به گزارش مشرق، تاثیرپذیری ساکنان خاورمیانه از رسانههای آمریکایی میتواند شبکههای اجتماعی را به ابزارهای جدید تغییرات ژئوپلیتیـک در منطقه تبدیل کند. آمریکاییها با علم به این موضوع، به فهم متفاوتی از ظرفیتهای عظیم هشتگسازی و ترندسازی در پلتفرمهای جدید شبکههای اجتماعی رسیدهاند تا با به کارگیری آن منطقه را از کنش خود متاثر سازند.
رسانهها با پیشـرفت تکنولوژیهای مدرن به عاملی مهم در تحولات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جـهان تبدیل شدهاند. بازیگران از رسانهها به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در زمینه قدرت نرم خود بهره میبرند. بر اساس الگوی قدرت نرم، کشورها میکوشند با استفاده از رسانهها، کنشگران دیگـر را وادار بـه همسـویی بـا منـافع خویش کنند. بر این مبنا رسانهها واقعیت را بازسازی و به مخاطبان خود ارائه میکنند و بـه نوعی روایت از واقعیت میپردازند کـه بـا انعکـاس آینـهوار آن متفـاوت و البته در راستای تامین منافع خودشان اسـت.
کاربران خاورمیانهای اینترنت در نـیمه اول ٢٠٢٢ به طور متوسـط ٣ سـاعت و ٥ دقیقه در روز از خدمات پیامرسانهای اجتماعی استفاده کردهاند و در رده دوم مناطق جهان از نظر میزان مصرف قرار داشتهاند
با پیشرفت فناوری اینترنت، تعـداد بسـیاری از مـردم از ایـن فـناوری اسـتفاده کرده و به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر آن قرار دارند. امروزه شـبکههای اجتماعی کاربرد وسـیعی پیـدا کـرده و تقریبـا همـه جوانـب زندگی مردم را در برگرفتهاند. سـازماندهـندگان این شـبکهها هم توانستهاند به بهتـرین شـکل از ایـن ابـزار استفاده کرده و تأثیرات قابلتوجهی با شـکل دادن به تفکرات و اندیشههای آنان ایفا کنند. این موضوعی است که پژوهشی با عنوان «قـدرت نرم رسانه؛ ابزار سخت آمریکایی برای تغییرات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه» (۱) به طور مستند به آن پرداخته است و در ادامه بخشی از آن را میخوانیم؛
زمان مصرفی مردم خاورمیانه در رسـانههـا
برای شناسایی میزان تأثیرگذاری قدرت نرم آمریکا به واسطه رسانهها، ابتدا بایـد تصـویر روشـنی از میزان و کـیفیت مـخاطبان رسانهها در خاورمیانه به دسـت آوریم. براسـاس گـزارش ٢٠٢٢، سـازمان «رصد رسانه جهانی» در خاورمیانه و آفـریقا، این مـنطقه از نظر زمـان صـرف شـده بـرای پیامرسانهای اجتماعی در رتبه دوم جهان قرار دارد. کاربران اینترنت در نـیمه اول ٢٠٢٢ به طور متوسـط ٣ سـاعت و ٥ دقیقه در روز از این خدمات استفاده کردهاند.
با مطالعه و مقایسه گزارشهای مختلف در حوزه رسانه، میبینیم کـه هر سـاله بـر میزان افراد و ساعات استفاده از رسانههای آنلاین و آفلاین افزوده مـیشود. بر اساس پژوهش «مصرف رسـانه در خاورمیانـه» در شـعبه دانشـگاه «نـورث وِسـترن» در قطر، در مقایسه با سال ٢٠١٣، اتباع عرب بسـیار بیشـتری در سـال ٢٠١٩ از اینترنـت استفاده و زمانشان را بـه صورت آنلاین سپری میکنند؛ این مـساله اسـتفاده از رسـانههای آفلایـن از جملـه تلویزیون، رادیـو و روزنامههای چاپی را کاهش میدهد. استفاده از رسانههای سـنتی در همه کشـورهای مـورد بررسی کاهش یافته است.
از سـال ٢٠١٣، خوانندگان روزنامههای چاپی بیش از ٥٠ درصد در قطر و امارات و بیش از ٣٠ درصد در تـونس و اردن کـاهش یافته است (٥٥ درصد در قطر، ٥٣ در امارات، ٣٤ در تونس، ٣٣ در اردن).
بـه طور کلی، اتباع منطقه هر هفته زمان بـیشـتری را به صـورت آنلایـن نسـبت بـه تـماشـای تـلویزیـون مـیگذرانند (٣٠ ساعت در مقابل ١٩ ساعت). این نـابرابری در همـه کشـورهای مـورد بررسـی دیـده میشود. اسـتفاده از رسانههای سنتی در همه کشـورهای مـورد بررسـی کاهش یافـتـه اسـت . درصـد شـهروندانی کـه تلویزیون تماشا میکنند در قطر و اردن از سال ٢٠١٣ تا ٢٠١٩ به شدت کاهش یافته است (به تـرتیـب ٢٦ و ٢٢ درصـد کاهش).
وضعیت گرایش به رسانههای غربی در کشورهای عربی
اعتماد بـه رسـانههای جمعی برای گزارش دقیـق اخبار در اکثـر کشـورها در پـنج سال گذشته کاهش یافتـه اسـت. در سـال ٢٠١٥، اماراتیهـا و سعودیها بیشـترین اعتمـاد را بـه رسانههای جمعی داشتند. با این حـال، این اعـتماد به طـور چشـمگیری، بـه میـزان ٢٠ درصـد کاهش یافـت. نـسبت قطریهایی که میگویند به رسانهها در قـطر اعـتماد دارند از سال ٢٠١٧ تـا ٢٠١٩ مـیلادی ١٢ درصد کاهش یافته است، در حالی که سهم قطریهایی کـه به رسـانههای گروهی غربی اعـتماد دارنـد ١٠ درصد افـزایش یافـته اسـت.
علاوه بر این، در امارات و عربستان سعودی، درصد شهروندانی که به رسانههای گروهی غربی اعتماد دارند، به ترتیب ٢٢ و ١٣ درصد افـزایش یافـته اسـت، در حـالی که اعتماد به رسـانههای گروهی کشورهای خـودشان ثـابت مانده است. تـونس بـین سال های ٢٠١٧ تـا ٢٠١٩ شاهد کاهش ١٢ درصدی اعتمـاد بـه رسـانه های ملـی بـود و اکنـون تقریبـا هـمـین درصد از تونسیها به رسانههای ملی، رسانههای گروهی سایر کـشـورهای عـربـی و رسانه های گروهی غـربی اعـتماد دارند.
مولفههای قدرت نرم آمریکا در وضعیت ارتباطاتی منطقه
با این توصیفات و آمار و ارقام باید گفت مولفههایی وجود دارند که همزمان علت و معلول افـزایش قـدرت نـرم آمریکا در خاورمیانـه و جهان هستنند. با افزایش روزانه مخاطبان رسانههایی که غرب و بـه ویـژه آمریکا سـردمدار آن هستند، این مولفههای قدرت نرم آمریکا نیز تقویت خواهند شد.
این شاخصها تحـت چندین عامل و تکنیک رسانهای و در جهـت کسـب و افـزایش قـدرت نرم صورت میگیـرد؛ ایـن مـولفهها در طول زمان و با تلفیق بازیهای روانشناسانه و حرفهای رسانهای سـعی در جهـت دادن بـه افکار و تسخیر قلوب مردمان جـهان دارند. باید توجه داشـت کـه منطـق درونـی و بیرونـی رسـانههای آمـریکایی در قـبال خاورمیانه از چند مؤلفه اصلی پیروی میکند: «رویکرد جنگ صـلیبی»، «دموکراسـی؛ ابزارسلطه»، «نژادپرستی»، «عوام فریبی» و در نهایت «آستروتورفینگ» (۲) که تمام اهداف آشکار و پنهـان رسانهای آمریکا را با تمام ضعفها و قوتهایش، به سرانجام مقصود میرساند.
۱.رویکرد جنگ صلیبی
پس از حادثه مشکوک یازده سپتامبر ٢٠٠١ میلادی، ادبیات رسـانههای غربی بـه دنبال ساخت گفتمان «من غربی مسیحی خوب» در مقابل «دیگری مـسلمان تـروریست» بـود. بـه ویـژه با ظهور داعش، این گفتمانسازی حتی در مـیان بـرخی از اقشار و طبقات داخلی خاورمیانه نیـز طرفدار پیدا کرد
با کمی کاوش در اخبار، برنامه ها و نیـز فیلمهای هالیوودی، متوجه میشویم که پس از حادثه مشکوک یازده سپتامبر ٢٠٠١ میلادی، ادبیات رسانهها بـه دنبال ساخت گفتمان «من غربی (مسیحی) خوب» در مقابل «دیگری مسلمان تروریست» بـود. بـه ویـژه با ظهور داعش، این گفتمانسازی حتی در مـیان برخی از اقشار و طبقات داخلی خاورمیانه نیـز طرفدار پیدا کرد.
رسانهها همواره در گزارش خود از خاورمیانه، درگیری مسلمانان با رژیم صهیونیستی با ابعاد سـیاسی و مـذهبی پیچیده را به عنوان ضدیت با یهود به مخاطب القا کردهاند و مبارزه فلسـطینیان با رژیم صهیونیستی را نه در قالب مبارزهای در جهت پسگیری خاک غصب شـده خـود، بلکـه کوشیدهاند آن را «مبارزه مـسلمانان بـد و تـروریسـت بـا یهودیـان مظلـوم دارای تجربـه تـاریخی هولوکاسـت» بـه تصـویر بکشند.
با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردم، اطلاعات تاریخی، سـیاسـی، اقـتصـادی و اجتمـاعی و... را از رسانهها دریافت میکنند؛ این رویکرد در ذهن مردم با مایههای کمتر مذهبی، دیـنگریزی و در دل مومنان مسلمان نیز، بذر شک را میکارد.
۲.دموکراسی به عنوان ابزار سلطه
رسانهها و سیاستمداران غربی همـواره، رویکـرد نژادی و صلیبی خـود را در زیـر واژههای عامهپسند دمکراسی و آزادی و... پنهان کردهاند. آنها همنـوا بـا سیاسـتمداران غـربی، مـیان فقدان دموکراسی و افزایش بنیادگرایی و افراطگرایی در خاورمیانه رابطهای مسـتقیم برقـرار و آن را به عـنوان تـهدیدی علیه امنیت ملی ایالات متحـده آمریکامـطـرح و تبلیـغ مـیکننـد. بنـابراین بـه جای پـرداخـتن بـه نتـایج دهشـتناک عمـل سیاسـتمدارانی که در جـهـت مـنـافع ژئوپلیتـیکی خـود دست به کـشتار هـزاران انسان زدهاند، مشکل اصلی کشتهشـدن و آوارگـی و تخریـب زیرساختهای اقتصادی و فرهنگی مردم خاورمیانه را در حاکمان و سـبک زنـدگی مـردمـان ایـن منطقـه جستجو میکنند. این روش و رویکرد، نمونه بارزی از سـانسور در رسـانههـای غـربی اسـت کـه از جانـب دست اندرکاران جنگ پشتیبانی میشود.
۳.ادعای برتری نژادی و آپارتاید رسانهای
ذهنیت نژادپرستانه و فاشیسم پنهـان رسانهها تحـت تأثیر مؤلفه جـنگهای صلیبی تقویت میشود. جنگ اوکراین به خوبی این بعد از رویکرد رسانههای غربـی را نمایاند. هرچند پیشتر برای تحلیل نژادپرستی غربی و برتری سفیدپوستان با «موهـای بور و چـشمان آبـی» باید با از علم نشانهشناسی بهره میبردیم اما بـا آغـاز جنـگ روسـیه و اوکـراین و سیل مردم پناهنده به کشورهای همسایه، مشخص شد که خبرنگـاران هـیچ ابـایی از بیـان احساسـات واقعی و رویکـرد ساختار رسانهای کـه در آن کار میکننـد، ندارنـد. «دانیل هانان» گزارشگر روزنامه بریتانیایی «تلگراف» و سیاستمدار سابق در بحبوحه بحران پناهندگان اوکراینی نوشت : «آنها (اوکراینیها) خیلی شبیه مـا هـستند، این موضوع بسـیار شـوکهکننـدهتر است ... اوکراین یـک کشور اروپایی است
۴.عوامفریبی
در سالهای اخیر، اخبار تلویزیون نقش فعالتری در دیپلماسی عمومی به عهده گرفتـه اسـت. در نهایت پس از تصمیمگیری در مورد سـیاست، رسانهها باید با ارائه مطلوب سیاست به مـردم، حمایـت مردمی را جلب کـنند. شواهد عینی نشان میدهد ایجاد مدینه فـاضلهای با ویژگیهای دموکراسی و آزادیهای مدنی، فریب بزرگی است که تنها در زمانهای بدون تـنش اجرایـی میشـوند؛ اموری که در بزنگاه های سیاسـی و اجتمـاعی فرامـوش می شوند؛ زندان ابوغریب، نژادپرستی سیستماتیک علیه سیاهان، آمـار بـالای قتل بـا سـلاح گرم و... تحت تأثیر منافع اقتصادی معدود و نیز الیگارشی و اشرافیت حاکم بر بدنه اصـلی نخبگان سیاسی، هرگز به نتایج دلخواه اکثریت مردم نرسیدهاند.
٥. آستروتورفینگ
عـملیات آسـتروتورفینگ، یکی از روشهای رایج در رسانههای غربی اسـت کـه از آن بـه «توهم حمایت گسترده مردمی» تعبیر میشود. با در اختیار داشتن مؤلفههای بالا، پیـادهسـازی آسـتروتورفینگ در تحولات جهان عرب و جریانهای کـشورهای مـنطقـه مـشـهود بـود. در واقـع تنهـا بـا پایـان غـائلـه مـشخص شـد که «حمایت گسترده مردمی از این اعتراضها» فریبی رسانهای بیش نبوده اسـت. قـدرت نرم آمریکا زمینه تغییرات ژئوپلیتیکی عظیمی را با استفاده از عوامفـریبی رسانهای و تکنیکهای روانشناسانه و سایبری وابسته به آن فراهم آورده اسـت
هـشتگسازی و ترندسازی و ... بـا اسـتفاده از پلتفرمهایی صورت گرفت که بر خلاف تصور عوام، در اختیار و تحت نفوذ سیاسی و حـقـوقی دولـت آمـریکا قـرار دارند. آستروتورفینگ در لیبی، سوریه، عراق، افغانستان و ونزوئلا موثر واقع شد و هـزاران کشته و ویرانی بر جای گذاشت. تـوهم حمایت گسـترده مردمـی از جنـگ و انقـلاب در ایـن کشورها در همراهی با عوامل سـخت قـدرت آمـریکا، توانست هزینههای جانی و مالی جبـرانناپذیری بر این کشورها وارد کند.
مخلص کلام
به دلیل جایگاه ویژه خاورمیانه در معادلات نظـام جهـانی، بـازیگران و قدرتهای بزرگ تـلاش دارنـد بـه صورت های مختلف در این منطقه نفوذ داشته باشند. یکـی از اسـتراتژیهای پـیش روی ایـالات مـتحـده برای نفوذ در خاورمیانه بهرهگیری از رسانههـا اسـت. با افزایش میزان دسترسی به رسانههای آفـلاین و آنـلاین در خاورمیانه، قدرت آمریکا نیز برای تاثیرگذاری بیشتر در این کشـورها افـزایش یافتـه اسـت.
ایـن مسـاله موجـب تقویت مـولفههـایی از سوی آمریکاییها در حوزه رسانه شده است تا بتوانند حوادث سیاسی، اقتصـادی و اجتماعی در خاورمیانه را مـدیریت کـنند. عدم پوشش همهجانبه مسائل جهان و تکنیکهای رسـانهای که بیشتر به شستشوی مغزی شـباهت دارنـد، مولفههایی را تولید میکنند: مولفههایی که در یـک چرخـه ناتمـام، سایر شاخصهای قدرت نـرم آمـریکا در حـوزه رسانه را بازتولید خواهند کرد. مولفههایی چون رویکـرد جنگ صلیبی، دموکراسی؛ ابزار سلطه، نژادپرستی و عوام فریبی بنا به موقعیت و زمینـه قـدرت نرم، همزمان به عنوان علت و معلول عـمـل میکننـد.
یکـی از روشهـای رایـج در رسـانههای غربـی عملیات آستروتورفینگ است که از آن به «توهم حمایت گسترده مردمی» تعبیر مـیشـود. با در اختیـار داشتن مؤلفه های بالا، پیادهسازی آستروتورفینگ در تحولات جهان عرب مشهود است. قـدرت نرم آمریکا زمینه تغییرات ژئوپلیتیکی عـظیمی را فـراهم آورده اسـت که تنها حضور و فاعلیت ایران مـانع عملیاتی شـدن کـامل آنها شده است.
با توسعه تـکنولوژیهای جدید رسانهای پلتفرمهای پرطرفدار اینسـتاگرام، فیسبـوک و تلگرام، آمریکا مرکز ثقل تغییرات ژئوپلیتیکی در خاورمیانـه را از قـدرت سـخت بـه قـدرت نـرم و رسانهای تغییر داده است. برخلاف دو دهه گذشته کـه آمریکـا بـا لشـکرکشـی به افغانسـتان و عـراق هزینههای نظامی و انسانی بسیاری بر خود و بر مردمان این کشورها تحمیل کرد، امـروز سیاسـتمداران آمریکایی به فهم متفاوتی درباره ظرفیتهای عظیمی هشتگسازی و ترندسازی در پلتفرمهای جـدیـد رسیدهاند. بـا توجه به آگـاهی و شـناخت آنـهـا از مـیزان قدرت رسانه ای کشورهای منطقه، ممکن است بیش از گذشته برای تغییرات ژئوپلیتیـک بـه ایـن ابزار مهم یعنی رسانه متوسل شوند.
پینوشتها:
۱- حسن یعقوب نیا و افـشین مـتقی دسـتنائی، «قـدرت نرم رسانه؛ ابزار سخت آمریکایی برای تغییرات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه»، مطالعات قدرت نرم، بهار ۱۴۰۲، سال سیزدهم - شماره ۳۲
۲- آستروتورفینگ به عملی میگویند که شرکتها یا حتی افراد، انگیزههای خود را زیر نقاب جنبشهای از پایین (در مقابل جنبشهای اجتماعی از بالا و فرمایشی) پنهان میکنند.