به گزارش مشرق، رسیدگی به این پرونده از ۲۶ دیماه سال گذشته با شکایت ۳ پسرجوان آغاز شد. آنها که به پلیس آگاهی رفته بودند از ۳ پسر موتورسوار به اتهام سرقت مسلحانه شکایت کردند. یکی از آنها گفت:من و دو دوستم ساعت ۹ شب برای هواخوری به بوستان سرخهحصار رفته بودیم، هنوز از خودرویمان پیاده نشده بودیم که یک موتورسیکلت که ۳ سرنشین داشت مقابل خودروی ما توقف کرد. مردان موتورسوار روی ما قمه کشیدند تا گوشیهای موبایلمان را بدزدند. ما مقاومت کردیم اما وقتی دیدیم تهدید آنها جدی است، از ترس جانمان گوشیهای موبایلمان را تحویل دادیم و بلافاصله از پارک خارج شدیم. چون هوا تاریک و روشنایی پارک ناکافی بود، نتوانستیم به خوبی چهره دزدان را به خاطر بسپاریم اما آنها کمسن و سال بودند. با این شکایت، مأموران به بررسی پرداختند و دریافتند چهار گوشی موبایلی که از ۳ دوست سرقت شده حدود ۱۰۰ میلیون تومان ارزش مالی داشته است.
سرنخ در دوربین مداربسته
مأموران در نخستین گام از تحقیقات، به بررسی فیلم ضبط شده در دوربینهای مداربسته پارک پرداختند و رد یک موتور با ۳ سرنشین که در همان ساعت در پارک تردد داشت به دست آمد.
مأموران پسر ۲۱ سالهای به نام بابک را که صاحب موتور بود و همراه خانوادهاش نزدیکی پارک سرخهحصار سکونت داشت بازداشت کردند، اما وی منکر اتهامش شد و گفت:آن شب همراه دو نفر از دوستانم به نامهای رضا و خسرو به پارک رفته بودم، اما از ماجرای زورگیری هیچ اطلاعی ندارم.
اعتراف
پسر جوان اما در بازجوییهای بعدی به خفتگیری با همدستی دوستانش اعتراف کرد.
با اطلاعاتی که بابک به پلیس داده بود، دوستش خسرو نیز بازداشت شد اما پلیس نتوانست ردی از دوست دیگر آنها به نام رضا پیدا کند و شواهد نشان میداد وی به مکان نامعلومی گریخته است.
محاکمه ۳ رفیق
بدین ترتیب برای ۳ دوست به اتهام سرقت گروهی و شبانه با چاقو و قمه کیفرخواست صادر و پروندهشان برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
این در حالی بود که پلیس ردی از رضا پیدا نکرده بود و وی غیابی محاکمه شد.
در ابتدای جلسه دادگاه ۳ شاکی پرونده اعلام رضایت کردند، سپس بابک روبهروی قضات ایستاد و گفت:من نخبه ورزشی و مدالآور هستم. در حال حاضر هم دانشجوی سال سوم مهندسی کامپیوتر هستم و در خانوادهای زندگی میکنم که هیچ مشکل مالی ندارند تا مجبور به سرقت یا خفتگیری شوم. آن روز فقط برای دور زدن با دوستانم به پارک رفته بودیم و چند روز بعد بیدلیل بازداشت شدم. من بارها گفته بودم دزد نیستم و هیچ سابقهای ندارم، اما بعد از چند روز به ناچار مجبور به اعتراف شدم.
سپس خسرو به جایگاه ویژه رفت و با تأیید حرفهای دوستش گفت:من هم دانشجو هستم. بارها به پلیس آگاهی گفتهام که بیگناه بازداشت شدهام اما کسی حرفم را باور نمیکند. من و دوستم فقط به خاطر اینکه در زمان سرقت در پارک بودیم بازداشت شدهایم.
با پایان دفاعیات دو متهم، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.