اگر دقت کنيم تصويري که در صدا وسيما از شکل و شمائل و مشخصات ظاهري روستا ها و روستائيان امروز ارائه مي شود همان مشخصات دهه 30 و 40 است . روستائيان کلاه کپي کثيف و چرکين دارند ، جليقه اي خاص مي پوشند ، چاروق به پا دارند و ساق پايشان را پارچه مي بندند و از اين قبيل.

گروه فرهنگی مشرق-1) چند سالي است که صدا و سيما اصرار دارد به مردم بقبولاند که "من رسانه ملي " هستم بررسي اين مهم که آيا رسانه ملي واقعاً ملي است؟ مجال ديگري مي طلبد اما "ملي بودن "  به چه معناست؟ شايد اولين وساده ترين معنايي که ازشنيدن اين اصطلاح به ذهن يک فرد عامي مي رسد اين باشد که يعني رسانه اي براي همه ملت. يعني همه مردم بايد به عدالت در اين رسانه جايگاه داشته باشند به عبارت ديگررسانه ملي يعني"زبان همه مردم" . آيا رسانه ملي ، زبان همه مردم هست؟

اگرملي بودن را به کميت و جمعيت بسنجيم حدود 30 درصد جمعيت کشور را روستاييان و عشاير تشکيل مي دهند آيا 30  درصد رسانه ملي براي انها هست؟ يا بر عکس ، رسانه ملي هر شب فقط مسائل و دغدغه هاي "شهر"وندان و بطور کلي فرهنگ شهري را به خورد انها مي دهد حتي اگر آن روستايي ازابتدايي ترين امکانات زندگي محروم باشد و در کپرزندگي کند و بچه اش مدرسه نرود و آب نداشته باشد. و مگر وجود همين بي عدالتي ها خود مهمترين عامل خالي شدن روستاها و مهاجرت روستائيان به شهرها نيست.

اين بي عدالتي رسانه اي نه تنها درباره روستائيان مشهود است بلکه درباره استانهاي مختلف نيز وجود دارد.  اگر ملي بودن را استاني بگيريم آيا هر 31 استان کشور به عدالت دررسانه ملي جايگاه دارند مثلاًً استان سيستان و بلوچستان و ايلام و هرمزگان همان قدر در رسانه ملي جايگاه دارند که استان تهران ؟ يا اينکه شهر تهران جايگاه خيلي از استانها  را در رسانه ملي گرفته است. اگر يک ساختمان نيمه کاره در سعادت اباد تهران بخاطر اهمال کاري عده اي خراب شود و چند نفرکشته شوند- که اتفاقا همه انها هم کارگران مهاجر غير تهراني و روستايي بودند- مساله به لطف صدا وسيما به مساله ملي تبديل شده و همه دستگاههاي کشور بسيج مي شوند. اما اگر روستائياني در جنوب استان سيستان و بلوچستان اب نداشته باشند و از آب باران  براي خوردن استفاده کنند، در کپر زندگي کنند و راه  و مدرسه هم نداشته باشند هيچ کس حتي خبردار هم نمي شود تا چه رسد به اينکه فکري براي آنها بکند. و چقدر از اين نمونه ها زياد است.

2) از اين بي عدالتي آشکار که بگذريم تصوير روستا و روستائيان در قاب تلويزيون چگونه است؟ شايد يکي از شايع ترين موارد استفاده از روستائيان و نمادهاي روستايي در صدا وسيما در برنامه هاي طنز باشد برنامه هايي که بيشتر به هجو و هزل شبيه است تا به طنز . در اين برنامه ها به اسم کمدي با پررويي تمام و حتي وقاحت ، روستا و روستايي را تحقير و هجو مي کنند ، به تمسخر مي گيرند و مي خندند. از شکل و قيافه اش گرفته تا لهجه هاي غليظ و اغراق شده که آن لهجه در هيچ جاي کشور پيدا نمي شود. مگر غير از اين است که هميشه براي نمک برنامه ها و خنداندن بيشتر مخاطبان از شخصيت و نماد روستايي استفاده مي شود.

3) حتي تصويري که صدا و سيما از شکل و شمائل و مشخصات ظاهري روستاها و روستائيان ما ارائه مي دهد مغشوش و غلط است . اگر دقت کنيم تصويري که در صدا وسيما از شکل و شمائل و مشخصات ظاهري روستا ها و روستائيان امروز ارائه مي شود همان مشخصات دهه 30 و 40 است . روستائيان کلاه کپي کثيف و چرکين دارند ، جليقه اي خاص مي پوشند ، چاروق به پا دارند و ساق پايشان  را پارچه مي بندند و از اين قبيل ، جالب تر اينکه اين قيافه کليشه اي و کاريکاتوري در همه فيلم ها و برنامه ها تکرار مي شود انگار همه روستائيان لباس و قيافه متحدالشکل دارند.
 اين قيافه ها گاه چنان مضحک است که حتي خود روستايي ها هم با تعجب نگاه مي کنند و باورشان نمي شود. براي اينکه بيشتر به اين شباهتها پي ببريم کافي است فيلم هاي قبل از انقلاب و برنامه ها و سريال هاي کنوني تلويزيون را مقايسه کنيم. اين مشخصات ظاهري براي روستائيان دهه سي و چهل درست است ، تصويري هم که جلال آل احمد در کتابهايش از روستاهاي کشور در آن دهه ها ارائه مي دهد صحيح است چون که او به تنهايي سي هزار روستا را با ماشين شخصي اش رفته و ديده بود. اما تصويري که در برنامه هاي امروز تلويزيون از روستا و روستائيان ارائه مي دهد مغشوش و غلط است چون که مطمئنم برنامه سازان تلويزيون، روستا نرفته و روستايي نديده اند. آنها در آپارتمان هاي پايتخت مي نشينند و قصه و فيلمنامه و نريشن براي روستا مي نويسند و شخصيت روستايي مي آفرينند.
 پدر من متولد 1311 است و 80 سال عمرش را نيز در روستا بوده اما نه کلاه کپي مي گذارد و نه چاروق مي پوشد؛ پارچه هم به ساق پايش نمي بندد. بلکه موقع کار مثل ما پيراهن مي پوشد وقتي هم که جايي مي خواهد برود کت و شلوار به تن مي کند.


دیدار با یک خانواده شهید در روستای حسن آباد

4) وقتي در فيلم و سريالي يک شخصيت روستايي بکار گرفته مي شود ناخودآگاه به ذهن همه ما متبادر مي شود که اين فرد ، آدمي است ساده لوح - اگر نگوييم احمق - که همه دستش مي اندازند و سرکارش مي گذارند. چيز نفهم است و دير مي گيرد و بايد يک مطلب را چند بار برايش تکرار کرد. مضحک و مسخره است و سوژه اي است براي تفريح و خنده و قس علي هذا.

نمونه مي خواهيد اين هم نمونه: برنامه کلاه قرمزي را همه ديده اند و مي بينند، کلاه قرمزي دوست روستايي اش را به برنامه دعوت مي کند اين عروسک چه تيپي است ؟ قيافه اش همان است که در بند قبل گفتيم در حالي که فکر نمي کنم هيچ کودک روستايي هم اکنون چنين لباسي بپوشد. از شکل ظاهري اش که بگذريم اين عروسک که نماد شخصيت روستايي است هميشه داد مي زند. نه کسي حرف او را مي فهمد و نه او حرف کسي را.  نمي فهمد و بايد چند بار يک حرف را برايش تکرار کرد، لهجه اي عجيب و غريب دارد به طوري که بايد مترجم داشته باشد، نديد پديد است و کارهاي عجيب مي کند. قطعا کارگردان محترم اين برنامه هم براي خنده و تفريح بيشتر مخاطبانش اين شخصيت را در برنامه اش آورده است.
و يا همين طنز "خنده بازار" را که اين روزها هر شب پخش مي شود بخش هايي که درباره روستا و روستائيان است نگاه کنيد ، مسخره ترين شخصيت ها روستائيان هستند شخصيت هايي کثيف و چرکي، با قيافه هاي عجيب و مضحک که با زبان و لهجه اي مسخره صحبت مي کنند. خلاصه شخصيت هايي که به جز تحقير روستا و روستائيان چيزي نيست.

روستای سی رود

5) نمي دانم چرا همه - بهتر است که بگويم اکثر قريب به اتفاق تا کسي اشکال نگيرد- فيلم ها و سريالهايي که درباره روستا ساخته مي شود در روستاهاي خوش آب و هوا و سرسبز شمال مي گذرد مگر ما در استانهاي ديگر کشور روستا نداريم؟ آيا به اين دليل نمي تواند باشد که کارگردانان و برنامه سازان محترم در مسير سفر به شمال و دريا فقط روستاهاي اين مسير سرسبز را آن هم از دور ديده اند. روستا در اين سريالها بيشتر يادآور نوستالوژي خلسه آور شخصيت هاي سريال است و از روستا به عنوان پناهگاهي براي فرار از بدي هاي شهر استفاده مي شود تا اين فراريان خسته چند روزي کره و پنير محلي بخورند و دمي بياسايند. حتي در همين سريالها هم کمتر به مسائل اصلي و واقعيت هاي روستاها و روستائيان استان هاي شمالي پرداخته مي شود.
 ما در همين شمال - بخش بندپي شهر بابل و در بخش هايي از استان گيلان- روستاهايي داريم که با گذشت سي سال از انقلاب هنوز آب شرب آشاميدني ندراند و آب باران مي خورند. مشکلات راه روستاها و کشاورزان را هم به آنها اضافه کنيد. اگر دست اندرکاران و برنامه سازان صدا و سيما راست مي گويند که درباره روستا کار کرده اند و براي روستائيان برنامه ساخته اند چرا از روستاهاي محروم جنوب کرمان و نيکشهر سيستان و بلوچستان فيلم و سريالي نمي سازند؟ چرا برنامه سازان تلويزيون  اينها را نمي بينند که در فيلم ها و سريال هايشان بياورند؟

6) اصولا روستا  چگونه جايي است؟ روستا جايي است که هواي پاک و تمييزي دارد، چيزهاي خوردني و مقوي مثل شير تازه گاو ، ماست گوسفندي ، تخم مرغ و نان محلي دارد. صبح ها قبل از طلوع افتاب صداي قوقولي قوقوي خروس و غروبها بعد از غروب خورشيد صداي بع بع گوسفند و ماغ کشيدن گاوها فضاي روستا را خيال انگيز مي کند. اين تصويري است که رسانه ها و بويژه صدا و سيما از روستا تبليغ مي کنند و در ذهن مخاطبان شان جا انداخته اند. آيا اين تصوير درستي از روستا و روستائيان است؟

7) راستش را بخواهيد هر چه فکر مي کنم فيلم يا سريالي و حتي برنامه خوبي به ذهنم نمي رسد که به روستا و روستايي آن گونه که هست نگريسته و مسائل اساسي ، واقعيات و حتي نقاط قوت حقيقي روستا را به تصوير کشيده باشد. من که حضور ذهن ندارم شما کمکم کنيد، چند تا برنامه سراغ داريد که به کمبودها و محروميت هاي روستاها پرداخته باشد. چند تا فيلم و سريال مي توانيد نام ببريد که نقاط قوت حقيقي روستا را تصوير کرده باشد. نقاط قوت حقيقي روستا و روستايي کار و توليد ، زحمت کش بودن روستايي ، اعتقادات و باورهاي عميق ديني ، آداب و آيين هاي روستا ، فرهنگ روستايي ،‌ ساده زيستي و بي تکلف بودن ،‌ صداقت و سادگي -که البته غير از ساده لوحي است -  قناعت ،‌ هوش و ذکاوت فطري ، توکل عجيب مردم روستا ، سخت کوشي و جان سختي است نه  کره و پنير محلي و ماست گوسفندي.
مگر غير از اين است که بسياري از بزرگان و شخصيت ها روستا زاده بوده اند و از روستا برخاسته و به جايي رسيده اند چنانکه شيخ اجل سعدي مي گويد: روستا زادگان دانشمند به وزيري پادشاه رفتند .

همين کودکان روستايي هستند که با کمترين امکانات و بيشترين مشکلات درس مي خوانند و گوي سبقت را از بسياري از دانش اموزان شهري مي ربايند. آيا اين نشان دهنده هوش و ذکاوت فطري و سخت کوشي و تلاش روستائيان نيست ؟ صدا و سيما چقدر توانسته است اين ها را نشان دهد؟ قطعا هوش و استعداد کودکان روستايي اگر از هوش کودکان شهري بيشتر نباشدکمتر نيست. اگر چنين است پس چرا در سريالها و برنامه هاي صدا و سيما شخصيت هاي روستايي همه ساده لوح و چيزنفهم و به نوعي عقب مانده اند.

8) در دهه 50 فقط چند صد روستاي کشور برق داشت اما هم اکنون بالاي 90 درصد روستاها برق دارند و اندکي کمتر از اين از نعمت مخابرات و تلفن برخوردارند. بسياري از روستائيان باسواد شده اند.  خوب وقتي برق باشد بسياري از وسائل ارتباطي ديگر از جمله تلويزيون هم هست. بگذريم از اين که خودم در خانه خواهرم که دو پسر سرباز داشت سي دي فيلم هاي روز دنيا را که در ميدان انقلاب تهران به فروش مي رسد شاهد بودم. آيا همه اين امکانات که بعد از انقلاب حتي به دورترين روستاهاي کشور نيز رفته است و اين همه پيشرفتها در وضع روستاها و روستائيان ما تاثيري نداشته است؟ متاسفانه تلويزيون حتي اين پيشرفتها را هم نتوانسته است به درستي و زيبايي به تصوير بکشد.

با اين اوصاف هر کس که روستايي باشد و يا با روستاهاي ما آشنا باشد به خوبي مي داند که تصوير روستا و روستايي در قاب صدا و سيما چقدر مغشوش و وارونه است.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 14
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۰۱:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۹
    0 0
    راست میگی واقعاً. من یه روستاییم و هر شب تو اینترنتم! تو روستا تموم امکانات شهری هست از آب و برق و گاز و تلفن و ... و تازه صفاش بیشتره!
  • امير احمد اكبري اسبق از روستاي بزرگ تبريز ۱۰:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۹
    0 0
    تازه سرعت اينترنتش هم در حداقل سطح جهاني يعني 8 مگ هست مثل شما شهري ها كيلويي نمي خريم
  • محمد ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۹
    0 0
    از همه مهمتر اینکه دوغ و ماست و کره و سبزی تازه و هوای تازه و صد البته بدون ترافیک و انواع آلودگی های صوتی و هوا همراه اهالی با صفای روستایی گپ زدن دم غروب در میدان آبادی یا فوتبال تا زمانی که توپ دیده می شه در زمین دراندر دشت ورزش روستا یا مسابقات کشتی و آبتنی در استخرهای گلی یا زیر آب موتور پمپ های کشاورزی و چایی که با هیزم سر زمین درست می شه که ما بهش می گیم چایی دودی یا چایی کندوک، خوردن خربزه یا هندوانه ای که توی آب سرد شده فصل درو همه و همه صفا داره.
  • ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۹
    0 0
    سايت محترم مشرق ، من نسبت به اهداف و عملكرد شبكه ى iFilm مشكوكم ! درست در بحبوحه ى تحولات خاورميانه و در شرايطي كه سريالهاى خوش ساخت و چشم نواز تركي تصويرى جذاب ومدرن از تركيه ارايه ميدهند ، شبكه ى iFilm متولد شده و با پخش سريالها و فيلمهاى بعضآ قديمي ، چهره اى عقب مانده و توسعه نيافته حتى از تهران را به نمايش ميگذارد چه برسد به روستاها ! تصور كنيد مردم كشورهاي عربي كه مخاطبين اصلي برون مرزى اين شبكه هستند و ايران امروز را از نزديك نديده اند چه برداشتي از كارامدي جمهورى اسلامي خواهند داشت ؟
  • محمد رضا ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۹
    0 0
    حق با شماست.حق با شماست.حق با شماست.حق با شماست.حق با شماست.هر چی بگم بازم کمه........
  • ۱۴:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۹
    0 0
    ما که عادت کردیمه گل گفتی وقتی تو فیلما میبینم ماها رو ساده و گاگول نشون میدن اخ چه حرصم میگیره بذار همه بدونند روستای نمیدونم 30 سال یا نه همین 10 سال پیش مرد الان دی گه گرگن یادمه دانشگاه که بودم خودمو بچه روستا معرفی نمیکردم فقط بخاطر این تصورات دیگران که شما اشاره کردین ولی الان دیگه بی خیالم چون گرگ شدم همه مون گرگ شدیمه ولی یه اعترافم کنم هنوزم هستن که بعضی از عادتهای قدیمشون دارن ولی این رسانه ها شورشو در اوردن بابا چرا فکر میکنید اینجوریه ما ساده و زود باوریم اون مال قبلناس الانو بچسب
  • محمد مجذوب ۱۸:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۹
    0 0
    پدر بیامرزیده اهالی همان رسانه ئ ملی حال ندارن سری به پایین شهر تهران بزنن شما میگی برن روستاهای سیستان وبلوچستان. ما همه مون عادت داریم نقاط قوتمون را با بی مدیریتی به نقاط ضعف تبدیل کنیم صدا وسیمای ما هم از این قاعده مستثنی نیست مثلا لهجه ی اقوام وبه سخره میگیرن بعضی اقوام را خدا زلییده که سرایه دار تهرانیها باشه وهمینطور روستاییان که شما فرمودین اینها پای ثابت تمام برنامه های رسانه ی ملی است. من خودم مهواره دارم وکلا برنامه های ترکیه رو نگاه میکنم ادم مقایسه میکنه اشکش میگیره
  • خلیل ۰۵:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۰
    0 0
    سلام بسیار مطلب جالب و تامل برانگیزی بود مدتها دغدغه خودم بود
  • کاشانی ۰۶:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۰
    0 0
    شاخص ها ی رفاهی و بهداشت و درمان الان در روستاها از شهرها و شهرها از تهران جلوتره به خصوص بهداشتی
  • مجتبی ۰۹:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۰
    0 0
    سلام من بانوددرصدحرفهای شماموافق نیستم ماامروزاحتیاج داریم به ساده زیستی اشرافی گری انسان راازخدادورمیکنه امروزدرروستاهای ما خانه هایی ویلای ساخته میشه و...بعدهاضررنفوذفرهنگ بیگانه درروستاهامون دیده خواهدشد... نفوذ تمدن وفرهنگ بیگانه به روستاهابه چه قیمتی؟ کسی مخالف پیشرفت نیست... روستاییان دهه های گذشته بالای پنج نفر فرزندداشتند-الان چی بحران پیری جمیعت داره ماروتهدیدمی کنه
  • ۱۵:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۰
    0 0
    نه افراط نه تفریط همه میدانند از نظر امکانات:تهران بعد: بیشتر کلان شهرها مثل:تبریزو.... بعد مراکز اسنانها بعد برخی شهرهای سوگلی دیگه جایی برای شهرستانهای دیگر نمی ماند. می ماند؟چه بماند به روستاها
  • ۱۸:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۰
    0 0
    حقیقت امر این است که نه این که صدا وسیما برنامه خوب نمی خواهد بسازد ،برنامه سازان ما نمی دانند برنامه ملی وبومی چیست ،مسئول او هم کسی را ندارد که به او بگوید برنامه ملی چیست چون خود او هم اسیر 18 شبکه خود است تا این اژدهای 18 سر راسیر کند بهتر است به جای مقاله نویسی خود برنامه بسازیم (یک دانشجوی سینما وتلویزیون) البته از صدا وسیما
  • ۲۳:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۰
    0 0
    شما یا اصلا از تهران بیرون نرفتی یا اصلا تهران نرفتی.
  • ۰۱:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۱
    0 0
    اتفاقا به مسائل شهری هم نمی پردازد مثلا فیلمی را نشان می دهد که در یک خانه با حوض آب و ماهی درون آن و... شهری ها که در آپارتمان زندگی می کنند اصلا آنرا درک نمی کنند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس