزه فعاليت سياست مشروع و قانوني شد و در عمل اين طيف را در صف گروهك هاي برانداز تابلودار قرار داد، حال آن كه ورشكستگي اغلب آنها آشكار بود.


رهنمود منافقين به اپوزيسيون از فرصت انشقاق استفاده كنيد!

عضو مركزيت گروهك منافقين از گروه هاي ضدانقلاب خواست از اختلافات ميان اصولگرايان و به ويژه نامه نگاري هاي اخير سران قوا در ايران عليه يكديگر استفاده كنند.

«حسين-ب» كه مدتي است دموكرات شده و به گروهك هايي نظير اتحاد جمهوري خواهان نزديك شده، مي نويسد: چرا اپوزيسيون از انشقاق درون رژيم و نامه نگاري هاي اخير احمدي نژاد و صادق لاريجاني بهره نمي گيرد؟ نامه احمدي نژاد به لاريجاني به لحاظ محتوا و زبان به كار گرفته شده، يكي از اسناد بي نظير جمهوري اسلامي است. پاسخ صريح لاريجاني به او نيز اين شكاف را عميق تر كرد. اپوزيسيون بايد از اين شكاف بهره برداري كند.

وي در ادامه اين مطلب كه يك روز قبل از تذكر رهبر معظم انقلاب به سران 3قوه- و نامه بعدي سران قوا به محضر ايشان درباره كنار گذاشتن اختلاف ها- در يكي از سايت هاي اپوزيسيون منتشر شده، تصريح مي كند: برخي سخنان احمدي نژاد را حتي خاتمي هم نگفت. بسياري اين مواضع را جسارت و شجاعت او مي دانند و برخي به انتخابات آينده ربط مي دهند و فرار از مسئوليت مي دانند اما انگيزه ها هر چه باشد اپوزيسيون بايد از اين انشقاق بهره گيرد. بهره گيري از كوچك ترين اختلاف درون يك حاكميت، يكي از عادي ترين حربه هاي هرگروه اپوزيسيون است. چرا هيچ گروهي از اپوزيسيون با خطاب قرار دادن احمدي نژاد از او نخواست وعده رعايت حقوق اساسي ملت را به مرحله اجرا درآورد؟ كمترين نتيجه طرح چنين خواست هايي دامن زدن به انشقاق درون حاكميت و تحكيم مواضع طرفين در برابر يكديگر است. علاوه بر اين، ادعاهاي او را به محك مي زند و كساني را كه فريفته شده اند، پراكنده مي كند. واقعيت اين است كه ما احمدي نژاد را همواره غاصب دانسته و هيچ به بازي نگرفته ايم. اما براي خطاب قرار دادن وي لازم نيست ادعاي كسب اكثريت قاطع آرا توسط وي را به رسميت بشناسيم. وقت آن است كه اپوزيسيون اين نگاه خود را تغيير دهد تا شايد بتواند از شكاف موجود بهره برداري كند.

گفتني است نامه سران 3 قوه به محضر رهبر انقلاب و لبيك به رهنمود ايشان درباره كنار گذاشتن اختلافات، باعث تلخكامي محافل ضدانقلاب و رسانه هاي آنان شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۰:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
    0 0
    نامه نگاری که عیبی نداشت! 100 تا نامه به هم بدن ولی...

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس